سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دارالقران الکریم جرقویه علیا
هر بختیارى را بخت برگشتنى است ، و آنچه برگشت پندارى نبوده و نیست . [نهج البلاغه]

 باسلام وادب

 احتراما در راستای  هر چه بهتر برگزار شدن  ایام الله دهه فجر ویاد وخاطران دوران انقلاب وشهدای جنگ تحمیلی :ستاد بزرگداشت این ایام الله و چهارمین یادواره شهدای شهر حسن آباد اقدام به برپایی مجالس ومحافل قرآنی ،مسابقات معارف ، قرائت وصیت نامه شهدا، برگزاری دومین یادواره شهدای دانش آموز، دیدار با خانواده های شهدا، غباررویی گلزار شهدا، و انشالله راهپیمایی عظیم بیست ودوم بهمن ماه 89 می باشد که لازم به ذکر است اعضای این ستاد  شامل : بنیاد شهید ، بخشداری ، حوزه مقاومت بسیج پنج امام محمد باقر، اداره آموزش وپرورش ، دارالقرآن الکریم ، محافل قرآنی سطح شهر ، مجموعه های فرهنگی سطح شهر

در خصوص محفل انس با قرآن در ایام الله دهه فجر 89

 محفل انس با قرآن




  • وقت بخیر:خواننده ی گرامی :
  • نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی | چهارشنبه 89 بهمن 20 ساعت 3:45 عصر |
    روز شمار انقلاب
    بازگشت امام خمینی به میهن
     با گسترش قیام مردم و فرار شاه از ایران، شاپور بختیار به عنوان آخرین و تنها امید رژیم پهلوی و سردمداران غربی پشتیبان این رژیم،به عنوان نخست وزیر باقی مانده بود.

    در طرف مقابل تظاهرات مردم هر روز پر شورتر و مصمم‌تر می‌شد و شعار استقلال،‌آزادی،جمهوری اسلامی به عنوان اصلی ترین خواسته مردم در نهضت انقلابی به رهبری امام خمینی مطرح می‌شد. امام خمینی که شرط ورود خود را به کشور، خروج شاه اعلام کرده بودند، با فرار شاه در 26 دی 1357، تصمیم به بازگشت گرفتند. قرار بود این بازگشت تاریخی در روز پنجشنبه پنجم بهمن 1357 انجام گیرد اما بختیار،با بستن فرودگاه ها مانع از انجام این امر شد. با انتشار خبر بسته شدن فرودگاه‌ها، مردم خشمگین به خیابان ها ریخته و با تحصن و شعارهای کوبنده،دولت بختیار را تحت فشار شدیدی قرار دادند. در همین زمان رئیس شورای سلطنت، سید جلال تهرانی،‌ در پاریس ضمن استعفا خدمت امام،اعلام کرد که شورای سلطنت غیر قانونی است.سرانجام، تحصن‌ها و تظاهرات عظیم مردم، بختیار را مجبور کرد، فرودگاه ها را باز کند. کارکنان اعتصابی تلویزیون اعلام کردند برای ضبط و پخش مستقیم مراسم بازگشت و استقبال از حضرت امام آماده‌اند. فرودگاه مهرآباد آماده استقبال از پرواز انقلاب بود. روز 12 بهمن 1357، پرشکوه ترین استقبال تاریخی رقم خورد و هواپیمای ایرفرانس در حوالی ساعت 9 صبح در فرودگاه مهرآباد نشست و حضرت امام، با قلبی آرام و مطمئن پس از 15 سال هجرت، پا به خاک میهن اسلامی گذاشتند. صدها خبرنگار و عکاس و فیلمبردار به ثبت این رویداد تاریخی پرداختند. جمعیت استقبال کننده در طول 33 کیلومتر از فرودگاه امام تا بهشت زهرا که مقصد بعدی امام بود، بین 4 تا 8 میلیون نفر تخمین زده می‌شد. امام از فرودگاه مستقیما به بهشت زهرا رفتند و ضمن ادای احترام به شهدای انقلاب اسلامی،سخنرانی تاریخی خود را در آنجا ایراد کردند. در این سخنرانی امام نخست وزیری شاپور بختیار را غیر قانونی اعلام کرده و فرمودند؛«من به پشتیبانی این ملت دولت تعیین می‌کنم.»‌ بدین ترتیب از ورود امام 10 روز تاریخی که بعدها دهه فجر انقلاب اسلامی نام گرفت، سپری شد.

    رویدادهای 12 بهمن 57

    امام خمینی پس از سال‌ها دوری و تبعید به کشور بازگشت. ایران اسلامی شاهد بزرگترین و تاریخی‌ترین استقبال بود. حضور میلیونی مردم که صف مستقبلین را از فرودگاه تهران تا بهشت زهرا امتداد داده بود، حاکی از عشق و علاقه بی‌نظیر آنها به رهبر خویش بود. حضرت امام به هنگام خروج از فرانسه با ارسال پیامی خطاب به مردم فرانسه، ضمن اظهار تشکر از آنها خداحافظی کردند. امام خمینی پس از اقامه نماز در کف هواپیما، روی دو پتو با آرامش خوابیدند. این در حالی بود که همه علاقه‌مندان، دوستداران و نزدیکان ایشان، نگران انجام این پرواز بودند. خطر انهدام هواپیما و یا ربودن آن در آسمان چیزی بود که همه را تا لحظه فرود آن در فوردگاه تهران، نگران ساخته بود. با ورود حضرت امام به سالن فرودگاه، فریاد «الله اکبر» سالن فرودگاه را به لرزه در آورد. مستقبلین با خواندن سرود «خمینی ای امام»، اشک‌های مشتاقان را بر گونه‌هایشان جاری کردند. حضرت امام طی بیاناتی در فرودگاه تهران گفتند:من از عواطف طبقات مختلف ملت تشکر می‌کنم. عواطف ملت ایران به دوش من بارگرانی است که نمی‌توانم جبران کنم. ایشان ضمن اشاره به اینکه طرد شاه از کشور قدم اول پیروزی بود، همگان را به وحدت کلمه و ادامه مبارزه تا قطع کامل ریشه‌های فساد ترغیب کردند. ایشان سپس از آنجا عازم بهشت زهرا شدند. حضرت امام در اولین سخنرانی خود در میان انبوه مستقبلین مشتاق در بهشت زهرا، گفتند:من وقتی چشمم به بعضی از اینها که اولاد خودشان را از دست داده‌اند می‌افتد، سنگینی‌ای در دوشم پیدا می‌شود که نمی‌توانم تاب بیاورم. محمدرضا پهلوی فرار کرد و همه چیز ما را به باد داد. مملکت ما را خراب کرد و قبرستان‌های ما را آباد. ایشان اضافه کردند: من دولت تعیین می‌کنم، من توی دهن دولت می‌زنم ... من به پشتیبانی این ملت دولت تعیین می‌کنم. من به ارتش یک نصیحت می‌کنم و یک تشکر ..... [ما] می‌خواهیم ارتش مستقل باشد. آقای ارتشبد شما نمی‌خواهید؟ آقای سرلشکر شما نمی‌خواهید مستقل باشید؟ و اما تشکر می‌کنم از قشرهایی که متصل شدند به ملت. با وجود سرمای زمستان، دیشب هزاران مشتاق زیارت حضرت امام،در مسیر حرکت ایشان خوابیدند. شهرهای کشور در شادی ورود امام،غرق نور و گل و فریاد بود. در حالی که مراسم ورود حضرت امام به طور مستقیم از تلویزیون پخش می‌شد، نظامیان با یورش به این سازمان از ادامه پخش آن ممانعت کردند. عده‌ای از مردم با قطع جریان پخش مستقیم ورود حضرت امام از تلویزیون به علت هجوم مأمورین نظامی، از عصبانیت تلویزیون‌های خود را به خیابان پرت کردند. امام خمینی در شب اول اقامت خود در مدرسه رفاه، طی سخنانی با اعضای کمیته استقبال، بر لزوم حفظ وحدت تأکید نمودند. روحانیون متحصن در دانشگاه، با انتشار آخرین اعلامیه خود، به تحصن پایان دادند. آیت‌الله شریعتمداری طی تلگرافی ورود حضرت امام خمینی را تبریک گفت. در پی درخواست مجدد بختیار برای ملاقات با حضرت امام خمینی، ایشان گفتند: ملاقات با بختیار را در صورت استعفای وی می‌پذیرم. شاپور بختیار در آستانه ورود امام خمینی پیامی انتشار داد. وی در پیام خود مردم را نسبت به ادامه اعتراضات و تظاهرات، خصوصا در روز ورود حضرت امام، تهدید کرد. دکتر علی آبادی،عضو شورای سلطنت،از عضویت این شورا کناره‌گیری کرد. دانشجویان ایرانی در مقابل سفارت ایران در آمریکا تظاهرات کردند. خبرگزاری فرانسه: سخنگوی کاخ سفید اعلام کرد سخنان ضد آمریکایی آیت‌الله خمینی، تغییری در موضع ایالات متحده در قبال ایران به وجود نیاورده است. آمریکا مقداری از دستگاه‌های الکترونیکی محرمانه خود را از ایران خارج کرد. نیروی هوایی سیستم‌های محرمانه جنگنده‌های اف چهارده را مخفی کرد. گفتنی است که یکی از وظایف هایزر در ایران، انجام همین مأموریت بوده است. بانک‌های سوئیس گفتند که پول‌های ایران را پس نمی‌دهند. مطبوعات و یونایتد پرس: قراردادهای خرید اسلحه ایران از انگلیس لغو شد. مقامات لندن گفتند به علت لغو این خریدها،انگلیس معادل چهار میلیارد دلار بابت عدم فروش و بیکار شدن بیست هزار نفر، زیان خواهد دید. در لیبی به حمایت از انقلاب اسلامی مردم مسلمان ایران، یک راهپیمایی ترتیب یافت. یک سخنگوی جنبش پولیساریو در الجزیره اعلام کرد که امام خمینی قبل از عزیمت به ایران در فرانسه، هیأت نمایندگی پولیساریو را به حضور پذیرفته‌اند. رادیو کویت: وزیر انرژی آمریکا اعلام کرد در صورت ادامه عدم صدور نفت ایران، کشورش مجبور به جیره‌بندی نفت خواهد بود. اوضاع ایران باعث شدیدترین بحران نفتی از زمان تحریم نفت توسط کشورهای عربی از سال 1352 تاکنون شده است. سازمان چریک‌های فدایی خلق ورود حضرت امام را تبریک گفت.




  • وقت بخیر:خواننده ی گرامی :
  • نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی | پنج شنبه 89 بهمن 7 ساعت 9:57 صبح |
    شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی اعلام کرد
    عناوین ایام‌الله دهه فجر انقلاب اسلامی
     شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی عناوین روزهای دهه فجر انقلاب اسلامی را اعلام کرد.

    به گزارش فارس ، ‌شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی‌ با صدور اطلاعیه‌ای عناوین ایام‌الله دهه فجر انقلاب اسلامی سال 1389 را اعلام کرد.

    ‌متن کامل ‌این اطلاعیه به ‌شرح ذیل است:

    عناوین ایام‌الله دهه فجر سی و دومین سالگرد پیروزی عزت‌بخش انقلاب اسلامی که با شعار «پیشرفت و عدالت در پرتوی همت مضاعف و کار مضاعف»  از ساعت 9:33 صبح دوازدهم بهمن 1389 همزمان با سالروز ورود تاریخی حضرت امام خمینی (ره) به میهن اسلامی آغاز و تا خروش ملی ایرانیان در راهپیمایی عظیم مردمی یوم‌الله بیست و دوم بهمن ماه ادامه خواهد داشت ، به شرح زیر اعلام می‌شود:

    12 /11/ 89 سه‌شنبه: ورود امام خمینی (ره) به میهن اسلامی- «انقلاب اسلامی، ‌ولایت فقیه،‌ امام خمینی (ره) و رهبری‌»

    13/ 11/ 89 چهارشنبه: رحلت پیامبر (ص) و امام حسن مجتبی (ع)- «انقلاب اسلامی، پیامبر اعظم (ص) وحدت و احیای ارزش‌های اسلامی»

    14/ 11/ 89 پنج‌شنبه: «انقلاب اسلامی، ایمان،‌ جهاد، شهادت»

    15/ 11/ 89 جمعه: شهادت امام رضا (ع)- «انقلاب اسلامی، قرآن، عترت، انتظار فرج»

    16/ 11/ 89 شنبه: اول ربیع‌الاول 1342 ه.ق- «انقلاب اسلامی،‌ آزاداندیشی، تعالی فرهنگ و تمدن اسلامی»

    17/ 11/ 89 یکشنبه: «انقلاب اسلامی، جوانان، خودباوری و نهضت علمی»

    18/ 11/ 89 دوشنبه: «انقلاب اسلامی، استحکام خانواده، رسالت و منزلت زن»

    19/ 11/ 89 سه‌شنبه: روز نیروی هوایی- «انقلاب اسلامی،‌ آمادگی دفاعی، بسیج و نیروهای مسلح»

    20/ 11/ 89 چهارشنبه: «انقلاب اسلامی، مردم سالاری دینی،‌ محرومیت‌زدایی و عدالت اجتماعی»

    21/ 11/ 89 پنجشنبه: «انقلاب اسلامی، بصیرت دینی، انسجام ملی و استکبارستیزی»

    22/ 11/ 89 جمعه: سالروز پیروزی انقلاب اسلامی- «انقلاب اسلامی، استقلال‌، ‌آزادی و جمهوری




  • وقت بخیر:خواننده ی گرامی :
  • نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی | پنج شنبه 89 بهمن 7 ساعت 9:50 صبح |

    3. بازگشت اسیران به مدینه یا کربلا
    اشاره کردیم که شیخ طوسی‌، بیستم صفر یا اربعین را، زمان بازگشت اسرای ‌کربلا از شام به مدینه دانسته است‌. باید افزود که نقلی دیگر، اربعین را بازگشت اسرا از شام را به «کربلا» تعیین کرده است‌. تا اینجا، از لحاظ منابع کهن‌، باید گفت اعتبار سخن نخست بیش از سخن دوم است‌. با این حال‌، علامه مجلسی پس از نقل هر دو این‌ها، اظهار می‌دارد: احتمال صحت هر دوی اینها (به لحاظ زمانی‌) بعید می‌نماید. (بحار ج 101، ص 334 ـ 335) ایشان این ‌تردید را در کتاب دعایی خود «زاد المعاد» هم عنوان کرده است‌. با این حال‌، درمتون بالنسبه قدیمی‌، مانند «لهوف» و «مثیرالاحزان» آمده است که اربعین‌، مربوط ‌به زمان بازگشت اسرا، از شام به کربلاست‌. اسیران‌، از راهنمایان خواستند تا آنها را از کربلا عبور دهند.
    باید توجه داشت که این دو کتاب‌، در عین حال که مطالب مفیدی دارند، ازجهاتی‌، اخبار ضعیف و داستانی هم دارند که برای شناخت آنها باید با متون ‌کهن‌تر مقایسه شده و اخبار آنها ارزیابی شود. این نکته را هم باید افزود که ‌منابعی که پس از لهوف‌، به نقل از آن کتاب این خبر را نقل کرده‌اند، نباید به‌عنوان یک منبع مستند و مستقل‌، یاد شوند. کتابهایی مانند «حبیب السیر» که به ‌نقل از آن منابع خبر بازگشت اسرا را به کربلا آورده‌اند، (نفس المهموم ترجمه شعرانی‌، ص 269) نمی‌توانند مورد استناد قرار گیرند.
    در اینجا مناسب است دو نقل را در باره تاریخ ورود اسرا به دمشق یاد کنیم‌. نخست نقل ابوریحان بیرونی است که نوشته است‌:
    در نخستین روز ماه صفر، أدخل رأس الحسین علیه السلام مدینة دمشق‌، فوضعه یزید لعنه الله بین یدیه‌و نقر ثنایاه بقضیب کان فی یده و هو یقول‌:
    لست من خندف ان لم أنتقم‌
    من بنی أحمد، ما کان فَعَل‌
    لیْت‌َ أشیاخی ببدرٍ شهدوا
    جَزَع الخزرج من وقع الاسل‌
    فأهلّوا و استهلّوا فرحا
    ثم قالوا: یا یزید لاتشل‌
    قد قتلنا القرن من أشیاخهم‌
    و عدلناه ببدر، فاعتدل (الاثار الباقیه‌، ص 422)
    وی روز اول ماه صفر را روزی می داند که سر امام حسین (ع) علیه السلام را وارد دمشق کرده و یزید هم در حالی که اشعار ابن زبعری را می خواند و بیتی هم بر آن افزوده بود، با چوبی که در دست داشت بر لبان امام حسین (ع) می زد.
    دوم سخن عماد الدین طبری (م حوالی 700) در «کامل بهائی» است که رسیدن اسرا به دمشق را در16 ربیع الاول دانسته ـ یعنی 66 روز پس از عاشورا ـ میداند که طبیعی‌تر می‌نماید.


    4. میرزا حسین نوری و اربعین‌
    علامه میرزا حسین نوری از علمای برجسته شیعه‌، و صاحب کتاب «مستدرک الوسائل» در کتاب «لؤلؤ و مرجان در آداب اهل منبر» به نقد و ارزیابی برخی از روضه‌ها و نقلهایی پرداخته که به مرور در جامعه شیعه رواج یافته و به نظر وی ‌از اساس‌، نادرست بوده است‌. ظاهرا وی در دوره اخیر نخستین کسی است که به نقد این روایت پرداخته و دلایل متعددی در نادرستی آن اقامه کرده است.
    ایشان این عبارت سید بن طاوس در لهوف را نقل کرده‌است که اسرا در بازگشت از شام‌، از راهنمای خود خواستند تا آنها را به کربلا ببرد؛ و سپس به نقد آن پرداخته است‌. (لؤلؤ و مرجان‌، ص 152)
    داستان از این قرار است که سید بن طاوس در «لهوف» خبر بازگشت اسراء را به‌کربلا در اربعین نقل کرده است‌. در آنجا منبع این خبر نقل نشده و گفته می‌شود که وی در این کتاب مشهورات میان شیعه را که در مجالس سوگواری بوده‌، درآن مطرح کرده است‌.
    اما همین سید بن طاوس در «اقبال الاعمال» با اشاره به این که شیخ طوسی در مصباح‌ می ‌گوید اسرا روز اربعین از شام به سوی مدینه حرکت کردند و خبر نقل شده ‌در غیر آن که بازگشت آنان را در اربعین به کربلا دانسته‌اند، در هر دو موردتردید می‌کند. تردید او از این ناحیه است که ابن زیاد مدتی اسراء را در کوفه ‌نگه داشت. با توجه به این مطلب و زمانی که در این نگه داشته صرف شده و زمانی که در مسیر رفت به شام و اقامت یک ماهه در آنجا و بازگشت مورد نیاز است‌، بعید است که آنان در اربعین به ‌مدینه یا کربلا رسیده باشند. ابن طاوس می‌گوید: این که اجازه بازگشت به کربلا به آنها داده باشد، ممکن است‌، اما نمی‌توانسته در اربعین باشد. در خبر مربوط به‌بازگشت آنان به کربلا گفته شده است که همزمان با ورود جابر به کربلا بوده و با او برخورد کرده اند . ابن طاوس در این که جابر هم روز اربعین به کربلا رسیده باشد، تردید می‌کند. (اقبال الاعمال‌، ج 3، ص 101).
    این ممکن است که ابن طاوس لهوف را در جوانی و اقبال را در دوران بلوغ فکری تألیف کرده باشد. در عین حال ممکن است دلیل آن این باشد که آن کتاب را برای محافل روضه خوانی و این اثر را به عنوان یک اثر علمی نوشته باشد. دلیلی ندارد که ما تردید های او را در آمدن جابر به کربلا در روز اربعین بپذیریم. به نظر می رسد منطقی ترین چیزی که برای اعتبار اربعین در دست است همین زیارت جابر در نخستین اربعین به عنوان اولین زایر است.
    اما درباره اعتبار اربعین به بازگشت اسرا به کربلا توجه به این نکته هم اهمیت دارد که شیخ مفید در کتاب مهم خود در باب زندگی امامان و در بخش خاص به امام حسین (ع) از کتاب «ارشاد» در خبر بازگشت اسرا، اصلا اشاره‌ای به این که‌اسرا به عراق بازگشتند ندارد. همین طور ابومخنف راوی مهم شیعه هم‌اشاره‌ای در مقتل الحسین خود به این مطلب ندارد. در منابع کهن تاریخ کربلاهم مانند انساب الاشراف‌، اخبارالطوال‌، و طبقات الکبری اثری از این خبردیده نمی‌شود.
    روشن است که حذف عمدی آن معنا ندارد؛ زیرا برای چنین‌حذف و تحریفی‌، دلیلی وجود ندارد.
    خبر زیارت جابر، درکتاب بشارة المصطفی آمده‌، اما به ملاقات وی با اسرا اشاره نشده است‌.
    مرحوم حاج شیخ عباس قمی هم‌، به تبع استاد خود نوری‌، داستان آمدن‌اسرای کربلا را در اربعین از شام به کربلا نادرست دانسته است‌. (منتهی الامال‌، ج 1،صص 817 ـ 818) در دهه‌های اخیر مرحوم محمد ابراهیم آیتی هم در کتاب‌بررسی تاریخ عاشورا بازگشت اسرا را به کربلا انکار کرده است‌. (بررسی تاریخ‌عاشورا، صص 148 ـ 149) همین طور آقای مطهری که متأثر از مرحوم آیتی است. اما این جماعت یک مخالف جدی دارند که شهید قاضی طباطبائی است.


    5. شهید قاضی طباطبائی و اربعین‌
    شهید محراب مرحوم حاج سید محمدعلی قاضی طباطبائی رحمة الله علیه‌، کتاب‌ مفصلی با نام «تحقیق درباره اولین اربعین حضرت سید الشهداء» درباره اربعین ‌نوشت‌که اخیرا هم به شکل تازه و زیبایی چاپ شده است.
    هدف ایشان از نگارش این اثر آن بود تا ثابت کند، آمدن اسرای از شام‌به کربلا در نخستین اربعین‌، بعید نیست‌. این کتاب که ضمن نهصد صفحه‌چاپ شده‌، مشتمل بر تحقیقات حاشیه‌ای فراوانی در باره کربلاست که بسیارمفید و جالب است‌. اما به نظر می‌رسد در اثبات نکته مورد نظر با همه زحمتی که مؤلف محترم کشیده ، چندان موفّق‌نبوده است‌.
    ایشان در باره این اشکال که امکان ندارد اسرا ظرف چهل روز از کربلا به کوفه‌، از آنجا به شام و سپس از شام به کربلا بازگشته باشند، هفده نمونه از مسافرتها ومسیرها و زمانهایی که برای این راه در تاریخ آمده را به تفصیل نقل کرده‌اند. دراین نمونه‌ها آمده است که مسیر کوفه تا شام و به عکس از یک هفته تا ده دوازده ‌روز طی می‌شده و بنابر این‌، ممکن است که در یک چهل روز، چنین مسیررفت و برگشتی طی شده باشد. اگر این سخن بیرونی هم درست باشد که سر امام حسین (ع‌) روز اول صفر وارد دمشق شده‌، می‌توان اظهار کرد که بیست ‌روز بعد، اسرا می‌توانستند در کربلا باشند.
    باید به اجمال گفت‌: بر فرض که طی این مسیر برای یک کاروان‌، در چنین زمان ‌کوتاهی‌، با آن همه زن و بچه ممکن باشد، باید توجه داشت که آیا اصل این ‌خبر در کتابهای معتبر تاریخ آمده است یانه‌. تا آنجا که می‌دانیم‌، نقل این خبر در منابع ‌تاریخی‌، از قرن هفتم به آن سوی تجاوز نمی‌کند. به علاوه‌، علمای بزرگ شیعه‌، مانند شیخ مفید و شیخ طوسی‌، نه تنها به آن اشاره نکرده‌اند، بلکه به عکس‌ِ آن تصریح کرده و نوشته‌اند: روز اربعین روزی است که حرم امام حسین (ع‌) وارد مدینه شده یا از شام به سوی مدینه خارج شده است‌.
    آنچه می ‌ماند این است که نخستین زیارت امام حسین (ع‌) در نخستین اربعین، توسط جابر بن عبدالله انصاری صورت گرفته است و از آن پس ائمه اطهار علیهم السلام که از هر فرصتی برای رواج زیارت امام حسین (ع‌) بهره می‌گرفتند، آن‌روز را که نخستین زیارت در آن انجام شده‌، به عنوان روزی که زیارت امام‌حسین (ع‌) در آن مستحب است‌، اعلام فرمودند.
    متن زیارت اربعین هم از سوی حضرت صادق علیه السلام انشاء شده و با داشتن آن مضامین عالی‌، شیعیان را از زیارت‌آن حضرت در این روز برخوردار می‌کند.
    اهمیت خواندن زیارت اربعین تاجایی است که از علائم شیعه دانسته شده است‌، درست آن گونه که بلند خواندن بسم الله در نماز و خواندن پنجاه و یک رکعت نماز در شبانه روز درروایات بیشماری‌، از علائم شیعه بودن عنوان شده است‌.
    زیارت اربعین در «مصباح المتهجد» شیخ طوسی و نیز «تهذیب الاحکام» وی به نقل ازصفوان بن مهران جمال آمده است‌. وی گفت که مولایم صادق (ع‌) فرمود: زیارت اربعین که باید وقت برآمدن روز خوانده شود چنین است..... (مصباح المتهجد، ص 788، تهذیب الاحکام‌، ج 6،ص 113، اقبال الاعمال‌، ج 3، ص 101، مزار مشهدی‌، ص 514 (تحقیق قیومی‌)، مزار شهید اول (تحقیق‌مدرسة الامام المهدی‌، قم 1410)، ص 185 ـ 186).
    این زیارت‌، به جهاتی مشابه برخی از زیارات دیگر است‌، اما از آن روی که‌مشتمل بر برخی از تعابیر جالب در زمینه هدف امام حسین از این قیام است‌، دارای اهمیت ویژه می‌باشد. در بخشی از این زیارت در باره هدف امام حسین‌(ع‌) از این نهضت آمده است‌:"... و بذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک من الجهالة ‌و حیرة الضلالة‌... و قد توازر علیه من غرّته الدنیا و باع حظّه بالارذل الادنی‌".
    خدایا، امام حسین (ع‌) همه چیزش را برای نجات بندگانت از نابخردی وسرگشتگی و ضلالت در راه تو داده در حالی که مشتی فریب خورده که انسانیت ‌خود را به دنیای پست فروخته‌اند بر ضد وی شوریده آن حضرت را به‌شهادت رساندند.





  • وقت بخیر:خواننده ی گرامی :
  • نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی | دوشنبه 89 بهمن 4 ساعت 10:26 عصر |

    دلیل بزرگداشت اربعین و واکاوی پرسش ‌هایی درباره این روز
     

    اعمال روز اربعین امام حسین (ع)
    نکاتی دربارهء اربعین
                
     1. عدد چهل
                  2. اربعین امام حسین (ع)
                  3. بازگشت اسیران به مدینه یا کربلا
                  4. میرزا حسین نوری و اربعین‌
                 
    5. شهید قاضی طباطبائی و اربعین‌

     

    اعتبار اربعین امام حسین (ع‌) از قدیم الایام میان شیعیان و در تقویم تاریخی ‌وفاداران به امام حسین (ع‌) شناخته شده بوده است‌. کتاب مصباح المتهجد شیخ طوسی که حاصل گزینش دقیق و انتخاب معقول شیخ طوسی از روایات‌فراوان درباره تقویم مورد نظر شیعه در باره ایام سوگ و شادی و دعا و روزه وعبادت است‌، ذیل ماه «صفر» می‌نویسد: نخستین روز این ماه (از سال 121)، روز کشته شدن زید بن علی بن الحسین است‌.
    روز سوم این ماه از سال 64روزی است که مسلم بن عقبه پرده کعبه را آتش زد و به دیوارهای آن سنگ‌پرتاب نمود در حالی که به نمایندگی از یزید با عبدالله بن زبیر در نبرد بود.
    روز 20 صفر ـ یعنی اربعین ـ زمانی است که حرم امام حسین (ع‌) یعنی کاروان ‌اسرا، از شام به مدینه مراجعت کردند. و روزی است که جابر بن عبدالله بن ‌حرام انصاری‌، صحابی رسول خدا (ص‌)، از مدینه به کربلا رسید تا به زیارت ‌قبر امام حسین (ع‌) بشتابد و او نخستین کسی است از مردمان که قبر آن ‌حضرت را زیارت کرد.
    اعمال روز اربعین امام حسین (ع):

    در این روز زیارت امام حسین (ع‌) مستحب است و این زیارت‌، همانا خواندن زیارت اربعین است که از امام عسکری (ع‌) روایت ‌شده که فرمود: علامات مؤمن پنج تاست‌: خواندن 51 رکعت نماز در شبانه‌روز ـ نمازهای واجب و نافله و نماز و شب ـ به دست کردن انگشتری دردست راست‌، برآمدن پیشانی از سجده‌، و بلند خواندن بسم الله الرحمن ‌الرحیم در نماز.
    شیخ طوسی سپس متن زیارت اربعین را با سند به نقل از حضرت صادق علیه ‌السلام آورده است‌: السلام علی ولی الله و حبیبه‌، السلام علی خلیل الله و نجیبه‌، السلام علی صفی الله و ابن صفیه‌...
    این مطلبی است که شیخ طوسی‌، عالم فرهیخته و معتبر و معقول شیعه در قرن ‌پنجم درباره اربعین آورده است‌. طبعا بر اساس اعتباری که این روز میان ‌شیعیان داشته است‌، از همان آغاز که تاریخش معلوم نیست‌، شیعیان به حرمت ‌آن‌، زیارت اربعین می‌خوانده‌اند و اگر می ‌توانسته‌اند مانند جابر بر مزار امام ‌حسین (ع‌) گرد آمده و آن امام را زیارت می‌کردند. این سنت تا به امروز درعراق با قوت برپاست ‌و شاهدیم که میلیونها شیعه عراقی و غیر عراقی در این روز بر مزار امام حسین (ع) جمع می شوند.
    در اینجا و در ارتباط با اربعین چند نکته را باید توضیح داد.


     

    1. عدد چهل‌
    نخستین مسأله‌ای که در ارتباط با «اربعین‌» جلب توجه می‌کند، تعبیر اربعین ‌در متون دینی است‌. ابتدا باید نکته‌ای را به عنوان مقدمه یادآور شویم‌:
    اصولا باید توجه داشت که در نگرش صحیح دینی‌، اعداد نقش خاصی به‌ لحاظ عدد بودن‌، در القای معنا و منظوری خاص ندارند؛ به این صورت که‌ کسی نمی ‌تواند به صرف این که در فلان مورد یا موارد، عدد هفت یا دوازده یاچهل یا هفتاد به کار رفته‌، استنباط و استنتاج خاصی داشته باشد. این یادآوری‌، از آن روست که برخی از فرقه‌های مذهبی‌، بویژه آنها که تمایلات‌ «باطنی‌گری‌» داشته یا دارند و گاه و بیگاه خود را به شیعه نیز منسوب می ‌کرده‌اند، و نیز برخی از شبه فیلسوفان متأثر از اندیشه‌های انحرافی و باطنی ‌و اسماعیلی‌، مروج چنین اندیشه‌ای درباره اعداد یا نوع حروف بوده و هستند.
    در واقع‌، بسیاری از اعدادی که در نقلهای دینی آمده‌، می ‌تواند بر اساس یک‌محاسبه الهی باشد، اما این که این عدد در موارد دیگری هم کاربرد دارد و بدون یک مستند دینی می‌توان از آن در سایر موارد استفاده کرد، قابل قبول نیست‌. به‌عنوان نمونه‌، در دهها مورد در کتابهای دعا، عدد صد بکار رفته که فلان ذکر را صد مرتبه بگویید، اما این دلیل بر تقدس عدد صد به عنوان صد نمی‌شود. همینطور سایر عددها. البته ناخواسته برای مردم عادی‌، برخی از این اعداد طی‌ روزگاران‌، صورت تقدس به خود گرفته و گاه سوء استفاده‌هایی هم از آن‌ها می‌شود.
    تنها چیزی که درباره برخی از این اعداد می‌شود گفت آن است که آن اعداد معین نشانه کثرت ‌است‌. به عنوان مثال‌، درباره هفت چنین اظهار نظری شده است‌. بیش از این ‌هر چه گفته شود، نمی ‌توان به عنوان یک استدلال به آن نظر کرد.
    مرحوم اربلی‌، از علمای بزرگ امامیه‌، در کتاب کشف الغمه فی معرفة الائمة ‌در برابر کسانی که به تقدس عدد دوازده و بروج دوازده ‌گانه برای اثبات امامت‌ائمه اطهار(ع) استناد کرده‌اند، اظهار می‌دارد، این مسأله نمی‌تواند چیزی را ثابت کند؛ چرا که اگر چنین باشد، اسماعیلیان یا هفت امامی‌ها، می‌توانند دهها شاهد ـ مثل هفت آسمان ـ ارائه دهند که عدد هفت مقدس است‌، کما این که این کار را کرده‌اند.

    عدد «اربعین‌» در متون دینی‌
    یکی از تعبیرهای رایج عددی‌، تعبیر اربعین است که در بسیاری از موارد به کار رفته است‌. یک نمونه آن که سن‌ّ رسول خدا (ص‌) در زمان مبعوث شدن‌، چهل بوده است‌. گفته شده که عدد چهل در سن انسانها، نشانه بلوغ و رشد فکری است‌. گفتنی است که برخی از انبیاء در سنین کودکی به نبوّت رسیده‌اند. از ابن عباس (گویا به نقل از پیامبر (ص‌)) نقل شده که اگر کسی چهل ساله شد و خیرش بر شرش غلبه نکرد، آماده رفتن به جهنم باشد. در نقلی آمده است ‌که‌، مردمان طالب دنیایند تا چهل سالشان شود. پس از آن در پی آخرت خواهند رفت‌. (مجموعه ورام‌، ص 35)
    در قرآن آمده است «میقات‌» موسی با پروردگارش در طی چهل روز حاصل‌شده است‌. در نقل است که‌، حضرت آدم چهل شبانه روز بر روی کوه صفا در حال سجده بود. (مستدرک وسائل ج 9، ص 329) در باره بنی اسرائیل هم آمده که‌ برای استجابت دعای خود چهل شبانه روز ناله و ضجّه می ‌کردند. (مستدرک ج 5،ص 239) در نقلی آمده است که اگر کسی چهل روز خالص برای خدا باشد، خداوند او را در دنیا زاهد کرده و راه و چاه زندگی را به او می ‌آموزد و حکمت ‌را در قلب و زبانش جاری می‌کند. بدین مضمون روایات فراوانی وجود دارد. چله نشینی صوفیان هم درست یا غلط‌، از همین بابت بوده است‌. علامه مجلسی در کتاب بحار الانوار در این باره که برگرفتن چهل نشینی از حدیث مزبور نادرست است‌، به تفصیل سخن گفته است‌.
    اعتبار حفظ چهل حدیث که در روایات ‌فراوان دیگر آمده‌، سبب تألیف صدها اثر با عنوان اربعین در انتخاب چهل ‌حدیث و شرح و بسط آنها شده است‌. در این نقلها آمده است که اگر کسی از امّت من‌، چهل حدیث حفظ کند که در امر دینش از آنها بهره برد، خداوند در روز قیامت او را فقیه و عالم محشور خواهد کرد. در نقل دیگری آمده است که ‌امیرمؤمنان (ع‌) فرمودند: اگر چهل مرد با من بیعت می‌کردند، در برابر دشمنانم می‌ایستادم‌. (الاحتجاج‌، ص (84
    مرحوم کفعمی نوشته است‌: زمین از یک ‌قطب‌، چهار نفر از اوتاد و چهل نفر از ابدال و هفتاد نفر نجیب‌، هیچگاه خالی‌نمی‌شود. (بحار ج 53، ص 200)
    درباره نطفه هم تصور براین بوده که بعد از چهل‌ روز عَلَقه می‌شود. همین عدد در تحولات بعدی علقه به مُضْغه تا تولد درنقلهای کهن بکار رفته است‌، گویی که عدد چهل مبدأ یک تحول دانسته شده‌است‌.
    در روایت است که کسی که شرابخواری کند، نمازش تا چهل روز قبول‌ نمی‌شود. و نیز در روایت است که کسی که چهل روز گوشت نخورد، خلقش ‌تند می‌شود. نیز در روایت است که کسی که چهل روز طعام حلال بخورد، خداوند قبلش را نورانی می‌کند. نیز رسول خدا(ص) فرمود: کسی که لقمه حرامی‌بخورد، تا چهل روز دعایش مستجاب نمی‌شود. (مستدرک وسائل‌، ج 5، ص 217)
    اینها نمونه‌ای از نقلهایی بود که عدد اربعین در آنها به کار رفته است‌.



    2. اربعین امام حسین (ع‌)
    باید دید در کهن‌ترین متون مذهبی ما، از «اربعین‌» چگونه یاد شده است‌. به عبارت ‌دیگر دلیل برزگداشت اربعین چیست‌؟ چنان که در آغاز گذشت‌، مهمترین نکته درباره اربعین‌، روایت امام عسکری (ع‌) است‌. حضرت در روایتی که در منابع ‌مختلف از ایشان نقل شده فرموده‌اند: نشانه‌های مؤمن پنج چیز است‌: 1 ـ خواندن پنجاه و یک رکعت نماز (17 رکعت نماز واجب + 11 نماز شب + 23نوافل‌) 2 ـ زیارت اربعین 3 ـ انگشتری در دست راست 4 ـ وجود آثار سجده ‌بر پیشانی 5 ـ بلند خواندن بسم الله در نماز.
    این حدیث تنها مدرک معتبری است که جدای از خود زیارت اربعین که درمنابع دعایی آمده‌، به اربعین امام حسین (ع‌) و بزرگداشت آن روز تصریح کرده ‌است‌.
    اما این که منشأ اربعین چیست‌، باید گفت‌، در منابع به این روز به دو اعتبار نگریسته شده است‌.
    نخست روزی که اسرای کربلا از شام به مدینه مراجعت کردند.
    دوم روزی که جابر بن عبدالله انصاری‌، صحابی پیامبر خدا (ص‌) از مدینه به ‌کربلا وارد شد تا قبر حضرت اباعبدالله الحسین (ع‌) را زیارت کند. شیخ مفید (م 413) در«مسار الشیعه» که در ایام موالید و وفیات ائمه اطهار علیهم السلام است‌، اشاره به روز اربعین‌کرده و نوشته است‌: این روزی است که حرم امام حسین (ع‌)، از شام به سوی مدینه مراجعت کردند. نیز روزی است که جابر بن عبدالله برای زیارت امام ‌حسین (ع‌) وارد کربلا شد.
    کهن‌ترین کتاب دعایی مفصل موجود، کتاب «مصباح المتهجّد» شیخ طوسی از شاگردان شیخ مفید است که ایشان هم همین مطلب را آورده است‌. شیخ ‌طوسی پس از یاد از این که روز نخست ماه صفر روز شهادت زید بن علی بن‌الحسین (ع‌) و روز سوم ماه صفر، روز آتش زدن کعبه توسط سپاه شام در سال‌هجری است‌، می‌نویسد: بیستم ماه صفر (چهل روز پس از حادثه کربلا) روزی است که حرم سید ما اباعبدالله الحسین از شام به مدینه مراجعت کرد ونیز روزی است که جابر بن عبدالله انصاری‌، صحابی رسول خدا (ص‌) ازمدینه وارد کربلا شد تا قبر حضرت را زیارت کند. او نخستین کس از مردمان بود که امام حسین (ع‌) را زیارت کرد. در چنین روزی زیارت آن حضرت‌مستحب است و آن زیارت اربعین است‌. (مصباح المتهجد، ص 787) در همانجا آمده است که وقت خواندن زیارت اربعین‌، هنگامی است که روز بالا آمده ‌است‌.
    در کتاب «نزهة الزاهد» هم که در قرن ششم هجری تألیف شده‌، آمده‌: در بیستم ‌این ماه بود که حرم محترم حسین از شام به مدینه آمدند. (نزهة‌الزاهد، ص 241) همین طور در ترجمه فارسی فتوح ابن اعثم (الفتوح ابن اعثم‌، تصحیح مجد طباطبائی‌، ص‌) و کتاب مصباح کفعمی که از متون دعایی بسیار مهم قرن نهم هجری است‌این مطلب آمده است‌. برخی استظهار کرده‌اند که عبارت شیخ مفید و شیخ‌طوسی‌، بر آن است که روز اربعین‌، روزی است که اسرا از شام به مقصد مدینه ‌خارج شدند نه آن که در آن روز به مدینه رسیدند. (لؤلؤ و مرجان‌، ص 154) به هر روی‌، زیارت اربعین از زیارت‌های مورد وثوق امام حسین (ع‌) است که ازلحاظ معنا و مفهوم قابل توجه است‌.


     




  • وقت بخیر:خواننده ی گرامی :
  • نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی | دوشنبه 89 بهمن 4 ساعت 10:25 عصر |


    راز انکار رحلت پیامبر صلی الله علیه و اله

     رسول اکرم(ص)در آخرین سفرحج(در عرفه)، در مکه، در غدیرخم، درمدینه قبل از بیمارى و بعد از آن در جمع یاران یا در ضمن‏سخنرانى عمومى، با صراحت و بدون هیچ ابهام، از رحلت‏خود خبرداد. چنان که قرآن رهروان رسول خدا(ص)را آگاه ساخته بود که‏پیامبرهم در نیاز به خوراک و پوشاک و ازدواج و وقوع بیمارى وپیرى مانند دیگر افراد بشر است و همانند آنان خواهد مرد. در حجه‏الوداع در هنگام رمى‏جمرات فرمود: مناسک خود را از من‏فراگیرید، شاید بعد از امسال دیگر به حج نیایم. هرگز مرا دیگردر این جایگاه نخواهید دید. هنگام بازگشت نیز در اجتماع بزرگ حاجیان فرمود: نزدیک است‏فراخوانده شوم و دعوت حق را اجابت نمایم.عبدالله بن مسعود گوید: پیامبراکرم(ص)یک ماه قبل از رحلت، ما را از وفات خود آگاه‏نمود... عرض کردیم: اى رسول خدا! رحلت‏شما در چه موقع خواهدبود؟ فرمود: فراق نزدیک شده و بازگشت‏به سوى خداوند است. زمانى نیز فرمود: نزدیک است فراخوانده شوم و دعوت حق رااجابت نمایم و من دو چیزگران در میان شما مى‏گذارم و مى‏روم: کتاب خدا و عترتم، اهل‏بیتم... و خداوند لطیف و آگاه به من خبرداد که این دو هرگز از یکدیگر جدا نشوند تا کنار حوض کوثر برمن‏وارد شوند. پس خوب بیندیشید چگونه با آن دو رفتار خواهید نمود. روزى به آن حضرت خبر دادند که مردم از وقوع مرگ شما اندوهگین‏و نگرانند. پیامبر در حالى که به فضل بن عباس و على بن‏ابى‏طالب(ع)تکیه داده بود به سوى مسجد رهسپار گردید و پس ازدرود و سپاس پروردگار، فرمود: به من خبر داده‏اند شما از مرگ‏پیامبر خود درهراس هستید. آیا پیش از من، پیامبرى بوده است که‏جاودان باشد؟! آگاه باشید، من به رحمت پروردگار خود خواهم‏پیوست و شما نیز به رحمت پروردگار خود ملحق خواهید شد... . در فرصتى دیگر مردم را به رعایت‏حقوق انصار سفارش و در خطاب‏به انصار فرمود: اى گروه انصار، زمان فراق و هجران نزدیک است، من دعوت شده ودعوت را پذیرفته‏ام... بدانید دو چیز است که از نظر من بین آن‏دو هیچ تفاوتى نیست. اگر بین آن دو مقایسه شود به اندازه تارمویى بین آن دو فرقى نمى‏گذارم. هرکس یکى را ترک کند مثل این‏است که آن دیگرى راهم ترک کرده است... آن دو کتاب آسمانى واهل‏بیت رسالت هستند... سفارش مرا در مورد اهل‏بیت من رعایت کنیدو...

     (نیز فرمود:)آیا شما را به چیزى راهنمایى نکنم که اگر بدان‏چنگ زنید، پس از آن هرگز به ضلالت نیفتید؟ گفتند: بلى، اى رسول‏خدا. فرمود: آن(چیز)على است. با دوستى من دوستش بدارید و به‏احترام و بزرگداشت من، او را محترم و بزرگ بدارید. آنچه گفتم‏جبرئیل از طرف خداوند به من دستور داده بود. ابن حجر هیثمى گوید: پیامبر اکرم(ص)در بیمارى خود که به‏رحلتش انجامید، فرمود: مرگ من به همین زودى فرا مى‏رسد و من سخن خود را به شمارساندم و راه بهانه و عذر را بر شما بستم. آگاه باشید، من کتاب‏پروردگارم و اهل‏بیت‏خود را در میان شما مى‏گذارم و مى‏روم.(سپس‏دست على را گرفت و بالا برد و فرمود:)این شخص على بن ابى‏طالب‏است که همراه با قرآن است و قرآن با على است و از یکدیگر جدانشوند تا روز قیامت که با من ملاقات نمایند.در روز دوشنبه آخرین روز از زندگى رسول اکرم(ص)آن بزرگوار درمسجد پس از انجام نماز صبح فرمود: اى مردم! آتش فتنه‏ها شعله‏ورگردیده و فتنه‏ها همچون پاره‏هاى امواج تاریک شب روى آورده است. رسول خدا(ص)در حالى جان سپرد که سر در دامن على‏بن‏ابى‏طالب(ع)داشت.على(ع) شیون کنان، رحلت پیامبر(ص) را به‏اطرافیان خبر داد. در این زمان ابوبکر به محل سکونت‏خود در«سنح‏» رفته بود و عایشه به دنبال وى فرستاد تا بى‏درنگ به‏شهرآید.

    انکار رحلت رسول خدا(ص)چون خبر وفات پیامبر(ص)زمزمه شد، عمر به نهیب فریاد برآورد: هرگز چنین نیست. این بعضى از منافقانند که مى‏پندارند پیامبرمرده است! مردم بدانید، به خدا سوگند، رسول خدا نمرده است‏بلکه‏به سوى پروردگار خود رفته، به همان گونه که موسى به سوى‏پروردگار خود رفت، او چهل روز از پیروان خود غایب بود و پس ازاین که گفته شد او مرده است‏به نزد ایشان بازگشت. به خداسوگند، رسول خدا باز مى‏گردد و دست و پاى کسانى را که گمان‏برده‏اند او مرده است، قطع خواهد کرد. او بى‏وقفه مردم را بیم مى‏داد و در هراس و تردید مى‏گذارد و آن‏کلمات را به قدرى تکرار کرد که دهانش کف نمود. مى‏گفت: هرکس‏بگوید او مرده است‏با این شمشیر سرش را از تن جدا خواهم کرد. خداوند تا وعده‏هایش را به دست او عملى نسازد، وى را نزد خودنمى‏برد.

     در آن هنگامه از خانواده حضرت کسى تردید در رحلت رسول‏گرامى(ص)نداشت و از همین رو جز عباس، شنیده نشد که کسى با عمرسخن گفته و به او توجهى کرده باشد. جز این که برخى چون‏آشوب‏آفرینى عمر را دیدند، گفتند: او چه مى‏گوید!! از وى بپرسیدمگر رسول خدا(ص)در این باره به تو چیزى فرموده که این گونه‏سراسیمه و آشفته سخن مى‏گویى! و او در پاسخ گفت: نه، اصلا. موضوع رحلت‏براى خاندان پیامبر و مردم چنان قطعى و بدیهى بودکه ابن ام مکتوم نابینا نیز که جسد مطهر رسول خدا(ص)را نمى‏دیدهمانند عباس در اعتراض به عمر گفت: تو از خود چه مى‏گویى؟! مگرقرآن نیست که مى‏فرماید:(و ما محمد الا رسول قد خلت من قبله‏الرسل افان مات او قتل انقلبتم على اعقابکم و من ینقلب على‏عقبیه فلن یضر الله شیئا و سیجزى الله الشاکرین

    محمد جز فرستاده‏اى که پیش از او هم پیامبرانى(آمده و)گذشتند،نیست. آیا اگر او بمیرد یا کشته شود از عقیده خود(به شیوه‏جاهلیت)برمى‏گردید! هرکس از عقیده خود بازگردد هرگز هیچ زیانى‏به خدا نمى‏رساند و به زودى خداوند سپاسگزاران را پاداش مى‏دهد. عباس مى‏افزود: تردید نیست که رسول خدا(ص)مرده است. بیایید اورا دفن کنیم. (با فرض قطعى که وى مرده است.)آیا خداوند شما رایک بار طعم مرگ مى‏چشاند و رسولش را دوبار! او بزرگوارتر از آن‏است که دوبار بمیرد. بیایید او را دفن کنیم. اگر راست‏باشد که‏او نمرده بر خداوند دشوار نیست که خاک را از روى او به یک سوزند و...  

    با این حال، عمر بدون کمترین توجه به اعتراض آنان، بر نظرخود پافشارى مى‏کرد تا آن که چند ساعتى بعد ابوبکر از محل سکونت‏خود در سنح رسید. و چون چشم به جسد مطهر پیامبر(ص)دوخت، همان‏آیه را که پیشتر دیگران خوانده بودند خواند و عمر را به سکوت‏فراخواند و او نیز ساکت‏بر زمین نشست و گفت: گویا این آیه راپیش از این نشنیده بودم. آیا این از قرآن است؟!

    انگیزه انکار رحلت محققان و مورخان اهل تسنن برپایه اعتراف عمر انگیزه او رازمینه‏سازى براى رسیدن ابوبکر به مدینه یاد کرده‏اند. ابن ابى‏الحدید مى‏نویسد: عمر با این اقدام مى‏خواست فرصتى براى‏رسیدن ابوبکر به محل فراهم آورده باشد; زیرا او در فرداى‏«سقیفه‏» قبل از سخنرانى ابوبکر در مسجد، ضمن عذرخواهى ازاظهارات روز گذشته درانکار وفات پیامبر(ص)، گفت: وقتى فهمیدم‏رسول خدا(ص)از دنیا رفته است، ترسیدم برسر زمامدارى، جنجال وآشوب به پا شودو انصار و دیگران، زمامدارى را به دست گیرند یااز اسلام برگردند. در حقیقت اظهارات عمر، به منظور حفاظت از دین‏و دولت‏بود.(! )تاابوبکر برسد... چنین دروغ مصلحت‏آمیز در هرآیینى مشروع مى‏باشد. او مردم را در مورد مرگ حضرت تا حدى به شک انداخت و آن‏ها رااز فکر در مورد اوضاع بعد از پیغمبر(ص)و حوادثى که انتظار وقوع‏آن مى‏رود، غافل نمود. عمر هر چند براى اندیشیدن و چاره جویى به منظور توفیق درتصمیم خود فرصت نداشت، طرح وى جوانب فراوانى را در برداشت:

     1- طرح او براى مردم دوستدار پیامبر امیدوار کننده بود. آن‏ها آرزو مى‏کردند این سخن راست درآید و رهبر خود را بدین زودى‏از دست ندهند.

    2- آن طرح با خود شاهدى از قرآن داشت و نوید مى‏داد که‏محمدخاتم(ص)نیز چون موسى به ملاقات خدا شتافته و به‏زودى بازمى‏گردد.

    3- برپایه آن ادعا چون پیامبر زنده است نیازى به کوشش براى‏تعیین جانشین او نیست.

     4- فرد معتقد به مرگ پیامبر، منافق است و اقدام به بیعت‏باجانشین او علامت نفاق و تلاش براى ایجاد اختلاف میان مسلمانان‏است.

     5- با آن که به مرگ پیامبر اعتقاد یابد و با کسى به عنوان‏جانشین پیامبر بیعت کند باید دست و پایش را قطع کرد.

     6- این که عمر تا پیش از ورود ابوبکر به سخن هیچ کس توجه‏نکرد و چون ابوبکر رسید و جمله‏اى مى‏گوید و عمر آرام مى‏گیرد; زیرکانه نقش ابوبکر را بزرگ مى‏نمایاند. این واقعه حتى اگر صحنه‏سازى از پیش طراحى شده نبود، تا همین جا مى‏توانست مردم را به‏نقش ابوبکر در رهبرى جامعه مسلمانان و آرام ساختن اوضاع متوجه‏سازد. بسى جاى تعجب و تاسف است که برخى نویسندگان غیر شیعه، گاه‏در دفاع و توجیه واکنش عمر مى‏نویسند: این رفتار عمر از شدت‏علاقه‏اش به پیامبر و به موجب دهشت‏زدگى او از رحلت‏حضرت بود! حال‏آنکه عمر خود در فرداى آن روز در حضور مردم در مسجد پیرامون‏رفتار دیروزش مطالبى گفته است که هیچ این توجیه و جانبدارى راتایید نمى‏کند. ابن ابى‏الحدید عذرخواهى عمر را چنین نقل کرده است: وقتى‏فهمیدم رسول خدا(ص) از دنیا رفته است، ترسیدم برسرزمامدارى،جنجال و آشوبى به پا شود و انصار و دیگران، زمامدارى را به دست‏گیرند یا از اسلام بازگردند.

    افزون براین، باید پرسید:

     1- اگر رفتار او از دهشت وى از مرگ پیامبر(ص)بود، مى‏بایست‏پس از اعلام قطعى ابوبکر، بردهشت وى افزوده مى‏شد نه این که آرام‏گیرد و بر زمین نشیند!

     2- پس از اطلاع چرا در مراسم عزادارى و تغسیل و تشییع پیامبرشرکت نجست و بى‏درنگ به سقیفه شتافت؟

     3 چرا جز او چنین هراسان و دهشت زده نشد؟ آیا اندوه وى ازدختر گرامى پیامبر بیشتر بود؟ چرا ابوبکر که خشونت و قساوت قلب‏او را نداشت دچار چنین حالى نشد؟

     4- آیا آن رفتار نیز از علاقه به پیامبر بود که درحال حیات‏حضرت به وى نسبت هذیان و بیهوده‏گویى داد و به دیگران نیز نهیب‏زد که گوش به حرف او ندهید، درک و حواس درستى ندارد که چه‏مى‏گوید؟!

    5- چرا شبهه وفات نکردن پیامبر تنها براى عمربن خطاب پیش‏آمد؟ او از کجا و به کدام آیه و روایت چنین حدس زد که رسول‏خدا(ص)نمرده است و چون موسى به میقات رفته و به زودى بازمى‏گردد و دست و پا قطع مى‏کند؟!

     6 هنگامى که اسامه براى تاخیر درحرکت‏سپاه خود عذر مى‏آوردکه نخواستم از مسافران حال تو را جویا شوم، خوب بود عمر مى‏گفت: این بیتابى چرا؟! خداوند برشما منت نهاده است که تا وعده‏هایش‏محقق نشود، پیامبر(ص)از دنیا نخواهد رفت. این که عمر خود عذرمى‏آورد که در این روزهاى حساس نباید پیامبر را بدین حال تنهاگذاشت دلیل آن است که آن‏ها همه مى‏دانستند که به زودى رسول‏خدا(ص)رحلت‏خواهد کرد.

     7- چرا او پیش از تحقیق و اطمینان، این گونه جنجال‏برانگیخت؟

     8- چه حکمت داشت که تنها با تایید ابوبکر آرام گرفت نه باسخن دیگران؟ «آیاتى که ابوبکر خواند، نباید سبب شود که اوتغییر عقیده دهد، زیرا مفاد آیات جز این نیست که پیامبر(ص)نیزبه سان مردم مى‏میرد، در صورتى که خلیفه منکر امکان مرگ او نبودبلکه مى‏گفت: هنوز وقت مرگ وى فرا نرسیده است، زیرا هنوزکارهایى ناتمام مانده و رسالتهایى انجام نگرفته است.» به اعتراف ابن‏ابى‏الحدید آن جنجال همه بهانه اتلاف وقت‏براى‏رسیدن ابوبکر بود و جز این، علتى نداشت.
     

     




  • وقت بخیر:خواننده ی گرامی :
  • نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی | یکشنبه 89 بهمن 3 ساعت 3:23 عصر |




  • وقت بخیر:خواننده ی گرامی :
  • نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی | شنبه 89 بهمن 2 ساعت 5:4 عصر |
    <      1   2   3   4   5   >>   >

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    رمضان واحادیث مربوط به ماه رمضان
    دهه فجر انقلاب اسلامی ......
    چرا خدا به شما کمک نمی کند؟؟
    میلاد حضرت زهرا س
    شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها تسلیت باد
    هفته بسیج
    هفته بسیج گرامی باد
    روز ایثار وشهادت اصفهان
    [عناوین آرشیوشده]
    کد عکس

    اسلایدر

    خوش آمود گویی

    ابزار وبلاگ