سمه تعالی حفظ دختر محدثه صادقی فاطمیه ابتدایی حسن آباد – خیابان ولیعصر- منزل رضا صادقی
نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی |
جمعه 88 اسفند 14 ساعت 6:48 صبح
|
|
نظرات شما عزیزان نظر
|
بسمه تعالی قابل توجه مدیران مراکز دارالقرآن الکریم سطح استان اصفهان : آدرس: جدید محل برگزاری جشنواره همخوانی قرآن در شهر حسن آباد جرقویه علیا اصفهان از چهار راه آبشار—30کیلومتر-- بطرف زیار (برآن جنوبی) -----(مستقیم)—10کیلومتر تا-----رحیم آباد---مستقیم--20کیلومتر-به-------سه راه محمد آباد----------5کیلومتر-تا-----نیک آباد --------45 کیلومتر-تا------ حسن آباد (میدان ورودی) بطرف بلوار شهرادی ------- تقاطع دور بزنید بطرف خیابان استقلال ------خیابان توحید -----آموزشگاه فاطمیه جنب اداره آموزش وپرورش کل مسیر اصفهان تا حسن آباد 110 کیلومتر می باشد شماره تلفن های ضروری: 09133289435- 03127592368مدیر دارالقرآن )09133291462(مسول اموتربیتی ) 09133655175(کارشناس نماز وقرآن ومعارف اسلامی)
نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی |
چهارشنبه 88 اسفند 5 ساعت 11:21 صبح
|
|
نظرات شما عزیزان نظر
|
نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی |
شنبه 88 اسفند 1 ساعت 1:9 صبح
|
|
نظرات شما عزیزان نظر
|
نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی |
شنبه 88 اسفند 1 ساعت 12:17 صبح
|
|
نظرات شما عزیزان نظر
|
به اطلاع مدیران محترم مراکز دارالقرآن الکریم آموزش وپرورش استان اصفهان می رسانیم با عنایت به اینکه از طرف سازمان نامه ی با موضوع برگزاری اولین جشنواره گروه های همخوانی وتواشیح در منظقه جرقویه علیا به ادارات مربوطه ارسال شده شماره تلفن همراه مدیر دارالقرآن جرقویه صحیح آن 09133289435 می باشد لذا جهت هماهنگی وحضور در این جشنواره با شمار ه مذکور وشماره های دیگر از جمله 03127532535-03127532234-03127533006 تماس حاصل نمایید مرکز دارالقرآن الکریم آماده پذیرایی حضور سبز شما خادمین به قرآن می باشد
نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی |
شنبه 88 اسفند 1 ساعت 12:15 صبح
|
|
نظرات شما عزیزان نظر
|
موضوع: آرامش فرد و جامعه، در سایهی قرآن و روایات
تاریخ پخش: 29/11/88 بسم الله الرحمن الرحیم الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی در این جلسه میخواهم مقداری راجع به امنیت در قرآن صحبت کنم. مسئلهی امنیّت و آرامش. موضوع ما، بسم الله الرحمن الرحیم. امنیت و آرامش.
از نعمتهایی که خداوند در قرآن بارها بیان کرده است، مسئلهی امنیّت و آرامش است. حالا امنیّت و آرامش، چند زاویه دارد. امنیّت و آرامش فیزیکی، روانی، علمی، اقتصادی، الآن در جامعهی ما میگویند: فلانی امنیّت شغلی ندارد. یعنی نمیداند فردا چه میشود؟ یا مثلاً مهریهها را گران میکنند؟ میگوییم: مگر دخترت را میفروشی؟ این همه سکه چه خبر است؟ میگوید: میترسم یکوقت داماد دخترم را طلاق بدهد و رها کند و برود. من امنیّت خانوادگی ندارم. مهر زیاد میگیرم، که بتوانم داماد را چهارمیخ کنم. اگر خواست فرار کند، گیر باشد. امنیّت خانوادگی! اینکه ما ضامن میگیریم برای این است که امنیّت اقتصادی نیست. میترسیم ببرد بخورد. میگوییم: چه کسی ضامنت است؟ اینکه اسلام سفارش کرده راست حرف بزنید، برای اینکه اگر مردم دروغگو شدند، هیچکس به حرف هیچکس اعتماد ندارد. اعتماد از دست میرود. اینکه میگویند: اگر با کفّار هم عهد بستید، به عهدتان وفا کنید، به خاطر این است که حتی کفّار هم باید امنیّت داشته باشند. 1- ایمان به خدا، عامل امنیت و آرامش این مسئلهی امنیّت یک خرده فکر کنیم میبینیم اصلاً همهی کارهای ما به خاطر این است که در آن آرامش باشد. در خود ایمان به خدا آرامش است. «أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» (رعد/28) یعنی آدم که خدا دارد، آرامش دارد. حالا مردم فهمیدند، نفهمیدند. بالاخره خدا که میداند. اینکه آدم بفهمد که مردم نفهمیدند، ولی خدا فهمید. مردم حساب زحمات مرا ندارند، اما خدا حسابش را دارد. «فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ» (زلزله/7) یعنی به اندازهی وزن یک ذره اگر کاری را بکنید، در این هستی هدر نمیرود. خدا ریز و درشت را میبیند یعنی چه؟ یعنی خاطرت جمع باشد. مردم بفهمند یا نفهمند. حالا که فهمیدند، قدردانی بکنند یا نکنند، حالا که قدردانی کردند، به اندازه قدردانی بکنند، یا کم بگذارند. هرچه بادا باد! خدا میداند. توحید مایه آرامش است. بسم الله الرحمن الرحیم. بگذارید من این را باز کنم. آرامش در سایهی توحید، در سایهی نبّوت، در سایهی امامت و ولایت فقیه، آرامش در سایهی ایمان به معاد، آرامش در سایهی نماز، آرامش در سایهی جبهه و جنگ، آرامش در سایهی خمس و زکات. در همهی اینها یک نوع آرامش وجود دارد. اما توحید؛ شعار توحید چیست؟ «لا اله الا الله» فرمود: «کَلِمَةُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ حِصْنِی» حصن یعنی قلعه، «وَ مَنْ دَخَلَ حِصْنِی أَمِنَ مِنْ عَذَابِی» (بحار الانوار/ج49/ص126) « أَمِنَ مِنْ عَذَابِی» این حدیث معروف است. یعنی کسی که خدا پرست شد، وارد قلعه شده است. آدم موّحد دستش را در دست خدا گذاشته است. همهی رادیوهای خارجی علیه تو گفتند! بسمه تعالی به درک! خدا از من راضی باشد، هرکس دلش هرچه میخواهد بگوید. این آرامش میدهد. امام حسین را روز عاشورا به رگبار بستند. اما فرمود: «رضاً برضاک» من راضی هستم. روی دوش پیغمبر گفت: راضی هستم. زیر سم اسب هم گفت: راضی هستم. این درس توحید است. امام که در هواپیما نشست از پاریس به تهران بیاید. به ایشان گفتند: چه احساسی داری؟ فرمود: هیچی! ممکن است هواپیما سرنگون شود، چون حکومت هنوز دست شاه بود و بختیار و اینها و آمریکا. و ممکن هم است که هواپیما به سلامت بنشیند و جمهوری اسلامی تشکیل شود. یعنی جمهوری اسلامی تشکیل شود یا نشود، من به وظیفهام عمل کردم. ولذا در قرآن کنار «یَقتُلون» میگوید: «یُقتلون»، «یَقتلون»، «یُقتلون». «یَقتلون» یعنی تو دشمن را بکشی. «یُقتلون» یعنی دشمن تو را بکشد. هردو یکی است. من دشمن را بکشم، الحمدلله! پیروز شدم. دشمن من را بکشد، الحمدلله شهید شدم. «یَقتُلون»، «یُقتَلون» 2- حضرت سلیمان و حضرت داود، بندگان خالص خداوند دو تا پیغمبر در قرآن در سورهی صاد دو تا تابلو روبروی هم است. یکی تمام لذتها و امکانات در اختیارش است. سلیمان! حضرت سلیمان. صفحهی روبرو حضرت ایوب، همهی بدبختیها رویش آمد. دو تا تابلو را روبروی هم گذاشته است. این این صفحه قرآن است، این، این صفحه. هردو در سورهی صاد است. یعنی قرآن را که باز میکنی، این صفحه سلیمان است. این صفحه ایوب است. یکی همهی لذتها، یکی همهی تلخیها! پشت سر هر دو میگوید: « نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ» (صاد/30 و44) هم به سلیمان میگوید: « نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ» هم به ایوب میگوید. یعنی اینها بندهی خوبی بودند. از من جدا نشدند. یعنی اگر کسی صیاد باشد، هم در دریای شور ماهی میگیرد، هم در دریای شیرین. اگر کسی غوّاص باشد، هم در دریای شیرین لؤلؤ و مرجان درمیآورد و هم در دریای شیرین. اگر کسی ناخدا باشد، هم در دریای شور قایقرانی میکند و هم در دریای شیرین. یعنی اگر خود آدم جوهر داشته باشد، صیّاد و غوّاص و ناخدا باشد، در همهی دریاها... در همهی امکانات میتواند استفاده کند. آدمی که مخلص شد، «قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُم» (انعام/91) بگو خدا، مهم نیست. اضافهکار هست یا نه؟ فعلاً این کار واجب است. خدا دوست دارد، من این کار را بکنم. چه مأموریت داشته باشم. چه مأموریت نداشته باشم. به بنده ابلاغ نشده است. طبق تبصرهی فلان از مادهی فلان، بنده مسئول روابط عمومی عطسه هستم. ایشان الآن سرفه کرد. به من ربطی ندارد. قانون خشک این میشود. یک کاری که لازم است و مفید است، انجام بدهیم. حالا بنده آمدم دیدم، اتفاقاً این کار را هم یکبار کردم.در یک خیابان تنگی، یک آدم لوسی، ماشینش را دوبله پارک کرده بود. آمدم پایین گفتم: باد چرخش را خالی کنیم، این که نمیشود. رفتم گفتم: صاحبش کجاست؟ گفتند: رفته دفتر محضر. رفتیم گفتیم: سوییچ را بده. بنده خدا نمیدانست چه کار داریم؟ سوییچش را داد. گفتم: فردا بیا بگیر. 24 ساعت تو باید بیماشین باشی. گفت: مگر پلیس هستی؟ گفتم: من حجة الاسلام هستم. ولی چون کار خلاف کردی، من کمک پلیس میکنم. یکبار دیگر دیدم، یک آبگوشت کلّهای این استخوانهای کله پاچه را در جوی آب ریخت. گفتم: خوب در جوی میریزی آشغال میایستد. جوی پر میشود. خرابی به وجود میآورد. گفت: به شما ربطی ندارد. من رفتم شهردار آوردم جریمهاش کردم. گفت: تو شهردار هستی؟ گفتم: من اینجا به کمک شهردار هستم. همهی ما پلیس هستیم. همهی ما شهردار هستیم. همهی ما معلم هستیم. 3- خدمت به مردم، به خاطر خدا
نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی |
شنبه 88 اسفند 1 ساعت 12:12 صبح
|
|
نظرات شما عزیزان نظر
|
قرآنشناسی از دیدگاه امام خمینی(ره) این کتاب بزرگ الهی که از عالم غیب الهی و قرب ربوبی نازل شده... از بزرگترین مظاهر رحمت مُطلقه الهیه است. این مطلبی است که امام خمینی(ره) در کتاب آداب الصلوة عنوان کردهاند. قرآن، شریف به قدری جامع لطایف و حقایق و سرایر و دقایق توحید است که عقول اهل معرفت در آن حیران میماند. این اعجاز بزرگ، این صحیفه نورانیه آسمانی است، نه فقط حسن ترکیب و لطف بیان و غایت فصاحت و نهایت بلاغت و کیفیت دعوت و اخبار از مغیبات و اِحکام اَحکام و اتقان تنظیم عایله و امثال آن، که هر یک مستقلاً اعجازی فوق طاقت و خارق عادت است. بلکه میتوان گفت این که قرآن شریف معروف به فصاحت شد و این اعجاز در بین سایر معجزات مشهور آفاق شد، برای این بود که در صدر اول اعراب را این تخصص بود و فقط این جهت از اعجاز را درک میکردند و جهات مهمتری که در آن موجود بود و جهت اعجازش بالاتر و پایه ادراکش عالیتر بود اعراب آن زمان درک نکردند. الآن نیز آنهایی که هم افق آنها هستند، جز ترکیبات لفظیه و محسنات بدیعیه و بیانیه چیزی از این لطیفه الهیه ادراک نکنند. (1) اهداف و مقاصد نزول قرآن قرآن یک سفره گستردهای است که همه از آن استفاده میکنند، منتها هر کس به وضعی استفاده میکند.(2) آن برای رشد جهانیان و نقطه جمع همه مسلمانان بلکه عایله بشری از مقام شامخ احدیت به کشف تام محمدی (ص) تنزل کرد که بشریت را به آنچه باید برسند، برساند. (3) این صحیفه الهیه، کتاب احیای قلوب به حیات ابدی علم و معارف الهیه است. این کتاب خداست و به شؤون الهیه جل و علا دعوت میکند.(4) ما باید مقصود از تنزیل این کتاب را قطع نظر از جهات برهانی، که خود به ما مقصد را میفهماند، از خود کتاب خدا اخذ کنیم. صاحب کتاب مقصد خود را بهتر میداند. اکنون به فرمودههای این مصنف راجع به شؤون قرآن نظر میکنیم، میبینیم خود میفرماید: "ذالک الکتاب لاریب فیه هدی" للمتقین". این کتاب را کتاب هدایت خوانده است. میبینیم در یک سوره کوچک چندین مرتبه میفرماید: "ولقد یسرنا القرآن للذکر فهل من مذکر" میبینیم میفرماید "وانزلنا الیک الذکر تبین للناس ما نزل الیهم و لعلهم یتفکرون". میفرماید: "کتاب انزلناه مبارک لیدبروا آیاته و لیتذکر اولوالالباب". (سوره ص آیه29) بدان که این کتاب شریف، چنانچه خود بدان تصریح فرموده، کتاب هدایت و راهنمای سلوک انسانیت و مربی نفوس و شفای امراض قلبیه و نوربخش سیر الی الله است. بالجمله، خدای تبارک و تعالی به واسطه سعه رحمت بر بندگان، این کتاب شریف را از مقام قرب و قدسی خود نازل فرموده و بر حسب تناسب عوالم تنزل داده تا به این عالم ظلمانی و سجن طبیعت رسیده و به کسوه الفاظ و صورت حروف درآمده، برای استخلاص مسجونین در این زندان تاریک دنیا رهایی مغلولین در زنجیرهای آمال و امانی و رساندن آنها از حضیض نقص و ضعف و حیوانیت به اوج کمال و قوت و انسانیت. (5) مقصد قرآن، چنانچه خود آن صحیفه نورانیه میفرماید: هدایت به سبل سلامت است و اخراج از همه مراتب ظلمات است به عالم نور و هدایت به طریق مستقیم است. باید انسان به تفکر در آیات شریفه مراتب سلامت را از مرتبه دانیه آن، که راجع به قوای ملکیه است تا منتهی النهایه آن که حقیقت قلب سلیم است... بهدست آورد. و سلامت قوای ملکیه و ملکوتیه گم شده قاری قرآن باشد، که در این کتاب آسمانی این گم شده موجود است و باید با تفکر آنرا استخراج کند.(6) هیچ جا بهتر از قرآن نیست. هیچ مکتبی بالاتر از قرآن نیست. این قرآن است که ما را هدایت می کند به مقاصد عالیه که در باطن ذاتمان توجه به او هست و خودمان نمیدانیم. (7) اتصال معنویت به مادیات و انعکاس معنویت در همه جهات مادیت از خصوصیات قرآن است که افاضه فرموده است. قرآن در عین حالی که یک کتاب معنوی، عرفانی و آنطوری است که به دست ماها، به خیال ماها، به خیال جبرییل امین هم نمیرسد، در عین حال یک کتابی است که تهذیب اخلاق میکند، استدلال هم میکند، حکومت هم میکند، و وحدت را هم سفارش میکند و قتال را هم سفارش میکند. (8) [آرمان اصلی وحی این بوده است که برای بشر معرفت ایجاد کند، معرفت به حق تعالی در راس همه امور این معناست. اگر تزکیه گفته شده و دنبالش تعلیم گفته شده است، برای این است که نفوس تا تزکیه نشوند نمیتوانند، برسند. (9)] از مقاصد و مطالب آن، دعوت به تهذیب نفوس و تطهیر بواطن از ارجاس طبیعت و تحصیل سعادت و بالجمله، کیفیت سیر و سلوک الی الله است. (10) قرآن و کتابهای حدیث، که منابع احکام و دستورات اسلام است با رسالههای عملیه که توسط مجتهدین عصر و مراجع نوشته میشود، از لحاظ جامعیت و اثری که در زندگی اجتماعی میتواند داشته باشد به کلی تفاوت دارد نسبت اجتماعیات قرآن با آیات عبادی آن، از نسبت صد به یک هم بیشتر است. (11) کتابی است که آدمی باید از اینجا تا آخر دنیا و تا آخر مراتب حرکت بکند، یک همچو کتابی است که هم معنویات انسان را درست میکند و هم حکومت را درست میکند، همه چیز توی قرآن هست.(12) قرآن کتاب تعمیر مادیات نیست. همه چیز است. انسان را به تمام ابعاد تربیت میکند، مادیات را در پناه معنویات قبول دارد ، و مادیات را تبع معنویات قرار میدهد. (13) ما یک همچو کتابی داریم که مصالح شخصی، مصالح اجتماعی، مصالح سیاسی، کشورداری و همه چیزها در آن هست. (14) قرآن مشتمل بر تمام معارف است و تمام مایحتاج بشر است.(15)
نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی |
جمعه 88 بهمن 30 ساعت 11:22 عصر
|
|
نظرات شما عزیزان نظر
|
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
|