هر چند وقت یکبار آقا اجازه حضور عروس و دامادهای جوان را برای جاری ساختن خطبه عقد از لبان مبارکشان صادر می کنند.کتاب "مطلع عشق" گزیده ای از رهنمودهای حضرت آیت الله سید علی خامنه ای به زوجهای جوان است که توسط "محمد جواد حاج علی اکبری" جمع آوری شده است.در ابتدای این کتاب خاطراتی شیرین از این مجالس بیان شده که یکی از آنها در ذیل این گزارش می آید.به گزارش جهان لحظات سخت انتظار رو به پایان است.انتظار شیرین جوانان مومن،عروس و دامادهای جوان ،با نزدیک شدن ورود رهبر و مقتدایشان در حال تعبیر شدن است....قبل از ورود رهبر شخص با صفایی جلوی جمع می ایستد با چند تذکر اعلام می کند که آقا وکیل عروس خانمها هستند و جناب آقای محمدی گلپایگانی ،از دامادها وکالت خواهند گرفت. عروسها از این موهبت الهی احساس کرامت و سرافرازی می کنند و زیر چشم به دامادها فخر می فروشند.دامادها اندکی دلخور می شوند ولی بعد با توجه به اینکه اصل قضیه همان "انکحت"است که آقا می گوید، خودشان را آرام می کنند.به هر حال معلوم می شود از همین اول باید هوای خانمها را داشت.همه چیز مهیاست ...!و لحظاتی بعد...پرده کنار می رود و سیمای پر نور نائب مهدی با هاله ای زهرایی و لبخندی آسمانی بر جمع طلوع می کند. مطابق با شیوه این محافل ابتدا رهبر در جملاتی کوتاه و نغز چند نکته به رهروان جاده خوشبختی هدیه می دهند....بعد از بیان نکته ها، از یک یک عروس خانمها وکالت می گیرندواینجا دیگر کسی برای بله گفتن ناز نمی کند.بعد از چند نفر، آقا نام عروس دیگری را می خوانند و با ذکر مهریه و یادآوری شروط ، از او وکالت می خواهند...بر خلاف رویه دختر سکوت می کند.جمع در حیرتی سنگین فرو می رود.آقا اندکی درنگ می کنند :"اگر وکالت ندهید عبور می کنم..." دختر در حالی که بغض گلویش را می فشرد لب باز می کند:"آقا جان شرط داره!" تعجب حاظران بیشتر می شود."چه شرطی دخترم؟" "به شرط اینکه شما من و پدرم را در روز قیامت شفاعت کنید." و کسی از کنار جلسه ادامه می دهد:"آقا !ایشان دختر سردار رشید اسلام شهید ... هستند." جمع منقلب می شود .آقا متواضعانه پاسخ می دهند:"دخترم!پدر عزیز و شهید شماست که باید از همه ما شفاعت کند!"اشک از چشمان دختر سرازیر می شود و مجلس به یاد لاله های زهرایی حال و هوای دیگری می گیرد.
نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی |
شنبه 89 آبان 15 ساعت 9:29 صبح
|
|
نظرات شما عزیزان نظر
|
تذکر : تذکر از محسنات اخلاقی است به معنای یاد آوردن و تنبه است . مشتقات این واژه در قرآن بسیار به کار رفته است :از جمله در آیه ی45 سوره ی ق . خداوند در آیه ی 55 سوره ی ذاریات می فرماید : ( و ذکر فان الذکری تنفع المو منین ) فخر رازی در تفسیر این آیه می گوید : ( این آیه می فهماند پشت کردن به همه کس لازم نیست و دعوت همه فایده ندارد و از کافران رو گرداندن و به مومنین یاد آور شدن موجب وصول به مقصود است . یاد آوری موجب می شود یقین مومنین استوارتر بشود و از سخنان و یاد آوری ها ی تو بهره مند شوند و بر ایمان آنان بیفزاید .
نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی |
چهارشنبه 88 مهر 1 ساعت 11:57 عصر
|
|
نظرات شما عزیزان نظر
|
تقدیم به قلب پرمهر همه پدران
نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی |
یکشنبه 88 خرداد 17 ساعت 5:18 عصر
|
|
نظرات شما عزیزان نظر
|
نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی |
شنبه 88 خرداد 9 ساعت 11:24 صبح
|
|
نظرات شما عزیزان نظر
|
1- غضب خدا را خاموش می کند. 2- سبب شفای مریض است . 3- روزی را زیاد می کند . 4- فقر را از بین می برد. 5- عمر را زیاد می کند . ادامه مطلب...
نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی |
شنبه 88 اردیبهشت 19 ساعت 4:7 عصر
|
|
نظرات شما عزیزان نظر
|
نامه ای به خدا خداوندا می خوام بگم خیلی حرفها باهات دارم بزنم .حرفهایی که گفتنش یک جور عذابم می ده و نگفتنش یک جور دیگه .اگر بهت بگم زبونم رو عادت ندادم که هر کس وناکسی رامحرم حرفام بدونم .پس به چشمام آموزش بده که هر کسی ارزش دیدن رو نداره باچشمام بگو همه رونباید با یه چشم دید . با این که تو در کنار منی ولی نمی دونم چرا نمی بینمت .
نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی |
یکشنبه 88 اردیبهشت 13 ساعت 5:11 عصر
|
|
نظرات شما عزیزان نظر
|
بسم الله الرحمن الرحیم گلایه قرآن از کجا بگویم ؟ از که بگویم از آنان که با قلبی چون سنگ . ارزش معنوی مرا در زیر موزه های خود از بین می برند نه، نه ، مرا با آنان کاری نیست واما از آنا نکه با قلب رئوف وروح آرام ، نیاز و آرزو یشان را در الفاظم نشان گیرند وبس . بی آنکه در اعما ق فرما نم نشا نی از خدا گیرند وپا در راه بگذا رند . من از اینان گله دارم . هزاران، صد هزاران گله دارم
نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی |
یکشنبه 88 اردیبهشت 13 ساعت 5:5 عصر
|
|
نظرات شما عزیزان نظر
|
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
|