سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دارالقران الکریم جرقویه علیا
این قرآن، ریسمان خدا و نور روشن گر ودرمانی سودبخش است . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]

نامه ی اعمال    ( قسمت اول)                                                                 

در این هنگام صدایی شنیده می شنود:

بیا! بیا! خودت «نامه ی عملت» را بخوا ن! خودت مشاهده کن!

و «تو» بیشتر در حیرت فرو می روی. این دیگر صدای کیست؟

باز می شنوی: کَفى بِنَفْسِکَ الْیَوْمَ عَلَیْکَ حَسیبًا (اسراء/14)

«امروز تو خود برای حساب کشیدن از خود بسنده ای»

و «تو» جلو می روی تا نامه ی اعمالت را بگیری و بخوانی و «او» نامه ات را به دست چپت داده و «تو» را بخود وامی گذارد و رهایت می کند تا آن رابخوانی. و «تو» اکنون حسابگر «خویشتن» هستی. و «تو» ناامید از همه جا نگاهی به «نامه ی» پر از گناهت می اندازی و می گویی: «این چه کتابی است که ریز و درشت اعمال مرا ضبط کرده است؟!»

«ای کاش این نامه را به من نمی دادند و ای کاش (در همین حال شک و تردید از سرنوشت باقی بودم و) نمی دانستم حسابم چیست! ای کاش همان مرگ می بود و بس!» رنج و اندوه سرتاسر وجودت را فراگرفته است سخت به خودت فکر می کنی و از عذابی که در انتظار توست سخت وحشت کرده ای.

وَ یَخافُونَ سُوءَ الْحِسابِ (رعد/21) «از بدی حساب (روز قیامت) بیم دارند»

عرق از سرو رویت فرو می ریزد و اطراف دهانت را احاطه کرده است و لرزش زمین تمام اندامت را می لرزاند و باخود می گویی: عجبا! خیال می کردم گناهانم را می توانم پنهان نگاه دارم و گمان می بردم هیچ حساب و کتابی در کار نیست و انسان ها «بیهوده» آفریده شده اند!

در دنیا به گوشم می خواندند:

«کسی که به اندازه ی سنگینی یک ذره کار خوبی کرده باشد آن را می بیند و کسی که به اندازه سنگینی یک ذره کار بدی کند آن را می بیند.» و من چنین سخنانی را پوچ و بیهوده می پنداشتم! خدایا! خدایا! مرا ببخش!

اما پاسخ می شنوی:

أَفَلَمْ تَکُنْ آیاتی تُتْلى عَلَیْکُمْ فَاسْتَکْبَرْتُمْ وَ کُنْتُمْ قَوْمًا مُجْرِمینَ (جاثیه/31)

                                                          

«مگر آیات من بر شما خوانده نمی شد و شما برتری جستید و قوم مجرمی بودید؟!»

«من» امروز در میان شما به عدالت حکم می کنم و به هیچ کس در دادگاه «من» ظلم نمی شود امروزحق ضعیف را از قوی می گیرم امروز به نفع مظلوم از ظالم دادخواهی می کنم...

و «تو» که پرونده ای جز گناه و معصیت خدا نداری سخت به خود می پیچی و در انتظار لحظه ای هستی که دقیقاً به حسابت رسیدگی نمایند.

لحظه ها بسیار بر تو دشوار است و «تو» بسیار غمگین که چه خواهد شد؟ و به این ترتیب در دادگاه عدل الهی حاضر خواهی شد. دادگاهی که در آن همه چیز آشکار خواهد شد.

وَ إِنْ تُبْدُوا ما فی أَنْفُسِکُمْ أَوْ تُخْفُوهُ یُحاسِبْکُمْ بِهِ اللّهُ (بقره/284)

«اگر آنچه را که در دل دارید آشکار سازید یا پنهان دارید، خداوند طبق آن محاسبه می کند.»

و «تو» با شنیدن این ندا می گویی:

پس اگر مرا به جهنم بردند از آن جا فرار خواهم کرد.

باز ندا بلند می شود:

وَ لَهُمْ مَقامِعُ مِنْ حَدیدٍ؛ کُلَّما أَرادُوا أَنْ یَخْرُجُوا مِنْها مِنْ غَمِّ أُعیدُوا فیها وَ ذُوقُوا عَذابَ الْحَریقِ (حج/22و21)

(و برای آنان گرزهایی از آهن است، هرگاه بخواهند از غم و اندوه های دوزخ خارج شوند آنها را به آن باز می گردانند و (به آنها گفته می شود) بچشید عذاب سوزان را)

یا حَسْرَتَنا عَلى ما فَرَّطْنا فیها (انعام/31)

«ای افسوس بر ما که در دنیا کوتاهی کردیم و از وظیفه سرباز زدیم»

رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْها فَإِنْ عُدْنا فَإِنّا ظالِمُونَ (مؤمنون/107)

«پروردگارا ما را از عذاب جهنم بیرون آور اگر دوباره خلاف کردیم ظالم و سزاوار دوزخیم»

ولی جواب می شنوند:

خفه شوید مگر یادتان رفته که هرگاه گروهی از بندگان شایسته من در مناجات خود مرا می خواندند و ندا می دادند:

آمَنّا فَاغْفِرْ لَنا وَ ارْحَمْنا وَ أَنْتَ خَیْرُ الرّاحِمینَ (مؤمنون/109)

و از من طلب عفو و بخشش می کردند شما آنان را به مسخره گرفته و می خندیدید! و همین توهین و مسخره کردن سبب غفلت و بدبختی شما شد در آن دادگاه باز سوال می کنند:

عمرت را چه کردی؟ در جوانیت، « خود» را به چه چیزهایی مبتلا نمودی؟ مالت را از کجا به دست آوردی و در کجا صرف کردی؟ از گوش تو در مورد شنیدنیها و از چشمت، درباره دیدنیها و از آلات قلبت و از افکار و عقایدی که داری سوال می کنند؛ ولی اجزا و اندامهای وجودت هر چه پاسخ می گویند به ضرر «تو» است! چون «تو» جز بدی کاری نکرده بودی! سالها تمام می شود! دیگر فرصتی باقی نمانده است و باید به طرف «جهنم» حرکت کنی در آن هنگام صحنه هایی از عمل خود در دنیا را به تو نشان       می دهند. آفتاب طلوع کرده است که چشمانت را به هم می مالی و آهسته از رختخواب بیرون می آیی! وجدان سخت آزارت داده و ندا می دهد: «اگر از هوای نفست اطاعت نمایی، کور و کرت می کنند.» و «تو» زیر لب می گویی:

آدم در حال خواب که تکلیف ندارد! مگر حالا چه شده است؟ فقط یک نمازی قضا شده، شده که شده چیزی که نشده این همه نماز که خوانده ام، خداوند پاداش آنها را بدهد.

آه دیگر خدا از«من» چه می خواهد؟! و شیطان از پشت پرده بر گوشت می خواند:

بیا! بیا! درست می آیی!

نماز چیه؟! این ها همه اش «حرفه» «قیامتی» در کار نیست! و «تو» همه این حرفها را قبول می کنی و تسلیم شیطان می شوی صحنه ها همچنان ظهور پیدا می کند و «تو» در آن صحرای قیامت همه ی اعمالت را مشاهده می کنی و از تعجب و ناراحتی سخت بر خود می پیچی و می سوزی و نمی دانی که چه بکنی؟ آری اینها را خودت انجام  داده ای چه فراوان به خطا رفته ای! ای کاش همچنان «عابد» باقی مانده بودی و تسلیم شیطان نمی شدی! فکر درباره صحنه های اعمال دنیا سخت عذاب می دهد که در این هنگام ندا داده می شود:

خُذُوهُ فَغُلُّوهُ ثُمَّ الْجَحیمَ صَلُّوهُ (الحاقه/31و30)




  • وقت بخیر:خواننده ی گرامی :
  • نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی | یکشنبه 89 خرداد 2 ساعت 5:20 عصر |

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    رمضان واحادیث مربوط به ماه رمضان
    دهه فجر انقلاب اسلامی ......
    چرا خدا به شما کمک نمی کند؟؟
    میلاد حضرت زهرا س
    شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها تسلیت باد
    هفته بسیج
    هفته بسیج گرامی باد
    روز ایثار وشهادت اصفهان
    [عناوین آرشیوشده]
    کد عکس

    اسلایدر

    خوش آمود گویی

    ابزار وبلاگ