سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دارالقران الکریم جرقویه علیا
فرستاده تو میزان خرد تو را رساند و نامه‏ات رساتر چیزى است که از سوى تو سخن راند . [نهج البلاغه]


نحوه تشویق کودکان ( 2 ) 
در جلسات قبل درباره نحوه ارجح تشویق کودکان که به صورت توصیف رفتار مناسب آنها به همراه یکسری کلمات تشویقی بود ، صحبت کردیم و گفتیم اصطلاحا به این روش تشویق کلامی می گویند . امروز می خواهیم در مورد سایر روشهای تشویق کودکان صحبت کنیم ، البته اگر بخاطر داشته باشید در انتهای جلسه قبل در مورد مشکلی صحبت کردیم و آن این بود : کودکانی که وقتی از آنها تعریف می شد و مورد تحسین واقع می شدند ، فورا آنرا رد می کردند. همچنین از یکسری دلایل احتمالی هم در مورد علت این وضعیت نام بردیم اما اینکه در برخورد با این کودکان چه کنیم ؟ باید حواسمان باشد که به هر دلیلی که کودک تشویق ما را نمی پذیرد در حقیقت به نوعی در حال آزمایش کردن ما است . اینکه ما چقدر به حرفمان اعتقاد داریم ، پس خوب است که گرچه آنجا از بحث مستقیم با کودک خودداری کنیم و اجتناب کنیم که قانعش کنیم حرف ما را بپذیرد اما بر اساس واکنش اولیه کودک ، در این کار مداومت داشته باشیم و مطمئن باشیم زمانی که کودک به تدریج با تحسین های مداوم ما احساس خوبی در مورد خودش پیدا کند می تواند تحسین ما را هم بپذیرد .
امروز در مورد سایر روشهای تشویقی کودکان صحبت می کنیم که از مهمترین آنها می توانیم به پاداشهای غیر کلامی به کودک اشاره کنیم .
پاداش غیر کلامی مثل یک نگاه محبت آمیز ، یک لبخند ، تکان دادن سر ، دستی به پشت کودک کشیدن ، بغل کردن و بوسیدن او که ما هم می توانیم آنها را بعنوان وسیله ای برای ابراز توجه و محبت مان یا بهبود رابطه مان با کودک بدون ارتباط با کارهایی که کودک می کند ، انجام دهیم که در بحث توجه از آن صحبت کردیم و هم می توانیم بصورت اختصاصی بلافاصله پس از یک رفتار خوبش ، این کار را انجام دهیم که این مورد بعنوان تشویق است و با هدف تقویت رفتاری خواهد بود که کودک داشته انجام می داده است .

گاهی کودکان با هدف کسب یک تحسین و تایید یا یک نوازش والد ممکن است رفتارهای مناسب شان را تداوم ببخشند اما برای بعضی از کودکان(بخصوص کودکانی که لجبازترند یا مشکلات رفتاری دارند) ممکن است این تشویق های کلامی یا این نوازشها به تنهایی کافی نباشد و ما نیاز به استفاده از انواع دیگری از تشویق ها مثل پاداش های مادی و جایزه را داشته باشیم . بخصوص برای رفتارهای خوبی که کودکان آنرا خیلی کم و بصورت گهگاهی انجام می دهند و در حقیقت اکثر اوقات ، رفتارهای نامناسب متضاد آن بر رفتار خوبشان غلبه دارد . مثلا اکثر اوقات کودک تکالیفش را به موقع انجام نمی دهد حالا ما می خواهیم طبق اصل "اول تشویق بعد تنبیه" برای کاهش این رفتار نامطلوبش و به آخر وقت انداختن تکالیفش یک رفتار مناسب متقابل آن یعنی انجام به موقع تکالیفش را که خیلی کمتر هم اتفاق می افتد تشویق کنیم و گاهی نیاز است برای این کار به او جایزه بدهیم .

حالا ببینیم که چطور باید به کودکان جایزه داد و اصول آن چیست . اولین نکته در این موارد بستن یک قرارداد با کودک است یعنی اول ما با هم قرار می گذاریم که اگر تکالیفش را به موقع مثلا تا ساعت هشت شب تمام کند ، ما برایش جایزه خواهیم خرید و برای جایزه خریدن هم اینطوری نباشد که فقط وقتی که پول داریم یا حال و حوصله داریم ، محبت مان گل کند و یک جایزه بزرگ و گران قیمت برای کودک بگیریم سپس به صورت مبهم به او بگوییم چون دختر خوبی بودی برایت جایزه خریدم و او اصلا نداند که به خاطر کدام رفتارش دارد تشویق می شود و بعد هم هر چه از اول ماه رد می شود و حقوق ما کمتر می شود یا اگر حال و حوصله نداریم ، هر چه کودک کار خوبی می کند دیگر ما توجه نمی کنیم یا برایش مثلا یک شکلات یا بستنی جایزه می خریم . پس درست این است که از همان اول یک قرارداد ببندیم که همه اجزای آن مشخص باشند . برای این کار اولین قدم این است که بطور مشخص رفتاری که می خواهیم کودک آنرا بیشتر انجام دهد تعیین کنیم که بهتر است توی قراردادمان ، آن رفتار را در وجه مثبتش بطور دقیق بیان کنیم مثلا به جای اینکه بگوییم اگر تنبل و بی برنامه نباشی برایت جایزه می خرم بگوییم اگر از این به بعد تا ساعت 8 شب تکالیفت تمام شده باشد برایت جایزه را می خرم . تا هم مضمون مثبتی داشته باشد و هم کودک دقیقا بداند که از او انتظار چه کاری را داریم . البته بهتر است که اول که هنوز نه ما و نه کودک به این سیستم عادت نداریم و داریم آنرا بعنوان یک مهارت جدید تمرین می کنیم از رفتارهایی از کودک شروع کنیم که خیلی مشکل ساز نبودند و کودک درباره آنها لجبازی شدیدی ندارد و انجام موفقیت آمیز این قرارداد ساده تر است .
نکته دیگراین است که چند رفتار را همزمان شروع نکنیم مثلا نگویید که اگر اتاقت را مرتب کنی ، شبها مرتب مسواک بزنی ، تکالیفت را هم به موقع بنویسی ، به من در آوردن غذا کمک کنی برایت جایزه می خرم .
ترجیحا ابتدا فقط یکی دو تا رفتار ساده تر را برای این برنامه شروع کنیم ، بعد که این رفتارها در کودک تثبیت شد و برایش عادت شد می توانیم برویم سراغ رفتارهای دیگرش . پس در این قرارداد ، ما اولین قسمتش را که نوع رفتار بود را مشخص کردیم . حالا می رسیم به قسمت دوم قرارداد که آن هم خرید جایزه است . که این سمت قضیه هم باید کاملا واضح و مشخص باشد یعنی ما بصورت مبهم و کلی نگوییم که اگر این کار را کردی برایت یک جایزه می خرم بلکه مشخص کنیم که جایزه هر رفتارش چه خواهد بود . سوالی که اینجا مطرح می شود این است که چه جایزه ای مناسب کودکان است ؟ طبیعی است که در تعیین نوع جایزه ما باید موارد متعددی را در نظر داشته باشیم : مثلا سختی کاری که کودک قرار است انجام دهد ، سن کودک ، جنس او ، اینکه اصلا خود کودک به چه چیزی علاقه دارد ، وضعیت مالی ما چطور است ، همگی این موارد را می توانیم در نظر داشته باشیم . مثلا خرید یک بایسیکل برای تمیز کردن اتاق کودک همانقدر نا متناسب است که قول دادن جایزه یک بستنی برای سه ماه متوالی تلاش و درس خواندن منظمش .
از طرفی جایزه باید متناسب با وضعیت مالی خانواده هم باشد و ما به هیچ وجه نباید پاداشی را برای کودک در نظر بگیریم که توان خریدش را نداریم . و همیشه هم جایزه های جایگزینی برای جایزه های بزرگی که کودکان درخواست آنرا دارند ، وجود دارد فقط باید تلاش کنیم تا آنها را پیدا کنیم . البته گاهی هم می شود همان جایزه گران مورد علاقه کودک را تبدیل به جایزه های کوچکتر کرد مثلا اگر کودک درخواست یک ماشین اسباب بازی نسبتا گرانی را دارد ما می توانیم یک عکس از یک ماشین را از یک مجله در بیاوریم و آنرا با قیچی به چند قطعه تقسیم کنیم بطوری که مثل یک پازل اگر همه قطعات قیچی شده را کنار هم قرار دهیم ، عکس آن ماشین کامل شود . بعد با کودک قرار می گذاریم که مثلا به ازای هر 5 باری که تکالیفش را به موقع انجام دهد یک قطعه از این تصویر بریده شده را جایزه می گیرد و هر وقت که همه قطعات را جمع کرد و عکس کامل شد ما برایش آن جایزه را می خریم . و مثلا اینطوری می شود خرید آن ماشین را به ازای انجام به موقع تکالیفش برای یکماه به او بدهیم که در این وضعیت این جایزه می تواند متناسب با تلاش یکماهه کودک باشد .

یک روش خوب دیگر در این زمینه استفاده از جدول ستاره است . که ان شاء الله در جلسه بعد بیشتر درباره آن صحبت خواهیم کرد .
 




  • وقت بخیر:خواننده ی گرامی :
  • نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی | سه شنبه 89 اسفند 3 ساعت 11:18 عصر |




  • وقت بخیر:خواننده ی گرامی :
  • نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی | سه شنبه 89 اسفند 3 ساعت 10:55 عصر |

    جناب عبدالمطلب، پدر بزرگ پیغمبر (ص)، پس از آن که به کمال رشد رسید و مناصب کعبه به او منتقل گردید، چیزی نگذشت که فوق العاده عظمت یافته بر مردم مکه و قریش امیر و مهتر شد، عبدالمطلب مردی چهار شانه، خوش سیما، اندکی چاق و پرتو جوانی در چهره اش میدرخشید و مع الوصف تمام موهای سرش سپید بود.

    عبدالمطلب چنان بزرگی یافت که از بلاد و کشورهای دور، به نزد او تحف و هدایا میفرستادند، و هر که او را زنهار میداد در امان بود، و چون عرب را داهیه ای پیش می آمد، او را برداشته به کوه خثبیر برده قربانی میکردند، انجام حاجات خود را به بزرگواری او میشناختند، دیگران خون قربانی خود را بر پیشانی بتها میمالیدند، اما او جز خدای یگانه چیزی را مورد ستایش قرار نمیداد ...

    عبدالمطلب در آن وقت که حفر زمزم میکرد، قریش او را استهزا نموده، گفتند: تو خوشبخت بودی اگر بیش از یک پسر داشتی. آنگاه عبد المطلب با خدای خود عهد بست که اگر او را 10 پسر آید، یک تن را که از همه برگزیده تر باشد در راه او قربانی کند.

    چیزی نگذشت که این موهبت نیز نصیبش گشته دارای ده پسر و شش دختر شد!

    این خزانه پسران بر افتخارات او افزود، وقتی که به صحن مسجد الحرام می آمد، ده پسر جوان او، که دنبالش بودند، هاله سر افرازی و جلال بر او انداخته، دیده ها به سویش دوخته میشد!! او کسی بود که تیر دعایش برای داشتن ده پسر به اجابت رسیده بود، اما از این طرف موقع آن رسیده بود که عبد المطلب به عهد خود وفا نموده، یکی از پسر ها را در راه خدا قربانی کند، ولی گاهی که فکر میکرد، دل از یکی برکند و مهر او را در نه پسر دیگر قرار دهد در موقع انتخاب عاجز میماند.

    عبد المطلب یک شب تا صبح نخوابید، تمام آن ده نفر را مقابل نظر خود آورده، سبک و سنگین کرد، راه حلی که به نظرش رسید این بود: قرعه به میان آنها کشد و انتخاب را به خدا وا گذارد.

    صبح روز بعد عبدالمطلب پسرها را داخل خانه کعبه نمود و بین آنها قرعه زد. قرعه به نام عبدالله درآمد، پس عبدالله را خوابانید تا ذبح کند، قریش مانع گشتند، و زنهای عبدالمطلب شروع به گریه و ناله نمودند، (عاتکه) دختر عبدالمطلب، عرض کرد: پدر، بین شترهایی که در حرم داری و بین عبدالله قرعه بزن، پس او شروع به قرعه زدن نمود، و ده ده زیاد کرد، تا به صد شتر که رسید قرعه به نام شترها برآمد، و بعد عبدالمطلب این کار را سه بار تکرار کرد، و هر سه بار قرعه به نام شترها افتاد و عبدالله به سلامت ماند.

     

    ودیعه الهی را به آمنه سپرد

    پس از آنکه جناب عبدالمطلب با قربانی صد شتر، حیات عبدالله را خرید، چند روزی بیش نگذشت که او را با خود به منزل (وهب) برد، خواست تلخ ترین احساسات چند روز خود، و فرزندش عبد الله را با شیرین ترین کارها جبران کند.

    جناب آمنه را برای عبدالله خواستگاری کرد. وهب و خانواده او به شرافت و سخاوت مشهور بودند، و آمنه به حجب و حیا، عبدالمطلب گفت: پسر من از یک خانواده قدیمی است که به اصالت معروفند، شمشیر و اسب، دشت و کوه، با شجاعت و قدرت و قوت او را میشناسند.

    وهب گفت: دختر من در تقوی بی نظیر است.

    عبدالمطلب: پسر من، برای مهر هشت شتر میاورد، و شب عروسی را من تعیین مینمایم، بدین گونه آمنه خطبه خوانده شد.

    از این طرف نزدیک شده بود که کاروان قریش برای سفر شام حرکت کند، عبدالله از طرف عبدالمطلب کاندیدای این سفر بود، از این جهت چیزی نگذشت که عبدالمطلب، اسباب عروسی را فراهم ساخت تا عبدالله بتواند با کاروان رهسپار گردد.

    جشن مفصلی گرفته شد، بزرگان قریش دعوت شدند، چند شتر برای میهمانان کشتند، آمنه را به خانه عبدالله آوردند، عبدالله که حامل نور نبوت الهی بود آن ودیعه الهی را به آمنه سپرد ....

    آمنه در پاره ای از شبها صدائی میشنید، که ای آمنه تو مادر شده ای و بهترین پسر را می آوری.

    چند ماهی بیش نگذشت که یک روز صبح صدای طبل بلند شد، مردم مکه به یکدیگر بشارت میدادند که کاروان نزدیک شهر رسیده است، مردم به جنبش آمده و به سوی کاروان حرکت کردند، در پیشاپیش آنها پسران عبدالمطلب سوار اسبهای طلایی رنگ، به استقبال کاروان و برادرانشان شتافتند!

    عبدالله در کاروان نبود! خاک یثرب عبدالله را در کام خود کشیده بود، افسوس که آخر الامر هم، عبدالله در جوانی درگذشت. تنها دلخوشی آمنه پس از مرگ شوهر، فرزندی بود که انتظار او را میکشید و آرزو میکرد پسر باشد، یک عبدالله کوچک باشد.

    در آن زمان که کعبه را بتخانه اعظم میخواندند، و در جزیره العرب، ایمان به خدا، و فضائل انسانی مفهومی نداشت. در آن زمان که ابرهه با سپاهش به مکه تاخت، تا کعبه را ویران، و آن سال مبدأ تاریخ عرب گشته، آن را عام الفیل نامیدند، یعنی سالی که ابرهه با پیلان مست، برای ویران ساختن کعبه آمد و خداوند آنها را هلاک ساخت.

    در 17 و بنا به قولی در 12 ربیع الاول این سال، نزدیک به طلوع صبح، تازگیهایی در جهان پدید آمد:
    1- امام ششم (ع) فرمود: شیطان به هفت آسمان بالا میرفت و خبرهای آسمانی را گوش میداد، وقتی که عیسی (ع) تولد یافت از سه آسمان رانده شد، و تا آسمان چهارم میرفت، و چون حضرت رسول (ص) متولد شد از همه آسمانها رانده گردید.

    2- بارگاه انوشیروان (ایوان مدائن) شکست و چهارده کنگره آن افتاد.
    ?- انوشیروان در خواب دید که خورشید در تاریکی شب از طرف حجاز برآمد و از نردبان چهل پله ای که سر به کیوان کشیده بود بالا رفت، و همه جا را روشن کرد، جز کاخ او که در تاریکی ماند.
    4-  آتشکده آذر گشسب که هزار سال روشن بود، خاموش شد، سرد گشت و مرد.

    ?- در یثرب یک یهود بر فراز قلعه ای فریاد کرد: این ستاره احمد است، ستاره پیامبر جدید است، یهودی هایی که پای قلعه ایستاده بودند، به سراغ غیبگو و دانشمند خود دویدند.

    6- یک عرب بیابانی با ریش سپید، و قامتی بلند، مهار شترش در دست، وارد مکه شد، و این اشعار را میخواند: دیشب مکه در خواب بود و ندید که در آسمانش چه نورافشانی و چه ستاره بارانی بود!

    7- در آن شب هر بتی که در هر جای عالم بود، بر رو افتاده بود.

    8-  دریاچه ساوه که سالها آن را میپرستیدند فرو رفت و خشک گردید.

    ?- وادی سماوه که سالها بود، کسی آب در آن ندیده بود، آب در آن جاری شد.

    10- داناترین دانشمند مجوس در خواب دید: که چند شتر صعب، اسبان عربی را میکشتند و از دجله گذشته داخل بلاد ایشان شدند، طاق کسری از میان شکست و دو حصه شد، و آب دجله شکافته شد و در قصر او جاری گردید، و نوری از طرف حجاز ظاهر گردید و در عالم منتشر شد و پرواز کرد تا به مشرق رسید.

    11- سریر سلطنت پادشاهان، سرنگون شده بود.

    12- مجمع پادشاهان در آن روز، غمناک و از سخن بازمانده بودند.
    1?- میان کاهنان و همزادشان که خبرها به آنها میگفتند جدایی افتاد، و ساحران از علم خود نمیتوانستند استفاده نمایند.

     نزدیک به فجر صادق، مقارن این حوادث، جناب آمنه دید که ستاره های آبی، با دنباله های ارغوانی، به پشت بام خانه اش میریزند!، از این تماشا مسرور شده بود که ناگهان دید زنهایی نورانی اطراف بالینش نشستند، فکر کرد زنان قریشند، ولی متحیر بود که چگونه خبر یافته اند که او در این وقت میخواهد وضع حمل کند!!

    صدایی به سان زمزمه فرشتگان و صدای ارواح از میان آنان بلند شد: یکی گفت: من آسیه زن فرعونم، دیگری گفت: من مریم دختر عمرانم .....

    آمنه بر روی آنها تبسم کرد (پسرش به دنیا آمد). آمنه گفت: صدایی شنیدم که میگفت: ای آمنه به پسر تو، خلق آدم، معرفت شیث، شجاعت نوح، خصلت ابراهیم، زبان اسماعیل، رضای اسحاق، فصاحت صالح، حکمت داوود، حشمت سلیمان، ملاحت یوسف، تحمل موسی، طاعت یونس، صبر ایوب، جهاد یوشع، حب دانیال، وقار الیاس، عصمت یحیی، و زهد عیسی عطا شده است.
    آنچه خوبان همه دارند تو تنها داری.

    فضایل امام جعفر صادق (ع)

    مناقب آن حضرت بسیار است که به اختصار از آنها یاد مى‏کنیم. فضایل امام صادق بیش از آن است که بتوان ذکر کرد. جمله ای از مالک بن انس امام مشهور اهل سنت است که: ?بهتر از جعفر بن محمد، هیچ چشمی ندیده، هیچ گوشی نشنیده و در هیچ قلبی خطور نکرده است.? از ابوحنیفه نیز این جمله مشهور است که گفت: ?ما رأیت افقه من جعفر بن محمد? یعنی: ?از جعفر بن محمد، فقیه تر ندیدم.? و اگر از زبان خود آن حضرت بشنویم ضریس می گوید: امام صادق در این آیة شریفة: کل شیء هالک الا وجهه، یعنی: ?هر چیز فانی است جز وجه خدای متعال،? فرمود: ?نحن الوجه الذی یوتی الله منهم? یعنی ?ماییم آیینه ای که خداوند از آن آیینه شناخته می شود.? بنابراین امام صادق (ع) فرموده است او آیینه ذات حق تعالی است.

    شیخ مفید در ارشاد مى‏نویسد: علومى که از آن حضرت نقل کرده‏ اند به اندازه ‏اى است که ره توشه کاروانیان شد و نامش در همه جا انتشار یافت. دانشمندان در بین ائمه (ع) بیشترین نقل ها را از امام صادق روایت کرده ‏اند. هیچ یک از اهل آثار و راویان اخبار بدان اندازه که از آن حضرت بهره برده ‏اند از دیگران سود نبرده ‏اند. محدثان نام راویان موثق آن حضرت را جمع کرده ‏اند که شماره آنها، با صرف نظر از اختلاف در عقیده و گفتار، به چهار هزار نفر مى‏رسد.

    بیشترین حجم روایات، احادیثی است که از امام صادق (ع) نقل شده است، اهمیت معارف منقول از جعفر بن محمد (ص) به میزانی است که شیعه به ایشان منسوب شده است: ?شیعه جعفری?. کمتر مسئله دینی (اْعم از اعتقادی، اخلاقی و فقهی) بدون رجوع به قول امام صادق (ع) قابل حل است. کثرت روایات منقول از امام صادق (ع) به دو دلیل است:

    یکی اینکه از دیگر ائمه عمر بیشتری نصیب ایشان شد و ایشان با شصت و پنج سال عمر شیخ الائمه محسوب می شود (148 ? 83 هجری)، و دیگری که به مراتب مهمتر از اولی است، شرائط زمانی خاص حیات امام صادق (ع) است. دوران امامت امام ششم مصادف با دوران ضعف مفرط امویان، انتقال قدرت از امویان به عباسیان و آغاز خلافت عباسیان است. امام با حسن استفاده از این فترت و ضعف قدرت سیاسی به بسط و اشاعه معارف دینی همت می گمارد. گسترش زائد الوصف سرزمین اسلامی و مواجهه اسلام و تشیع با افکار، ادیان، مذاهب و عقاید گوناگون اقتضای جهادی فرهنگی داشت و امام صادق (ع) به بهترین وجهی به تبیین، تقویت و تعمیق ?هویت مذهبی تشیع? پرداخت. از عصر جعفری است که شیعه در عرصه های گوناگون کلام، اخلاق، فقه، تفسیر و? صاحب هویت مستقل می شود. عظمت علمی امام صادق (ع) در حدی است که ائمه مذاهب دیگر اسلامی از قبیل ابوحنیفه و مالک خود را نیازمند به استفاده از جلسه درس او می یابند. مناظرات عالمانه او با ارباب دیگر ادیان و عقاید نشانی از سعه صدر و وسعت دانش امام است. اهمیت این جهاد فرهنگی امام صادق (ع) کمتر از قیام خونین سید الشهداء (ع) نیست.

     

    امام و فقه اسلامی

    ـ فقه شیعه امامیه که به فقه جعفری مشهور است منسوب به جعفر صادق (ع) است. زیرا قسمت عمده احکام فقه اسلامی بر طبق مذهب شیعه امامیه از آن حضرت است و آن اندازه که از آن حضرت نقل شده است از هیچ یک از (ائمه) اهل بیت علیهم السلام نقل نگردیده است. اصحاب حدیث اسامی راویان ثقه که از او روایت کرده اند به 4000 شخص بالغ دانسته اند.

    ـ در نیمه اول قرن دوم هجری فقهای طراز اولی مانند ابوحنیفه و امام مالک بن انس و اوزاعی و محدثان بزرگی مانند سفیان شوری و شعبه بن الحجاج و سلیمان بن مهران اعمش ظهور کردند. در این دوره است که فقه اسلامی به معنی امروزی آن تولد یافته و روبه رشد نهاده است. و نیز آن دوره عصر شکوفایی حدیث و ظهور مسائل و مباحث کلامی مهم در بصره و کوفه بوده است.

     ـ حضرت صادق (ع) در این دوره در محیط مدینه که محل ظهور تابعین ومحدثان و راویان و فقهای بزرگ بوده، بزرگ شد، اما منبع علم او در فقه نه ?تابعیان? و نه ?محدثان? و نه ?فقها? ی آن عصر بودند بلکه او تنها از یک طریق که اعلاء و اوثق طرق بود نقل می کرد و آن همان از طریق پدرش امام محمد باقر (ع) و او از پدرش علی بن الحسین (ع) و او از پدرش حسین بن علی (ع) و او از پدرش علی بن ابیطالب (ع) و او هم از حضرت رسول (ص) بود و این ائمه بزرگوار در مواردی که روایتی از آباء طاهرین خود نداشته باشند خود منبع فیاض مستقیم احکام الهی هستند.

     

    آثار امام صادق (ع):

    غالب آثار امام (ع) به عادت معهود عصر، کتابت مستقیم خود ایشان نیست و غالبا املای امام (ع) یا بازنوشت بعدی مجالس ایشان است. بعضی از آثار نیز منصوب است و قطعی الصدور نیست.

    1-   از آثار مکتوب امام صادق (ع) رساله به عبدالله نجاشی (غیر از نجاشی رجالی) است. نجاشی صاحب رجال معتقد است  که تنها تصنیفی که امام به دست خود نوشته اند همین اثر است.

    2- رساله ای که شیخ صدوق در خصال و به واسطه اعمش از حضرت روایت کرده است شامل مباحث فقه و کلام .

    3- کتاب معروف به توحید مفضل، در مباحث خداشناسی و رد دهریه که املاء امام (ع) و کتاب مفضل بن عمر جعفی است.

    4- کتاب الاهلیلجه که آن نیز روایت مفضل بن عمر است و همانند توحید مفضل در خداشناسی و اثبات صانع است و تماما در بحارالانوار مندرج است.

    5- مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه که منسوب به امام صادق (ع) و بعضی از محققان شیعه از جمله مجلسی،‌ صاحب وسایل (حرعاملی) و صاحب ریاض العلما، صدور آن را از ناحیه حضرت رد کرده اند.

    6- رساله ای از امام (ع) خطاب به اصحاب که کلینی در اول روضه کافی به سندش از اسماعیل بن جابر ابی عبدالله نقل کرده است.

    7-  رساله ای در باب غنائم و وجوب خمس که در تحف العقول مندرج است.

    8-  بعضی رسائل که جابربن حیان کوفی از امام (ع) نقل کرده است.

    9- کلمات القصار که بعدها به آن نثرالدرد نام داده اند که تماما در تحف العقول آمده است.

    10-  چندین فقره از وصایای حضرت خطاب به فرزندش امام موسی کاظم (ع) سفیان شوری،‌ عبدالله بن جندب، ابی جعفر نعمان احول، عنوان بصری،‌  که در حلیه الاولیاء و تحف العقول ثبت گردیده است.

    # همچنین ادعیه امام صادق (علیه السلام) (الصحیفة الصادقیة و الصادصیة الجامعة) : مجموعه ادعیه معتبره ای است که از دو امام بزرگوار پنجم و ششم (علیهماالسلام)  در کتب روایی شیعه وارد شده و دانشگاه امام صادق (ع) آن را به مناسبت بیستمین سالگرد تاسیس دانشگاه همزمان با میلاد مسعود نبی اکرم اسلام(ص) و امام جعفر صادق(ع) منتشر کرده است.




  • وقت بخیر:خواننده ی گرامی :
  • نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی | جمعه 89 بهمن 29 ساعت 9:8 عصر |

     با سلام خدمت دوستان وبلاگی

     دومین سالگرد تاسیس وراه اندازی وبلاگ

     مر کز دارالقرآن الکریم آموزش وپرورش منطقه جر قویه علیا

    خدمت همه دوستان اینترنتی وغیر اینترنی تبریک می گوییم

    بازدیدها: [ امروز : 97، دیروز : 109 ، کل بازدیدها: 42198 ]




  • وقت بخیر:خواننده ی گرامی :
  • نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی | دوشنبه 89 بهمن 25 ساعت 3:10 عصر |
    به نام آفریدگار یاس‌های سپید و لطیف و سلام بر بهشتیان
    در جاده‌ای‌ به‌ بلندای‌ تاریخ‌ در انتظارت‌ نشستم‌ و تو ای تک سوار مرکب عشق در واهی دیوار دل به سوی توست، در پس‌ کوچه‌های‌ فراق‌ و غربت‌ زار و پریشان‌ به‌ دنبالت‌ می‌گردم‌ و عاجزانه‌ترین‌ نگاه‌ها را نثارت‌ می‌کنم‌، ببین‌ که‌ ضمیر دلم‌ بی‌تو کوهی‌ از تنهایی‌ است‌.
    کجایی‌ ای‌ ترنم‌ زیبای‌ بهاری‌، ای‌ بهانة‌ بارش‌ ابرها، ای‌ صدای‌ خستة‌ زمین‌ به‌ گوش‌ فلک‌، ای‌ بلند سرور، سروستان‌ طاها! چه‌قدر طولانی‌ است‌ سفرت‌، آن‌ روز که‌ برای‌ اولین‌ بار رفتی‌ نمی‌دانستم‌ سفری‌ چنین‌ طولانی‌ در پیش‌ داری‌. شاید آن‌ روز خودت‌ هم‌ نمی‌دانستی‌.

     




  • وقت بخیر:خواننده ی گرامی :
  • نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی | یکشنبه 89 بهمن 24 ساعت 4:19 عصر |

     فراررسید عید الزهرا وتاج گذاری امامت

    حضرت مهدی صاحب الزمان را خدمت

     همه علاقمندان به این امام تبریک می گوییم

    یا مهدی عج ادرکنی

    یا مهدی عج ادرکنی

    یا مهدی عج ادرکنی

    یا مهدی عج ادرکنی

    یا مهدی عج ادرکنی




  • وقت بخیر:خواننده ی گرامی :
  • نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی | یکشنبه 89 بهمن 24 ساعت 4:18 عصر |

    چگونه نوجوانان را به نماز تشویق کنیم؟

    انسان موجودی است که در زندگی خود، خواه ناخواه با اضطرابات و نگرانی هایی روبه روست. گاهی این نگرانی ها برای برخی محدود به مسائل مادی است و گاهی از این حد گذشته و جنبه غیرمادی و معنوی  هم پیدا می کند. این حالت گاهی برخی از انسان ها را چنان به خود مشغول می دارد که تمام عمرشان را در بر می گیرد و با همان حالت از دنیا می روند و در برخی دیگر، مدتی از حیاتشان را اشغال و زمانی سر بلند می کنند که مدت زیادی از عمرشان سپری شده است. اما عده ای از افراد  آگاه با تدبیر خاص جلوی این حالا ت درونی خود را گرفته و ناآرامی درونی خود را آرامش می بخشند. برای همه ما این نکته حائز اهمیت بسیاری است که بدانیم عامل این آرامش چیست و چگونه آن اضطراب به طمانینه تبدیل شده و آرامش تضمین و تامین می گردد. آری خداوند با یک جمله کوتاه و مختصر پاسخ این سوال را داده اند که «بدانید با یاد خدا دلها آرام می گیرد.» اما باید گفت که این کلام الهی برای بسیاری از افراد حتی تحصیل  کرده های ما شاید مبهم بوده و تفسیر آن روشن نیست. علا مه طباطبایی (رحمه الله) صاحب تفسیر ارزشمند المیزان در تبیین و تفسیر این آیه می فرمایند: «در این آیه و کلا م الهی تذکر و توجهی برای مردم است که قلب ها را متوجه و متمایل به یاد ذکر او سازند. زیرا هیچ تلا شی و همتی برای انسان در زندگیش نیست مگر برای رسیدن به سعادت و نعمت و هیچ ترسی ندارد مگر ترس از افتادن در بدبختی و سختی و شقاوت و خداوند تنها سبب و یگانه عاملی است که امور خیر در دست اوست و نیزهمه خوبی ها به او برمی گردد و او قادر بر بندگان و ضامن سعادت ایشان است. پس توجه و اعتماد و اتصال به او موجب نشاط و شادابی و کمال مطلوب است. پس قلب ها به یاد او از نگرانی ها و اضطرابات مطمئن می شوند و تسکین می یابند.» در روایت وارد شده است که وقتی این آیه (آیه 28 سوره رعد) نازل شد پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) به اصحابش فرمود آیا می دانید معنی این آیه چیست؟ اصحاب گفتند خدا و رسولش بهتر می دانند. فرمود: «کسی که خدا و رسول او و اصحاب پیامبر را دوست بدارد». و در روایت دیگر دارد که خدا و رسول و اهل بیت و پیروان و شیعیان ما را دوست داشته باشد.ذکر در لغت به معنای حفظ مطالب و معارف آمده با این فرق  که حفظ به معنای به دست آوردن در ابتدای امر گفته می شود و ذکر به ادامه و حاضر داشتن آن. که آن حضور گاهی قلبی است و گاهی قولی و به همین خاطر ذکر را به دو قسم قلبی و زبانی تقسیم کرده اند. و اما مصداق ذکر: برای ذکر افراد و مصادیق زیادی در قرآن و سنت بیان شده است ولی آنچه از فحص و بررسی در آیات و روایات به دست می آید این است که نماز، فرد واقعی و مصداق حقیقی ذکر الهی است چون نماز دستوری است که در همه شرایع و ادیان الهی جزو فرائض و واجبات بوده است و خداوند در قرآن کریم تصریح کرده است که مراد از ذکر الهی، نماز است.  اقم الصلا ه لذکری «نماز را بپا دار تا به یاد من باشی». و در آیه دیگر می فرماید: ولذکرالله اکبر «نماز بزرگترین ذکر الهی است» اینکه نماز را برترین مصداق ذکر خدا یاد کرده  شاید بدین جهت باشد که در حال قیام به نماز، نفس آدمی در اثر توجه به مبدا» اعلی و خالق یکتا از اضطراب درونی دور شده و سختی ها و ناملا یمات را از یاد می برد و شاید وجه کمک گرفتن از نماز در آیه استعینوا بالصبر والصلا ه «یعنی از صبر و نماز استعانت بجوئید» همین باشد. در تفسیر آیه 91 سوره مبارکه مائده «شیطان می خواهد در میان شما به وسیله شراب و قمار عداوت ایجاد کند و شما را از ذکر خدا و نماز باز دارد آیا خودداری خواهید کرد.» گفته شد که: «به این دلیل خداوند در این آیه نماز را جدای از ذکر خدا اسم برد - با توجه به اینکه نماز هم ذکر خداست - که نماز فرد کامل از ذکر الهی است و خداوند اهتمام بیشتری به امر آن دارد و در روایت صحیح هم وارد شده که نماز پایه و ستون دین است» و نیز از کلمه «موقوت» در آیه 103 سوره مبارکه نسا» که فرمود: ان الصلا ه کانت علی المومنین موقوتا. «استفاده می کنند که وقت در نماز کنایه از ثبات و تغییرناپذیر بودن این فریضه الهی است یعنی نماز یک فریضه ثابتی است که در هیچ حال ساقط نمی شود و هرگز تبدیل به چیز دیگر نمی گردد آنطور که مثلا  روزه در مقام اضطرار تبدیل به فدیه می شود.» بنابراین کمترین تردید در این مطلب روا نیست که یاد خدا آرام بخش دلها از همه یاس ها و ناآرامی ها بوده و نماز روشن ترین مصداق و فرد اکمل از ذکر الهی است. نتیجه اینکه نماز  تنها عامل بازدارنده از همه لغزش ها و تنها تکیه گاه امن و مامن مستحکم برای انسان ها خصوصا جوانان است که هرگز نفس خویش را از افتادن در مهلکه حوادث مصون نمی بینند و شاید به همین سبب باشد که در کتاب آسمانی قرآن کمتر عبادتی چون نماز مورد اهمیت قرار گرفته است تا آنجا که حدود صد و چهارده مورد این کلمه در قرآن به کار رفته و در پانزده مورد امر به آن شده است و در صدق و درستی ادعای ما همین بس که جوانی از انصار نماز را با پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) بجا می آورد و با این وصف آلوده به گناهان زشتی نیز بود. این مطلب را به عرض پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) رساندند. حضرت فرمود: اما پرسشی که ایجاد می شود این است که چرا در میان نوجوانان  و جوانان برخی آن چنان که باید، به نماز اهمیت نمی دهند یا اینکه چرا بعضی از آنان ارتباط چندانی با نماز ندارند  یا عده ای از نوجوانان و جوانان در حالی که از خانواده مذهبی و مسلمان هستند نماز نمی خوانند؟ این سوالی است که ما به دنبال علل و عوامل و پاسخ صحیح آن بوده نخست سعی داریم که عوامل آن را شناسایی کرده سپس راه حل ها را ارائه دهیم.موضوع مزبور به عنوان یک سوال و موضوع تحقیق در میان عده کثیری از دانش آموزان دبیرستانی، دانش پژوهان مراکز پیش دانشگاهی و دانشجویان مطرح شد تا بدون هیچ حدس و گمانی از طرف نگارنده علل را از میان خودشان جویا شویم که در این صورت قضیه از ظن و گمان خارج و به واقعیت عینی نزدیکتر گردد.آنان در این نظر سنجی علل و عواملی را برشمرده اند که بسیار جالب توجه است.لا زم به ذکر است که برخی از این علل از درصد بالا یی برخوردار بوده که اکثریت آن را بیان داشته اند و بعضی دیگر درحد متوسط و ضعیف مطرح شده اند. ما به این ترتیب اهمیت، آن عوامل و علل را بر می شماریم سپس نحوه از بین بردن آنها  یا راه حلها را با استمداد از آیات و روایات با بضاعت اندک علمی ارائه خواهیم داد.

    محیط خانواده و بی توجهی والدینبی توجه بودن یا کم توجهی پدر و مادر یا مربی خانواده نسبت به فرزندان در محیط خانه و سطحی نگری آنان در ابتدای نوجوانی فرزندان یا احیانا بی مبالا تی اعضای خانواده نسبت به مسائل دینی خصوصا فریضه نماز تاثیر بسزایی در تربیت فرزندان به  جای می گذارد. بعنوان مثال فرزند اگر در خانه ای رشد کند که در آن خانه کسی به نماز اهمیت ندهد یا در قبال مسائل دینی خود را مسوول ندانند یا خود اهل نماز باشند ولی فرزند خانواده را تحریص و تشویق به نماز ننمایند قطعا فرزند آن خانواده اهل نماز و عبادت نخواهد شد البته شاید در آینده بر اثر عوامل دیگر به نماز روی آورد که این احتمال ضعیفی است.نوجوانی نوشته بود که چگونه از من انتظار نماز خواندن برود در حالیکه در خانه ما هیچ یک اهل نماز نیستند و دیگری بیان کرد که توقع نماز خواندن از کسی که هیچ یک از اعضای خانواده اش اهل نماز نباشند، توقع بی جایی است. بسیار روشن و مسلم است که چنین فرزندی به زودی به عبادت تن در نخواهد داد. کانون خانواده مهمترین عامل در این زمینه محسوب می شود چون کانونی که جوان در آن رشد یافته کانون بی تفاوتی بوده است و هرگز کسی از طریق محبت و تشویق  یا از راه قهر و تهدید او را به امور عبادی وادار نکرده یا از او نخواسته است. چه بسا این جوان نسبت به سایر امور زندگی فردی سر به زیر و تسلیم پذیر و با شخصیتی از دیدگاه خانواده باشد و لیکن اهل نماز و دیانت نیست. این بدان جهت است که  والدین در آن امور تاکید داشته اما در امور دینی اصراری به خرج نداده اند و اگر در بعد دینی توجه داشتند قطعا خللی در او مشاهده نمی کردند.

    عدم آگاهی و بینش کافی از فریضه نماز
    عالم نبودن به محتوای نماز، درک پایین و بسیار اندک نسبت به تاثیر آن، عدم توجه به جایگاه نماز در اسلا م، نداشتن انگیزه و هدف در اقامه و برپایی آن، آشنا نبودن به اسرار و فلسفه نماز ودرخواست امور مادی از خدا و عدم دست یابی به آن یکی از عواملی است که جوانان را از این فرضیه الهی دور نگه داشته است. درگفته ها و نوشته های بسیاری از آنان این نکته جلب توجه می کرد که ما نمی دانیم برای چه باید نماز خواند. اگر نماز  را  نخوانیم چه می شود. با ترک نماز چه چیزی را از دست خواهیم داد و ظاهرا مشاهده می شود آنان که نماز  را برپا می دارند با کسانی که تارک نمازند فرقی نمی کنند. اگرنماز باید در زندگی افراد موثر واقع شود پس چرا این اثر ملموس نیست و چرا این مرزبندی را عملا ما نمی بینیم؟ مگر خدا به دو رکعت  نماز ما محتاج  است؟ جوان باید قلبش پاک باشد، انسان باید با دوستان و همسایگان و نزدیکان و همنوعان خود رفتار شایسته ای داشته باشد. خدا این ها را از ماخواسته است. نه این که نماز بخوانیم و در عین حال صد ها عمل ناشایست را مرتکب شویم. اصل این است که ما انسان خوبی باشیم حال چه قائم به نماز باشیم یا تارک آن. پس ملا ک انسان خوب بودن، نماز خواندن نیست بلکه دل و قلبی پاک داشتن است.همه این گفته ها حاکی از آن است که شناخت لا زم و آگاهی کافی از فضائل نماز و جایگاه آن در اسلا م برای کثیری از نوجوانان و جوانان حاصل نشده است.

    سستی و تنبلی

    بعد از دو عامل مذکور، علت دیگری که در ترک یا بی توجهی به نماز بیان شده است عنصر و عامل تنبلی است. غالبا نوجوانان و جوانان به آسانی تن به فعالیت نمی دهند مگر در اموری که بیشتر جنبه احساسی و هیجانی داشته  یا در اموری که با انگیزه و شناخت قبلی همراه باشد. برای فردی که چند سال است به سن تکلیف رسیده قدری مشکل است در هوای سرد زمستان آستین خود را بالا زند و با آب سرد وضو بگیرد  یا کفش و پوتین از پایش در آورد و مسح نماید به همین خاطر گاهی از نماز خواندن طفره می رود  یا برای او دشوار است که از خواب نوشین صبح گاهی بزند و نمازش را بخواند و...

     همنشینی با دوستان ناباب

    بدیهی است که نقش بسیار مهم دوستان در شکل دهی شخصیت انسانی خصوصا در سنین نوجوانی و جوانی را نباید نادیده انگاشت. دوستان شایسته و خوب در سوق دادن انسان به سوی سعادت و کمال موثرند و دوستان ناشایست درانحراف آدمی به سمت ناهنجاری های اخلا قی. چه بسا جوانانی که در مسائل دینی علا قمند و به دینداری خود را غبند و لیکن در محیط های مختلف از قبیل محل هایی که در آن زندگی می کنند یا محیط کار و تحصیل که در آن ساعاتی را سپری می سازند با افرادی آشنا شوند که به تدریج او را در دام بی دینی و لا  ابالی گری گرفتار می کنند.

    فساد اخلا قی

    برخی از جوانان در علت دوری  از نماز و تعالیم دینی و مذهبی، مفاسد اخلا قی را بسیار موثر می دانند. البته این عامل در خانواده ها و محیط های مختلف دارای شدت و ضعف است و در بروز و ظهور آن می توان عللی را برشمرد که هرکدام از آن عوامل به تنهایی می تواند در ایجاد آن و انحراف شخص کافی باشد.

    مزاحم دانستن نماز  برای کارهای شخصی 
    برخی چون در وقت نماز مشغول کار ها و اعمال شخصی خود هستند فرصت این که نماز را در اول وقت آن اقامه کنند ندارند و  وقتی که فرصت های اولیه برای اقامه و برپایی نماز از دست برود تدریجا بعد از استراحت چون دوباره مشغول فعالیت می شوند اقامه نماز را مانعی برای انجام کار های خود می دانند. البته خواهیم گفت که این عامل به بهانه شبیه تر است یک علت برای ترک یا بی توجهی به نماز.

    تکبر و غرور

    عامل دیگری که درترک نماز و سایر فرایض عبادی می تواند موثر باشد غرور جوانی و تکبر و بزرگ منشی برخی از افراد است. صفت غرور از پست ترین اوصاف انسانی است که شاید بتوان گفت منشا تمام گناهان و معاصی می گردد. هرگاه این خصلت در کسی پا بگیرد و استقرار یابد فرد را به مهلکه های بزرگی می کشاند با متصف شدن به این صفت فرد چنین می پندارد که اگر در مقابل خدای خود سجده کند کوچک می گردد بنابراین برای اینکه بزرگی و غرورش محفوظ بماند در مقابل هیچ کس نباید سر تعظیم فرود آورد ولو در مقابل خداوند متعال. فلذا این خیالبافی شاعرانه و تصورات جاهلا نه او را از همه اوامر متعبدانه دور ساخته و مانعش می شود که او در مسیر سعادت خویش گام بردارد. این همان وصفی است که وقتی در ابلیس ظاهر و آشکار شد در مقابل دستور صریح خداوند سر باز زد و حاضر نشد امر الهی را در سجده بر آدم امتثال نماید.
    تسویف (واگذاری امور به آینده)

    برخی از جوانان با توجه به اینکه چند سالی است که وارد سن تکلیف شده و در مقابل تعالیم و دستورات دین مکلف می باشند و بر آنها واجب است که به احکام دینی گردن نهند ولی با این توجیهات که ما هنوز جوانیم و تازه اوایل عمر ماست و بهانه هایی از این قبیل اعمال دینی را ترک می کنند. جوان در بسیاری از مواقع نماز نخواندن خود را این چنین توجیه می کند که من بعدا می خوانم  یا قضای آن را به جا می آورم.  عمر طولا نی در پیش است پس می توان اعمالی که امروز از من ترک می شود در سنین پیری و زمان بیکاری انجام داد یا توبه کرد. بنابراین عملی که در آینده قابل جبران باشد و از طرفی مغفرت و بخشش الهی آن را شامل گردد جای نگرانی نیست.

    ضعف اعتقادی

    عامل دیگری که در روحیه جوانان می تواند تاثیر زیادی را بگذارد باورهای دینی و تقویت روحیات مذهبی است که بخش عمده این مسوولیت برعهده مبلغان دینی می باشد. امروزه بخش عظیمی از جوانان که بهترین و مهم ترین، قشر جامعه محسوب می شوند از ضعف اعتقادی رنج می برند. در کتب درسی خوانده اند که خدا و قیامتی هست و مسائل دینی تا حدودی به آنان گفته شده و لیکن به باور و یقین  نرسیده است. اصول اعتقادی را به صورت مستدل و متقن فرا نگرفته بلکه اصول را چون فروع مقلدانه باور دارد. تعالیم دین را با انگیزه و اعتقاد انجام نمی دهد و بیش از آنکه با درایت و بینش همراه باشد با احساس و عاطفه با امور دینی برخورد دارد. این ضعف در عقیده و عدم استواری آن بر پایه منطق موجب می گردد که جوان به مسائل دینی آن اهمیت خاص را قائل نباشد یا پای بند کامل به تعالیم دینی را نداشته باشد. به همین جهت بسیار دیده می شود که بعضی از افراد، نماز خواندنشان موسمی و فصلی است. این نیست مگر از ضعف اعتقادی فرد و تا این ضعف جبران نگردد، مشکل فوق قابل حل نخواهد بود.

    رفتار نامناسب مبلغان دینی

    ابتدا این نکته را متذکر شوم که منظور از عنوان مزبور، انکار یا زیر سوال بردن مبلغان متعهد و متدین خصوصا روحانیون وارسته ایی که حیات خویش را صرف تبلیغ دین نموده اند نیست بلکه توجه دادن به این نکته است که باید برخورد با جوانان بسیار با ظرافت و دقت انجام گیرد. چون چه بسا جوانانی که مقید به موازین دینی باشند ولی با یک عکس العمل فردی که لباس دین بر تن کرده است از دین بیزار گردند. تحقیقات و نظرسنجی ها گویای این حقیقت است که برخی از جوانان به خاطر دوستی و صمیمیت و ارتباط نزدیکی که با طلا ب و روحانیون خصوصا طلبه جوان پیدا  کرده که باید از آن به عنوان یک پدیده میمون و مبارک نگریست رفتاری را مشاهده می کنند یا سخنانی را می شنوند که موجب سستی و وهن آنها از دین می گردد. به عنوان مثال اگر جوانی مشاهده کند که یک روحانی در محفلی نشسته و مشغول صحبت و احیانا غیبت دیگران است و توجهی به نماز در اول وقتش ندارد یا در رفتار با کسی تندی می کند این اعمال، تاثیر منفی اش  را بر روحیه دیگران باقی می گذارد.  این هم عاملی است که برخی از جوانان بیان می دارند. علا وه بر موارد دهگانه ایی که بیان شد عاملی چون مشکلا ت مادی، کاستی در تبلیغات، نداشتن مشوق، مشکل ازدواج،  وجود آلودگی اخلا قی برخی از محیط های محلی، عدم جاذبه کافی مساجد و مکان های عبادی و عدم رعایت مسائل بهداشتی در مساجد و نمازخانه ها از دیگر عواملی هستند که در ترک و رویگردانی یا کم توجهی نوجوانان و جوانان به مسائل عبادی خصوصا نماز تاثیر بسزایی دارند که باید در رفع و حل آن  کوشا بود.
    نتیجه گیری
    کانون خانواده اولین و بهترین مدرسه ای است که نسل های جوامع بشری از آنجا رشد می یابند بنابراین اگر والدین یا مربیان خانواده افراد مدیر و با مسوولیتی باشند قطعا کانون خانواده محیط سالمی برای تعالی و رشد افراد آن خانواده خواهد بود و بالعکس اگر مربی خانواده انسان غیرمسوول و بی قید و شرطی باشد قطعا افرادی که از آن خانه وارد اجتماع می شوند انسان های مفیدی برای اجتماع نخواهند بود و به همین خاطر دین مسوولیت سنگین و خطیری را برعهده خانواده گذاشته و ادب و تربیت فرزند را به عنوان بهترین عمل صالح وارثی ماندگار یاد کرده است. در نصوص و روایات که از ائمه معصومین (علیهم السلا م) و رسول گرامی اسلا م (صلی الله علیه وآله و سلم) به ما رسیده بخش عمده ای از آن را احادیث اخلا قی و تربیتی تشکیل می دهد که توجه به آنها می تواند تاثیر بسزایی در تربیت دینی فرزندان ایران اسلا می داشته باشد.
    منابع در روزنامه موجود است.

     علل کم توجّهی یا بی توجّهی برخی از جوانان به نماز
    راستی چرا در میان نوجوانان و جوانان برخی آنچنان که باید، به نماز اهمیت نمی دهند و یا اینکه چرا بعضی از آنان ارتباط چندانی با نماز ندارند و یا بعضی از نوجوانان و جوانان در حالیکه از خانواده مذهبی و مسلمان هستند نماز نمی خوانند؟این سئوالی است که ما بدنبال علل و عوامل و پاسخ صحیح آن بوده نخست سعی داریم که عوامل آن را شناسایی نموده سپس راه حلها را ارائه دهیم. موضوع مزبور بعنوان یک سئوال و موضوع تحقیق در میان عده کثیری از دانش آموزان دبیرستانی، دانش پژوهان مراکز پیش دانشگاهی و دانشجویان مطرح گردید تا بدون هیچ حدس و گمانی از طرف نگارنده علل را از بیان خودشان جویا شویم که در این صورت قضیه از ظن و گمان خارج و به واقعیت عینی نزدیکتر گردد. آنان در این نظر سنجی علل و عواملی را برشمرده اند که بسیار جالب توجه است. لازم به ذکر است که برخی از این علل از درصد بالایی برخوردار بوده که اکثریت آن را بیان داشته اند و بعضی دیگر در حدّ متوسط و ضعیف مطرح شده اند.                                                                       




  • وقت بخیر:خواننده ی گرامی :
  • نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی | یکشنبه 89 بهمن 24 ساعت 4:14 عصر |
    <      1   2   3   4   5   >>   >

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    رمضان واحادیث مربوط به ماه رمضان
    دهه فجر انقلاب اسلامی ......
    چرا خدا به شما کمک نمی کند؟؟
    میلاد حضرت زهرا س
    شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها تسلیت باد
    هفته بسیج
    هفته بسیج گرامی باد
    روز ایثار وشهادت اصفهان
    [عناوین آرشیوشده]
    کد عکس

    اسلایدر

    خوش آمود گویی

    ابزار وبلاگ