تصاویر آموزشی دور ه ضمن خدمت مر حله دوم ویژه همکاران آموزشی وپرورشی ومربیان محترم دارالقرآن الکریم
نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی |
سه شنبه 88 بهمن 6 ساعت 3:34 عصر
|
|
نظرات شما عزیزان نظر
|
مطالبی پیرامون ظن و تجسس در آیه ی غیبت :
نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی |
سه شنبه 88 بهمن 6 ساعت 3:26 عصر
|
|
نظرات شما عزیزان نظر
|
(( بخش دوم )) دلالت بحث در رابطه با دلالت آیه بر ولایت آقا امیرالمؤمنین (علیه السلام)، باید دقت کنیم که این کلمه ولی در اینجا به چه معناست و چینش ولی در آیه، به چه کیفیتی است؟ چون، ولی از الفاظی است که معانی متعددی دارد. به معنی دوست و ناصر و ولایت أمر و ... است. در موارد مختلف، در کتب روائی و فقهی اهل سنت باید ببینیم که این کلمه ولی به چه معنایی استعمال شده است؟ موارد استعمال ولی به صورت مطلق چیست؟ در اینجا هم مطلق است و قیدی ندارد و قرینهای هم ندارد و ولی در اینجا به معنی ناصر و محبّ و ... است. میبینیم که این کلمه در کتاب الأم شافعی ـ از کتابهای مادر آقایان اهل سنت ـ و مسند احمد و صحیح ترمذی و کتابهای فقهیشان آمده است:أیما إمرأة نکحت بغیر إذن ولیها فنکاحها باطل.الأم شافعی، ج5، ص13 ـ المدونة الکبری، ج2، ص162 ـ مسند احمد، ج6، ص66 ـ المغتی لإبن قدامة، ج7، ص338 ـ مستدرک الصحیحین للحاکم النیشابوری، ج2، ص168 ـ السنن الکبرى للبیهقی، ج7، ص105 ـ المعجم الأوسط للطبرانی، ج6، ص260 ـ صحیح ابن حبان لإبن حبان، ج9، ص384 ـ سنن الترمذی، ج2، ص281در اینجا، ولی به چه معناست؟ به معنی دوست است؟ یعنی هر زنی که بدون اجازه دوستش ازدواج کند، باطل است؟ آیا این را میگوید؟ یا نه، به معنای سرپرست و ولایت امر است و کسی که امور این زن و دختر به عهده اوست، مانند پدر و جد و کسی هم که پدر و جد ندارد، از طرف حاکم، کسی را برای رسیدگی به امور او معین میکند.این کلمه ولی، مطلق ذکر شده است و قرینهای هم ندارد و همه، مراد از کلمه ولی را، ولی أمر آن زن میدانند، نه دوست و رفیق و ناصر آن زن. همانطوری که در این روایت و روایات دیگر آمده است، موارد استعمال ولی، به دستمان میآید. در مفردات غریب القرآن آمده است:کل من ولی أمر الآخر، فهو ولیّه.هر کس متصدی أمر دیگری باشد، او را ولی گویند.مفردات غریب القرآن للراغب الأصفهانى، ص535ما هم همین را میخواهیم. همچنین اگر شما کتابهای لغت را ببینید، این روایت را در ماده ولی آوردهاند، مانند ، معجم مقاییس اللغة إبن فارس، الصحاح جوهری و ... . تعبیری که الصحاح است، این است:
نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی |
سه شنبه 88 بهمن 6 ساعت 3:19 عصر
|
|
نظرات شما عزیزان نظر
|
مقدمه : اثبات نزول آیه شریفه در حق امیرالمؤمنین (علیه السلام)
نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی |
سه شنبه 88 بهمن 6 ساعت 3:17 عصر
|
|
نظرات شما عزیزان نظر
|
موضوع: نماز، عهد و پیمان الهی
تاریخ پخش: 01/11/88 بسم الله الرحمن الرحیم
الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی سال قبل در اجلاس نماز در بین مقالهها یک عالم عزیزی، امام جمعهی موقت قزوین بود. ایشان یک مقالهای ارائه داد، آن مقاله را دیدم که حیف است که فقط در اجلاس نماز خوانده شود، همهی مردم ایران در جریان باشند. این بحث من با استفاده از مقاله ایشان است. مقاله این بود که ما سه رقم عهد داریم.
موضوع بحث، نماز پیمانی الهی است. «الصلاة عهد الله» نماز یک عهد است. ما سه رقم عهد داریم. یک عهد داریم، عهد اعتقادی. عهدی باخدا داریم. عهدی با مردم داریم. عهدی هم با خود داریم. با خدا هم سه رقم میشود. عهدی که با خدا داریم. عهد عقیدتی. عهد عملی، عهد اخلاقی.با مردم، با همسر، با فرزند، با نیاکان و شهدا و مربیان، با نسل آینده، با محرومین و مستضعفان، اینها را یک خرده توضیح بدهم. اما عهد عقیدتی! 1- عهد خداوند با بشر در آغاز خلقت عالمی به نام عالم ذَر است. که قرآن اشاره میکند، میگوید که ما آنجا از بشر عهد گرفتیم. گفتیم: «أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلى» (اعراف/172) خداوند گفت: آیا من رب شما نیستم؟ گفتند: چرا. همین که انسان فطرتاً او را میشناسد، همین است. ببینید در هواپیما نشستید. حالا آدمهای مختلف. کمونیست، لاییک، مسیحی، مجوسی، یهودی، مسلمان، بیدین، صد رقم آدم در هواپیما نشستند. یک مرتبه خلبان میگوید که: هواپیما به خاطر نقص فنی، در معرض خطر است. شاید سقوط کند. تمام این صد نفر دنبال منجی میگردند. آن منجی خدا است! یعنی پیداست که توجه به خدا در درون همه هست. که وقتی نخها قیچی میشود، کشتی نقص فنی پیدا میکند و غرق میشود. همهی اینها آن لحظهای که، آن لحظهای که در آب هستند قایق برگشته ولی هنوز غرق نشده، آن چند ثانیهای که دارد دست و پا میزند، دنبال یک قدرتی میگردد او را نجات بدهد. آن قدرتی که دنبالش میگردی، همان خداست. یادم نمیرود یک وقتی یک پسر شانزده، هفده سالهای گفت: حاج آقا یک سؤال؟ گفت: میشود یک دقیقه برای من خدا را ثابت کنی؟ گفتم: یک دقیقه چرا؟ نیم دقیقه! تو هستی؟ گفت: خوب من هستم دارم با شما صحبت میکنم. گفتم: همین که هستی، خدا هست. چون تو که هستی، خودت که خودت را نساختی. گفت: نه! گفتم: من هم که مثل تو هستم. نه من تو را ساختم، نه خودت، خودت را ساختی. این قدرتی که تو را ساخت، به آن قدرت میگوییم: خدا! آخر نقاشها وقتی میخواهند نقشه درست کنند، روی سه چیز نقشه درست میکنند. 1- باید نقشهشان سفت باشد. روی یک فلزی، سنگی، آهنی، چوبی طراحی میکنند. روی آب که نمیشود طراحی کرد. 2- اینکه در نور طراحی میکنند. در تاریکی که نمیشود نقشه کشید. 3- باید دید که آنچه روی آن طراحی میکنیم، یک عرض و طولی داشته باشد. خدا طراحی روی یک اسپرم کرده است. اسپرمی که آب است. روی یک تکسلول! در تاریکیهای رحم مادر، این هم چند رقم دستگاه، چند رقم دستگاه. حالا تازه ما انسان هستیم بزرگ هستیم. گاهی آدم یک حیوانهایی را میبیند که اندازهی سر سوزن هستند. دارند روی زمین راه میروند، میگوید: اوه اوه اوه! این خیلی ریز است. اندازهی سر سوزن است. بعد میبینی همین چشم دارد. معده دارد. رگ دارد. دست دارد. پا دارد. نقاشی خدا روی آب است نه روی جماد. روی سلولی است که سیمیلیونش روی یک قطره جایش است. اینقدر ریز، این هم چند دستگاه! گوارش، بینایی، باصره، سامعه، گوش، شنوایی، بینایی، زبان، گوارش، انگشت، اعصاب، استخوانبندی، رگ، قلب، کلیه، اوه... بیست، سی دستگاه را روی یک تک سلول طراحی کرده. خدا را میخواهی بشناسی؟ تو هستی؟ بله. خودت، خودت را ساختی؟ نه! خوب پس هستم. خودم هم خودم را نساختم. هر قدرتی مرا ساخته است، همان خداست. خلاص! «أَ لَسْتُ بِرَبِّکُم» انسان وقتی مضطر شد، دلش به یکجا میرود. 2- شناخت خوبیها و بدیها، عهد اخلاقی خداوند عهد اخلاقی «فَأَلْهَمَها فُجُورَها» (شمس/8) اخلاق هم یک تعهدی است که خدا در باطن انسان گذاشته است. یعنی خوب و بد را کوچولوها هم میفهمند. یک بچهی دو ساله، دو سالش است. یک سیب به شما میدهد، میگوید: این سیب را نگهدار، مثلاً برود دستش را بشوید و برگردد. این بچه میرود. میرود آنجا و برمیگردد، میبیند شما سیبش را خوردی. این کلمهی امانت و خیانت بلد نیست، اما از مخ تا کف پا با تمام وجوش میگوید: این سیب نزد تو امانت بود، تو به امانت خیانت کردی. یعنی میفهمد، امانت خوب است. خیانت بد است. «فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها» (شمس/8) یعنی خدا در نهاد هرکسی خوب و بد را گذاشته است. یعنی بدها هم میفهمند کارشان بد است. بدها هم آدمهای خوب را قبول دارند. گاهی یکی از بندگان خوب که از دنیا میرود، در تشییع جنازهاش میبینیم آدمهای رذل هم آمدند. میگوییم: این چه کسی است؟ میگوید: ما که خیلی بد هستیم، ولی این آدم خوبی بود. یعنی خوبی جاذبه دارد. این فطرت انسان است. پس انسان در درون به خدا عقیده دارد. در درون به خدا تعّهد دارد. نماز عهد است. بابا یک سگ را نان بدهی، دُم تکان میدهد. درخت را آبش بدهی، میوه میدهد. میوه ندهد، سایه و چوب میدهد. من اگر یک دوربین عکاسی به شما بدهم. شما تا آخر عمر میگویی: من آقای قرائتی را دوست دارم. میگویی: چرا؟ میگوید: به ما یک دوربین داد. من به تو دوربین بدهم، تا آخر عمر مرا دوست داری. آنوقت خدا دو تا دوربین به تو داده است. این دوربینها که نود سال فیلمبرداری میکنند. هم عکس ساده برمیدارد، هم عکس رنگی برمیدارد. هم از دور و هم از نزدیک. از سه زاویه، دوربین شما فقط باید روبروی شما عکس بگیرد. میروی دکان عکاسی چنین میکند. دائم سر را تنظیم میکند ولی شما در چشم از سه زاویه، یعنی چنین هم کند، آدم میفهمد. یعنی غیر از روبرو، آدم از راست و چپ هم میفهمد. سمت شانهی راست و چپش را هم از سه زاویه میبیند. آخر این دو تا دوربین، بعد اینقدر هم ظریف، چند مثقال است؟ دو تا دوربین ظریف نود سال عکسبرداری میکند، ساده و رنگی و دور و نزدیک، آنوقت این یک الحمدلله نمیخواهد؟ الحمدلله نمیخواهد؟ این هم با چه حفاظتی! چون از پی است، چشم ما از پی است. پی زود خراب میشود. مگر اینکه در آب و نمک باشد. اشک ما شور قرار داده است. نه آب و نمکی که در بیرون است. آب و نمک در آن بریزد. اگر ما اشک نداشته باشیم، شما آب نمک بریزی کور میشویم.آب نمک چشم غیر از آب نمکی است که درست میکنیم. این اشک ما از ده ماده ترکیب شده است. آب نمک طبیعی نیست. بعد مژه گذاشته است. پوشش گذاشته است. بالایش ابرو گذاشته است. در گودی گذاشته که اگر یکوقتی هم مشت خورد، چشم آسیب نبیند. در کوچهی بنبست گذاشته است. «أَ لَمْ نَجْعَلْ لَهُ عَیْنَیْنِ» (بلد/8) یک جفت چشم به تو ندادم؟ « وَ لِسَانًا» (بلد/9) زبان ندادم. انسان همهی عضوهایش درد میگیرد، تنها عضوی که درد نمیگیرد، تا آخر عمر، از اول عمر تا آخر عمر درد نمیگیرد زبان است. هیچ کس نمیگوید: زبانم درد آمد. با یک حرکت هم قاشق است. هم جارو میکند. غذا زیر و رو میکند. با اینکه غذا را به این طرف و آن طرف میفرستد، خودش زیر دندان نمیرود. اتوماتیک زیر زبان چشمهای است که دائم لحظه به لحظه آب تزریق شود. اثر آب دهان در تغذیه، در هضم غذا... انسان یک عهدی بین خودش و خدا دارد. یک عهد عملی، یک عهد اخلاقی و یک عهد عقیدتی. حالا... نماز عهد خداست.
نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی |
دوشنبه 88 بهمن 5 ساعت 12:16 عصر
|
|
نظرات شما عزیزان نظر
|
تصمیم گیری ومدیریت: شرایط تصمیم گیری :
نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی |
یکشنبه 88 بهمن 4 ساعت 3:3 عصر
|
|
نظرات شما عزیزان نظر
|
چیکده :
نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی |
یکشنبه 88 بهمن 4 ساعت 3:0 عصر
|
|
نظرات شما عزیزان نظر
|
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
|