سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دارالقران الکریم جرقویه علیا
اگر مستحبها به واجبها زیان رساند ، مستحبها را واگذارید . [نهج البلاغه]

باران حکمت (تفسیر تمثیلی قرآن)

پیش درآمد

استاد بی مثال تمثیل است و طبق یک عادت پسندیده که از استادش به ارث برده است، هر گاه، بر مرکب سخن سوار می شود، پیوسته سخنش را با چاشنی مثال همراه می کند، چه، معتقد است که آراستن کلام به زعفران تمثیل، مزه سخن را در کام جانها دلپذیرتر می‌کند.

محمد رضا رنجبر

حالا دیگر، مردم، به یمن جعبه جادویی تلویزیون، حاج آقا محمد رضا رنجبر را بهتر می شناسند، همان روحانی موقری که روزهای نخست، لحظاتی پیش از اذان مغرب، به سرعت برق و باد بر صفحه تلویزیون ظاهر می شد و در ظرف یک دقیقه، نکته ای نغز را با یک شاخه نبات مثال، به ببیننده هدیه می کرد و مخاطب را تا ساعتها بعد به فکر فرو می برد.

او این روزها نیز در "سمت خدا"، ویژه برنامه خوش ساخت شبکه سه سیما، ساعتی پس از اذان ظهر به روی آنتن می رود، و باز عطر معرفت می پراکند.

...الغرض اینکه چندی پیش، از این روحانی باصفا، مجموعه ای گرانسنگ در تفسیر تمثیلی آیات قرآن، با عنوان «باران حکمت»، روانه بازار کتاب شد که نوید و مژده ای فرح بخش بود و هست مر کسانی را که حوصله و مجال کافی برای خواندن تفسیرهای خشک و فنی قرآن را ندارند.

تبیین تمثیلی مفاهیم سوره حمد، نخستین مجلدی است از این مجموعه که به خامه انگبین آلود استاد محمدرضا رنجبر و با ویراستاری غلامرضا امامی از سوی دفتر نشر فرهنگ اسلامی منتشر شده است.

نگارنده این اثر می‌کوشد تفسیری کاربردی از سوره «حمد» با ادبیاتی نزدیک به زبان امروز و در قالب حکایت‌هایی چند، شیرین و به یاد ماندنی، ارائه دهد تا دیگر کسی به بهانه دشواری و تخصصی بودن مفاهیم و تفاسیر قرآنی از این دعوت آسمانی خدا و رسول فاصله نگیرد.

اثر یاد شده با بیانی پندآموز و هدایت‌گر، انسان‌ها را به انجام کارهای نیک که در قرآن کریم و به ویژه در سوره حمد به آن اشاره شده است، فرا‌می‌خواند و اندرزهایی را برای دوری جستن از گناهان زبانی، فکری، دیداری و ... یادآوری و بشارت بهشت را برای مومنان واقعی تکرار می‌کند.

نویسنده در سرآغاز کتاب چنین می گوید:

«در مجموعه باران حکمت که در چندین دفتر و به تناوب منتشر می‌شود، تنها به سخن‌های پخش شده از رسانه ملی بسنده نمی‌شود بلکه تلاش بر آن است که مجموعه گفتارهای تمثیلی اینجانب چه در صدا و سیما و چه در نشریات و یا سخنرانی‌ها و یا در لابلای کتاب‌های دیگر همچون مباحث تفسیری باران حکمت، استخراج و یکجا جمع و چاپ شود. »

 

باری!این پیش درآمد را به عرض رساندیم تا بگوییم که اگر توفیق یار، مثل همیشه رهین راه و مددکار کارمان باشد، برآنیم تا آهسته و پیوسته، گزیده هایی از این کتاب خواندنی را به محضر عزیز دوستداران قرآن، تقدیم نموده، همگان را میهمان سفره گشوده کلام الهی گردانیم.

و اینک نخستین قطره از این "باران حکمت" نثار دلهای عطشناک شما:

«شما در برابر آینه اگر خندان باشی چهره‌ای خندان می‌بینی و اگر گریان باشی چهره‌ای گریان را تماشا می‌کنی؛ این دنیا هم آینه‌وار است، از این‌رو شما همان می‌بینی که هستی و انجام می‌دهی.

هر دست که دادند همان دست گرفتند

این فرمولی است که قرآن کریم دارد و می‌گوید: " إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِکُمْ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا " یعنی اگر خوبی کنی خوبی می‌بینی و اگر بدی کنی بدی می‌بینی."(اسراء




  • وقت بخیر:خواننده ی گرامی :
  • نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی | شنبه 89 دی 25 ساعت 11:6 عصر |

    4 باری که شیطان فریاد کشید

    شیطان

    محتوای سوره مبارکه حمد

    سوره حمد که نام دیگرش «فاتحه الکتاب» است، هفت آیه دارد1  و تنها سوره‏اى است که بر هر مسلمانى واجب است حداقل روزانه ده بار آن را در نمازهاى شبانه روزى بخواند وگرنه نماز او باطل است. «لا صلاة الّا بفاتحه الکتاب»2 بنا به روایت جابر بن عبد اللّه انصارى از رسول اکرم(صلی الله علیه و آله): این سوره بهترین سوره‏هاى قرآن است.3

    آیات سوره‏ى مبارکه فاتحه، اشاراتى در باره‏ى خداوند و صفات او، مسأله معاد، شناخت و درخواست رهروى در راه حقّ و قبول حاکمیت و ربوبیّت خداوند دارد. همچنین به ادامه‏ى راه اولیاى خدا، ابراز علاقه و از گمراهان و غضب‏شدگان اعلام بیزارى و انزجار شده است. سوره‏ى حمد همانند خود قرآن مایه‏ى شفاست، هم شفاى دردهاى جسمانى و هم شفاى بیمارى‏هاى روحى.4

     

    درسهاى تربیتى سوره‏ى حمد

    در تفسیر نمونه به مواردی از اثرات تربیتی سوره حمد اشاره شده است که با توجه و عمل به هرکدام از این موارد، انسان هرچه بیشتر در راه شناخت و نزدیکی به پروردگار قرار می‌گیرد:

    1- انسان در تلاوت سوره‏ى حمد با «بِسْمِ اللَّهِ» از غیر خدا قطع امید مى‏کند.

    2- با «رَبِّ الْعالَمِینَ» و «مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ» احساس مى‏کند که مربوب و مملوک است و خودخواهى و غرور را کنار مى‏گذارد.

    3- با کلمه «عالمین» میان خود و تمام هستى ارتباط برقرار مى‏کند.

    4- با «الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» خود را در سایه لطف او مى‏داند.

    5- با «مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ» غفلتش از آینده زدوده مى‏شود.

    6- با گفتن «إِیَّاکَ نَعْبُدُ» ریا و شهرت طلبى را زایل مى‏کند.

    7- با «إِیَّاکَ نَسْتَعِینُ» از ابرقدرت‏ها نمى‏هراسد.

    8- از «أَنْعَمْتَ» مى‏فهمد که نعمت‏ها به دست اوست.

    9- با «اهْدِنَا» رهسپارى در راه حقّ و طریق مستقیم را درخواست مى‏کند.

    10- در «صِراطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ» همبستگى خود را با پیروان حقّ اعلام مى‏کند.

    11- با «غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ» و «ولَا الضَّالِّینَ» بیزارى و برائت از باطل و اهل باطل را ابراز مى‏دارد.

     

    سوره حمد، اساس قرآن است‏

    در حدیثى از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) مى‏خوانیم که: «الحمد ام القرآن‏» و این به هنگامى بود که جابر بن عبداللَّه انصارى خدمت پیامبر(صلی الله علیه و آله) رسید، پیامبر(صلی الله علیه و آله) به او فرمود: «الا اعلمک افضل سورة انزلها اللَّه فى کتابه؟ قال فقال له جابر بلى بابى انت و امى یا رسول اللَّه! علمنیها، فعلمه الحمد، ام الکتاب‏». آیا برترین سوره‏اى را که خدا در کتابش نازل کرده به تو تعلیم کنم، جابر عرض کرد آرى پدر و مادرم به فدایت باد، به من تعلیم کن، پیامبر(صلی الله علیه و آله) سوره حمد که ام الکتاب است به او آموخت، سپس اضافه فرمود این سوره شفاى هر دردى است مگر مرگ.5

    و نیز از پیامبر(صلی الله علیه و آله) نقل شده که فرمود: «و الذى نفسى بیده ما انزل اللَّه فى التوراة، و لا فى الزبور، و لا فى القرآن مثلها، هى ام الکتاب‏»، قسم به کسى که جان من به دست او است خداوند نه در تورات و نه در انجیل و نه در زبور، و نه حتى در قرآن، مثل این سوره را نازل نکرده است، و این ام الکتاب است.6

    در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) مى‏خوانیم‏: «شیطان چهار بار فریاد کشید و ناله سر داد نخستین بار روزى بود که از درگاه خدا رانده شد، سپس هنگامى بود که از بهشت به زمین تنزل یافت، سومین بار هنگام بعثت محمد(صلی الله علیه و آله) بعد از فترت پیامبران بود، و آخرین بار زمانى بود که سوره حمد نازل شد»!

    وجه توحیدی سوره حمد

    سوره حمد

    در حقیقت سوره حمد هم بیانگر توحید ذات است، هم توحید صفات، هم توحید افعال، و هم توحید عبادت. و به تعبیر دیگر این سوره مراحل سه‏گانه ایمان: اعتقاد به قلب، اقرار به زبان، و عمل به ارکان را در بر دارد، و مى‏دانیم« ام» به معنى اساس و ریشه است.

    شاید به همین دلیل است که« ابن عباس» مفسر معروف اسلامى مى‏گوید: «ان لکل شى‏ء اساسا ... و اساس القرآن الفاتحة»، هر چیزى اساس و شالوده‏اى دارد ... و اساس و زیر بناى قرآن، سوره حمد است. روى همین جهات است که در فضیلت این سوره از پیامبر(صلی الله علیه و آله) نقل شده: «ایما مسلم قرأ فاتحه الکتاب اعطى من الاجر کانما قرأ ثلثى القرآن، و اعطى من الاجر کانما تصدق على کل مؤمن و مؤمنه‏»، هر مسلمانى سوره حمد را بخواند پاداش او به اندازه کسى است که دو سوم قرآن را خوانده است (و طبق نقل دیگرى پاداش کسى است که تمام قرآن را خوانده باشد) و گویى به هر فردى از مردان و زنان مؤمن هدیه‏اى فرستاده است.7

    تعبیر به دو سوم قرآن شاید به خاطر آنست که بخشى از قرآن توجه به خدا است و بخشى توجه به رستاخیز و بخش دیگرى احکام و دستورات است که بخش اول و دوم در سوره حمد آمده، و تعبیر به تمام قرآن به خاطر آن است که همه قرآن را از یک نظر در ایمان و عمل مى‏توان خلاصه کرد که این هر دو در سوره حمد جمع است.

     

    سوره حمد افتخار بزرگ پیامبر(صلی الله علیه و آله)‏

    جالب اینکه در آیات قرآن سوره حمد به عنوان یک موهبت بزرگ به پیامبر(صلی الله علیه و آله) معرفى شد، و در برابر کل قرآن قرار گرفته است، آنجا که مى‏فرماید: «وَ لَقَدْ آتَیْناکَ سَبْعاً مِنَ الْمَثانِی وَ الْقُرْآنَ الْعَظِیمَ»، ما به تو سوره حمد که هفت آیه است و دو بار نازل شده دادیم همچنین قرآن بزرگ بخشیدیم (سوره حجر آیه 87).

    قرآن با تمام عظمتش در اینجا در برابر سوره حمد قرار گرفته است، نزول دوباره آن نیز به خاطر اهمیت فوق العاده آن است. همین مضمون در حدیثى از امیر مؤمنان على(علیه السلام) از پیامبر(صلی الله علیه و آله) نقل شده است که فرمود: «ان اللَّه تعالى افرد الامتنان على بفاتحة الکتاب و جعلها بازاء القرآن العظیم و ان فاتحة الکتاب اشرف ما فى کنوز العرش»، خداوند بزرگ به خاطر دادن سوره حمد بالخصوص بر من منت نهاده و آن را در برابر قرآن عظیم قرار داده، و سوره حمد با ارزشترین ذخائر گنجهاى عرش خدا است»!8

    در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) مى‏خوانیم‏: «شیطان چهار بار فریاد کشید و ناله سر داد نخستین بار روزى بود که از درگاه خدا رانده شد، سپس هنگامى بود که از بهشت به زمین تنزل یافت، سومین بار هنگام بعثت محمد(صلی الله علیه و آله) بعد از فترت پیامبران بود، و آخرین بار زمانى بود که سوره حمد نازل شد»! 9

    در عیون اخبار الرضا(علیه السلام) در حدیثى از پیامبر(صلی الله علیه و آله) مى‏خوانیم:

    خداوند متعال چنین فرموده: من سوره حمد را میان خود و بنده‏ام تقسیم کردم نیمى از آن براى من، و نیمى از آن براى بنده من است، و بنده من حق دارد هر چه را مى‏خواهد از من بخواهد:

    هنگامى که بنده مى‏گوید «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» خداوند بزرگ مى‏فرماید بنده‏ام بنام من آغاز کرد، و بر من است که کارهاى او را به آخر برسانم و در همه حال او را پر برکت کنم، و هنگامى که مى‏گوید «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ» خداوند بزرگ مى‏گوید بنده‏ام مرا حمد و ستایش کرد، و دانست نعمتهایى را که دارد از ناحیه من است، و بلاها را نیز من از او دور کردم، گواه باشید که من نعمتهاى سراى آخرت را بر نعمتهاى دنیاى او مى‏افزایم، و بلاهاى آن جهان را نیز از او دفع مى‏کنم، همانگونه که بلاهاى دنیا را دفع کردم. و هنگامى که مى‏گوید « الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» خداوند مى‏گوید: بنده‏ام گواهى داد که من رحمان و رحیمم، گواه باشید بهره او را از رحمتم فراوان مى‏کنم، و سهم او را از عطایم افزون مى‏سازم. و هنگامى که مى‏گوید « مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ» او مى‏فرماید: گواه باشید همانگونه که او حاکمیت و مالکیت روز جزا را از آن من دانست، من در روز حساب، حسابش را آسان مى‏کنم، حسناتش را مى‏پذیرم، و از سیئاتش صرف نظر مى‏کنم. و هنگامى که مى‏گوید « إِیَّاکَ نَعْبُدُ» خداوند بزرگ مى‏گوید بنده‏ام راست مى‏گوید، تنها مرا پرستش مى‏کند، من شما را گواه مى‏گیرم بر این عبادت خالص ثوابى به او مى‏دهم که همه کسانى که مخالف این بودند به حال او غبطه خورند. و هنگامى که مى‏گوید « إِیَّاکَ نَسْتَعِینُ» خدا مى‏گوید: بنده‏ام از من یارى جسته، و تنها به من پناه آورده گواه باشید من او را در کارهایش کمک مى‏کنم، در سختیها به فریادش مى‏رسم، و در روز پریشانى دستش را مى‏گیرم. و هنگامى که مى‏گوید « اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ ...» (تا آخر سوره) خداوند مى‏گوید این خواسته بنده‏ام بر آورده است، و او هر چه مى‏خواهد از من بخواهد که من اجابت خواهم کرد آنچه امید دارد، به او مى‏بخشم و از آنچه بیم دارد ایمنش مى‏سازم.

    هنگامى که بنده مى‏گوید «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» خداوند بزرگ مى‏فرماید بنده‏ام بنام من آغاز کرد، و بر من است که کارهاى او را به آخر برسانم و در همه حال او را پر برکت کنم

    خلاصه‏

    خلاصه مفهوم سوره حمد، این است که خداوند نخست خودش را با اوصاف کمال و جمالش تمجید و توصیف مى‏کند و با افعال و اوصاف متعالى‏اش خود را معرفى مى‏نماید: تربیت عمومى، رحمت عامّه و سلطنت روز جزا را که از آن او است، به بشر یادآورى مى‏کند، آن‏گاه نتیجه‏گیرى مى‏کند که عبادت، پرستش و استعانت اختصاص به خدا دارد و جز او کسى سزاوار ستایش وپرستش نیست، این است که باید تنها خدا را پرستش نمود و از او یارى و مدد خواست.

    سپس راه دعا و نیایش را به انسان‏ها تعلیم مى‏کند و تذکرشان مى‏دهد که از خداوند درخواست کنند تا آنان را به صراط مستقیم و راه راست و به سوى سعادت جاودانى هدایت‏شان کند، به یک حیات جاودانه و زندگى ابدى و به نعمت‏هاى غیر قابل زوال و پایان ناپذیرشان برساند و در نور و روشنایى که تاریکى و ظلمتى بعد از آن وجود ندارد، قرارشان دهد.

    و در آخرین مرحله این نکته را بیان مى‏کند که راه مستقیم و هدایت به کسانى اختصاص دارد که خداوند با رحمت و فضل خویش آن‏ها را مشمول رحمت بى‏پایان و نعمت‏هاى فراوان خویش ساخته و الطاف خاصى مبذولشان داشته است و این راه با راه کسانى که مورد خشم و غضب خدا قرار گرفته‏اند و با راه کسانى که از راه صحیح منصرف گردیده‏اند، متمایز و جداست.

    بنابراین، سوره حمد از چهار بخش تشکیل یافته و هر بخش هدفى در بر دارد و مجموعا چهار هدف عالى و مهم را تعقیب مى‏کند:

    1- خدا را با صفات عالى و کمالى‏اش براى انسان‏ها توصیف و معرفى مى‏کند.

    2- عبادت، پرستش و استعانت مخصوص به خداست و جز او کسى سزاوار آن نیست.

    3- هدایت به راه راست و شناخت راه راست و راه نیکان را باید از پیشگاه الهى خواست و در راهیابى از او مدد و یارى جست.

    4- راه نیکان از راه خشم زدگان (مغضوبین) و از راه گمراهان (ضالّین) متمایز و جداست.

                     




  • وقت بخیر:خواننده ی گرامی :
  • نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی | شنبه 89 دی 25 ساعت 11:5 عصر |

    استخاره عجیب قرآنی

    استخاره

     

    فقیه جلیل القدر، مرحوم حضرت آیت الله العظمی سید محسن حکیم، یکی از مراجع بزرگ تقلید شیعه است که عمر شریف خود را در راه پیشبرد علم و دانش و احیای مذهب اهل بیت (ع) به کار برد. از ایشان کتابهای بسیاری برجای مانده است ولی در میان آنها کتاب گرانسنگ و ماندگار "مستمسک" از جایگاه ویژه ای برخوردار است. این کتاب در واقع شرح و حاشیه ای بر کتاب "عروة الوثقی" آیت الله سید محمد کاظم طباطبایی یزدی است.

    نقل شده است که وقتی ایشان، شرح و حاشیه "عروة الوثقی" را به اتمام می رسانند، راجع به اینکه اسم کتاب را چه بگذارند، در تردید بودند از این رو به قرآن مجید تفألی می زنند که این آیه اشکار می شود:

    وَ مَنْ یسْلِمْ وَجْهَهُ إِلَى اللَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى وَ إِلَى اللَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ(لقمان/22)

    کسی که روی خود را تسلیم خدا کند در حالی که نیکوکار باشد، به دستگیره محکمی چنگ زده (و به تکیه‌گاه مطمئنی تکیه کرده است)؛ و عاقبت همه کارها به سوی خداست.

    به محض دیدن آین آیه، ایشان ، نام کتاب خود را "مستمسک" می گذارند.

    چقدر آیه استخاره جالب و عجیب بوده است به طوری که نام مؤلف (=محسن) و نام کتابی که بر آن شرح نوشته (=عروة الوثقی) و نام کتاب جدید(=مستمسک) در آن بوده است. این آیه قرآنی در آغاز تمامی جلدهای کتاب مستمسک نوشته شده است.




  • وقت بخیر:خواننده ی گرامی :
  • نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی | شنبه 89 دی 25 ساعت 11:2 عصر |

    راه رسیدن به حاجاتمان

    دعا و توسل و زیارت

    در دل هر کدام از ما انواع و اقسام خواسته های ریز و درشت انبار شده است که نمیدانیم چطور محققشان کنیم و گاه دست به دامن تخیل میشویم و در عالم رویا در یک ثانیه خود را صاحب همه چیز می کنیم و گاه از راه های غیر متعارف که این روزها رایج شده مثل "قانون جذب" و "قدرت فکر" و میخواهیم بدون هیچ زحمتی در کوتاه ترین زمان ممکن به همه رویاهای دور و درازمان برسیم ، اما برای دریافتن اینکه باید به چه چیز رسید و کدام خواسته مهم تر است و در اولویت قرار دارد و چگونگی رسیدن به آن باید به چند نکته توجه داشت.

    1- حاجت های افراد متناسب با شرایط و اولویت ها و نوع نگرش و سلایق آنها متفاوت است .

    2- برای فرد مؤمن شیعه بهترین حاجت ایمان کامل و مستقر و تعجیل در ظهور حضرت حجت -عج- و حسن عاقبت است .

    3- برای رسیدن به حوایج در درجه اول انسان باید تمام امکانات خود اعم از امکانات عقلانی و مشاوره ای و مادی خود را بسیج نماید و با برنامه ریزی و تلاش پی گیر برای رسیدن به خواسته ها و نیاز ها تلاش کند و در کنار این تلاش ها از نیروهای فراطبیعی نیز استمداد نماید و به خداوند توکل کند. مثلا برای فروش خانه ابتدا باید به بنگاه های خرید و فروش املاک رجوع کنید و یا از طریق آگهی تبلیغاتی در روزنامه ها و مراکز تبلیغاتی و...اعلام فروش نمایید . به موازات این کارها از راه های دینی برای رسیدن به حاجت خود کمک بگیرید که ذیلا خدمتتان بیان میکنیم.

     

    راه های دینی رسیدن به جاجت عبارت است از:

    1- دعا و درخواست از خداوند. خدای متعال در قرآن کریم می فرماید: "بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را" البته دعاهایى که مشتمل بر اسماى الهى باشند مانند دعاى مشمول و دعاهاى صحیفه سجادیه بسیار مناسب هستند. خواندن زیارت عاشورا در 40 روز، خواندن دعای توسل در 40 هفته همراه با نماز امام زمان (عج) در شب های چهارشنبه و هم چنین خواندن 114 مرتبه دعای «اللهم اغننی بحلالک عن حرامک و بفضلک عمن سواک» در یک مکان مقدس مانند مساجد یا زیارتگاه ها، بسیار تجربه شده. البته گفتنی است؛ اینکه توقع داشته باشیم دعایی باشد که سریعا به اجابت برسد و خواسته های ما را برآورد شاید منطقی نباشد زیرا تحقق هر امری تابع شرایط خود است. البته در عین حال هیچ دعایی خالی از نوعی اجابت فوری نیست، زیرا دعا نوعی عبادت و پرستش است و درهر عبادتی که با قصد قربت انجام می شود؛ یعنی عبادت کننده تصمیم دارد به خدای خود نزدیک شود و به کمالات ذات اقدس الله آراسته گردد، خالی از اثر قربی نیست .

     

    2- توسل به معصومین(ع): وسیله قرار دادن معصومین هم یکی از راه های رسیدن به حوایج است. خدای متعال در این زمینه هم می فرماید: "و ابتغوا الیه الوسیله" به سوی خدا از وسیله استفاده کنید و امامان معصوم(ع) وسایل الی الله هستند.

     

    3- نذر: یکی از روش هایی که حتی خود ائمه معصومین نیز از آن استفاده می کردند نذر است. داستان نذر کردن خمسه طیبه در قرآن کریم آمده است. هنگامی که یکی از فرزندان حضرت زهرا بیمار بود، آنها سه روز نذرکردند برای سلامتی او روزه بگیرند تا ایشان شفا پیدا کند.

    خدای متعال در قرآن کریم می فرماید: "بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را" البته دعاهایى که مشتمل بر اسماى الهى باشند مانند دعاى مشمول و دعاهاى صحیفه سجادیه بسیار مناسب هستند.خواندن زیارت عاشورا در 40 روز، خواندن دعای توسل در 40 هفته همراه با نماز امام زمان (عج) در شب های چهارشنبه و هم چنین خواندن 114 مرتبه دعای «اللهم اغننی بحلالک عن حرامک و بفضلک عمن سواک» در یک مکان مقدس مانند مساجد یا زیارتگاه ها، بسیار تجربه شده

    4- تقوا و ترک گناه: این روش هم یکی از راه هایی است که قرآن کریم به آن اشاره کرده است. "و من یتقی الله یجعل له مخرجا و یرزقه من حیث لا یحتسب" از این آیه استفاده می شود که تقوا باعث خروج از مشکلات و گرفتاری ها است.

     5- نماز: نماز های حاجت فراوان است و نوعا از زبان معصومین (ع) بیان شده است و شاید تنوع آنها به لحاظ نوع تاثیر آنها و تنوع حالات و روحیات و کم و زیادی فرصت و فراغت در افراد مختلف و تفاوت سلیقه و ذائقه معنوی آنها باشد . آن چه در این میان مهم است اصل ارتباط با خداوند و تضرع و خضوع در برابر عظمت او است . البته شکل و قالب و نحوه این ارتباط را هم باید از آشنایان با حق و طریق بندگی یعنی معصومین (ع) آموخت و فرا گرفت زیرا شکل ظاهری و قالب عبادت نیز در قرب به حق و برآورده شدن حاجات تأثیر و دخالت ویژه ای دارد و باید آن را از اهل آن گرفت و به کار بست. از جمله این راه ها و عبادات ، نماز جعفر طیّار است که کیفیت آن در مفاتیح الجنان مذکور است. شما چهار جمعه این نماز را بخوانید و در پایان هر مرتبه حاجات خود را ازخداوند طلب کنید.

    توسل

    از دعوات راوندى نقل است که حضرت امام زین العابدین علیه السلام گذشتند به مردى که بر در خانه مردى نشسته بود فرمود با وى که براى چه بر در منزل این ستمکار جَبّار نشسته اى گفت بجهت محنت و سختى که مرا عارض شده فرمود برخیز تا من تو را راهنمائى کنم به درى که بهتر از در او است و بسوى ربّى که بهتر است براى تو از او پس گرفت دست او را و آورد او را تا به مسجد پیغمبر صلى الله علیه و آله و فرمود که رو به قبله کن و دو رکعت نماز کن بدرگاه خدا پس ثناگو خدا را و صلوات بفرست بر رسول خدا صلى الله علیه و آله و بخوان آخر سوره حَشْر و شش آیه اوّل سوره حدید و دو آیه که در آل عمران است پس سؤ ال کن حاجت خود را از خدا که خدا عطا مى فرماید تو را جناب راوندى فرموده شاید دو آیه قُلِ اللّهُمَّ مالِکَ الْمُلْکِ باشد یعنى تا بِغَیْرِ حِسابٍ علامه مجلسى (ره ) فرموده شاید آیه قُلِ اللّهُمَّ باشد با آیه شَهِدَاللَّه و بدانکه روایت شده از امیرالمؤ منین علیه السلام که فرمود هرگاه یکى از شما اراده حاجتى کند پس صبح پنجشنبه در طَلَب آن بیرون رود و بخواند در وقتى که از منزل بیرون مى رود آخر سوره آل عمران و آیة الکرسى و اِنّا اَنْزَلْناهُ فى لَیْلَةِ الْقَدْرِ و سوره حمد زیرا که در اینها است حوائج دنیا و آخرت . نماز در مُهمّات چهار رکعت مى گذارى و قنوت و ارکان آن را نیکو بجا مى آورى و مى خوانى در رکعت اوّل حمد یکمرتبه و حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیلُ هفت مرتبه و در رکعت دوّم حمد یک مرتبه و آیه ماشآءَاللَّهُ لا قُوَّةَ اِلاّ بِاللّهِ اِنْ تَرَنِ اَنَا اَقَلَّ مِنْکَ مالاً وَ وَلَداً هفت مرتبه و در رکعت سیّم حمد یک مرتبه و قوله تعالى لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ سُبْحانَکَ اِنّى کُنْتُ مِنَ الظّالِمینَ هفت مرتبه و در چهارم حمد یک مرتبه وَ اُفَوِّضُ اَمْرى اِلَى اللَّهِ اِنَّ اللَّهَ بَصیرٌ بِالْعِبادِ هفت مرتبه پس حاجت بخواه .

    6- ختم قرآن: در روایت وارد است که هر کس یک ختم قرآن کند یک دعای مستجاب دارد.

    برای رسیدن به حوایج در درجه اول انسان باید تمام امکانات خود اعم از امکانات عقلانی و مشاوره ای و مادی خود را بسیج نماید و با برنامه ریزی و تلاش پی گیر برای رسیدن به خواسته ها و نیاز ها تلاش کند و در کنار این تلاش ها از نیروهای فراطبیعی نیز استمداد نماید و به خداوند توکل کند
    نماز، دعا، جانماز، حاجت

    7- ذکر: در این خصوص ذکر یونسیه توصیه شده است. توجه به مضمون ذکر یونسیه است: لا اله الاّ انت سبحانک انّى کنت من الظالمین" چرا که بعد از این ذکر بود که خداوند فرمود: "فاستجبنا له و نجیّناة من الغم...." دو مطلب قابل دقت و توجه در این ذکر هست یکى حسن ظن به خداوند و دوم اعتقاد و اعتراف به بدى‏ها و نواقص خود انسان. ما باید با تمام وجود باور کنیم که خداوند غنى،بى‏نیاز، کریم، جواد، مهربان و توانا است. پس از طرف او هیچ مانعى جهت برآوردن حاجات نیازمندان درگاهش وجود ندارد و در مقابل این ما هستیم که سراپا نقص و کاستى هستیم و خود را طلب‏کار خداوند مى‏دانیم؛ در حالى که طلبى از او نداریم و هر آنچه را هم که داریم از سر لطف و رحمت او است. پس همراه با خوشبینى به خداوند و توجه به کاستى‏هاى خویش و بدون حالت طلب‏کارانه، دست تضرّع به درگاه آن تواناى کریم بلند کنید و از اصرار خسته نشوید. انشاءاللّه‏ حاجات شرعى خود را خواهید گرفت.

    ضمنا ما ختم صلوات (نذر چهارده هزار صلوات هدیه به ارواح طیبه ائمه (ع) را توصیه می نماییم. البته زمان‏ها و مکان‏ها نیز در این قضیه مؤثرند؛ مثلاً حرم معصومین(ع) و امامزادگان و نیز شب‏هاى قدر و جمعه و روز عرفه از مکان‏ها و زمان‏هایى هستند که در استجابت دعا تأثیر فراوانى دارند. بر اساس روایتی که در کافی نقل شده است امام صادق علیه السلام میفرماید کسیکه نیکو وضو بگیرد و دو رکعت نماز بخواند و رکوع و سجودش را به تمام و کمال انجام دهد آنگاه بنشیند و درود بفرستد بر محمد و آل محمد علیهم السلام و آنگاه حاجت خود را  در خواست نموده و کسی که خیری را از خدابخواهد نا امید نمی شود . و در روایت دیگری از امام باقر علیه السلام همین مضمون آمده و بعد از سلام نماز این دعا وارد شده : اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِأَنَّکَ مَلِکٌ وَ أَنَّکَ عَلَى کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدِیرٌ مُقْتَدِرٌ وَ بِأَنَّکَ مَا تَشَاءُ مِنْ أَمْرٍ یَکُونُ اللَّهُمَّ إِنِّی أَتَوَجَّهُ إِلَیْکَ بِنَبِیِّکَ مُحَمَّدٍ نَبِیِّ الرَّحْمَةِ ص یَا مُحَمَّدُ یَا رَسُولَ اللَّهِ إِنِّی أَتَوَجَّهُ بِکَ إِلَى اللَّهِ رَبِّکَ وَ رَبِّی لِیُنْجِحَ لِی طَلِبَتِی اللَّهُمَّ بِنَبِیِّکَ أَنْجِحْ لِی طَلِبَتِی بِمُحَمَّدٍ ثُمَّ سَلْ حَاجَتَک‏. (الکافی ج : 3 ص : 478 ) 

     




  • وقت بخیر:خواننده ی گرامی :
  • نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی | شنبه 89 دی 25 ساعت 10:55 عصر |

     

    ولادت  با سعادت امام هفتم حضرت امام موسی کاظم را به پیشگاه

    حضرت بقیه الله العظم امام زمان وتمام پیروان امامت وولایت

     تبریک وتهنیت می گوییم




  • وقت بخیر:خواننده ی گرامی :
  • نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی | دوشنبه 89 دی 20 ساعت 3:27 عصر |

    زندگینامه امام کاظم (ع)

    1. حضرت امام موسی بن جعفر ( ع )
    2. صفات ظاهری و باطنی و اخلاق آن حضرت
    3. امام ( ع ) در سنگر تعلیم حقایق و مبارزه
    4. زنان و فرزندان حضرت موسی بن جعفر ( ع )
    5. صفات و سجایای حضرت موسی بن جعفر ( ع )

    حضرت امام موسی بن جعفر ( ع )
    نام امام هفتم ما ، موسی و لقب آن حضرت کاظم ( ع ) کنیه آن امام " ابوالحسن " و " ابوابراهیم " است . شیعیان و دوستداران لقب " باب الحوائج " به آن حضرت داده اند . تولد امام موسی  کاظم ( ع ) روز یکشنبه هفتم ماه صفر سال 128هجری در " ابواء " اتفاق افتاد . دوران امامت امام هفتم حضرت موسی بن جعفر ( ع ) مقارن بود با سالهای  آخر خلافت منصور عباسی و در دوره خلافت هادی و سیزده سال از دوران خلافت هارون که سخت ترین دوران عمر آن حضرت به شمار است . امام موسی  کاظم ( ع ) از حدود 21سالگی بر اثر وصیت پدر بزرگوار و امر خداوند متعال به مقام بلند امامت رسید ، و زمان امامت آن حضرت سی و پنج سال و اندکی بود و مدت امامت آن حضرت از همه ائمه بیشتر بوده است ، البته غیر از حضرت ولی عصر (عج ).

    صفات ظاهری و باطنی و اخلاق آن حضرت
    حضرت کاظم ( ع ) دارای قامتی معتدل بود . صورتش نورانی و گندمگون و رنگ مویش سیاه و انبوه بود . بدن شریفش از زیادی عبادت ضعیف شد ، ولی همچنان روحی قوی و قلبی  تابناک داشت . امام کاظم به تصدیق همه مورخان ، به زهد و عبادت بسیار معروف بوده است . موسی بن جعفر از عبادت و سختکوشی به " عبد صالح " معروف و در سخاوت و بخشندگی مانند نیاکان بزرگوار خود بود . بدره های ( کیسه های ) سیصد دیناری و چهارصد دیناری  و دو هزار دیناری می آورد و بر ناتوانان و نیازمندان تقسیم می کرد . از حضرت موسی کاظم روایت شده است که فرمود : " پدرم ( امام صادق (ع ) ) پیوسته مرا به سخاوت داشتن و کرم کردن سفارش می کرد " . امام ( ع ) با آن کرم و بزرگواری و بخشندگی خود لباس خشن بر تن می کرد ، چنانکه نقل کرده اند : " امام بسیار خشن پوش و روستایی لباس بود " و این خود نشان دیگری است از بلندی  روح و صفای باطن و بی اعتنایی آن امام به زرق و برقهای  گول زننده دنیا . امام موسی کاظم ( ع ) نسبت به زن و فرزندان و زیردستان بسیار با عاطفه و مهربان بود . همیشه در اندیشه فقرا و بیچارگان بود ، و پنهان و آشکار به آنها کمک می کرد . برخی از فقرای مدینه او را شناخته بودند اما بعضی - پس از تبعید حضرت از مدینه به بغداد - به کرم و بزرگواریش پی بردند و آن وجود عزیز را شناختند . امام کاظم ( ع ) به تلاوت قرآن مجید انس زیادی داشت . قرآن را با صدایی حزین و خوش تلاوت می کرد . آن چنان که مردم در اطراف خانه آن حضرت گرد می آمدند و از روی  شوق و رقت گریه می کردند . بدخواهانی بودند که آن حضرت و اجداد گرامیش را - روی در روی - بد می گفتند و سخنانی دور از ادب به زبان می راندند ، ولی  آن حضرت با بردباری و شکیبایی با آنها روبرو می شد ، و حتی  گاهی با احسان آنها را به صلاح می آورد ، و تنبیه می فرمود . تاریخ ، برخی از این صحنه ها را در خود نگهداشته است . لقب " کاظم " از همین جا پیدا شد . کاظم یعنی : نگهدارنده و فروخورنده خشم . این رفتار در برابر کسی یا کسانی بوده که از راه جهالت و نادانی  یا به تحریک دشمنان به این کارهای زشت و دور از ادب دست می زدند . رفتار حکیمانه و صبورانه آن حضرت ( ع ) کم کم ، بر آنان حقانیت خاندان عصمت و اهل بیت ( ع ) را روشن می ساخت ، اما آنجا که پای گفتن کلمه حق - در برابر سلطان و خلیفه ستمگری - پیش می آمد ، امام کاظم ( ع ) می فرمود : " قل الحق و لو کان فیه هلاکک " یعنی : حق را بگو اگرچه آن حقگویی موجب هلاک تو باشد . ارزش والای حق به اندازه ای است که باید افراد در مقابل حفظ آن نابود شوند . در فروتنی  - مانند صفات شایسته دیگر خود - نمونه بود . با فقرا می نشست و از بینوایان دلجویی می کرد . بنده را با آزاد مساوی می دانست و می فرمود همه ، فرزندان آدم و آفریده های خدائیم . از ابوحنیفه نقل شده است که گفت : " او را در کودکی دیدم و از او پرسشهایی کردم چنان پاسخ داد که گویی از سرچشمه ولایت سیراب شده است . براستی  امام موسی بن جعفر ( ع ) فقیهی  دانا و توانا و متکلمی مقتدر و زبردست بود " . محمد بن نعمان نیز می گوید : " موسی بن جعفر را دریایی بی پایان دیدم که می جوشید و می خروشید و بذرهای دانش به هر سو می پراکند " .

    امام ( ع ) در سنگر تعلیم حقایق و مبارزه
    نشر فقه جعفری و اخلاق و تفسیر و کلام که از زمان حضرت صادق ( ع ) و پیش از آن در زمان امام محمد باقر ( ع ) آغاز و عملی شده بود ، در زمان حضرت امام موسی کاظم ( ع ) نیز به پیروی از سیره نیاکان بزرگوارش همچنان ادامه داشت ، تا مردم بیش از پیش به خط مستقیم امامت و حقایق مکتب جعفری آشنا گردند ، و این مشعل فروزان را از ورای اعصار و قرون به آیندگان برسانند . خلفای عباسی بنا به روش ستمگرانه و زیاده روی در عیش و عشرت ، همیشه درصدد نابودی بنی  هاشم بودند تا اولاد علی ( ع ) را با داشتن علم و سیادت از صحنه سیاست و تعلیم و ارشاد کنار زنند ، و دست آنها را از کارهای کشور اسلامی  کوتاه نمایند . اینان برای اجراء این مقصود پلید کارها کردند ، از جمله : چند تن از شاگردان مکتب جعفری را تشویق نمودند تا مکتبی در برابر مکتب جعفری  ایجاد کنند و به حمایتشان پرداختند . بدین طریق مذاهب حنفی ، مالکی ، حنبلی و شافعی هر کدام با راه و روش خاص فقهی پایه ریزی شد . حکومتهای وقت و بعد از آن - برای دست یابی  به قدرت - از این مذهبها پشتیبانی کرده و اختلاف آنها را بر وفق مراد و مقصود خود دانسته اند . در سالهای آخر خلافت منصور دوانیقی که مصادف با نخستین سالهای امامت حضرت موسی بن جعفر ( ع ) بود " بسیاری از سادات شورشی - که نوعا از عالمان و شجاعان و متقیان و حق طلبان اهل بیت پیامبر ( ص ) بودند و با امامان نسبت نزدیک داشتند - شهید شدند . این بزرگان برای دفع ستم و نشر منشور عدالت و امر به معروف و نهی  از منکر ، به پا می خاستند و سرانجام با اهداء جان خویش ، به جوهر اصلی تعالیم اسلام جان می دادند ، و جانهای خفته را بیدار می کردند . طلوعها و غروبها را در آبادیهای اسلامی به رنگ ارغوانی درمی آوردند و بر در و دیوار شهرها نقش جاوید می نگاشتند و بانگ اذان مؤذنان را بر مأذنه های مساجد اسلام شعله ور می ساختند " . در مدینه از کارگزاران مهدی عباسی فرزند منصور دوانیقی در عمل ، همان رفتار زشت دودمان سیاه بنی امیه را پیش گرفتند ، و نسبت به آل علی ( ع ) آنچه توانستند بدرفتاری  کردند . داستان دردناک " فخ " در زمان هادی عباسی  پیش آمد . علت بروز این واقعه این بود که " حسین بن علی بن عابد " از اولاد حضرت امام حسن ( ع ) که از افتخارات سادات حسنی و از بزرگان علمای مدینه و رئیس قوم بود ، به یاری عده ای از سادات و شیعیان در برابر بیدادگری  " عبدالعزیز عمری " که مسلط بر مدینه شده بود ، قیام کردند و با شجاعت و رشادت خاص در سرزمین فخ عده زیادی از مخالفان را کشتند ، سرانجام دشمنان دژخیم این سادات شجاع را در تنگنای محاصره قرار دادند و به قتل رساندند و عده ای را نیز اسیر کردند . مسعودی می نویسد : بدنهایی که در بیابان ماند طعمه درندگان صحرا گردید . سیاهکاریهای بنی  عباس منحصر به این واقعه نبود . این خلفای ستمگر صدها سید را زیر دیوارهای  و میان ستونها گچ گرفتند ، و صدها تن را نیز در تاریکی  زندانها حبس کردند و به قتل رساندند . عجب آنکه این همه جنایتها را زیر پوشش اسلامی و به منظور فروخواباندن فتنه انجام می دادند . حضرت موسی بن جعفر ( ع ) را هرگز در چنین وضعی و با دیدن و شنیدن آن همه مناظر دردناک و ظلمهای  بسیار ، آرامشی نبود . امام به روشنی می دید که خلفای  ستمگر در پی تباه کردن و از بین بردن اصول اسلامی و انسانی اند . امام کاظم ( ع ) سالها مورد اذیت و آزار و تعقیب و زجر بود ، و در مدتی که از 4 سال تا 14 سال نوشته اند تحت نظر و در تبعید و زندانها و تک سلولها و سیاهچالهای بغداد - در غل و زنجیر - به سر می برد . امام موسی  بن جعفر ( ع ) بی آنکه - در مراقبت از دستگاه جبار هارونی - بیمی بدل راه دهد به خاندان و بازماندگان سادات رسیدگی می کرد و از گردآوری و حفظ آنان و جهت دادن به بقایای آنان غفلت نداشت . آن زمان که امام ( ع ) در مدینه بود ، هارون کسانی را بر حضرت گماشته بود تا از آنچه در گوشه و کنار خانه امام ( ع ) می گذرد ، وی را آگاه کنند . هارون از محبوبیت بسیار و معنویت نافذ امام ( ع ) سخت بیمناک بود . چنانکه نوشته اند که هارون ، درباره امام موسی بن جعفر ( ع ) می گفت : " می ترسم فتنه ای بر پا کند که خونها ریخته شود " و پیداست که این " قیامهای مقدس " را که سادات علوی و شیعیان خاص رهبری می کردند و گاه خود در متن آن قیامها و اقدامهای شجاعانه بودند از نظر دستگاه حاکم غرق در عیش و تنعم بناحق " فتنه " نامیده می شد . از سوی دیگر این بیان هارون نشانگر آن است که امام ( ع ) لحظه ای از رفع ظلم و واژگون کردن دستگاه جباران غافل نبوده است . وقتی مهدی عباسی به امام ( ع ) می گوید : " آیا مرا از خروج خویش در ایمنی قرار می دهی " نشانگر هراسی است که دستگاه ستمگر عباسی از امام ( ع ) و یاران و شیعیانش داشته است . به راستی نفوذ معنوی امام موسی ( ع ) در دستگاه حاکم به حدی بود که کسانی مانند علی بن یقطین صدراعظم ( وزیر ) دولت عباسی ، از دوستداران حضرت موسی بن جعفر ( ع ) بودند و به دستورات حضرت عمل می کردند . سخن چینان دستگاه از علی بن یقطین در نزد هارون سخنها گفته و بدگوئیها کرده بودند ، ولی امام ( ع ) به وی دستور فرمود با روش ماهرانه و تاکتیک خاص اغفالگرانه ( تقیه ) که در مواردی ، برای رد گمی حیله های دشمن ضروری و شکلی از مبارزه پنهانی است ، در دستگاه هارون بماند و به کمک شیعیان و هواخواهان آل علی ( ع ) و ترویج مذهب و پیشرفت کار اصحاب حق ، همچنان پای فشارد - بی آنکه دشمن خونخوار را از این امر آگاهی حاصل شود - . سرانجام بدگوئی هائی  که اطرافیان از امام کاظم ( ع ) کردند در وجود هارون کارگر افتاد و در سفری که در سال 179ه . به حج رفت ، بیش از پیش به عظمت معنوی امام ( ع ) و احترام خاصی که مردم برای امام موسی الکاظم ( ع ) قائل بودند پی برد . هارون سخت از این جهت ، نگران شد . وقتی به مدینه آمد و قبر منور پیامبر اکرم ( ص ) را زیارت کرد ، تصمیم بر جلب و دستگیری  امام ( ع ) یعنی فرزند پیامبر گرفت . هارون صاحب قصرهای افسانه ای در سواحل دجله ، و دارنده امپراطوری پهناور اسلامی که به ابر خطاب می کرد : " ببار که هر کجا بباری  در کشور من باریده ای و به آفتاب می گفت بتاب که هر کجا بتابی کشور اسلامی و قلمرو من است ! " آن چنان از امام ( ع ) هراس داشت که وقتی قرار شد آن حضرت را از مدینه به بصره آورند ، دستور داد چند کجاوه با کجاوه امام ( ع ) بستند و بعضی را نابهنگام و از راههای دیگر ببرند ، تا مردم ندانند که امام ( ع ) را به کجا و با کدام کسان بردند ، تا یأس بر مردمان چیره شود و به نبودن رهبر حقیقی خویش خو گیرند و سر به شورش و بلوا برندارند و از تبعیدگاه امام ( ع ) بی خبر بمانند . و این همه بازگو کننده بیم و هراس دستگاه بود ، از امام ( ع ) و از یارانی که - گمان می کرد - همیشه امام ( ع ) آماده خدمت دارد می ترسید ، این یاران با وفا - در چنین هنگامی - شمشیرها برافرازند و امام خود را به مدینه بازگردانند . این بود که با خارج کردن دو کجاوه از دو دروازه شهر ، این امکان را از طرفداران آن حضرت گرفت و کار تبعید امام ( ع ) را فریبکارانه و با احتیاطانجام داد . باری ، هارون ، امام موسی کاظم ( ع ) را - با چنین احتیاطها و مراقبتهایی  از مدینه تبعید کرد . هارون ، ابتدا دستور داد امام هفتم ( ع ) را با غل و زنجیر به بصره ببرند و به عیسی بن جعفر بن منصور که حاکم بصره بود ، نوشت ، یک سال حضرت امام کاظم ( ع ) را زندانی  کند ، پس از یک سال والی بصره را به قتل امام ( ع ) مأمور کرد . عیسی  از انجام دادن این قتل عذر خواست . هارون امام را به بغداد منتقل کرد و به فضل بن ربیع سپرد . مدتی حضرت کاظم ( ع ) در زندان فضل بود . در این مدت و در این زندان امام ( ع ) پیوسته به عبادت و راز و نیاز با خداوند متعال مشغول بود . هارون ، فضل را مأمور قتل امام ( ع ) کرد ولی فضل هم از این کار کناره جست . باری ، چندین سال امام ( ع ) از این زندان به آن زندان انتقال می یافت . در زندانهای تاریک و سیاهچالهای دهشتناک ، امام بزرگوار ما با محبوب و معشوق حقیقی خود ( الله ) راز و نیاز می کرد و خداوند متعال را بر این توفیق عبادت که نصیب وی شده است سپاسگزاری می نمود . عاقبت آن امام بزرگوار در سال 183هجری در سن 55سالگی به دست مردی  ستمکار به نام " سندی  بن شاهک " و به دستور هارون مسموم و شهید شد . شگفت آنکه ، هارون با توجه به شخصیت والای موسی بن جعفر ( ع ) پس از درگذشت و شهادت امام نیز اصرار داشت تا مردم این خلاف حقیقت را بپذیرند که حضرت موسی بن جعفر ( ع ) مسموم نشده بلکه به مرگ طبیعی از دنیا رفته است ، اما حقیقت هرگز پنهان نمی ماند . بدن مطهر آن امام بزرگوار را در مقابر قریش - در نزدیکی بغداد - به خاک سپردند . از آن زمان آن آرامگاه عظمت و جلال پیدا کرد ، و مورد توجه خاص واقع گردید ، و شهر " کاظمین " از آن روز بنا شد و روی به آبادی گذاشت .

    زنان و فرزندان حضرت موسی بن جعفر ( ع )
    تعداد زوجات حضرت موسی بن جعفر ( ع ) روشن نیست . بیشتر آنها از کنیزان بودند که اسیر شده و حضرت موسی کاظم ( ع ) آنها را می خریدند و آزاد کرده یا عقد می بستند . نخستین زوجه آن حضرت " تکتم " یا " حمیده " یا " نجمه " دارای  تقوا و فضیلت بوده و زنی بسیار عفیفه و بزرگوار و مادر امام هشتم شیعیان حضرت رضا ( ع ) است . فرزندان حضرت موسی  بن جعفر را 37تن نوشته اند : 19پسر و 18دختر که ارشد آنها حضرت علی بن موسی  الرضا ( ع ) وصی و امام بعد از آن امام بزرگوار بوده است . حضرت احمد بن موسی ( شاهچراغ ) که در شیراز مدفون است . حضرت محمد بن موسی نیز که در شیراز مدفون است . حضرت حمزه بن موسی که در ری مدفون می باشد . از دختران آن حضرت ، حضرت فاطمه معصومه در قم مدفون است ، و قبه و بارگاهی با عظمت دارد . سایر اولاد و سادات موسوی هریک مشعلدار علم و تقوا در زمان خود بوده اند ، که در گوشه و کنار ایران و کشورهای اسلامی پراکنده شده ، و در همانجا مدفون گردیده اند ، روحشان شاد باد .

    صفات و سجایای حضرت موسی بن جعفر ( ع )
    موسی بن جعفر ( ع ) به جرم حقگویی و به جرم ایمان و تقوا و علاقه مردم زندانی شد . حضرت موسی  بن جعفر را به جرم فضیلت و اینکه از هارون الرشید در همه صفات و سجایا و فضائل معنوی برتر بود به زندان انداختند . شیخ مفید درباره آن حضرت می گوید : " او عابدترین و فقیه ترین و بخشنده ترین و بزرگ منش ترین مردم زمان خود بود ، زیاد تضرع و ابتهال به درگاه خداوند متعال داشت . این جمله را زیاد تکرار می کرد : " اللهم انی أسألک الراحة عند الموت و العفو عند الحساب " ( خداوندا در آن زمان که مرگ به سراغم آید راحت و در آن هنگام که در برابر حساب اعمال حاضرم کنی عفو را به من ارزانی دار ) . امام موسی  بن جعفر ( ع ) بسیار به سراغ فقرا می رفت . شبها در ظرفی پول و آرد و خرما می ریخت و به وسایلی به فقرای مدینه می رساند ، در حالی که آنها نمی دانستند از ناحیه چه کسی است . هیچکس مثل او حافظ قرآن نبود ، با آواز خوشی قرآن می خواند ، قرآن خواندنش حزن و اندوه مطبوعی به دل می داد ، شنوندگان از شنیدن قرآنش می گریستند ، مردم مدینه به او لقب " زین المجتهدین " داده بودند . مردم مدینه روزی که از رفتن امام خود به عراق آگاه شدند ، شور و ولوله و غوغایی عجیب کردند . آن روزها فقرای  مدینه دانستند چه کسی شبها و روزها برای دلجویی به خانه آنها می آمده است .

     




  • وقت بخیر:خواننده ی گرامی :
  • نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی | دوشنبه 89 دی 20 ساعت 3:19 عصر |

    بنام خدا
    مختار ثقفی

     

    مختار، از همان اول،
    همان وقت که برای همراهی با امام حسن، چرتکه ی پیروزی می انداخت،
    زندانی بود، زندانی عقل و حسابگری اش
    و باز هم حساب کرد و حساب کرد...
    إِنَّهُ فَکَّرَ وَقَدَّرَ. فَقُتِلَ کَیْفَ قَدَّرَ. ثُمَّ قُتِلَ کَیْفَ قَدَّرَ. ثُمَّ نَظَرَ (مدثر 17-19)
    او در تمام این مدت زندانی بود، زندانی عقل حسابگر
    وحالا، در آستانه ی قیامت عاشورا، این زندان تجسم یافته و به عینیت رسیده
    تا او و همه بدانند، عاقلان و حسابگران را به خیمه ی عشق حسین ، راه نمی دهند...
    رضوان الله علیک! پیروزی می خواهی؟
    اما پاکبازان نینوا، حسین می خواستند... فقط حسین
    باید کمی بمانی تا ازین هم، مرحله رد شوی
    عقل ملکوتی است، عشق حسین...
    عاشورای حسین را، عقلی دیگر باید و حسابی دیگر...




  • وقت بخیر:خواننده ی گرامی :
  • نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی | سه شنبه 89 دی 14 ساعت 10:59 صبح |
    <      1   2   3   4   5   >>   >

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    رمضان واحادیث مربوط به ماه رمضان
    دهه فجر انقلاب اسلامی ......
    چرا خدا به شما کمک نمی کند؟؟
    میلاد حضرت زهرا س
    شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها تسلیت باد
    هفته بسیج
    هفته بسیج گرامی باد
    روز ایثار وشهادت اصفهان
    [عناوین آرشیوشده]
    کد عکس

    اسلایدر

    خوش آمود گویی

    ابزار وبلاگ