نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی |
شنبه 92 شهریور 2 ساعت 1:35 عصر
|
|
نظرات شما عزیزان نظر
|
دقت فوق العاده دراحترام به پدرومادر درحقیقت دردوآیهای که گذشت، قسمتی ازریزه کاریهای برخوردمؤدبانه وفوق العاده احترام آمیز فرزندان رانسبت به پدران ومادران بازگومیکند: 1- از یک سوانگشت روی حالات پیری آنها که درآن موقع ازهمیشه نیازمندتربه حمایت ومحبّت واحترامند گذارده، میگوید: کمترین سخن اهانت آمیزرابه آنهامگو! آنها ممکن است براثرکهولت به جایی برسندکه نتوانندبدون کمک دیگری حرکت کنند، وازجابرخیزندوحتی ممکن است قادربه دفع آلودگی ازخود نباشند. دراین موقع آزمایش بزرگ فرزندان، شروع میشود. آیاوجودچنین پدرومادری رامایه رحمت میدانند، ویابلاو مصیبت و عذاب؟ آیاصبر و حوصله کافی برای نگهداری احترام آمیزازچنین پدر و مادری را دارند و یا هر زمان با نیش زبان، با کلمات سبک و اهانت آمیزو حتی گاه باتقاضای مرگ اوازخداقلبش را میفشارند و آزار میدهند؟ 2- ازسوی دیگرقرآن میگوید: دراین هنگام به آنهااف مگو. یعنی اظهارناراحتی وابرازتنفّرمکن. وبازاضافه میکندباصدای بلندواهانت آمیزودادوفریادباآنها سخن مگو. وبازتاکیدمیکندکه باقول کریم وگفتار بزگوارانه باآنهاسخن بگوکه همه آنهانهایت ادب درسخن رامیرساندکه زبان کلید قلب است. 3- ازسوی دیگردستوربه تواضع وفروتنی میدهد. تواضعی که نشان دهنده محبّت وعلاقه باشدونه چیزی دیگر. 4- سرانجام میگوید: حتی موقعی که روبه سوی درگاه خدامیآوری پدرومادرراچه درحیات وچه درممات فراموش مکن وتقاضای رحمت پروردگاربرای آنها بنما. مخصوصااین تقاضایت رابااین دلیل همراه سازوبگوخداوندا همانگونه که آنها درکودکی مراتربیت کردندتومشمول رحمتشان فرما!؟ [iii] نکته مهمی که ازاین تعبیر(علاوه برآن چه گفته شد) استفاده میشوداین است که اگرپدرومادر، آن چنان مسن وناتوان شوندکه به تنهایی قادربه حرکت ودفع آلودگی ازخودنباشند، فراموش نکن که توهم در کودکی چنین بودی وآنها ازهرگونه حمایت ومحبّت ازتودریغ نداشتند؛ محبّت آنهاراجبران نما. وازآنجاکه گاهی دررابطه باحفظ حقوق پدرومادرواحترام آنها وتواضعی که برفرزندلازم است ممکن است لغزشهایی پیش بیایدکه انسان آگانه یاناآگاه بسوی آن کشیده شود. 6- سوره عنکبوت آیه8 {ووصّینابوالدیه حسناًواِن جاهداک لتشرک بی مالیس لک به علم فلاتطعهما الیّ مرجعکم فأنبأکم بماکنتم تعلمون} مابه انسان توصیه کردیم که به پدرومادرش نیکی کند، واگرآنها تلاش کنندکه برای من شریکی قائل شوی که به آن علم نداری، ازآنهااطاعت مکن، بازگشت همه شمابه سوی من است، وشماراازآنچه انجام میدادیدباخبرخواهم ساخت.
نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی |
شنبه 92 شهریور 2 ساعت 1:14 عصر
|
|
نظرات شما عزیزان نظر
|
نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی |
پنج شنبه 92 مرداد 31 ساعت 10:57 صبح
|
|
نظرات شما عزیزان نظر
|
کی شود در ندبه های جمعه پیدایت کنم گوشه ای تنها نشینم تا تماشایت کنم می نویسم روی هر گل نام زیبای تو را تا که شاید این شب جمعه ملاقاتت کنم هر سحر با یاد تو در گریه ام می خوانمت تا به کی از سوز دل ناله ز هجرانت دهم چشمهای خسته ام بارد ز هجرانت عزیز آنقدر بارم ز دیده تا که پیدایت کنم هردم از نومیدی شمارم عقده های خویش را تا به کی از پشت در آهسته نجوایت کنم بی قرارم مهدیا از بهر دیدار رخت تا به کی از مادرت زهرا تمنایت کنم؟ ********** سحر خیز مدینه کی می آیی دوای درد سینه کی می آیی عزیزم مادرت چشم انتظاره امید فاطمه پس کی می آیی ********** جمعه رفت و هنوز امید غریب و ماتم زده منتظرانت به این است شاید جمعه بعدنوای انا المهدیتو جهانگیر شود . پس هنوز در انتظارت می مانیم. ای عزیز زهرا. اَللّهُمَّ عجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج
نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی |
پنج شنبه 92 مرداد 31 ساعت 10:31 صبح
|
|
نظرات شما عزیزان نظر
|
بقیع یا بقیعالفرقد یا جنتالبقیع نام قبرستانی در مدینه است که قدمتی بسیار داشته و برخی امامان شیعه در این آن مدفون هستند.
پیشینه تاریخی بقیع به دوران قبل از اسلام میرسد ولی در کتب تاریخی به روشنی قدمت تاریخی آن مشخص نشده است. بعد از هجرت مسلمانان به مدینه، بقیع تنها قبرستان مسلمانان بوده، مردم مدینه قبل از آمدن مسلمانان به آنجا اجساد مردگان خود را در دو گورستان «بنیحرام» و «بنیسالم» و گاهی نیز در خانههایشان دفن میکردند، در واقع بقیع اولین قبرستانی است که به دستور پیامبراکرم(ص)و توسط مسلمانان صدراسلام ساخته شد. اولین کسی که در آنجا به توصیه پیامبر دفن شد عثمان بن مظعون بود که از دوستان نزدیک پیامبر(ص) و علی بن ابیطالب به شمار میرفت. حضرت علی(ع) در سخنان خود از عثمان بسیار یاد میکرد و بدلیل علاقه بسیار حضرت علی به وی، نام یکی از فرزندانش را عثمان نهاد.
نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی |
جمعه 92 مرداد 25 ساعت 12:28 عصر
|
|
نظرات شما عزیزان نظر
|
مراحل تدریس تشدید
نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی |
چهارشنبه 92 مرداد 23 ساعت 7:36 عصر
|
|
نظرات شما عزیزان نظر
|
زبان، مهم ترین وسیله برای برقراری ارتباط بین انسان هاست. خداوند این توانایی بر تکلّم و صحبت کردن را از نعمت های بزرگ خود برمی شمارد که در ابتدای سوره ی الرحمن به آن اشاره می کند. پیامبرانی را که خداوند برای هدایت انسان ها مبعوث می فرمود باید برای ارتباط با قوم خود به زبان همان قومی که در میان آنها مبعوث شده اند صحبت می کردند و دستورات اخلاقی و احکام و عقاید را به همان زبان برایشان بیان می کردند. با توجه به شرایط قبل از بعثت در میان جاهلیّت عرب، خداوند پیامبراکرم (ص) را در میان قوم عرب مبعوث فرمود، پس باید به زبان آنها صحبت کرده و معجزه ای می آورد که قابل فهم باشد. لذا قرآن، معجزه ی پیامبر (ص)، نیز به زبان عربی نازل شد. اگر چه نباید خصوصیات ذاتی زبان عربی، از جمله قانون مند بودن قالب های فصاحت و بلاغت بسیار آن و ... را نادیده گرفت. اما سؤال دیگر این است که چرا آخرین پیامبر (ص) خدا عرب زبان بود، تا به دنبال آن، کتابش نیز به زبان عربی باشد؟ در پاسخ باید گفت: با توجه به این که عرب ها مردمی هستند که به زبان، راه و روش و آیین و نسب خود تعصب خاصی دارند (عامل درونی حفظ) و در طول تاریخ، هیچ حکومت و سلطه ی خارجی هم نتوانسته آنان را به تغییر زبان مجبور کند(عدم عامل بیرونی برای تغییر) و امکانات فراوان زبان عربی برای بیان بیشترین حجم از مطالب در کمترین حجم از الفاظ بدون ابهام گویی و نارسایی، سرزمین حجاز و زبان عربی، بهترین راه دفاع طبیعی و غیر خارق العاده از دین و بقای دین خاتم و کتاب ایشان بود. بنابراین، یکی از دلایل نازل شدن قرآن به زبان عربی، حفظ و صیانت ابدی آن بوده است.
نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی |
سه شنبه 92 مرداد 22 ساعت 12:35 صبح
|
|
نظرات شما عزیزان نظر
|
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
|