نمی توان امید داشت ، آدم های کوچک رازهای بزرگ را نگاه دارند. حکیم ارد بزرگ هیچکس حق ندارد وظایف خود را فدای تمایل دل خویش کند، اما دست کم باید این حق را به دل داد که هنگام عمل به وظایف خویش خوشنود نباشد. رومن رولان هرکسی که بداند که نداند از همه داناتر است یک چیز را خوب می دانم و آن این است که هیچ نمی دانم هر که بداند درست چیست، دست به نادرست نمی زند . سقراط زیبارویان ، با ادب و منش نیکو ، فرشته و پریزاد می گردند . حکیم ارد بزرگ جرم این است که ندانیم زندگی خیلی ساده تر از اینهاست که ما فکر می کنیم . فریدریش نیچه شما بدون تسلط بر خود نمی توانید فاتح دیگران باشید. کیم وو چونگ آدمها را آنگونه بخواهیم که هستند نه آنگونه که می خواهیم . حکیم ارد بزرگ انسان اگر ناخوش باشد و کار کند بهتر از این است که سلامت باشد و بیکار بنشیند . کازوبون انسان با استقامت قدرت و نفوذ تعقل واستدلال میتواند حتی بر وبا و طاعون غلبه کند . ناپلئون بناپارت تنها با از خودگذشتگی برای دیگران می توان جاودانه شد . حکیم ارد بزرگ به گرسنگی مردن بهتر که نان فرو مایگان خوردن . سعدی ما در رویدادهای زندگی خود نقشی نداریم، اما در اینکه چگونه آنها را تعبیر کنیم، مؤثر هستیم . نیچه برای ربودن دل آدمیان باید بر هم پیشی بگیریم و این زیباترین آورد زندگی است . حکیم ارد بزرگ هرکس همان گونه است که فکر می کند پس مراقب افکار خود باشید . ذهن همچون ساعتی پیوسته درحال کار کردن است و باید هر روز با اندیشه های خوب آن را کوک کرد . جی.پی.واسوانی میان دانستن و دریافت کردن فاصله زیادی است. دانستن دشوار نیست اما دریافت کردن دشوار است. شو کینگ هیچ پیر جهان دیده ای منکر برآیند زهرآلود ، دارایی حرام در زندگی آدمی نیست . حکیم ارد بزرگ دشمن چون از همه حیلتی فرو ماند سلسله دوستی بجنباند . پس آنگه به دوستی کارها کند که هیچ دشمنی نتواند . سعدی بی خردی اسارت بدنبال دارد .و خرد موجب آزادی و رهایی است . حکیم فردوسی خردمند خبرچینان و بدگویان بزرگترین آفت های ماندگاری هر گروهی هستند . حکیم ارد بزرگ موفقیت تنها یک چیز است این که : زندگی را به دلخواه خود بگذرانید. کریستوفرمورلی هستی ما به ناپایداری ابرهای پاییز تماشای تولد و مرگ موجودات همچون نظاره شعلههای آتش یک عمر مانند جرقه رعدی در آسمان چون سیلابی پر شتاب و روان از سراشیبی کوهی . گواتما بودا اگر در بند زندگی روزمره تان شوید نمی توانید گامی بسوی بهروزی بردارد . حکیم ارد بزرگ هیچ کس نمی تواند ما را بهتر از خودمان فریب دهد .گوت زندگی بخت آزمایی بزرگی است که فقط بلیط های برنده را می توان دید» ضرب المثل سانسکریت هیچ گاه از داشتن دشمن نترس ، از انجام ندادن درست آرمان های خویش بترس . حکیم ارد بزرگ درختان بارور خم می شوند و مردان بزرگ متواضع میگردند، اما شاخه های خشک و مردم نادان می شکنند وخم نمی شوند. یوستین گوردر انسان وقتی تمام عیار، وحدت یافته، آرام، بارور و شادمان می شود که فرآیند فردیت کامل شود، وقتی که ؛ خودآگاه و ناخودآگاه او بیاموزند در صلح و صفا با هم زندگی کنند و مکمل یکدیگر باشند . ک.گ.یونگ
نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی |
سه شنبه 92 اسفند 20 ساعت 12:17 صبح
|
|
نظرات شما عزیزان نظر
|
یا زینب کبری (س) با خبر کرد نسیمی همه ی دنیا را مطلاطم شده دیدند دل دریا را گل سرخی که می از قطره ی شبنم می زد مست می کرد ز بوی نفسش صحرا را چه صفایی چه هوایی چه دلی داشت زمین شور می داد ز حال خوش خود بالا را چشمهایی به روی چشم دگر وا شد و بعد دل مجنون کسی برد دل لیلا را بین آغوش برادر چقدر آرام است چقدر ناز ربودست دل بابا را گوییا بار دگر حضرت پیغمبر دید عکسی از ماه رخ کودکی زهرا را
زینت خانه ی مهتاب به دنیا آمد زینب حضرت ارباب به دنیا آمد
چهره اش منعکس از طلعت روی زهراست عشق بازیش از آن حال و هوایش پیداست حضرت زینب کبری خودش اقیانوسیست گرچه چشمان پر از گوهر نابش دریاست اگر عباس علمدار صف کرب و بلاست از ازل تا به ابد پرچم زینب بالاست مادری کرد برای سه امامش زینب پس ولایت به پرستاری او پا برجاست سوره ی مریم قرآن نمی از تفسیرش وسعت روح بزرگش چقدر نا پیداست
بهترین خوبترین خواهر دنیا آمد حضرت فاطمه ی دیگر دنیا آمد
نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی |
دوشنبه 92 اسفند 12 ساعت 9:54 عصر
|
|
نظرات شما عزیزان نظر
|
بسم الله الرحمن الرحیم هشتم اسفند سالروز تاسیس امور تربیتی گرامی باد در سالهای نخست پیروزی انقلاب اسلامی، نهاد امورتربیتیباهدفگسترشوتعمیقارزشهای انقلاب اسلامی در نظام آموزش و پرورش کشور شروع به شکل گیری کرد و بر همین اساس شهیدان رجایی و باهنر در دوران تصدی وزارت آموزش و پرورش در سال 1359 شمسی اقدام به تاسیس ستادهای امور تربیتی در مدارس کردند تا دانش آموزان را به ارزشهای اسلامی ترغیب کنند. اگر تهذیب در کار نباشد علم توحید هم به درد نمی خورد. این نهاد از بدو شکل گیری تا به امروز مجموعه وسیعی از عملکردها و وظایف متعدد و گوناگونی را بعهده داشته و تحقق امر تربیت را منوط به حضور مربی و فعالیتهای رسمی غیر کلاسی در کنار آموزشهای کلاسی می داند. اهداف و اصول مشروحه زیر علل اصلی تشکیل این نهاد انقلابی پرورشی می باشند که عبارتند از: 1.انتقال ارزشهای دینی و فرهنگی انقلاب اسلامی به مدارس 2.تربیت و بازسازی دانش آموزان در فضایی انقلابی و اسلامی 3.زمینه سازی برای ورود نگرش های دینی و ارزشهای انقلاب اسلامی به نظام آموزش و پرورش و حفظ مدارس از آفات فرهنگی و سیاسی. 4.شناخت و پرورش استعدادهای دانش آموزان در رشد دینی، عقلی، اجتماعی، عاطفی آنان و حفظ ارزشها. بنابراین مهمترین اهداف تشکیل امور تربیتی را حراست از مرزهای اعتقادی و حفظ دستاوردها و تبیین ارزشهای انقلاب در مدارس باید دانست. چرا که انگیزه های انقلابی و اسلامی همراه با شعار مربیان امور تربیتی سربازان انقلابندموجب تاسیس این نهاد انقلابی شده است. این مجموعه در طی سالهای شکل گیری خود تلاش گسترده ای را درجهت رفع کاستی ها و پرورش مذهبی و انقلابی دانش آموزان به انجام رسانده است. لازم به ذکر است که ارزیابی فعالیتها نیاز به شناختن اهداف و راهبردهای اجرایی دارد. لذا فعالیتهای امور تربیتی باید همراه و هم قدم با نظام پرورشی باشد تا بتواند نسبت به رسالت و نقش خویش و اهداف بنیادی این نهاد جامعه عمل بپوشاند. قابل ذکر است که طرح امور تربیتی همه ارکان آموزش و پرورش رابا محوریت معلمان، کتابهای درسی، نظام ارزشیابی، خانواده و دانش آموز در برمی گیرد. هر ستاد امور تربیتی در مدارس از سه عضو تشکیل می شود که عبارتند از: 1. مدیر مدرسه و یا یکی از معاونان که به مسائل تربیتی آگاهی بیشتری دارد. و امام (ره)؛ چه خوش می فرمایند: .......... اگر چنانچه معلم یک معلمی باش که دعوت به نور بکند، دعوت به صلاح بکند، دعوت به اسلام بکند، دعوت به اخلاق صالحه بکند، دعوت به ارزشهای اسلامی بکند، آن ارزشهایی که عندالله ارزش است ـ اگر معلم این کار را بکند همانطوری که انبیاء مرد م را از ظلمت به نور می کشانند این معلم هم این بچه ها را از ظلمات به نور وارد می کند و همین شغلی است که شغل انبیاء است.
نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی |
سه شنبه 92 اسفند 6 ساعت 9:0 صبح
|
|
نظرات شما عزیزان نظر
|
علل و اسباب غیبت !
نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی |
جمعه 92 اسفند 2 ساعت 9:49 عصر
|
|
نظرات شما عزیزان نظر
|
نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی |
جمعه 92 اسفند 2 ساعت 9:48 عصر
|
|
نظرات شما عزیزان نظر
|
غیبت متجاهر به فسق :
نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی |
جمعه 92 اسفند 2 ساعت 9:47 عصر
|
|
نظرات شما عزیزان نظر
|
خداوند به اندازه اعتمادمان با ما همراهی میکند ما به اندازه معرفت و شناختمان به هم تکیه میکنیم، اعتماد کنیم. اعتماد بستگی به مقدار معرفت ما به افراد دارد. به عنوان مثال، آیا چند میلیون تومان میتوان پیش فلانی امانت گذاشت؟ بستگی به اعتماد دارد. چگونه و چقدر شما را میشناسم. برخی از ما آنچنان به هم اعتماد داریم که یک میلیون و 10 میلیون که هیچ، یک میلیارد هم هیچ، حتی ناموسمان را هم حاضریم امانت پیشاش بگذاریم، میدانیم نگه میدارد و حفظ میکند. گاهی از اوقات هم نه، تسبیحی را هم حاضر نیستیم به طرف بدهیم. برای اینکه میدانیم از بین میبرد. تسبیح را هم باید با دعوا از او بگیریم. پس این نکته پیداست که در جامعه ما و در زندگی به اندازه شناختی که به افراد پیدا میکنیم، با او ارتباط برقرار می کنیم، اگر مثبت ببینیم به او اعتماد میکنیم. امانت پیش او میگذاریم. اگر اعتمادی نبودف چیزی پیش کسی نمیگذاریم، برای اینکه اعتماد نیست. سؤال این جاست: شما به خداوند متعال چقدر اعتماد دارید؟ بعضی از ما هیچ. میگوید خدا در آسمان هفتم است. گفته نمی شود؟ ته دل آدمی چیست؟ همینجوری نیست؟ به دکتر اعتماد بیشتری داریم تا خدا. گاهی وقتها فقط بالای درب مینویسیم هوالشافی(خدا شفا میدهد). حتی من دیدم برخی که گناه میکنند اگر گفتی خدا میبخشد میگوید از کجا؟ نمیتواند به خداوند اعتماد کند. و این نکتهای است که یک طرفه نیست. اَنَا عِندَ ظَنِّ عَبدِیَ المُؤمِنَ وَ مَن یَتَوَکَّل عَلَی اللهِ فَهُوَ حَسبُهُ به خداتکیه کند طوری نیست که اگر گناهی هم کرد، باز هم به خودش اعتماد کند، بگو باز هم خود خدا، از همه بهتر است. اگر در ارتباط با او خطا هم کردی، بگو ممکن است دیگران نامردی کنند، آبروی مرا ببرند، امّا او آبروی مرا نمیبرد. این کی فهمیده می شود؟ وقتی که بیشتر با آن درگیر شویم. یعنی برویم دنبالش، که معرفت بیشتری پیدا کنیم. نگاه کنید ببینید خدای متعال چند بار تا حالا رسوایتان کرده، آن جاهائی که رسوا شدید، او رسوایتان کرده؟ یا خودتان خود را به رسوائی کشیدید. یا دوستانتان رسوایتان کردند؟ در حدیث معراج که از احادیث قدسی است خداوند به پیامبرش(صلی الله علیه و آله) میفرماید: به عزّت و جلالم و مرتبهام سوگند، نشد کسی به غیرِ من تکیه کند، مگر اینکه به دست همان او را به زمین بزنم. چون فهم این مطلب سخت است. توقع هم ندارم راحت گرفته شود. دقّت کنید متوجه میشوید. اِتَّقِ شَرَّ مَن اَحسَنتَ اِلَیهِ "بترسید از شرّ کسیکه به او نیکی کردهای" من بیشتر به چه کسی نیکی میکنم؟ زنم، بچهام، دوستان صمیمیام. به چه کسی رأی میدهم به هم حزبیهایم. چرا؟ توضیح آن یک مقداری سخت است. از همین زن و بچهات و هم حزبیهایت زمین میخوری. این زمین خوردن کی است؟ چه وقتی است؟ چگونه است؟ چرا؟
نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی |
سه شنبه 92 بهمن 29 ساعت 10:7 عصر
|
|
||
نظرات شما عزیزان نظر
|
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
|