سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دارالقران الکریم جرقویه علیا
دانشجو، سربلندی دنیا ورستگاری آخرت دارد. [امام علی علیه السلام]

احترام به پدر و مادر در منطق اسلام اخلاقی آواتار ها
اگر چه عواطف انسانى و حق شناسى به تنهایى براى رعایت احترام در برابر والدین کافى است. ولى از آنجا که اسلام حتى در مسائلى که هم عقل در آن استقلال کامل دارد و هم عاطفه آن رابوضوح در مى‏یابد سکوت روا نمى‏دارد و به عنوان تاکید در این گونه موارد هم دستورهاى لازم را صادر مى‏کند، درباره احترام به والدین آنقدر تاکید کرده است که در کمتر مسئله‏اى دیده مى‏شود به عنوان نمونه به چند قسمت اشاره مى‏کنیم:

الف: در چهار سوره قرآن مجید، به نیکى به والدین بلافاصله بعد از مسئله توحید قرار گرفته است. این همردیف بودن، بیانگر این است که اسلام تا چه حد براى پدر و مادر احترام مى‏گذارد.
1- ( .....لا تعبدون الا الله و بالوالدین احساناً» بقره /83 (.... بجز خدا را نپرستید و به پدر و مادر نیکى کنید).
2. (واعبدوا الله و لا تشرکوا به شیئاً و بالوالدین احساناً» (نساء 36) و خدا را بپرستید و چیزى را با او شریک نکنید و به پدر و مادر نیکى کنید.
ب: اهمیت این موضوع تا آن پایه است که هم قرآن و هم روایات، صریحاً توصیه مى‏کنند که حتى اگر پدر و مادر کافر باشند، رعایت احترامشان لازم است.
1- ( وقضى ربک الا تعبدوا الا ایاه و بالوالدین احساناً» (اسراء 23) و پروردگارت حکم کرد که جز او را نپرستید و به پدر و مادر نیکى کنید.
2. (الا تشرکوا به شیئاً و بالوالدین احساناً» (انعام 151) چیزى را با او شریک نکنید و به پدر و مادر نیکى کنید.
3. (و آن جاهداک على ا ن تشرک بى مالیس لک به علم فلا تطعمها و صاحبهما فى الدنیا معروفاً» (لقمان 15) و اگر آنان به تو اصرار کنند که با من آنچه را که علم به آن ندارى، شریک کنند اطلاعتشان مکن ولى در دنیا به نیکى با آنان رفتار کن.
ج: شکرگزارى در برابر پدر و مادر در قرآن مجید در ردیف شکرگزارى در برابر نعمتهاى خدا قرار داده شده است؛ چنانکه مى‏خوانیم: «ا ن اشکرلى ولوالدیک الى المصیر» (لقمان 14) مرا و پدر و مادرت را شکرکن که بازگشت به سوى من است؛ با این که نعمت خدا بیش از آن اندازه است که قابل احصا و شماره باشد، پس، این دلیل بر عمق و وسعت حقوق پدران و مادران است.
قرآن حتى کمترین بى‏احترامى را در برابر پدر و مادر، اجازه نداده است. در حدیثى، امام صادق (ع) مى‏فرمایند: «لو علم الله شیئاً هو ادنى من اف لنهى عنده و هو من ادنى العقوق، و من العقوق ا ن ینظر الرجل الى و الدیه فیجد النظر الیها» اگر چیزى کمتر از «اف» وجود داشت، خدا از آن نهى مى‏کرد. «اف» کمترین اظهار ناراحتى است. و از این جمله، نظر کردن تند و غضب آلود به پدر و مادر است.
ه: با اینکه جهاد یکى از مهمترین برنامه‏هاى اسلامى است، تا هنگامى که جنبه وجوب عینى نداشته باشد، بودن در خدمت پدر و مادر از آن مهمتر است. پس اگر حضور در این جهاد موجب ناراحتى آنان شود، جایز نیست. در حدیثى از امام صادق (ع) آمده است که مردى نزد پیامبر اسلام (ص) آمد و عرض کرد، جوان با نشاط وورزیده‏اى است و جهاد را دوست دارد، ولى مادرش از این موضوع ناراحت مى‏شود. پیامبر (ص) فرمودند: «ارجع فکن مع والدتک فوالذى بعثنى بالحق لانسها بک لیله خیر من جهاد فى سبیل الله سنه» برگرد و با مادر خویش باش. قسم به آن خدایى که مرا به حق مبعوث کرد، یک شب مادر با تو مأنوس شود، از یک سال جهاد در راه خدا بهتر است.
البته، هنگامى که جهاد جنبه وجوب عینى پیدا کند، کشور اسلامى در خطر قرار گیرد و حضور همگان لازم شود، هیچ عذرى حتى نارضایتى پدر و مادر پذیرفته نیست.
پبامبر (ص) فرمودند: «ایاکم وعقوق الوالدین فان ریح الجنه توجد ممن سیرع الف عام ولایجدها عاق» از عاق پدر ومادر بترسید زیرا بوى بهشت از هزار سال راه به مشام مى‏رسد؛ اما هیچگاه به کسانى که مورد خشم پدر و مادر هستند نخواهد رسید.
این تعبیر، اشاره لطیفى به این موضوع دارد که چنین اشخاصى نه تنها در بهشت گام نمى‏گذارند، بلکه در فاصله بسیار زیادى از آن قرار دارند و حتى نمى‏توانند به آن نزدیک شوند. سید قطب در تفسیر فى‏ظلال القرآن، حدیثى به این مضمون از پیامبر (ص) نقل مى‏کند که مردى که مادرش را بر دوش گرفته بود و طواف مى‏داد، پیامبر (ص) را در همان حال مشاهده کرد. عرض کرد: «آیا حق مادرم را با این کار انجام دادم».
پیامبر فرمودند: «نه، حتى جبران یکى از ناله‏هاى او را به هنگام وضع حمل» نمى‏کند.
یک نکتة که دراینجا باید ذکر شود، این است که گاه مى‏شود پدر و مادر پیشنهادهاى غیر منطقى یا خلاف شرع به انسان مى کند، بدیهى است اطاعت آنان در هیچ یک از این موارد، لازم نیست. ولى با این حال، باید با برخورد منطقى و انجام دادن وظیفه امر به معروف و نهى از منکر در بهترین صورتش، با این گونه پیشنهادها برخورد کرد. امام کاظم (ع) مى‏فرمایند: «کسى نزد پیامبر (ص) آمد و از حق پرد وفرزند سئوال کرد. فرمودند: باید او را با نام صدا نزند (بلکه بگوید پدرم)، جلوتر از او نرود، قبل از او ننشیند و کارى نکند که مردم به پدرش بدگویى کنند (نگویند خدا پدرت را نیامرزد که چنین کردى)».
توحید و نیکى به پدر و مادر، سرآغاز یک رشته احکام مهم اسلامى
«لا تجعل مع الله الها اخر فتقعد مذموماً مخذولاً و قضى ربک الا تعبدوا الا ایاء و بالوالدین احساناً اما یبلغن عندک الکبر احدهما اوکلاهما فلا تقل لهما «اف» و لا تنهر هما و قل لهما قولاً و کریماً و احفض لهما جناح الذال من الرحمه و قل رب ارحمهما کما ریبانى صغیراً ربکم اعلم بما فى نفوسکم ان تکونوا صالحین فانه کان للاوابین غفوراً» (اسراء 22-25) با خداى یکتا، خداى دیگرى به خداى مگیر که نکوهیده و خوار خواهى ماند. پروردگارت مقرر داشت که جز او را نپرستید و به پدر و مادر نیکى کنید. هر گاه تا تو زنده هستى هر دو یا یکى از آن دو سالخورده شوند، آنان را میازار و به درشتى خطاب مکن و با آنان به اکرام سخن بگو. در برابرشان از روى مهربانى سر تواضع فرود آور و بگو: اى پروردگار من، همچنانکه مرا در خردى پرورش دادند، بر آنان رحمت آور. پروردگارتان از هر کس دیگر به آنچه در دلهایتان مى‏گذرد. داناتر است. و اگر از صالحان باشید. او توبه کنندگان را مى‏آمرزد.
آیات مورد بحث، سر آغازى براى بیان یک سلسه از احکام اساسى اسلام که با مسئله توحید وایمان شروع مى‏شود، توحیدى که خمیر مایه همه فعالیتهاى مثبت و کارهاى نیک و سازنده است. آیه نخست با توحید شروع شده است و تاکید مى‏کند که نباید براى خداوند یگانه هیچ معبودى قرار داد. آیه نمى‏گوید: «معبود دیگرى را با خدا پرستش مکن». بلکه مى گوید: قرار مده» تا معناى وسیعترى داشته باشد. یعنى، نه در عقیده، نه در عمل، نه در دعا و تقاضا، و نه در پرستش معبود دیگرى را در کنار «الله» قرار مده.
سپس به بیان نتیجه شرک مى‏پردازد، که همانا با نکوهش و خوارى نشستن است. انتخاب کلمه «قعود» (نشستن) در اینجا، اشاره به ضعف و ناتوانى است، زیرا در ادبیات عرب، این کلمه کنایه از ضعف است؛ همانگونه که گفته مى‏شود: « قعد به الضعف عن‏القتال» (ناتوانى سبب شد که از بیکار با دشمن بنشیند).از جمله بالا استفاده مى‏شود که شرک، سه اثر بسیار بد در وجود انسان مى‏گذارد:
1- شرک مایه ضعف، ناتوانى، زبونى و ذلت است؛ در حالى که توحید، عامل قیام، حرکت و سرافرازى است.
2- شرک، مایه مذمت ونکوهش است؛ چرا که یک خط روشن انحرافى است، در برابر منطق عقل و کفرانى است شکار، در مقابل نعمت پروردگار. و آنکس که تن به چنین انحرافى دهد، در خور مذمت است.
3- شرک سبب مى‏شود که خداوند، مشرک را به معبودهاى ساختگى‏اش واگذارد و دست از حمایتش بردارد. و از آنجا که معبودهاى ساختگى نیز قادر به حمایتش بردارد و از آنجا که معبودهاى ساختگى نیز قادر به حمایت کسى نیستند و خدا هم حمایتش را از چنین کسانى برداشته است، آنان «مخذول» و بدون یار و یاور خواهند شد. در آیات دیگر قرآن نیز همین معنا به شکل دیگرى مجسم شده است؛ چنانچه مى‏فرماید: «مثل الذین اتخذوا من دون الله اولیاء کمثل العنکبوت اتخذت بیتاً و ا ن اوهن البیوت لبیت العنکبوت لو کانوا یعلمون» ( عنکبوت 41) (مثل آنان که غیر از خدا را به دوستى گرفتند، مثل عنکبوت است که خانه‏اى بساخت و همانا سست‏ترین خانه‏ها، خانه عنکبوت است، اگر مى‏دانستند.
                                                                         ادامه مطلب...


  • وقت بخیر:خواننده ی گرامی :
  • نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی | دوشنبه 89 خرداد 24 ساعت 12:54 صبح |

    آشنایی با یک قرآن آموز شاعر  ورومان نویس حسن ابادی

     نام  پریسا  نام خانوادگی قنبری    تخلص  تمنا

    متولد  1369  ساکن شهر حسن آباد

     دانشجوی  سال دوم کارشناسی رشته  علوم اجتماعی  

     دارای مدرک گواهینامه  دارالقرآن

     دریافت لوح  سپاس  از جشنواره  خوارزمی

     کتاب در حال چاپ  با عنوان  یک کوچه راه از بی کسی

     ----------------------------------------------------------------------------------------------

     اشعار  سروده  توسط پریسا قنبری


      دل هیچکس تنها نیست

    مثل من از آه و غمت ، دل هیچکس نمیسوزد
    کجاست عشق؟ که سرزمین بُلهوس نمیسوزد

    در آتش عشق سوختم و دلم زنده است هنوز
    عجیب است ، که قلب و دل و نفس نمیسوزد

    از درد و غم و آه و جدایی گلم تو خبر داری؟
    ....................................

    مدتی است که در غم عشق تو سوختم و اما
    دانی ؟ دل کس به حال هیچ کس نمیسوزد

    به جز ما که جان دادیم به پای معشوق
    بدان تو دگر از غم گل خار و خس نمیسوزد

    ---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

    نوجوانی. 

    گذشت مثل باد بهاری نوجوانی ام
    طی شد نوجوانی وگذشت نیمی ز زندگانی ام

    نا مهربان مباش ای دل خونین جگر
    گرچه ناهمربانی بود جواب مهربانی ام

    بی روی و چهره ی تو ای بهار زندگانی ام
    زرد و بی رنگ است ، مثل برگ خزانی ام

    تا کِی تو و روزگار با جنگ و با بدی
    منه بیگناه را بر آتش کینه نشانی ام؟

    بیا که کوه بیابان و سنگ صحرا هم
    خنده میزنند بر عشق و بر سخت جانی ام

    از وصف شیرینیه لبهایت ای بهار
    در شهر شهره به شیرین زبانی ام

    بدون بهارم زندگی بی حاصل است
    پس نیست باد بدون بهار زندگانی

    -------------------------------------------------------------------------------------------

    ...
    روی نیکو 

    نه اشکی مانده تا خامش کند آتش آن آتشین خو را
    نه آهی که با منت رود پیش بهار و بگیرد دامن او را

    اگر گویم که رویش مثل گل باشد ... خطا گویم
    که زیبا گل ندارد چهره ی آن گل ِ رو را

    چه آسوده دلی بودم که در این دنیای نا آرام
    پریشان کرد احوالم تا پریشان کرد گیسو را

    به دل دردی است کز درمانش آسان نیست
    که با عشقش دلم دشمن بُوَد درمان و دارو را

    گر اسیر عشق بودی پروانگی تو پیشه کن
    جان بده در پیش رویش گر تو دیدی روی نیکو را


     




  • وقت بخیر:خواننده ی گرامی :
  • نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی | دوشنبه 89 خرداد 24 ساعت 12:45 صبح |


    الفبای احترام به پدر و مادر 
    احترام گذاشتن به پدر و مادر فقط به این نیست که پاهامون را جلوی آنها دراز نکنیم، جلوتر از آنها حرکت نکنیم، جلو پاهایشان بلند بشویم، در اتاق و ماشین را براشون باز کنیم و ... همه‌ی اینها کارهای خوبی‌اند ولی اگر طوری باشیم که هر کس ما را دید با لحنی آمیخته به ستایش و احترام بگوید: "این فرزند فلانی است" یا این‌که: "این هرچه دارد از پدر و مادرش دارد". به نظرم این بهترین تعریفی است که مردم می‌توانند از پدر و مادرهامون بکنند و بهترین احترامی است که ما تقدیم آنها کرده‌ایم.
    کارهایی که ما در ارتباط با پدر و مادرهامون انجام می‌دهیم، ریشه در تربیت ما دارد. ریشه در صفاتی دارد که ما بر اساس آنها بار آمده‌ایم و شکل گرفته‌ایم. حتی اگر محل زندگی و شهر و همسایه‌هامون را عوض کنیم نمی‌توانیم و نباید صفات مثبتی که پایه‌های تربیت خانوادگی ما است از دست بدهیم.
    آنهایی که با یک تغییر آب و هوایی همه‌چیز را از دست می‌دهند حتی پدرشون را نه تنها با نام کوچک بلکه به صورت نصف و نیمه صدا می‌زنند و این را حمل بر صمیمیت می‌کنند با این کارشون نشان می‌دهند که در رنگ‌پذیری و هم‌رنگ جماعت شدن و حتی از جماعت هم جلو افتادن، رکوردشکن هستند.
    اگر در احترام گذاشتن ما به پدر و مادرهامون، زمان و مکان یا شرایط اقلیمی و آب و هوایی یا نوع لباسی که می‌پوشیم یا مبلی که روش می‌نشینیم و یا خوراکی‌ای که می‌خوریم و یا دوست و رفیقی که انتخاب کرده‌ایم و یا زبانی که یاد گرفته‌ایم یا داریم یاد می‌گیریم، یا گوشی موبایلی که به دستمان گرفته‌ایم و یا .... تأثیر داشته باشند باید مطمئن باشیم که هنوز در الفبای این درس در جا می‌زنیم



  • وقت بخیر:خواننده ی گرامی :
  • نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی | دوشنبه 89 خرداد 24 ساعت 12:28 صبح |

    مسائل رهبری از دیدگاه نهج البلاغه
    منابع مقاله:

    مجله فصلنامه نهج البلاغه، شماره 4 و 5،
    چکیده
    نویسنده این مقاله طی مقدمه ای به تببین مسئله رهبری و نحوه نفوذ رهبر در مسائل سیاسی، اجتماعی تفویض و تنفیذ مسئولیتها از جانب رهبر به افراد ذی صلاح و در نهایت اثبات ارتباط مستقیم و تنگاتنگ مسئله حکومت و رهبری با استناد به آیات و روایات پرداخته است .

    وی در ادامه به مسئله ضرورت رهبری بعنوان یک اصل برای حفظ نظم و حیات اجتماعی جامعه می پردازد و رهبری را عاملی برای رفع نیازهای اجتماع و ثبات جامعه برمی شمرد . سپس شرایط رهبری را با توجه به احراز صلاحیتهای عمومی همانند تقوی، امانتداری و . . . و همچنین احراز صلاحیتهای خاص - که لازمه رهبری توانمند و مقتدر می باشد - تبیین کرده است .

    مقدمه
    قبل از ورود به مباحث اصلی مورد نظر در مسائل رهبری، توجه به یک نکته را لازم و ضروری می بینم و آن این است که در نهج البلاغه شریف، مسئله رهبری از مسئله حکومت جدا نیست و آن که مقام رهبری جامعه را به عهده دارد بالاترین مقام اجرایی حکومت است و قاعدتا افزون بر اینکه در مسائل مختلف حکومتی و سیاستهای داخلی و خارجی جامعه اسلامی نظر می دهد، دستور اجرای آن مسائل و سیاستها را نیز صادر می نماید . مصداق کامل این موضوع پس از پیامبر اکرم (ص) امیرالمؤمنین علی (ع) است که به عنوان رهبر و پیشوای مسلمین، هم در مسائل گوناگون مملکتی و اداره امور جامعه خیلی صریح و قاطع نظر می داد، و هم در جهت اجرای آن نظریه ها بزرگترین نقش را ایفا می کرد .

    ضمنا باید توجه داشت که هر چند در نهج البلاغه و طبعا در اسلام مسئولیت رهبری در دو بعد نظری و عملی یا در دو جهت اجرا، طرح و تبیین شده، ولی چنان نیست که این دو مسئولیت در عمل قابل تفکیک نباشند . با بیان دیگر یک رهبر با استناد به دلایل قطعی اسلامی این اجازه را از طرف خداوند دارد که در شرایط مقتضی مسئولیت اجرایی خود را به فرد واجد شرایطی واگذار نماید مشروط بر اینکه مسئولیت نظارت مستقیم را خود عهده دار شود . یک تن از فضلا و محققین معاصر در این موضوع چنین می نویسد:

                                                                        ادامه مطلب...


  • وقت بخیر:خواننده ی گرامی :
  • نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی | شنبه 89 خرداد 22 ساعت 9:29 صبح |

    + آشنائی با مقام معظم رهبری - حاج سید علی حسینی خامنه ای در سال 1318 در شهر مشهد دیده به جهان گشود، پدرش آیت الله حاج سید جواد، از مجتهدین و علمای مشهد و جدّ بزرگوارش، آیت الله سید حسین خامنه ای از علماء آذربایجانی مقیم نجف بود. مادرشان دختر آقا سید هاشم نجف آبادی(میردامادی) از علمای مشهد بود، زنی پاکدامن و...بود -

    از نظر قرآن، رابطه رهبر با مردم چگونه است؟دو نوع بله قربان و اطاعت داریم: انسان گاهى بر اساس ترس و یا طمع و خودباختگى، از دیگرى اطاعت مى‏کند، همان گونه که مردم از فرعون اطاعت مى‏کردند: «استخفّ قومه فَأطاعوه»(سوره زخرف، آیه 54) و گاهى بر اساس ایمان و عشق و محبت، چنانکه قرآن خطاب به پیامبر اسلام مى‏فرماید: اگر خشن و سنگدل بودى، مردم از دور تو پراکنده مى‏شدند. «لو کُنتَ فَظّاً غَلیظَ القلب لانفضّوا من حَولِک»( سوره آل‏عمران، آیه 159.)
    در اسلام از رابطه میان مردم و رهبر به «ولایت» تعبیر شده است. کلمه «ولایت» به معناى پیروى همراه با محبّت است. رهبر الهى نه تکلّف دارد: «و ما أنا من المُتکلِّفین»(سوره ص ، آیه 86.) نه خود را بر سایرین ترجیح مى‏دهد: «أنا بَشرٌ مثلکم»(سوره کهف، آیه 110.) و نه حقّ خود را بیش از دیگران مى‏داند. در خطرها، مردم را رها نمى‏کند. حضرت على علیه السلام مى‏فرماید: در جنگ‏ها پیامبرصلى الله علیه وآله از ما به دشمن نزدیک‏تر بود. او از طرف خداوند مأمور است که به مردم درود بفرستد: «و صَلّ عَلیهم»(سوره توبه، آیه 103.) همان گونه که مردم مأمورند به او درود بفرستند: «یا ایّها الّذین آمنوا صَلّوا علیه و سَلِّموا تَسلیماً»(سوره توبه، آیه 56 .) پس رابطه رهبر و مردم، رابطه عشق و درود است، نه ترس و وحشت




  • وقت بخیر:خواننده ی گرامی :
  • نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی | چهارشنبه 89 خرداد 19 ساعت 5:27 عصر |

     

    حجاب از دیدگاه قرآن
    بعضی که در ظاهر  نمی توانند قرآن را منکر شوند و در عالم عوامی خود در هر مساله ای می گویند در کجای قرآن نوشته است با اینکه عمده ی احکام از روایات و گفتار پیامبر (ص) و ائمه اطهار به دست می آید ؛ از این رو لازم است که در اینجا به طور فشرده مساله حجاب را از دیدگاه قرآن بررسی کنیم .

    الف ـ مهمترین آیه ی حجاب در قران آیه 30 سوره ی نور است که می خوانیم : ای پیامبر !به زنان با ایمان بگو دیدگان خود را از نگاه به نامحرم فرو خوابانند و دامن عفت خود را حفظ کنند و زینت و آرایش خود را جز آنکه قهراً آشکار می شود بر بیگانه آشکار نسازند و باید به وسیله مقنعه و چارقد سینه و گردن خود را بپوشانند و زینت خود را آشکار نسازند جز برای شوهران و سایر افراد محرم خود.

    همه مفسران و علما اتفاق نظر دارند که طبق این آیه  زنان باید بدن و موی خود را از نامحرم بپوشانند .

    تنها بحث و گفتگو در این است که منظور از استثنا (الا ما ظهر منها ) که کشف این مقدار اجازه داده شده است .

    بعضی گویند : منظور صورت و دستها تا مچ است و یا صورت تنها است .

    بعضی می گویند : منظور انگشتر و النگو و خلخال و یا سورمه و انگشتر و رنگی گه به وسیله خضاب در دست مانده می باشد .

    بعضی هم می گویند :منظور لباس روئین زن آنچه قهراً پیدا است می باشد : برای هریک از این اقوال بخثهای دامنه دار شده و جای آن در فقه اسلامی است . ولی آنچه در اینجا لازم به تذکر است این است که اهل حجاب و پوشش بدن و مو طبق آیه قوق مورد اتفاق همه است .

    ب ـ یکی دیگر از آیاتی که در قران دلالت بر وجود حجاب و پوشش برای زن می کند آیه 58 سوره احزاب است که می خوانیم :

    ای پیامبر به زنان و دختران خود و به زنان مومنان بگو که خویشتن خود را به جلباب (چادر و عبا ) بپوشاند که این کار به خاطر آنکه به عفت شناخته شوند و کلی معترض آنها نشود برای  آنان بسیار بهتر است .

    علامه طبرسی در مجمع البیان ذیل ایه فوق می گویند : جلباب عبارت است که روسری که هنگام بیرون رفتن از خانه بوسیله آن سرو صورت خود را می پوشاند .

    نکته ای که ذکر آن در اینجا لازم است اینکه دو مطلب از این راه می توان تایید برای لزوم پوشش وجه و کفین (صورت و دو دست تا مچ )استفاده کرد .

    1ـ صورت زن کی از دلرباتین اعضا زن است و از روایات و قرائن استفاده می شود که فلسفه ی حجاب و پوشش بیشتر از اینرو است که باعث تهییج مردان و جوانان و فساد و گسترش فحشا نگردد بنابراین پوشش صورت باید بیشتر رعایت گردد.

    2ـ فرضا اگر وجه و کفین (صورت و دستها تا مچ )استثنا شده باشد و پوشش آن از دیدگاه اسلام واجب نباشد ، شاید این استثنا در مواردی است که تربیت اسلامی حکومت کند .

    ما در محیط هایی که تربیت اسلامی نیست و اکثر جوانان با چشمهای آلوده و تند عادت به نگاه کردن کرده و در مسیر هرزگی و سبکسری و آزار و متلک گفتن گام برمی دارند . در چنین محیط هایی عدم پوشش وجه و کفین هیچگونه صلاحیت ندارد بلکه ناروا است  بعضی متعقدند « آنکانکه که قائل به جواز نپوشیدن وجه و کفین هستند در همه جا نمی توانند این مطلب را بگویند .

    روایت

    ام سلمه یکی از همسران رسول خدا (ص) می گوید همراه میمونه (یکی از همسران رسول خدا ) در حضور پیامبر (ص) در حضور پیامبر بودیم در این هنگام « ابن مکتوم » که نابینا بود وارد شد پیامبر (ص) به ما فرمود : احتجبا «در پشت حجاب قرار گیرید » عرض کردیم :آیا او نابینا پشت فرمود مگر شما نابینا هستید آیا او را نمی بینید و چنانچه از قرآن آیه 204بقره استفاده می شود از بزرگترین فساد در زمین که کار منافقین و مفسران است فساد در حرث و نسل (نابودی کشاورزی و نسل پاک)است که باید شدیدا از آن جلوگیری شود . بر همگان روشن است که حجاب اسلامی نقش اساسی در حفظ نسل و تامین پاکی اساسی خلقت نسلهای آینده دارد چرا که زن مربی جامعه است و انسانها از دامن او پیدا می شوند. اگر او دامن خود را در پناه پوشش حفظ کند سعادت انسانهای آینده را پایه ریزی و بیمه نموده است .




  • وقت بخیر:خواننده ی گرامی :
  • نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی | سه شنبه 89 خرداد 18 ساعت 5:46 عصر |

                                                                        بسمه تعالی

    احتراما برای هر چه بهتر بر گزار نمودن اوقات فراغت 89 در سطح منطقه جر قویه علیا مرکز دارالقران الکریم آموزش وپرورش اولین جلسه گردهمایی مربیان خود را در محل دارالقرآن منطقه بر گزار نمود در این جلسه بعد از قرائت قران توسط یکی از مربیان،  مدیر مرکز برنامه های طر ح تابستانه را  اعلام وسپس مربیان نظرات وپیشنهادات خود را ارائه نمود ند لازم به ذکر است در این جلسه عملکرد  دو ترم قبل را با هم مقایسه نمودند وبنا برآن شد  نقاط ضعف تبدیل به قوت گردد انشاءالله  وهمچنین از کارشناسان وزارت آموزش وپرورش بویژه جناب آقای عزتی  وجناب آقای حاج ملاعلی  وهمچنین از زحمات ارزشمند جناب آقای اسحاقیان تقدیر وتشکر شد در خصوص  برنامه ریزی جهت تشویق مربیان دلسوز وفداکار دارالقرآن جهت  اعزام به مشهد مقدس که کل هزینه را تقبل نموده بودند وهمچنین از زحمات خیرین عزیزی که به احترام روز معلم  برای کلیه مربیان هدایایی از جمله پتو گلبافت و غیره را تقبل نموده بودند  وشایان ذکر در طول سال گذشته  مرکز دارالقران بیشترین فعالیت را دارا بوده  چه در سطح استان وچه درسطح منطقه  ودارالقران جر قویه از نظر وبلاگ برتر مورد تقدیر وتشکر سازمان قرار گرفته است  




  • وقت بخیر:خواننده ی گرامی :
  • نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی | سه شنبه 89 خرداد 18 ساعت 5:27 عصر |
    <      1   2   3   4   5   >>   >

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    رمضان واحادیث مربوط به ماه رمضان
    دهه فجر انقلاب اسلامی ......
    چرا خدا به شما کمک نمی کند؟؟
    میلاد حضرت زهرا س
    شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها تسلیت باد
    هفته بسیج
    هفته بسیج گرامی باد
    روز ایثار وشهادت اصفهان
    [عناوین آرشیوشده]
    کد عکس

    اسلایدر

    خوش آمود گویی

    ابزار وبلاگ