سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دارالقران الکریم جرقویه علیا
ثمره دانش، عمل برای زندگی است . [امام علی علیه السلام]
+ همچون تو را نه اینکه دو عالم ندیده است، مثل تو را به خواب خدا هم ندیده است، آن جلوه ای که نور تو را آفریده است، در پیش خویش قبله نما آفریده است. آیینه را گرفت و خودش را نظاره کرد، یعنی خدا دوباره خدا آفریده است،



  • وقت بخیر:خواننده ی گرامی :
  • نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی | شنبه 89 تیر 26 ساعت 5:17 عصر |
    + امشب شب عشقه، شب شوره، شب نوره، شب یاره، دل توو دلم نیست، شاید امشب، شب مرگ انتظاره...



  • وقت بخیر:خواننده ی گرامی :
  • نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی | شنبه 89 تیر 26 ساعت 5:16 عصر |

    کسب روزى حلال و تأثیر آن در صالح بودن فرزند
    کسب حلال به نوعی از فعالیت اقتصادى گفته مى شود که در چهار چوب قوانین اسلامى و شرعى انجام مى شود و مهمترین خصوصیت آن نفع خود انسان چه از لحاظ مادى و چه از لحاظ معنوى و از طرفی رعایت کردن حق الناس مى باشد. 
    این سخن گرچه به آسانى گفته مى شود اما در مقام عمل بسیار سخت است تا جائی که در بعضى روایات ائمه طاهرین ـ علیهم السلام ـ تلاش برای بدست آوردن روزى حلال را از شمشیر زدن در میدان جنگ سخت تر شمرده اند.[1]
    در مورد کسب حلال و نیز فعالیتهاى اقتصادى مشروع به روایات بسیارى در منابع اسلامى برمى خوریم که ائمه، مؤمنین را به این گونه فعالیتها تشویق مى کنند مانند آنکه رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ طلب رزق حلال را واجب و آنرا در حکم جهاد معرفى می کنند.[2] وقتى به کوشش شایسته و نیکو در این راه امر می شویم تا آنجا که رسول اکرم ـ صلى الله علیه و آله ـ کسی که در راه تحصیل و بدست آوردن روزى براى خانواده کوشش می کند را به مجاهد فى سبیل الله (در راه خدا) تشبیه می کنند. (الکاد على عیاله کالمجاهد فى سبیل الله).[3] در مقابل از بیکارى و تنبلى و سربار بر جامعه بودن نهى می شویم در این زمینه مفضل بن عمر از حضرت صادق ـ علیه‎ السلام ـ نقل مى کند که ایشان فرموده اند:
    لا تکونوا کلاّ علی الناس یعنى سربار جامعه نباشید.
    از مطالبى که گفته شد به این نتیجه مى رسیم که بطور کلى اسلام با کسب و کار و فعالیتهاى صحیح اقتصادى کمال موافقت را دارد و حتى به آن سفارش اکید دارد اما در مقابل از نزدیک شدن به مال حرام و شبهه ناک به شدت نهى فرموده است: امام پنجم در این باره می فرماید: ان الذنوب کلها شدیدة و اشدها ما نکبت علیها اللحم و الدم[5]: همه گناهان سخت مى باشند و سخت ترین آنها گناهى است که گوشت و پوست از آن روئیده باشد. 
    تذکر این نکته نیز لازم به نظر مى رسد که وجود انسان دو بعد دارد یکى بعد جسم او که تحت تأثیر ظاهرى و مادى غذا است و معمولاً ما در مورد ظاهر غذایى که مى خوریم دقت کافى را به کار مى بریم و به بعد معنوى که حلال و حرام بودن آن است کمتر توجه مى کنیم بعد دیگر انسان روح اوست که غذا به شدت بر آن تأثیر گذار است تا جائی که در حالات بعضى از اولیاء الله و بزرگان نوشته اند که با خوردن یک لقمه شبهه ناک آنهم به صورت اتفاقى تا مدتها از توفیق نماز شب محروم می شده اند.[
    مولانا جلال الدین بلخى با بیان اصل علیت و نظام علت و معلول در عالم می فرمایند: 
    چون زلقمه تو صید بینى و دام جهل و غفلت آید آنرا دان حرام 
    لقمه اى کان نور افزود و کمال آن بود آورده از کسب حلال
    در واقع مولانا حسد و جهل و غفلت و بطور کلى صفات ناپسند را زاییدة لقمة حرام می دانند. مرحوم علامه جعفرى (ره) در تفسیر این بیت مولانا «علم و حکمت زاید از لقمه حلال عشق و رقت آید از لقمه حلال» می فرماید لقمة حلال براى دل انسان علم و حکمت و عشق و ظرافت ایجاد مى کند و هنگامى که دیدى حسادت و جهل و غفلت تو روز افزون است بدان که نتیجه همان لقمه هاى حرامى است که خورده ای... لقمه حلال عالیترین پدیده اى را که براى انسان ممکن است ایجاد مى کند.[
    در این زمینه عالم و زاهد بزرگ مرحوم شیخ على اکبر نهاوندى مى فرماید: چون غذاى حرام به شکم وارد شد مصداق آیه: «و الذى خبث لا یخرج إلا نکداً»[9] از خبیثت چیزى جز خبیث خارج نشود و مصداق آن در ضرب المثلها این بیت است که: از کوزه همان تراود که در اوست ... و قوت یافتن و بسته شدن نطفه اى که با لقمه حرام بسته و رشد یافته چیزى جز خباثت نمى باشد و چگونه مى توان به چشم او امیدوار بود که به نامحرم نگاه نکند و یا با زبان غیبت نکند و این چنین است حال سایر اعضاء به نسبت به معاصى که صادر شده از شخص.[10] نیز عالم ربانى مرحوم نراقى در کتاب معراج السعاده مى نویسد:  <\/h3> <\/h3>
    دلى که از لقمة‌حرام روئیده باشد، کجا و قابلیت انوار عالم قدس کجا و نطفه اى که از مال حرام هم رسیده باشد به مرتبة‌رفیع انس با پروردگار چکار، چگونه پرتو عالم نور بدلى تابد که غذاى حرام آن را تاریک کرده و کی پاکیزگى و صفا براى نفسى حاصل مى شود که کثافات مال شبهه ناک آنرا آلوده و چرک آلود نموده باشد.[11] از آنچه گفته شد بنابه اصل علیت غذاى حرام بر روح و روان انسان بسیار تأثیر گذار است و این تأثیر بر روان فرزند به هیچ وجه قابل انکار نیست چنانکه در طول تاریخ غالب افراد فاسدى چون معاویه بن ابى سفیان از دامان کسانى چون هند جگر خوار برآمده اند که سخن حق در آنها هیچ تأثیری نمى کند کما اینکه امام حسین ـ علیه‎ السلام ـ در روز عاشورا فرمود: شکمهاى شما از حرام پر شده لاجرم سخن حق را شنوا نیستید و در مقابل صالحانى چون شیخ انصاری (ره) که از پستان پاک مادرانى شیر خورده اند که هیچگاه بدون وضو به آنها شیر نمى دادند. در پایان این نوشتار را با سخنی از حضرت آیت الله مظاهرى به پایان مى بریم: ایشان در مورد تأثیر غذا مى فرمایند: غذاى حلال در آن وقت (انعقاد نطفه) تأثیر عجیبى روى بچه دارد چنانچه غذای حرام در شقاوت اولاد تأثیر عجیبى دارد... غذاى حرام، مال حرام، از هر آتشى بدتر است اگر نطفه بچه منعقد شود از غذاى حرام رستگار شدن او کارى است بس مشکل
    کتاب ریحانه بهشتى تألیف سیما مخبر، انتشارات نور الزهرا، قم، 1382 برای مطالعه بسیار مفید است.

     




  • وقت بخیر:خواننده ی گرامی :
  • نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی | سه شنبه 89 تیر 22 ساعت 11:11 صبح |

    آمادگی برای سفر آخرت
    حضرت سجاد علیه السلام علاوه بر مبارزه با یزید در زمان حیات پدر، پاسداری از دست آوردهای واقعه عاشورا، تبیین معارف الهی، از راه تشکیل نشست های علمی و ایراد خطبه ها و بیان نیایش ها، دفاع از دست آوردهای فرهنگی، از طریق مبارزه با دانشمندان درباری و بدعت گذاران در دین که هر کدام، خود، منشأ خدمات بسیار ارزنده ای برای جامعه اسلامی بود، دستگیری از بیچارگان، رسیدگی به خانواده های نیازمند و پرداخت قرض بدهکاران و...، از جمله کارهایی بود که همواره به انجام آن ها می پرداخت. امام علیه السلام ، در ضمن یکی از دعاهای خود می فرمود: پروردگارا! هم نشینی با فقیران و تهی دستان را برای من دوست داشتنی گردان و مرا به شکیبایی نیکو در هم نشینی با ایشان یاری فرما. سفیان بن عُیَیْنِه از زُهری روایت می کند: در شبی سرد و بارانی، علی بن الحسین علیه السلام را دیدم که آرد و هیزم و... بر پشت خود نهاده، می رود؛ عرض کردم: ای فرزند رسول خدا! این چیست؟ فرمود: سفری در پیش دارم و توشه آن را آماده کرده ام تا در جای امنی بگذارم عرض کردم: اجازه بدهید خدمت کار من آن را بیاورد ولی حضرت نپذیرفتند. عرض کردم: خودم آن را برایتان بیاورم، باز قبول نکردند. پس از چند روزی، زُهری پرسید: سفری که فرمودید از آن اثری نمی بینم؟ امام سجاد علیه السلام فرمود:... منظور من سفر آخرت بود... آمادگی برای این سفر فقط در دوری از حرام ها و کوشش در راه خیر است.

    پرداخت بدهی و مخارج نیازمندان
    امام سجاد علیه السلام در راستای محرومیّت زدایی و کمک به ریشه کن کردن فقر در جامعه اسلامی، به شیوه های گوناگون و در حدّ توان خود، اقدام می کرد. محدّث قمی نوشته است: از جمله کارهای امام سجاد علیه السلام این بود که تامین هزینه مخارج زندگی حدود صد خانوار از فقیران مدینه را بر عهده گرفته بودند و خیلی علاقمند بودند که یتیمان و مردم نابینا، افراد زمین گیر و... بر سر سفره او حاضر شوند. آن گاه که آن ها ـ فقیران و... ـ حاضر می شدند، امام علیه السلام به دست مبارک خود، به ایشان غذا می دادند و هر کدام از آن ها که عیال وار بودند، برای آن ها هم غذا می فرستادند. نقل است که حضرت، هیچ غذایی را نمی خوردند، مگرآن که به اندزه همان غذا صدقه می دادند.... علاوه بر این، به پرداخت دَیْن های درماندگان، توجّه زیادی می کردند. وقتی امام سجاد علیه السلام به عیادت محمد بن اسامه ـ که در بستر مرگ بودند ـ آمدند، دیدند که محمّد گریه می کند؛ فرمودند علّت گریه شما چیست؟ عرض کرد: پانزده هزار دینار وام به گردن دارم و نمی توانم بپردازم. امام علیه السلام فرمودند گریه مکن که وام تو را ما برعهده می گیریم و بدین وسیله، وی را از ناراحتی رها ساختند.

    بنیان گذار دانشگاه اهل بیت علیهم السلام
    همه امامان معصوم علیهم السلام تا آن جا که شرایط اجتماعی و سیاسی به آنان اجازه می داد، در راستای اصلاح امور مردم، تلاش می کرند، ولی محور کارهای آن ها، با توجّه به ضرورت های فکری و اعتقادی جامعه و نیاز مردم، متفاوت بود. امام باقر علیه السلام ، در طول دوران زندگی خود، در عرصه هایی چون آموزش دادن معارف، بیان کردن حقایق، رویارویی و مبارزه با بدعت ها، تربیت اندیشمندان، رسیدگی به محرومان، مبارزه با ستمگران و... به خدمت رسانی مشغول بوده اند. البته بخش مهمّی از خدمات آن حضرت، به تبیین و ترویج معارف اسلامی مربوط می شود و در همین راستا است که یکی از مشهورترین لقب های حضرت، «باقر» برگزیده شده است. در این مورد گفته اند: چون او شکافنده معضلات علم و گشاینده پیچیدگی های دانش، نیز به جهت گستردگی اطلاعات و معارف و... بوده است. به خاطر تلاش های علمی امام باقر علیه السلام ، و امام صادق علیه السلام این دو بزرگ وار را بنیان گذار دانشگاه اهل بیت علیهم السلام می دانیم که حدود شش هزار رساله علمی از شاگردان این دو معصوم، به ثبت رسیده است. کتب اربعه شیعه، از این رساله ها برگرفته شده است.

                                                                                                                 ادامه مطلب...


  • وقت بخیر:خواننده ی گرامی :
  • نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی | سه شنبه 89 تیر 22 ساعت 11:7 صبح |

    نهضت خدمت رسانی به مردم / خدمت رسانی در سیره اهل بیت علیهم السلام (2)

    صدقه های جاریه
    گرچه تمام عمر علی بن ابی طالب علیه السلام ، در خدمت رسانی به مردم، از قبیل ارشادآن ها به صراط مستقیم و تلاش برای حل مشکلات مادی و معنوی آن ها سپری شد، اما داستان تلاش های آن حضرت، در راستای محرومیت زدایی از افراد جامعه، شنیدنی تر است. به اتفاق همه تاریخ نویسان، علی علیه السلام ، تنهابخش کوچکی از درآمدهای خود را در زندگی شخصی اش مصرف می کردند و بقیه را به نیازمندان می بخشیدند. گفته شده است که رسول خدا صلی الله علیه و آله ، زمینی از انفال را در اختیار علی علیه السلام قرار دادند. آن حضرت در آن جا قناتی حفر کرد که آب فراوانی ازآن جاری شد. امام علیه السلام ، نام آن جا را به همین مناسبت «یَنْبُع» گذاشت. آب فراوان این قنات، موجب شادی و روشنی چشم اهالی شد. وقتی یکی از اهالی به آن حضرت تبریک گفت، حضرت علی علیه السلام در پاسخ وی فرمود: «این قنات وقف زایران خانه خدا و رهگذرانی است که از این جا عبور می کنند. کسی حق فروش آن را ندارد و فرزندانم هم هرگز آن را به میراث نخواهند برد...».

    وقف بر مستمندان
    بر اساس روایت های مستند، علی بن ابی طالب علیه السلام در مسیر مکّه و مدینه، چاه های زیادی حفر کرده اند تا رهگذران و نیازمندان، از آب چاه ها هر طوری که صلاح می دانند، بهره مند شوند. گفته شده، روزی امام علی علیه السلام در یکی از نخلستان ها مشغول کندن چاه بودند، ظهر که شد، آن حضرت برای به جای آوردن نماز، از چاه بیرون آمدند و پس از خواندن نماز و خوردن مختصری غذا، دوباره درون چاه رفته، مشغول کندن آن شدند. ناگهان، کلنگ حضرت به سنگی برخورد کرد که آب از زیرآن فوران کرد؛ به گونه ای که تمام بدن و لباس های امام علیه السلام گِل آلود شد و حضرت، از شدت جریان آب، نتوانست به کندن ادامه دهد؛ پس ناگزیر به خروج از چاه شد. وقتی از چاه بیرون آمد، اولین کارش این بود که، قلم و دوات خواست و همان ساعت، آن چاه را به عنوان صدقه برای استفاده افراد نیازمند و مستمند وقف کرد تا آن ها، بخشی از نیازمندی هایشان را از راه استفاده از آب آن چاه برطرف سازند.

    ایثار به نیازمندان
    یکی از صفت های بسیار والای حضرت علی علیه السلام ، مقدم داشتن دیگران بر خویشتن بود. همواره در تامین نیازمندی ها، دیگران را بر خود و خانواده اش ترجیح می داد. نقل است، آن حضرت، شبی را برای آبْ یاری نخلستان فردی اجیر شد تا در برابرآن، مقداری غله از صاحب نخلستان، به عنوان مزد، دریافت کند. آن شب را تا صبح به کار آب یاری نخل ها گذراند و صبح، آن مقدار غله را که از صاحب باغ گرفت، سه قسمت کرد؛ یک قسمت آن را آرد ساخت تا با آن، نان برای خود و خانواده اش تهیه کند همین که نان آماده شد، مسکینی از راه رسیدو تقاضای غذا کرد. حضرت، نان ها را به او داد، آن گاه، با قسمت دوم همان غله ها، دوباره نان پخت؛ این بار هم یتیمی آمد و از امام علیه السلام کمک خواست که حضرت، نان ها را به او بخشید و از باقی مانده آرد، نان تهیه کرد که در این هنگام، اسیری از ایشان تقاضای غذا کرد و حضرت با کمال میل، این نان را هم به اسیر داد و آن روز را هم خود و هم خانواده اش، بی غذا سپری کردند...».

    صلح نجات بخش
    هر یک از اولیای الهی، با توجه به شرایطی که در آن به سر می بردند، به برخی از مسایل اهمیت بیش تری می داند؛ چون نیازهای هر جامعه، در هر زمان یکسان نیست. مهم ترین حادثه دوران زندگی امام حسن علیه السلام ، قرارداد صلح با معاویه است. بی تردید، اگر امام علیه السلام تن به این صلح نمی دادند، چه بسا اساس جامعه اسلامی و حتی اساس دین و آیین اسلام، با خطر نابودی مواجه می شد. امام علیه السلام گرچه پس از صلح، با اعتراض بسیاری از افراد ناآگاه روبه رو گردید، اما چون خود می دانست چه می کند، توجّهی به این اعتراض ها نفرموده و به وظیفه خود عمل کرد. امام حسن علیه السلام ، خود در این باره می فرمایند: «من ترسیدم که ریشه مسلمانان، از روی زمین کنده شود، خواستم برای پاسداری از دین، نگاه بانی باقی بماند». در جای دیگر فرمودند: «نگه داری از شیعیان ما، مرا ناگزیر به مصالحه کرد؛ پس مناسب دیدم که جنگ، به روزی دیگر محول گردد. تکلیف الهی انسان، براساس اوامر خداوند، هر روزی به گونه ای است و باید آن را انجام داد».

                                                                                                                     ادامه مطلب...


  • وقت بخیر:خواننده ی گرامی :
  • نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی | سه شنبه 89 تیر 22 ساعت 11:6 صبح |

    جرعه ای از زلال وحی / جایگاه قرآن در سخن و سیره اهل بیت علیهم السلام (3)

    حکم خواندن قرآن بر ستمگران
    یکی از شرایط خواندن قرآن این است که آن را در هر جایی نباید خواند؛ چرا که ممکن است این کار، در شرایطی، بی احترامی به قرآن به حساب بیاید. مثلاً ممکن است خواندن قرآن در حضور شخصی که شایستگی ندارد، سبب تایید آن شخص بشود. می دانیم، آن ها که ستم کردن به مردم پیشه شان است و برای ارزش های الهی، احترامی قایل نمی شوند، از دیدگاه اسلام، افراد غیرقابل احترام به حساب می آیند؛ لذا همکاری کردن با آن ها وحتی سکوت کردن در برابر حق کشی های آن ها محکوم است. بر این اساس، اگر کسی در حضور یا مجلس چنین کسانی قرآن بخواند تا پولی به دست آورد، نه تنها چنین قرآن خواندن، پاداشی نزد پروردگار ندارد، بلکه این قاری، مورد لعن و نفرین واقع می گردد. امام باقر علیه السلام در این باره فرموده اند: هر کس نزد پیشوای ستم گر برود و به قصد رسیدن به مال دنیا، برای او قرآن بخواند، قاری، در ازای هر حرفی که می خواند، ده نفرین می شود و شنونده، برای هر حرفی یک نفرین.

    شرط تفسیر آیات قرآن
    به خاطر سبک ویژه قرآن، فهمیدن معانی نهفته بسیاری از آیات، بلکه استفاده مناسب از عبادت های به ظاهر روشن، نیاز به آشنایی با دانش و معارف ویژه ای دارد. بر این اساس، تفسیر قرآن از سوی هر کسی که آشنایی اندکی با زبان و ادبیات عربی دارد، ساخته نیست؛ چون تفسیر، تنها دریافتن و روشن کردن معنای الفاظ نیست، بلکه هدف اساسی در تفسیر، رسیدن به مغز و تبیین معانی نهفته و غیر روشن آیه های قرآن است. پرواضح است که این کار در توان همه افراد نیست؛ لذا یکی از هشدارهای مهم اولیای الهی در زمینه برخورد با قرآن این بوده است که مبادا افراد، در اثر بی توجهی، به تفسیر شخصی از کتاب الهی بپردازند، تا خدای ناکرده، علاوه بر رقم زدن سرنوشت بد برای خود، چه بسا موجب گمراهی عده بسیاری از مردم شوند! نقل کرده اند، امام باقر علیه السلام به قَنادة بن دِعامه فرمود: ای قناده! تو فقیه بصریان هستی؟ عرض کرد: مردم این طور خیال می کنند. حضرت فرمود: شنیده ام که تفسیر قرآن می گویی. عرض کرد: آری! حضرت فرمود:... قرآن را کسی می تواند بشناسد که مخاطب آن بوده است.

                                                                                                     ادامه مطلب...


  • وقت بخیر:خواننده ی گرامی :
  • نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی | سه شنبه 89 تیر 22 ساعت 10:51 صبح |

     عید مبعث مبارکباد

    محمد امین(ص) قبل از شب 27 رجب در غار حرا به عبادت خدا و راز نیاز پرداخت و در عالم خواب رؤیاهایی می دید راستین و برابر پروردگار بزرگش برای پذیرش وحی به‌تدریج آماده می‌شد. 
    درعالم واقع روح الامین، جبرئل بزرگ، فرشته وحی مامور شد آیاتی از قرآن را براو بخواند و او را به مقام پیامبری مفتخر سازد. محمد (ص) در این هنگام چهل سال بود. تنهایی و توجه خاص او در غار حالتی غریب در او ایجاد می‌نمود. حالتی وصف ناشدنی، ترس و ابهام از یک طرف و شعف و سبک بالی از سوی دیگر و به ناگاه در شبی از این لیالی پر قدر فرشته وحی به یکباره بر او نازل گردید با این پیام:
    «اقرأ باسم ربک الذی خلق. خلق الانسان من علق . اقرأ وربک الاکرم.الذی علم بالقلم.علم الانسان ما لم یعلم».
    بخوان به نام پررودگارت که آفرید .او انسان را از خون بسته .بخوان به نام پروردگارت که گرامی تر و بزرگتر است .خدایی که نوشتن آفرید .به انسان آموخت آنچه را که نمی دانست.
     فرشته وحی به او فرمان خواندن داد ولی حضرت بیان داشت خواندن نمی‌دانم. اما بار دیگر همان جمله را شنید، فرمود: «من امی و درس ناخوانده‌ام» و شنید: «بخوان»، این بار روح‌الامین او را سخت فشرد و محمد(ص)دریافت که این بار می‌تواند و بدین ترتیب جبرئیل ماموریت خویش را به انجام رساند.
    آن حضرت از کوه پایین آمد و به خانه همسر مهربانش خدیجه شد. واقعه عجیبی را که بر او گذشته بود با وی در میان گذاشت. او را دلداری داد و گفت: «بدان که خداوند مهربان هرگز به تو که با خانواده‌ات مهربان هستی و از ستمدیدگان و محرومان دستگیری می‌کنی بد نخواهد کرد و تو را تنها نمی‌گذارد». او دانست که ماموریت بزرگ شویش آغاز شده است. حضرت فرمود: «مرا بپوشان تا لختی بیاسایم، خدیجه چنین نمود و محمد (ص) به خوابی آرام فرو رفت».
    خدیجه به منزل عموزاده‌اش «ورقة ابن نوفل» که از دانایان عرب بود در آمد و شرح ماوقع را بیان داشت ورقه اظهار داشت که پروردگار بزرگ برای شویت ماموریتی بس عظیم قرار داده و اراده خداوند بر رسالت محمد قرار گرفته است و او همان آخرین پیامبر موعود است. بدین ترتیب پیامبر رحمت در سن 40 سالگی برای نجات و سعادت ابناء بشر به مقام نبوت رسید. او آمد تا برای همه آدمیان الگویی باشد نمونه تا رسم چگونه زیستن را به آنان بیاموزد و راه هدایت را به انسانها بنمایاند.
    آری محمد امین، پیامبر رحمت و ختم مرسلین برای هدایت و سعادت ما آمد.




  • وقت بخیر:خواننده ی گرامی :
  • نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی | جمعه 89 تیر 18 ساعت 2:35 صبح |
    <      1   2   3   4   5      >

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    رمضان واحادیث مربوط به ماه رمضان
    دهه فجر انقلاب اسلامی ......
    چرا خدا به شما کمک نمی کند؟؟
    میلاد حضرت زهرا س
    شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها تسلیت باد
    هفته بسیج
    هفته بسیج گرامی باد
    روز ایثار وشهادت اصفهان
    [عناوین آرشیوشده]
    کد عکس

    اسلایدر

    خوش آمود گویی

    ابزار وبلاگ