عید مبعث نبی مکرم اسلام حضرت رسول اکرم(ص) مبارک باد
نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی |
جمعه 89 تیر 18 ساعت 2:32 صبح
|
|
نظرات شما عزیزان نظر
|
شهادت هفتمین اختر تابناک امامت وولایت حضرت موسی ابن جعفر را خدمت آقا امام زمان عجج وهمه علاقمندان به این امام تسلیت می گوییم
نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی |
پنج شنبه 89 تیر 17 ساعت 9:1 صبح
|
|
نظرات شما عزیزان نظر
|
بسمه تعالی آشنایی با فعالیت مر کز دارالقرآن الکریم جر قویه علیا در تابستان 89 به روایت تصویر شایان ذکر است دارالقرآن الکریم تنها مرکز فعال و پرکار سطح منطقه می باشد که در طول تابستان با برگزاری بیش از سی کلاس در سطح منطقه توانسته اوقات وفراغت جوانان را پر کند با کمبود امکانات رفاهی ، آسایش ، وسایل خنک کننده که اینجا از خیرین عزیز طلب کمک ومساعدت داریم پایگاه محدثه حسن آباد پایگاه محدثه حسن آباد پایگاه محدثه حسن آباد پایگاه روستای اله آباد
نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی |
پنج شنبه 89 تیر 17 ساعت 1:40 صبح
|
|
نظرات شما عزیزان نظر
|
برنامه ریزی اوقات فراغت و انواع آن
نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی |
سه شنبه 89 تیر 15 ساعت 6:44 عصر
|
|
نظرات شما عزیزان نظر
|
اوقات فراغت خود را چگونه پر کنیم؟ ج) برای تمام گروههای سنی:
نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی |
سه شنبه 89 تیر 15 ساعت 6:34 عصر
|
|
نظرات شما عزیزان نظر
|
ادعونی استجب لکم»1پس چرا برخی دعاها مستجاب نمی شوند؟ قرآن می فرماید: «ان الله لا یخلف المیعاد»2 خداوند در وعده تخلف نمی کند
با توجه به لزوم وفای به عهد و تاکید الهی بر این مطلب ، پس علت مستجاب نشدن دعاهای ما چیست ؟
این مطلب مکرراً از ائمه اطهار (علیهم السلام) سوال می شد و آن بزرگواران نیز متناسب با فهم سوال کننده جوابهایی به اشخاص گوناگون می دادند .
برای فهم بهتر این آیه لازم است در آن دقت بیشتری کنیم : 1- « ادعوا» یعنی چه ؟ آیا معنای « دعا » این است که خواسته خود را بر زبان بیاوریم ؛ هر چند معنای آن را نفهمیم ؟ یا حتی اگر معنای آن را می فهمیم ، بدان توجه نداشته باشیم ؟ یا در صورت توجه، معنای آن با میل باطنی ما موافق نباشد ؟
درست است ، معمولا به تکلم الفاظ که همراه با درخواست باشد « دعا » گفته می شود ؛ مثلاً ، کسی را صدا بزنیم و از او چیزی بخواهیم . اما الفاظ از « ما فی الضمیر » انسان حکایت می کنند وخود اصالت ندارند . این گونه نیست که شکل الفاظ در حوادث جهان تاثیری داشته باشد و هر لفظ از زبان هر کس که ادا شود موثر باشد . همان گونه که قبلاً بیان شد ؛ دعا امری قلبی است و زبان فقط از آنچه در دل است حکایت می کند . پس دعا باید از روح و دل انسان صادر شود و انسان واقعاً خواستار چیزی باشد . اگر فقط الفاظی را به زبان بیاورد و در دل به آنها توجه نداشته باشد ، به طور جدی درخواست ننموده و در حقیقت اصلاً دعا نکرده است.
دعا باید با خواست جدی همراه باشد و انسان در وقت دعا توجه کامل داشته باشد که چه می خواهد. واقعیت این است که بسیاری از دعاهای ما از روی عادت و صرف لقلقه زبان است ، عادت کرده ایم بعد از نماز چند جمله ای دعا کنیم بدون آنکه توجه جدی به آن داشته باشیم .
2- دعا باید مصداق « ادعونی » باشد ؛ درخواست صرف از خدا . اگر انسان شرایط مذکور را رعایت کند ، ولی دل او متوجه خدا نباشد واقعاً دعا نکرده است . مثلاً ، ما درخواست علم می کنیم ، واقعاً هم دانش را دوست داریم ، در درخواست خود نیز جدی هستیم ؛ اما تصور می کنیم که عالم شدن به خدا ربطی ندارد و فقط به سعی و کوشش خودمان بستگی دارد . می گوئیم : اللهم انی اسالک علماً نافعاً و عملاً صالحا پروردگارا ، علم سودمند و کردار شایسته از تو طلب می کنم .
اما در عمق جان اعتقاد نداریم که خدا به انسان علم می دهد . به عبارتی ، تنها به دنبال جنبه تلقینی دعا هستیم که علم چیز خوبی است و باید به دنبال تحصیل آن رفت و از « اللهم » استنباط « ان شاء الله » داریم که در بسیاری از کارهایمان فقط برای تشریفات به کار می بریم و درواقع تعلیقی بر مشیت خدا نیست ؛ همچنانکه در آغاز بسیاری از کارها « بسم الله الرحمن الرحیم » را صرفاً به عنوان تشریفات به کار می بریم و متاسفانه بسیار کم اتفاق می افتد که حقیقتاً به یاد خدا باشیم و هر کاری را با نام و یاد او شروع کنیم .
بسیاری از دعاهای ما نیز به همین نحو است ، با وجود آن که در مظاهر مطلبی را از خدا درخواست می نماییم ، اما در واقع به این مطلب اعتقاد نداریم که خدا باید خواسته ما را عطا فرماید . در این صورت نیز نباید منتظر اجابت دعایمان باشیم .
چنین دعاهایی که صرف تکلم برخی الفاظ است ودر خواست از خدا نیست ، هیچ گاه به اجابت نخواهد رسید ؛ چون درخواست واقعی ما از خدا نبوده ، بلکه به اسباب مادی و قدرت خود متکی هستیم .
آیه « ادعونی استجب لکم » شرطی است که به شکل امر بیان شده و در واقع این گونه است که « ان تدعونی استجب لکم » این شرط در صورتی تحقق پیدا می کند که اولاً ، در در خواست خود جدی باشیم . ثانیاً ، در خواست ما صرفاً از خدا باشد و او را در تحقق دعایمان موثر بدانیم . در این صورت ، شرایط استجاب دعا محقق گردیده است . آیا می توان گفت که چنین دعایی مستجاب نمی گردد؟
نکته دیگر مربوط به لوازم استجابت دعاست . ممکن است از خداوند درخواستی داشته باشیم و صلاح خود را در استجابت آن دعا بدانیم وآن را موجب کسب کمال بدانیم ؛ اما در تشخیص مصداق دچار اشتباه شده باشیم . نمی دانیم که اگر خواست ما تحقق پیدا کند چه لوازمی دارد ، آیا لوازم آن به حال ما مفید است یا نه؟اگر ما به لوازم آن آگاهی داشته باشیم ، قطعاً دعای ما به شکل دیگری اظهار می گردد . به عبارت دیگر ، اگر خداوند بفرماید که استجابت دعا چنین لوازمی را در بردارد ؛ آیا هم حاضری با تحقق آن لوازم دعایت مستجاب گردد؟ قطعا پاسخ منفی خواهیم داد .
برخی در خواست های ما از خداوند ، مانند خواست بچه ای است که چیزی از والدین خود می خواهد ولی به ضرر آن آگاه نیست چون اگر از زیان های آن مطلع بود آن خواهش را مطرح نمی کرد.
گاهی اوقات به جای استجابت دعا در این دنیا، خداوند مقاماتی را در آخرت به انسان عطا می فرماید.این مطلب مربوط به نکته سومی است که از آیه شریفه استنباط می گردد؛ یعنی کسی که به آخرت ایمان دارد ، اگر توجه کند که درخواست او درباره امر دنیوی در مقابل پاداش اخروی قابل مقایسه نیست ، قطعاً سعادت و کمال خویش را طلب خواهد کرد ؛اما در اثر غفلت،به مسائل دنیوی توجه پیدا کرده است. اگر واقعیت برای اوآشکار می شد که در آخرت به چنین چیزهایی نیازمند تر است ، آنها برای آخرت درخواست می کرد .
چون خداوند متعال می داند که مومن به دلیل ایمانش علاقه بیشتری به امور اخروی دارد ، گاهی دعای او درباره امور مادی را برای آخرتش ذخیره می کند . او هم وقتی ببیند که در آن جهان به چه مقاماتی نائل می گردد شاکر خداوند خواهد بود و از این معامله با خداوند خرسند خواهد شد. دردعای افتتاح به این مطلب اشاره شده است.
و لعل الذی ابطا عنی هو خیر لی لعلمک بعاقبت الامور شاید تاخیر تو در استجابت دعاهای من به مصلحت بوده و برای من بهتر باشد ؛ چون تواز عاقبت کارها و مصالح و مفاسد زندگی خبر داری .
علاوه بر موارد مذکور ، در روایات علل دیگری نیز برای مستجاب نشدن دعا ذکر شده است . مثلاً در برخی روایات آمده است : مردمی که « امر به معروف » و « نهی از منکر » را ترک کنند ، خداوند آنها را به دو بلا گرفتار می سازد : نخست ، دعای آنان مستجاب نمی گردد . دوم بدترین و فاسد ترین افراد را بر آنان مسلط می گرداند .
شخصی نزد امیرالمومنین (علیه السلام) از عدم اجابت دعاهایش شکوه کرد . حضرت علت آن را چنین بیان فرمودند : دلهای شما در هشت چیز خیانت کرده اند ( لذا دعایتان مستجاب نمی شود ) 1- خدا را شناختید ولی حق او را چنان که باید ادا نکردید . 2- به رسول او ایمان آوردید ، سپس با سنتش مخالفت کردید . 3- کتاب خدا را خواندید ولی بدان عمل نکردید . 4- می گوئید از کیفر و عقاب خدا می ترسید، اما همواره اعمالی مرتکب می شوید که شما را به آن (کیفر و عقاب ) نزدیک می کند. 5- می گوئید به پاداش الهی مشتاقید ، لکن همواره کاری می کنید که شما را از آن (پاداش الهی ) دور می سازد . 6- از نعمتهای خدا بهره می برید و شکر او را به جا نمی آورید. 7- به شما گفته شده که دشمن شیطان باشید ، ولی شما با او دوستی می کنید . 8- عیوب مردم را نصب العین خود کرده اید و از عیوب خود غافلید . 9- با این همه چگونه انتظار دارید دعایتان مستجاب شود در حالی که خود درهای آن را بسته اید . سپس فرمودند : تقوا پیشه کنید ، اعمال خود را اصلاح کنید ، نیات خود را صادق گردانید ، امر به معروف و نهی از منکر کنید تا دعای شما مستجاب شود.3
برگرفته از کتاب بر درگاه دوست اقتباس و تخلیص خداداد محبی راه راستان- شماره 2 آیت الله مصباح یزدی
نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی |
سه شنبه 89 تیر 15 ساعت 6:25 عصر
|
|
نظرات شما عزیزان نظر
|
امروزه در بسیاری از جوامع اوقات فراغت بخش مهمی از زندگی افراد را تشکیل می دهد اوقات فراغت زمان بیهوده وبدون حس مسئولیت در زندگی افراد نیست بلکه بر عکس در این زمان از انسان انتظار بیشتری می رود که احساس مسولیت کند وحتی در زمانی که انسان به خودش واگذار شده ،تصمیم گیری به عهده خودش است ومی تواند ازادانه عمل کند مسولیت پذیری نسبت به خود واطرافیان وجامعه اهمیت زیادی دارد . اوقات فراغت به معنای بیکاری نیست. چون در اوقات بیکاری فرد کاری برای انجام دادن ندارد ولی در اوقات فراغت کارهای متعددی میتواند داشته باشد که تفاوت آن با اوقات دیگرکه در آنها نیز به انجام کار و فعالیت مشغول است در هدف این کارها و فعالیتهاست. هدف از فعالیتهای اوقات فراغت کسب آرامش ، لذت است. فرد کاری را نه از روی اجبار و نه بخاطر منافع مادی انجام میدهد. این لحظات به او اختصاص دارد و تنها با هدف مرتبط با شخص وی و آرزوها و خواستهایش انجام میشود. اوقات فراغت و نحوه گذران آن از جمله مفاهیم اخیر و نوینی است که معنای واقعی خود را پس از دوران صنعتی شدن جوامع و رشد سرمایه داری و نیز گسترش شهرها پیدا نمود.در واقع با توسعه انواع تکنولوژی در زندگی مردم و جای گزینی آن به جای نیروی انسانی ،عملاً فرصتی برای انسانها ایجاد شد که بتوانند از اوقات خود به آن صورتی که مورد دلخواهشان می باشد استفاده نمایند. پیدایش چنین پنداره ای،دانشمندان و عالمان اجتماعی را نیز به سمت مطالعه این رخداد هدایت نمود.به این ترتیب شاخه های علمی جدیدی چون جامعه شناسی فراغت( Sociology of Leisure ) و انسان شناسی فراغت( Anthropology of Leisure به منظور بررسی و مطالعه جایگاه و اشکال متنوع فراغت در زندگی مردم ایجاد شد. انسان شناسی فراغت" که زیر شاخه "انسان شناسی فرهنگی“ قلمداد می شود،فراغت را به مثابه بخشی از سبک زندگی انسان ها مطالعه نموده و تمامی عواملی را که با این مفهوم در ارتباطند چون فضاها و اماکن فراغتی،مصرف کنندگان فراغت و نیز شرایط و زمینه های فرهنگی و اجتماعی حاکم بر آن چون سن،جنس،طبقه اجتماعی،درآمد،خانواده،قومیت،جغرافیا و … همچنین اشکال متعدد گذران فراغت مورد بررسی قرار می دهد.در این شاخه علمی بر استفاده از روش های تحقیقاتی ژرفایی به منظور واکاوی عمیق پدیده فراغت تاکید می شود چرا که صاحبنظران این دیدگاه معتقدند کشف لایه های ساده و پیچیده،آشکار و نهان این پنداره مستلزم بهره گیری از روش های کیفی و مردم شناختی است، لذا فعالیت هایی که در اوقات فراغت انجام می شوند باید کاملا حساب شده وبرای شخص وجامعه مفید باشد . تعریف اوقات فراغت تعریف مفهومی: افراد از اوقات فراغت تحت تاثیر عوامل مختلف برداشت های مختلفی دارند که در ذیل به بعضی تعاریف اشاره می شود اگر لغت اوقات فراغت را ریشه شناسی (etymologically) کنیم از ریشه لاتین licere به معنی "اجازه دادن" می آید لذا فراغت به معنی رخصت دادن معنی می دهد. حتی در اندیشه یونانی نیز لغت leisure هم ذوج کار و یا نیروی کارگر بوده است. 1-در فرهنگ جامع انگلیس –فارسی حییم اوقات فراغت به معنای وقت آزاد از کار یا وظایف دیگر وقت اضافی ویک رشته فعالیت های اضافی اورده شده است . 2-در فرهنگ دهخدا به معنای آسایش واستراحت ،ضد گرفتاری از کار ومشغله فراغت داشتن وفراموش کردن امده است . 3-دکتر معین نیز در بیان فراغت چنین گفته است :پرداختن از فراغ ،اسایش واستراحت ،آسوده بودن وآرامش داشتن است . 4-در فرهنگ لاروس اوقات فراغت چنین تعریف شده است سرگرمی ها ،تفریحات وفعالیت هایی که افراد به هنگام اسودگی از کار عادی با شوق ورغبت به انها می پردازند. 6-در فرهنگ عمید نیز درباره تعریف و فعال اوقات فراغت چنین آمده است: فراغت در فارسی به معنی آسودگی و آسایش و آسودگی از کار و شغل است. فرد در این اوقات میخواهد که به اشتغالی بپردازد که با کمال میل به آنها علاقه نشان میدهد خواه به منظور استراحت خواه برای ایجاد تنوع. اسلاوسن معتقد است که انسان در اوقات فراغت خود به فعالیت هایی می پردازد که به طور معمول اختیاری ودارطلبانه هستند وبه دلیل خشنودی ولذتی که به دنبال دارند یا به منظور برخی از ارزش های شخصیتی واجتماعی که از انها استنباط می شود انتخاب می گردد . این فعالیت ویژه اوقات بیکاری است وهیچ ارتباطی با کار اصلی شخص ندارد وبه طور معمول لذت بخش است وبه عنوان قسمتی از خدمات اجتماعی انجام دارای هدف مثبت وثمر بخش است.
نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی |
سه شنبه 89 تیر 15 ساعت 5:44 عصر
|
|
نظرات شما عزیزان نظر
|
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
|