سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دارالقران الکریم جرقویه علیا
خود پسندیدن مانع به زیادت رسیدن است . [نهج البلاغه]

امان از حرف مردم

خشمم را مشت کرده ام و  به در و دیوار می کوبم بی تابی ام را...

با این قضاوتهای نا به جا ...

با این حرفهای نامنصفانه و دروغ...

با این تهمتها و ناراستی ها و غیبتها و حرف و حدیثهای مردم باید چه کرد....

صدایت را که نمی شنوم .... صدایم را میشنوی؟

با حرف مردم چه کنم؟

با این بندگان بی انصافت چه کنم؟

پاسخ اینهمه قضاوت نادرست را  چطور ندهم؟ چگونه بدهم؟؟؟؟


خودت بگو....

....

وقت اذان است. اعصابم خط خطی است.

تلویزیون را روشن میکنم. دارد قرآن می خواند....


خشکم میزند.... آیا این آیه  پاسخ سوالهای من نیست؟ .... :

مزمل : وَاصْبِرْ عَلَى مَا یَقُولُونَ وَاهْجُرْهُمْ هَجْرًا جَمِیلًا    ? 10 ?     جزء 29 

و بر آنچه مى گویند شکیبا باش و از آنان با دورى گزیدنى خوش فاصله بگیر
 




  • وقت بخیر:خواننده ی گرامی :
  • نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی | یکشنبه 89 خرداد 2 ساعت 5:27 عصر |

     نامه اعمال  ( قسمت اعمال )

    «ای ماموران عذاب او را بگیرید و به او دست بند بزنید، سپس به دوزخ پرتابش کنید»

    و «تو» ناراحت و خشمگین در همان حال همراه عده ای دیگر به طرف جهنم حرکت می کنی و فرشتگانی را می بینی که در کنار درب جهنم ایستاده اند و تا شما را می بینند می گویند:

    فَادْخُلُوا أَبْوابَ جَهَنَّمَ خالِدینَ فیها فَلَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَکَبِّرینَ (نحل/29)

    «و از درهای جهنم داخل شوید و تا ابد در آن جا بمانید بد جایگاهی است جایگاه گردن کشان»

    و تو به همراهی آنها وارد جهنم شده به داخل آتش پرتاب می شوید و آتش تمامی وجودت را می پوشاند و از حرارت آن تشنگی شدیدی برایت پیش می آید که صدا می کنی: خدایا! عطش مرا فرو نشان و تشنگی ام را پایان ده! و با این فریاد، آبی مانند «مس گداخته» به تو می دهند که با آشامیدن آن صورتت بریان می شود و بعد از آن آب جوشانی را بر سرت می ریزند و پوست و گوشت و استخوانت می گدازد که از وحشت داد می زنی:

    رَبَّنَا اکْشِفْ عَنَّا الْعَذابَ إِنّا مُؤْمِنُونَ (دخان/12) « خداوندا عذاب را از ما رفع کن! ما ایمان آورده ایم!»

    که صدایی پاسخت را می دهد :

    فریاد کن زیرا امروز دیگر عجز و تذلل فایده ندارد و تو از طرف ما به هیچ وجه یاری نمی شوی!

    برو گم شو و مثل«سگ» در جهنم بلول و دم مزن! و تو شرمسار و خجل سرت را پایین می اندازی و با خود می گویی: ای کاش از «رسول الله» اطاعت کرده بودم

    وَ یَوْمَ یَعَضُّ الظّالِمُ عَلى یَدَیْهِ (فرقان/27)

    «و قیامت روزی است که ظالم از ندامت دست های خود را به دندان می گزد.»

    و فریاد می زند لَیْتَنی کُنْتُ تُرابًا (نبأ/40)

    « ای کاش من خاک (پست و ناچیزی) بودم (و با چنین وضعی مواجه نمی شدم!)

    کافر در آن روز از تزلزل و اضطراب می گوید: «یا لیتنی کنت ترابا» یعنی:

    آن که بودمی ای کاش خاک             

    من نمی دیدم چنین هول و هلاک

    یا لَیْتَنِی اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبیلاً (فرقان/27)

    «ای کاش راهی که پیامبر در پیش گرفته بود، من نیز در پیش می گرفتم»

    اما تو اگر نامه ی اعمالت را به دست راستت داده اند با خود می گویی: الحمدالله که من در دنیا تسلیم حق شدم و به دستورهای الهی عمل کردم.

    إِنّی ظَنَنْتُ أَنّی مُلاقٍ حِسابِیَهْ (حاقه/20)

    «من در دنیا می دانستم که چنین روزی هست و به فکر حساب بودم.»

    خدایا تو را سپاس می گزارم که مرا هدایت کردی تا در ردیف مخلصان درگاهت قرار گیریم امروز سربلند باشم و در میان این همه جمعیت شرمسار نباشم. پروردگارا تو را شاکرم که مرا به «انسانیت» رهنمون ساختی و با اولیای دینت آشنا و همراه نمودی چقدر خوب شد که حق را پذیرفتم و بدان عمل کردم.

    خدایا شکرت ... خدایا شکرت

    و در این حال صدایی «تو» را متوجه خود می کند که می گوید: به سوی بهشت حرکت نما تا در جایگاه همیشگی ات به استراحت بپردازی...

    کُلُوا وَ اشْرَبُوا هَنیئًا بِما أَسْلَفْتُمْ فِی اْلأَیّامِ الْخالِیَةِ (حاقه/24)

    «بخورید و بیاشامید! گوارا باد این نعمت ها بر شما! به خاطر آن اعمال صالحی که از پیش در روزگار گذشته برای امروز خود فرستادید.»

    و در همان لحظه ماموران زیباروی بهشتی را می بینی که با جام های پر از شراب روشن و سفید که لذت بخش است و هیچگونه ضرر و مستی در آن نیست، گرد تو می چرخند تا هرگاه میل داشته باشی از آن به تو بدهند، و «تو» با لبخندی زیبا و چهره ای نورانی، همراه با ماموران بهشتی به طرف قصر بهشتیت حرکت می کنی  و وارد جایی می شوی که قرآن می گفت:

    وَ سارِعُوا إِلى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّماواتُ وَ اْلأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقینَ (آل عمران/133)

    «بشتابید به سوی مغفرت پروردگار خود و به سوی بهشتی که وسعت آن به وسعت همه آسمان ها و زمین است و برای «پرهیزکاران» محیا شده است» و تو با کوله بار «عمل صالح» خویش که در دنیا فراهم نموده ای، وارد این جایگاه عظیم می شوی عجب جایی! عجب منظره هایی!

    ظرف های«طلا و نقره» روی هم چیده شده است، متکاها در کنار هم در صورت مخصوصی گذارده شده اند و فرشهای بسیار عالی و زیبا گسترده شده است و جوی هایی پر از شیر و شراب ناب و عسل خالص و پاک:

    فیها أَنْهارٌ مِنْ ماءٍ غَیْرِ آسِنٍ وَ أَنْهارٌ مِنْ لَبَنٍ لَمْ یَتَغَیَّرْ طَعْمُهُ وَ أَنْهارٌ مِنْ خَمْرٍ لَذَّةٍ لِلشّارِبینَ وَ أَنْهارٌ مِنْ عَسَلٍ مُصَفًّى (محمد/15)

    «در آن نهرهایی از آب صاف و خالص است بدبو نشده و نهرهایی از شیر که طعم و مزه آن دگرگون نگشته و نهرهایی از شراب که مایه ی لذت نوشیدگان است و نهرهایی از عسل مصفا»

    درخت هایی که شاخه هایش همواره به هم می خورد و ریشه های آنها در سواحل نهرهای بهشت در میان خاک های آمیخته با مشک فرو رفته است و خوشه هایی از مروارید تو که به شاخه هایی کوچک و بزرگ و محکمش آویخته شده اند و میوه های گوناگونی که از درون غلاف های خود سر برون کرده اند.

    و تو بدون اینکه به خود زحمت «چیدن» را بدهی، اراده ای می کنی و از آن میوه ها می خوری!

    و سپس دست های خود را با طلا و مروارید می آرایی و لباس حریر به تن می کنی و در بهشتی که از طلا و نقره به وجود آمده است و گل آن مشک خالص و خوشبو و سنگریزه ی آن از لؤلؤ و یاقوت و خاک آن زعفران است به گردش می پردازی و در آن میان مرغی را می بینی اراده می کنی که آن را بخوری مرغ برای تو مهیا می شود پر و بالش جدا شده و کباب می گردد و تو شروع به خوردن آن می نمایی و سپس با «الحمدالله» گفتن به راهت ادامه می دهی...

    آری این جایگاه توست جایگاهی که از گوشت لذیذ پرنده ها هر اندازه و از هر نوع و در هر وقت و در هر جایی از بهشت که بخواهی موجود است:

    وَ لَحْمِ طَیْرٍ مِمّا یَشْتَهُونَ (واقعه/21) «و گوشت پرنده هر چه بخواهند»

    و تو با صورتی درخشان و سفید و شاداب و زیبا در آن مکان بزرگ به نعمتهای الهی چشم می دوزی و لب های خندان به آن نعمت ها خیره می شوی و حوری ات را طلب می کنی زیرا در آنجا دیگر خستگی و دردسر و رنج و مشقت در کار نیست و تو هرچه را که طلب کنی برایت مهیاست.

    وَ فیها ما تَشْتَهیهِ اْلأَنْفُسُ وَ تَلَذُّ اْلأَعْیُنُ (زخرف/71)

    « هرچه را که انسان میل و اراده کند و از هر چه که چشم لذت ببرد در آن جا هست»

    و تو شکر خدایت را به جا می آوری که نعمت های بی شماری به تو ارزانی داشت و غم و اندوهت را از میان برد و سپاسگذار «قرآن» می شوی که در دنیا تو را به راه راست هدایت نمود و تو را به ایمان و عمل دعوت کرد تا به این جا بیایی و از نعمت های الهی بهره مند گردی.

    قرآنی که پیاپی در بسیاری از آیه های خود تو را به ایمان و عمل دعوت کرد و به ایفای مسئولیت و تلاش در راه آن واداشت و نتیجه ی آن را به بهشت جاوید دانست! و از خود نیز خشنود می گردی و با پروردگارت زمزمه می کنی که:

    خدایا سپاس تو را که توانستم در مسر تو و رسول تو گام بردارم و برای تو باشم و جانم را برای تو فدا کنم!

    در حال زمزمه و راز و نیاز با خدا و سپاس گذاری از پروردگارت به سر می بری که جمع ملائک نگاهت را به سوی خود جلب می نمایند. آنها آمده اند تا از تو اجازه ی ملاقات بگیرند و به تماشای جمال زیبای تو بنشینند و تو به آنها اجازه می دهی و آنان فوج فوج به دیدارت می شتابند و بر تو درود می فرستند و تهنیت می گویند.

    زیرا تو با پرستیدن خدایت به مقامی رسیده ای که افراد کمی به آن رسیده اند و دست یافته اند و به جایی آمده ای که نه خورشیدی می بینی که از گرمی آن ناراحت شوی و نه سرمایی وجود دارد و نه خستگی و رنج و ملالت و دلزدگی حس خواهی کرد و نه با بیماری و پیری و مرگ روبرو خواهی شد بلکه پیوسته در میان انبوه نعمت ها خواهی زیست و از این جایگاه خوشایند که سر منزل مقصود تلاش های گذشته ی توست بیرون نخواهی رفت.

    و تو آسوده خاطر و با خیالی راحت از آن نعمت ها استفاده می کنی و برای همیشه از رنج و مشقت کارهای فرساینده و تلاش معاش و مجاهدت شبانه روزی در راه ادای تکلیف آسوده ای.

    آن چه که هست، عشق است. و عشق، یاد خدا و تسبیح او، و همراه بودن با پیامبر صلی الله علیه و سلم و صحابه ی کرام و مردان و زنان صالح.




  • وقت بخیر:خواننده ی گرامی :
  • نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی | یکشنبه 89 خرداد 2 ساعت 5:24 عصر |

    نامه ی اعمال    ( قسمت اول)                                                                 

    در این هنگام صدایی شنیده می شنود:

    بیا! بیا! خودت «نامه ی عملت» را بخوا ن! خودت مشاهده کن!

    و «تو» بیشتر در حیرت فرو می روی. این دیگر صدای کیست؟

    باز می شنوی: کَفى بِنَفْسِکَ الْیَوْمَ عَلَیْکَ حَسیبًا (اسراء/14)

    «امروز تو خود برای حساب کشیدن از خود بسنده ای»

    و «تو» جلو می روی تا نامه ی اعمالت را بگیری و بخوانی و «او» نامه ات را به دست چپت داده و «تو» را بخود وامی گذارد و رهایت می کند تا آن رابخوانی. و «تو» اکنون حسابگر «خویشتن» هستی. و «تو» ناامید از همه جا نگاهی به «نامه ی» پر از گناهت می اندازی و می گویی: «این چه کتابی است که ریز و درشت اعمال مرا ضبط کرده است؟!»

    «ای کاش این نامه را به من نمی دادند و ای کاش (در همین حال شک و تردید از سرنوشت باقی بودم و) نمی دانستم حسابم چیست! ای کاش همان مرگ می بود و بس!» رنج و اندوه سرتاسر وجودت را فراگرفته است سخت به خودت فکر می کنی و از عذابی که در انتظار توست سخت وحشت کرده ای.

    وَ یَخافُونَ سُوءَ الْحِسابِ (رعد/21) «از بدی حساب (روز قیامت) بیم دارند»

    عرق از سرو رویت فرو می ریزد و اطراف دهانت را احاطه کرده است و لرزش زمین تمام اندامت را می لرزاند و باخود می گویی: عجبا! خیال می کردم گناهانم را می توانم پنهان نگاه دارم و گمان می بردم هیچ حساب و کتابی در کار نیست و انسان ها «بیهوده» آفریده شده اند!

    در دنیا به گوشم می خواندند:

    «کسی که به اندازه ی سنگینی یک ذره کار خوبی کرده باشد آن را می بیند و کسی که به اندازه سنگینی یک ذره کار بدی کند آن را می بیند.» و من چنین سخنانی را پوچ و بیهوده می پنداشتم! خدایا! خدایا! مرا ببخش!

    اما پاسخ می شنوی:

    أَفَلَمْ تَکُنْ آیاتی تُتْلى عَلَیْکُمْ فَاسْتَکْبَرْتُمْ وَ کُنْتُمْ قَوْمًا مُجْرِمینَ (جاثیه/31)

                                                               ادامه مطلب...


  • وقت بخیر:خواننده ی گرامی :
  • نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی | یکشنبه 89 خرداد 2 ساعت 5:20 عصر |

    بسم الله الرحمن الرحیم

    قیامت خواهد آمد !

    قیامت نزدیک است، نزدیک تر از چشم به ابرو! خیلی نزدیک است، باورکنیم .

    آیا هیچ باورمان می آید که شاید تا چند لحظه دیگر زنده نباشیم؟ چیزی که برای عده ای حتمی است، خود ما هم مشاهده کرده ایم و می کنیم. همه ی اینها برای باور ماست، چه بسا فردا هم ما «مرده ای» باشیم که بر صحنه ی یقین دیگران حک بشویم! تازه آن وقت به خود بیاییم و فریاد بزنیم: خدایا! مرا به دنیا بازگردان، تا انسان صالح و مفیدی باشم!

    وجواب بشنویم: هرگز!

    این صحنه، حقیقتی است که واقع خواهد شد، همانطور که قیامت برپا خواهد شد.

    قیامت نیز مانند «مرگ»  دریک لحظه تحقق می یابد، بلکه زودتر از یک لحظه؛ از یک چشم به هم زدن نیز کمتر، خیلی خیلی زود! چه بسا درآینده ای نزدیک، زمین زیر و زبر شود؛ دریاها بخشکد، کوه ها از هم بپاشد، خورشید بی فروغ شود و قیامت تحقق یابد. آیا آماده مسافرت هستیم؟ اگر جواب مثبت است، پس کوله بار خود را آماده کنیم؛  توشه ی سفر برگیریم؛ حساب ها را تسویه کنیم که مرگ نزدیک است و پس از مرگ نیز، قیامتی حتمی است؛ جایی که انسان های خوب از بدان جدا می شوند و عاقبت هر گروهی در گرو اعمال خویش است؛

    عده ای در بهشت برین، جام شادمانی بر می گیرند و تعدادی نیز در «عذاب دوزخ» برای همیشه معذبند اکنون با هم به تماشای صحنه هایی از قیامت می رویم، تا بیشتر باورمان شود که «آخرت» کجاست و چه ماجراهایی دارد.

     

    آمدن قیامت و سپیده دم رستاخیز

                                                                           ادامه مطلب...


  • وقت بخیر:خواننده ی گرامی :
  • نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی | یکشنبه 89 خرداد 2 ساعت 5:14 عصر |

                            خدایا...                    

                           باز هم جریان آنطور که من خواستم پیش نرفت          

    باز هم شکست...

    باز هم درب بسته...

    باز هم موج منفی...

    باز هم ....

    بازهم من خواستم و تو نخواستی...

    باز هم دل من رضا شد و رضای تو در آن نبود....

    باز هم...

    خدایا... حداقل چیزی بگو که جانم از این غم رها شود....
    قرآنت را باز می کنم ... چه محکم پاسخم گفتی عزیز :

         
    فَاصْبِرْ لِحُکْمِ رَبِّکَ
     وَلَا تَکُن کَصَاحِبِ الْحُوتِ إِذْ نَادَى وَهُوَ مَکْظُومٌ   

    سوره قلم - آیه 48    جزء 29

    پس در[ امتثال ]حکم پروردگارت شکیبایى ورز،

     و مانند همدم ماهى[ یونس ]مباش ، آنگاه که اندوه زده ندا درداد.

    از خود می پرسم :

    مگر یونس چه کرد که من باید مثل یونس نباشم؟....

    شما میدانید داستان یونس را ؟

    یونس را و آنگونه ای که نباید باشیم؟....




  • وقت بخیر:خواننده ی گرامی :
  • نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی | یکشنبه 89 خرداد 2 ساعت 4:47 عصر |

    کسب روزى حلال و تأثیر آن در صالح بودن فرزند
    کسب حلال به نوعی از فعالیت اقتصادى گفته مى شود که در چهار چوب قوانین اسلامى و شرعى انجام مى شود و مهمترین خصوصیت آن نفع خود انسان چه از لحاظ مادى و چه از لحاظ معنوى و از طرفی رعایت کردن حق الناس مى باشد. 
    این سخن گرچه به آسانى گفته مى شود اما در مقام عمل بسیار سخت است تا جائی که در بعضى روایات ائمه طاهرین ـ علیهم السلام ـ تلاش برای بدست آوردن روزى حلال را از شمشیر زدن در میدان جنگ سخت تر شمرده اند.[1]
    در مورد کسب حلال و نیز فعالیتهاى اقتصادى مشروع به روایات بسیارى در منابع اسلامى برمى خوریم که ائمه، مؤمنین را به این گونه فعالیتها تشویق مى کنند مانند آنکه رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ طلب رزق حلال را واجب و آنرا در حکم جهاد معرفى می کنند.[2] وقتى به کوشش شایسته و نیکو در این راه امر می شویم تا آنجا که رسول اکرم ـ صلى الله علیه و آله ـ کسی که در راه تحصیل و بدست آوردن روزى براى خانواده کوشش می کند را به مجاهد فى سبیل الله (در راه خدا) تشبیه می کنند. (الکاد على عیاله کالمجاهد فى سبیل الله).[3] در مقابل از بیکارى و تنبلى و سربار بر جامعه بودن نهى می شویم در این زمینه مفضل بن عمر از حضرت صادق ـ علیه‎ السلام ـ نقل مى کند که ایشان فرموده اند:
    لا تکونوا کلاّ علی الناس یعنى سربار جامعه نباشید.
    از مطالبى که گفته شد به این نتیجه مى رسیم که بطور کلى اسلام با کسب و کار و فعالیتهاى صحیح اقتصادى کمال موافقت را دارد و حتى به آن سفارش اکید دارد اما در مقابل از نزدیک شدن به مال حرام و شبهه ناک به شدت نهى فرموده است: امام پنجم در این باره می فرماید: ان الذنوب کلها شدیدة و اشدها ما نکبت علیها اللحم و الدم[5]: همه گناهان سخت مى باشند و سخت ترین آنها گناهى است که گوشت و پوست از آن روئیده باشد. 

                                                                                    ادامه مطلب...


  • وقت بخیر:خواننده ی گرامی :
  • نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی | چهارشنبه 89 اردیبهشت 29 ساعت 7:0 عصر |

                  بسمه تعالی

     برگزاری اردوی  یک روزه ویژه خردسالان مهد القرآن ولایت  وابسته به دارالقرآن الکریم آموزش وپرورش  به روایت تصویر

     تعداد کل 58 نفر  پایگاه های مهد القرآن ( حسن آباد دو کلاس - خارا یک کلاس - دستجرد یک کلاس - اسامی مربیان 1- سرکار خانم زهرا احمدی 2- سر کار خانم سمیه صادقی 3- سرکار خانم زهرا خالصی 4- سرکار خانم هاجر احمدی با تشکر فراوان از مربیان دلسوز و وکوشای مهد که در طول یکسال فعالیت خوبی داشتند برای  خردسالان مهد وآینده سازان این کشور

     

     




  • وقت بخیر:خواننده ی گرامی :
  • نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی | چهارشنبه 89 اردیبهشت 29 ساعت 6:21 عصر |
    <      1   2   3   4   5   >>   >

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    رمضان واحادیث مربوط به ماه رمضان
    دهه فجر انقلاب اسلامی ......
    چرا خدا به شما کمک نمی کند؟؟
    میلاد حضرت زهرا س
    شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها تسلیت باد
    هفته بسیج
    هفته بسیج گرامی باد
    روز ایثار وشهادت اصفهان
    [عناوین آرشیوشده]
    کد عکس

    اسلایدر

    خوش آمود گویی

    ابزار وبلاگ