سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دارالقران الکریم جرقویه علیا
آزمند بودن ، جاودان بندگى نمودن است . [نهج البلاغه]

 تصاویر  آموزشی دور ه ضمن  خدمت مر حله دوم ویژه همکاران  آموزشی وپرورشی ومربیان محترم  دارالقرآن الکریم

ادامه مطلب...


  • وقت بخیر:خواننده ی گرامی :
  • نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی | سه شنبه 88 بهمن 6 ساعت 3:34 عصر |

    مطالبی پیرامون ظن و تجسس در آیه ی غیبت :
    « یا ایها الذین آمنوا اجتنبوا کثیرا من الظن ، ان بعض الظن اثم و لا تجسسوا » و در آن چند نکته است
    1ـ مراد از « ظن » در آیه :
    مراد از « ظن » در آیه شریفه ، ظن سوء است . به دلیل آنکه حسن ظــن به دیگران نیک و در شرع   مقدس اسلام به آن توصیه گردیده است . از جمله در قضیه ی افک در آیه ی 12 سوره نور می فرماید :
    « و لو اذ سمعتو ظن المومنون و المونات بانفسهم خیرا و قالوا هذا افک مبین »
    چرا مردان و زنان مومن وقتی آن را شنیدند به یکدیگر حسن ظن نورزیده و نگفتند این تهمتی است آشکار   در این نوشتار در مبحث « انواع ظن » به این مطلب بیشتر پرداخته خواهد شد .
    2 ـ مفهوم « اجتنبوا » در آیه
    مراد از نهی « اجتنبوا » در این آیه ، نهی از خود ظن نیست ، بلکه نهی از پاره ای مقـدمت اختیاری است که  موجب سوء ظن می شود و همچنین نهی از پذیرفتن    و ترتیب   اثر دادن   و عـملی   کردن همان   سوء ظن است . علامه طباطبایی (ره) در این باره می نویسد :
    « مراد به اجتناب از ظن ، اجتناب از خود ظن نیست ، چون ظن خود نوعی ادراک نفسانی است ، و در دل باز است ؛ ناگهان ظنی در آن وارد می شود و آدمی نمی تواند برای نفس و دل خود دری بسازد تا از ورود ظن جلوگیری کند ، پس نهی کردن از خود ظن صحیح نیست ، بلکه مگر آنکه از پــاره ای مقدمات اختیاری آن نهی کنند . پس منظور از آیه مورد بحث نهی از پذیرفتن ظـن بد است ،
     می خواهد بفرماید : اگر درباره ی کسی ظن بدی به دلت وارد شد آن را نپذیر و ترتیب اثر به آن مده » .(2)
    3 ـ مراد از « کثیرا من الظن » در آیه مذکور :
    در بیان مراد از عبارت مذکور دو مطلب مطرح است :
    الف ) منظور آن است که سوء ظن فی نفسه در بین مرد زیاد پدید می آید ، نه اینکه در مقایسه با سایر افراد ظن. یعنی هر چند ظن های سوء جزئی از ظنهاست که برخی نیک و برخی مباح و بــرخی بد هستند ، اما این نوع ظن خود به خود زیاد وجود دارد .
    ب ) مراد اجتناب از بسیاری از گمان هاست چه نیک و چه بد . یعنی اینکه از خیلی گمان هـا چه آنها که می دانید گناه است و چه آنها که می دانید گناه است ، دوری کنید مبادا که به ظن هایی کـه گناه است دچار شوید .
    در این صورت امر به اجتناب از « کثیرا من الظن » امری احتیاطی خواهید خواهد بود .(3)
    ملامحسن فیض در این زمینه می گوید :
    « و ابهام الکثیر لیحتاط فی کل ظن و یتامل حتی انه من ای القبیل »(4) نکره بودن « کثیرا» برای آن است که انسان در هر ظنی احتیاط کند و درنگ پیشه نماید تا دریابد که آن ظن از کدام نوع است ( از ظن های نیک است یا بد )
    4 ـ انواع ظن :
    همان گونه که ملاحظه کردید آیه شریفه متضمن نهی از بسیاری از ظنها و گمانها بود و بیــان شد که مراد از این ظنها در آیه مذکور همان گمانهای بد است و در شرع مقدس اسلام ظن های خوب نه تنها مذموم بلکه ممدوح نیز هستند . به همین مناسبت لازم است مطالبی درباره ی انواع گمانها آورده شود . در اینجا دو دیدگاه درباره انواع ظن ها آورده می شود :
    دیدگاه اول : ( انواع ظن از نظر علامه آلوسی )
    الف ) ظن نیک : مانند حسن ظن به خداوند ، همانگونه که در حدیث امده است .
    حسن ظن از ایمان است .
    ب ) ظن حرام : مانند ظن در مورد وجود خدا ، ذات و صفات و کمالات لایق او و در مورد پیامــبری پیامبران ، مثلا اگر کسی بگوید به تمامی پیامبران ایمان آورده ام ولی نمی دانم حضرت آدم پیـامبر بود یا نه ( اگر از روی قطع و جزم بگوید ) کافر شده است .
    و از انواع ظن حرام، سوء ظن به ایمان آورندگان به رسول خدا (ص) و وارثان اکمل اوست که همان علما به خداوند تعالایند در قرآن مجید ، خداوند متعال فرموده است : « و ظننتم ظن السوء و کنتم قوما بورا(5) ؛ و بداندیشی کردید و قومی ورشکته شدید »
    صائب تبریزی گفته است :
    بدگمانی لازم بدباطنان افتاده است
    گوشه از خلق جا کردم کمین پنداشتند (6)
    ج ) ظن مباح : مانند ظن و گمان در امور زندگی و مهمات معاش ، و در این صورت بـدگمانی موجب سلامت و انتظام امور مهم است و آن را از قبیل حزم شمرده اند ، چنانچه گفته اند :
    بد نفس مباش و بدگمان مباش
    و ز فتنه و مکر در امان مباش (7)




  • وقت بخیر:خواننده ی گرامی :
  • نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی | سه شنبه 88 بهمن 6 ساعت 3:26 عصر |

    ((  بخش دوم ))

    دلالت بحث در رابطه با دلالت آیه بر ولایت آقا امیرالمؤمنین (علیه السلام)، باید دقت کنیم که این کلمه ولی در اینجا به چه معناست و چینش ولی در آیه، به چه کیفیتی است؟ چون، ولی از الفاظی است که معانی متعددی دارد. به معنی دوست و ناصر و ولایت أمر و ... است. در موارد مختلف، در کتب روائی و فقهی اهل سنت باید ببینیم که این کلمه ولی به چه معنایی استعمال شده است؟ موارد استعمال ولی به صورت مطلق چیست؟ در اینجا هم مطلق است و قیدی ندارد و قرینه‌ای هم ندارد و ولی در اینجا به معنی ناصر و محبّ و ... است. می‌بینیم که این کلمه در کتاب الأم شافعی ـ از کتاب‌های مادر آقایان اهل سنت ـ و مسند احمد و صحیح ترمذی و کتاب‌های فقهی‌شان آمده است:أیما إمرأة نکحت بغیر إذن ولیها فنکاحها باطل.الأم شافعی، ج5، ص13 ـ المدونة الکبری، ج2، ص162 ـ مسند احمد، ج6، ص66 ـ المغتی لإبن قدامة، ج7، ص338 ـ مستدرک الصحیحین للحاکم النیشابوری، ج2، ص168 ـ السنن الکبرى للبیهقی، ج7، ص105 ـ المعجم الأوسط للطبرانی، ج6، ص260 ـ صحیح ابن حبان لإبن حبان، ج9، ص384 ـ سنن الترمذی، ج2، ص281در اینجا، ولی به چه معناست؟ به معنی دوست است؟ یعنی هر زنی که بدون اجازه دوستش ازدواج کند، باطل است؟ آیا این را می‌گوید؟ یا نه، به معنای سرپرست و ولایت امر است و کسی که امور این زن و دختر به عهده اوست، مانند پدر و جد و کسی هم که پدر و جد ندارد، از طرف حاکم، کسی را برای رسیدگی به امور او معین می‌کند.این کلمه ولی، مطلق ذکر شده است و قرینه‌ای هم ندارد و همه، مراد از کلمه ولی را، ولی أمر آن زن می‌دانند، نه دوست و رفیق و ناصر آن زن. همان‌طوری که در این روایت و روایات دیگر آمده است، موارد استعمال ولی، به دست‌مان می‌آید. در مفردات غریب القرآن آمده است:کل من ولی أمر الآخر، فهو ولیّه.هر کس متصدی أمر دیگری باشد، او را ولی گویند.مفردات غریب القرآن للراغب الأصفهانى، ص535ما هم همین را می‌خواهیم. همچنین اگر شما کتاب‌های لغت را ببینید، این روایت را در ماده ولی آورده‌اند، مانند ، معجم مقاییس اللغة إبن فارس، الصحاح جوهری و ... . تعبیری که الصحاح است، این است:




  • وقت بخیر:خواننده ی گرامی :
  • نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی | سه شنبه 88 بهمن 6 ساعت 3:19 عصر |

    مقدمه :
     چه زیباست طبیعتی  که جایگاه  شکفتن  وبه بار نشستن  وثمره  دادن  است  وچه زیبایند آنانکه خود را آراستن  وشکوفا شدن  وبا مظاهر  وجو دشان فضای عا لم   انسانم را عطر آگین وروشن ساخته  ورا روشن حقیقت را به روی عاشقان گوشودن هر پدیده ای که در صحنه طبیعت ظهور می کند در تلاش است  که خودش وزیبایهای  درونش را  در معرض تما شا   گذاشته  وبگوید  من کیستم ؟ وبا ظهورش می گوید که جمال  وآراستگی  من  نشانه جمال وآراستگی خالق  و آفرینده من است انسان  این  دارنده  روح خدا سزاوارترین  موجود  است  این  که حقیقت  جمال وصفات  نیک وپنهان  شده  در  نفس خود را در معرض دید  هر بینند می گزارد ومظهر ونشانه خدای متعال در عرصه  صفات  و جمال و کمال باشد. البته این نکته قابل ذکر است  که آیه و نشانه خدا وظهور  فعلی اسماء و جمال خدا وندی در مرحله اراده واختیار بودن امکان ندارد مگر درپرتو  انسان کامل والگو  قراردادن او در بعد اندیشه  وعمل ورهبری الهی

    اثبات نزول آیه شریفه در حق امیرالمؤمنین (علیه السلام)
    در این مورد، مفصّل صحبت کردیم و أقوال بزرگان و صحابه و مفسران را آوردیم و روایتی را از ابن مردویه و فخر رازی و دیگران آوردیم که ثابت می‌کند نزول آیه را در حق امیرالمؤمنین (علیه السلام).
    در استدلال به روایات اهل سنت، از سه طریق می‌شود مسئله را تثبیت کرد:
    راه اول: روایت را نقل می‌کنیم و سند روایت را از منظر علمای رجال اهل سنت بررسی می‌کنیم. یعنی در سند روایت، 5 راوی قرار گرفته است و باید یک به یک اینها را ببینیم. اگر کسی کتاب رجال ذهبی به نام سیر اعلام النبلاء - از کتاب‌های مفصل و معتبر رجالی اهل سنت که در 25 جلد چاپ شده - و کتاب تهذیب الکمال مزّی - که در 35 جلد چاپ شده و کتاب تهذیب التهذیب ابن حجر - که در 12 جلد چاپ شده و تلخیص تهذیب الکمال مزّی است - را مطالعه کند، عمده بحث رجالی یک روایت حل خواهد شد. باید راوی‌ها را بررسی کنیم و اگر دیدیم که راویان را توثیق کرده‌اند، می‌گوییم که روایت صحیح است از منظر اهل سنت، نه از منظر ما. چون ما دنبال این هستیم به روایتی که در نزد خودشان صحیح است، برای رسیدن به اهداف‌مان استدلال کنیم.راه دوم: باید ببینیم از علمای بزرگ اهل سنت، کسی گفته است که این روایت صحیح است یا خیر؟ مثلا در برخی از کتاب‌ها، مؤلفین آنها، عنایت دارند که به هر روایتی می‌رسند، بگویند این روایت صحیح است یا ضعیف. مثلا حاکم نیشابوری در مستدرک، مقید و ملتزم است به تعیین تکلیف اعتبار و عدم اعتبار روایت. هر روایتی را نقل می‌کند، می‌گوید که:هذا الإسناد صحیح یا هذا صحیح علی شرط الشیخین یا شرط مسلم یا شرط البخاری.و تکلیف را روشن می‌کند. ما روایتی را برای اثبات حقانیت اهل بیت (علیهم السلام) نقل می‌کنیم و می‌گوییم این روایتی است که علمای بزرگ شما مانند حاکم نیشابوری، آن را تصحیح کرده است و مطلب تمام است.آقای هیثمی در کتاب مجمع الزوائد، مقید است هر روایت را نقل می‌کند، تکلیف روایت را مشخص کند که این روایت، صحیح یا ضعیف.راه سوم: ما روایتی را با سندهای متعدد داریم که آقایان اهل سنت مبنایی دارند بر این‌که یقوی بعضها بعضا.ما در علم رجال شیعه، تعبیر می‌کنیم به استفاضه و فقهای ما بر این مبنا هستند که اگر یک روایت، مستفیض شد و چندین سند مختلف داشت، دیگر بررسی سندی نمی‌کنیم و می‌گوییم که روایت، مستفیض است و ما را از بررسی سند، بی نیاز می‌کند و اهل سنت هم تحت عنوان یقوی بعضها بعضا و می‌گویند چون سندها متعدد هستند، همدیگر را تقویت می‌کنند و مطلب تمام است.
    ما از این سه راه، به راحتی می‌توانیم اعتبار روایت را اثبات کنیم. مادامی‌که اعتبار روایت، تثبیت نشود، نمی‌‌توانیم به مطلوب و هدف‌مان برسیم. شما روایاتی را نقل می‌کنید و آقا می‌گوید که روایات ضعیف‌اند. شما خیلی از جاها، با روایات صحیح استدلال کرده‌اید. ما صد مورد از کتاب‌های فقهی‌تان را می‌آوریم که ابن حجر و دیگران می‌گویند: درست است روایت ضعیف است، ولی یقوی بعضها بعضا و طبق آن هم فتوا داده‌اند. ما هم از همین مبنای شما استفاده می‌کنیم.




  • وقت بخیر:خواننده ی گرامی :
  • نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی | سه شنبه 88 بهمن 6 ساعت 3:17 عصر |

                      موضوع: نماز،‌ عهد و پیمان الهی
                            تاریخ پخش: 01/11/88

                       بسم الله الرحمن الرحیم
    الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی

    سال قبل در اجلاس نماز در بین مقاله‌ها یک عالم عزیزی، امام جمعه‌ی موقت قزوین بود. ایشان یک مقاله‌ای ارائه داد، آن مقاله را دیدم که حیف است که فقط در اجلاس نماز خوانده شود، همه‌ی مردم ایران در جریان باشند. این بحث من با استفاده از مقاله ایشان است. مقاله این بود که ما سه رقم عهد داریم.
    موضوع بحث، نماز پیمانی الهی است. «الصلاة عهد الله» نماز یک عهد است.
    ما سه رقم عهد داریم. یک عهد داریم، عهد اعتقادی. عهدی باخدا داریم. عهدی با مردم داریم. عهدی هم با خود داریم. با خدا هم سه رقم می‌شود. عهدی که با خدا داریم. عهد عقیدتی. عهد عملی، عهد اخلاقی.با مردم، با همسر، با فرزند، با نیاکان و شهدا و مربیان، با نسل آینده، با محرومین و مستضعفان، اینها را یک خرده توضیح بدهم. اما عهد عقیدتی!
    1- عهد خداوند با بشر در آغاز خلقت
    عالمی به نام عالم ذَر است. که قرآن اشاره می‌کند، می‌گوید که ما آنجا از بشر عهد گرفتیم. گفتیم: «أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلى‏» (اعراف/172) خداوند گفت: آیا من رب شما نیستم؟ گفتند: چرا. همین که انسان فطرتاً او را می‌شناسد، همین است. ببینید در هواپیما نشستید. حالا آدم‌های مختلف. کمونیست، لاییک، مسیحی، مجوسی، یهودی، مسلمان، بی‌دین، صد رقم آدم در هواپیما نشستند. یک مرتبه خلبان می‌گوید که: هواپیما به خاطر نقص فنی، در معرض خطر است. شاید سقوط کند. تمام این صد نفر دنبال منجی می‌گردند. آن منجی خدا است! یعنی پیداست که توجه به خدا در درون همه هست. که وقتی نخ‌ها قیچی می‌شود، کشتی نقص فنی پیدا می‌کند و غرق می‌شود. همه‌ی اینها آن لحظه‌ای که، آن لحظه‌ای که در آب هستند قایق برگشته ولی هنوز غرق نشده، آن چند ثانیه‌ای که دارد دست و پا می‌زند، دنبال یک قدرتی می‌گردد او را نجات بدهد. آن قدرتی که دنبالش می‌گردی، همان خداست.
    یادم نمی‌رود یک وقتی یک پسر شانزده، هفده‌ ساله‌ای گفت: حاج آقا یک سؤال؟ گفت: می‌شود یک دقیقه برای من خدا را ثابت کنی؟ گفتم: یک دقیقه چرا؟ نیم دقیقه! تو هستی؟ گفت: خوب من هستم دارم با شما صحبت می‌کنم. گفتم: همین که هستی، خدا هست. چون تو که هستی، خودت که خودت را نساختی. گفت: نه! گفتم: من هم که مثل تو هستم. نه من تو را ساختم، نه خودت، خودت را ساختی. این قدرتی که تو را ساخت، به آن قدرت می‌گوییم: خدا!
    آخر نقاش‌ها وقتی می‌خواهند نقشه درست کنند، روی سه چیز نقشه درست می‌کنند. 1- باید نقشه‌شان سفت باشد. روی یک فلزی، سنگی، آهنی، چوبی طراحی می‌کنند. روی آب که نمی‌شود طراحی کرد. 2- اینکه در نور طراحی می‌کنند. در تاریکی که نمی‌شود نقشه کشید. 3- باید دید که آنچه روی آن طراحی می‌کنیم، یک عرض و طولی داشته باشد. خدا طراحی روی یک اسپرم کرده است. اسپرمی که آب است. روی یک تک‌سلول! در تاریکی‌های رحم مادر، این هم چند رقم دستگاه، چند رقم دستگاه. حالا تازه ما انسان هستیم بزرگ هستیم. گاهی آدم یک حیوان‌هایی را می‌بیند که اندازه‌ی سر سوزن هستند. دارند روی زمین راه می‌روند، می‌گوید: اوه اوه اوه! این خیلی ریز است. اندازه‌ی سر سوزن است. بعد می‌بینی همین چشم دارد. معده دارد. رگ دارد. دست دارد. پا دارد. نقاشی خدا روی آب است نه روی جماد. روی سلولی است که سی‌میلیونش روی یک قطره جایش است. اینقدر ریز، این هم چند دستگاه! گوارش، بینایی، باصره، سامعه، گوش، شنوایی، بینایی، زبان، گوارش، انگشت، اعصاب، استخوان‌بندی، رگ، قلب، کلیه، اوه... بیست، سی دستگاه را روی یک تک سلول طراحی کرده. خدا را می‌خواهی بشناسی؟ تو هستی؟ بله. خودت، خودت را ساختی؟ نه! خوب پس هستم. خودم هم خودم را نساختم. هر قدرتی مرا ساخته است، همان خداست. خلاص! «أَ لَسْتُ بِرَبِّکُم‏» انسان وقتی مضطر شد، دلش به یکجا می‌رود.
    2- شناخت خوبی‌ها و بدی‌ها، عهد اخلاقی خداوند
    عهد اخلاقی «فَأَلْهَمَها فُجُورَها» (شمس/8) اخلاق هم یک تعهدی است که خدا در باطن انسان گذاشته است. یعنی خوب و بد را کوچولوها هم می‌فهمند. یک بچه‌ی دو ساله، دو سالش است. یک سیب به شما می‌دهد، می‌گوید: این سیب را نگه‌دار، مثلاً برود دستش را بشوید و برگردد. این بچه می‌رود. می‌رود آنجا و برمی‌گردد، می‌بیند شما سیبش را خوردی. این کلمه‌ی امانت و خیانت بلد نیست، اما از مخ تا کف پا با تمام وجوش می‌گوید: این سیب نزد تو امانت بود، تو به امانت خیانت کردی. یعنی می‌فهمد، امانت خوب است. خیانت بد است. «فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها» (شمس/8) یعنی خدا در نهاد هرکسی خوب و بد را گذاشته است. یعنی بدها هم می‌فهمند کارشان بد است. بدها هم آدم‌های خوب را قبول دارند.
    گاهی یکی از بندگان خوب که از دنیا می‌رود، در تشییع جنازه‌اش می‌بینیم آدم‌های رذل هم آمدند. می‌گوییم: این چه کسی است؟ می‌گوید: ما  که خیلی بد هستیم، ولی این آدم خوبی بود. یعنی خوبی جاذبه دارد. این فطرت انسان است. پس انسان در درون به خدا عقیده دارد. در درون به خدا تعّهد دارد. نماز عهد است. بابا یک سگ را نان بدهی، دُم تکان می‌دهد. درخت را آبش بدهی، میوه می‌دهد. میوه ندهد، سایه و چوب می‌دهد.
    من اگر یک دوربین عکاسی به شما بدهم. شما تا آخر عمر می‌گویی: من آقای قرائتی را دوست دارم. می‌گویی: چرا؟ می‌گوید: به ما یک دوربین داد. من به تو دوربین بدهم، تا آخر عمر مرا دوست داری. آنوقت خدا دو تا دوربین به تو داده است. این دوربین‌ها که نود سال فیلم‌برداری می‌کنند. هم عکس ساده برمی‌دارد، هم عکس رنگی برمی‌دارد. هم از دور و هم از نزدیک. از سه زاویه، دوربین شما فقط باید روبروی شما عکس بگیرد. می‌روی دکان عکاسی چنین می‌کند. دائم سر را تنظیم می‌کند ولی شما در چشم از سه زاویه، یعنی چنین هم کند، آدم می‌فهمد. یعنی غیر از روبرو، آدم از راست و چپ هم می‌فهمد. سمت شانه‌ی راست و چپش را هم از سه زاویه می‌بیند. آخر این دو تا دوربین، بعد اینقدر هم ظریف، چند مثقال است؟ دو تا دوربین ظریف نود سال عکس‌برداری می‌کند، ساده و رنگی و دور و نزدیک، آنوقت این یک الحمدلله نمی‌خواهد؟ الحمدلله نمی‌خواهد؟ این هم با چه حفاظتی! چون از پی است، چشم ما از پی است. پی زود خراب می‌شود. مگر اینکه در آب و نمک باشد. اشک ما شور قرار داده است. نه آب و نمکی که در بیرون است. آب و نمک در آن بریزد. اگر ما اشک نداشته باشیم، شما آب نمک بریزی کور می‌شویم.آب نمک چشم غیر از آب نمکی است که درست می‌کنیم. این اشک ما از ده ماده ترکیب شده است. آب نمک طبیعی نیست. بعد مژه گذاشته است. پوشش گذاشته است. بالایش ابرو گذاشته است. در گودی گذاشته که اگر یکوقتی هم مشت خورد، چشم آسیب نبیند. در کوچه‌ی بن‌بست گذاشته است. «أَ لَمْ نَجْعَلْ لَهُ عَیْنَیْنِ» (بلد/8) یک جفت چشم به تو ندادم؟ « وَ لِسَانًا» (بلد/9) زبان ندادم. انسان همه‌ی عضوهایش درد می‌گیرد، تنها عضوی که درد نمی‌گیرد، تا آخر عمر، از اول عمر تا آخر عمر درد نمی‌گیرد زبان است. هیچ کس نمی‌گوید: زبانم درد آمد. با یک حرکت هم قاشق است. هم جارو می‌کند. غذا زیر و رو می‌کند. با اینکه غذا را به این طرف و آن طرف می‌فرستد، خودش زیر دندان نمی‌رود. اتوماتیک زیر زبان چشمه‌ای است که دائم لحظه به لحظه آب تزریق شود. اثر آب دهان در تغذیه، در هضم غذا... انسان یک عهدی بین خودش و خدا دارد. یک عهد عملی، یک عهد اخلاقی و یک عهد عقیدتی. حالا... نماز عهد خداست.
                                                          ادامه مطلب...


  • وقت بخیر:خواننده ی گرامی :
  • نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی | دوشنبه 88 بهمن 5 ساعت 12:16 عصر |

                    

    تصمیم گیری ومدیریت:
    تصمیم گیری چهارچوبی برای عملکرد کارکنان سازمانی فرا هم می سازد.ازاینرو نقشی پر اهمیت درمدیریت ایفا می کند .همین نقش مهم موجب شده که برخی مراجع صاحب نظر ،درواپسین تحلیل ، برای مدیریت فقط یک کار کرد قائل شوند وآن تصمیم گیری است.
    سایمون (1965) تصمیم گیری را با مدیریت مترادف می داند .منظور ازتصمیم گیری تحت تاثیر قراردادن رفتار وعملکرد افرادی است که اجرای عملیات سازمان را برعهده دارند .    گریفیث(1959) تصمیم گیری را قلب سازمان ومدیریت می داند .و   معتقد است که تمام کارکردها ی مدیریت وابعاد سازمان رامی توان برحسب فراگرد تصمیم گیری توضیح داد.

    شرایط تصمیم گیری :
    تصمیم گیری در زمان حال صورت میگیرد واقدام وعمل براساس آن به منظور رسیدن به هدفی درآینده است.
    شرایط تصمیم گیری ، با توجه به قابلیت پیش بینی نتایج ، دارای سه حالت است : اطمینان قطعی ، ریسک ، عدم اطمینان (استونر،1982)

                                                           ادامه مطلب...


  • وقت بخیر:خواننده ی گرامی :
  • نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی | یکشنبه 88 بهمن 4 ساعت 3:3 عصر |

    چیکده :
    اعمال انسانی  عبارت از حرکات و سکناتی که بر حسب اراده ی انسان عاقل از او سر می زند مداومت بر اعمال نیک و مکرمت های حمیده سبب پیدایش صفات و فضائل حمیده و حسنه می گردد و تکرار و پیگیری عادات و کردار زشت زمینه ساز پیدایش صفات بد و رذیله خواهد بود . اگر روانکاوان دینی و علمای اخلاق در کتاب های مربوطه صحبت از فضائل و مکرمت های اخلاقی    ویا تهذیب   و تزکیه انسان از اعمال بد و اخلاق رذیله داشته اند تاکید بر همین موضوع بوده است . کسانی که در پــرتو انس با قرآن کریم  و در جستجوی کمالات معنوی و سعادتمندی ابدی و تحصیل سلامت و آرمش روح و روان و فراهم آوردن بهداشت روحی  و روانی و جسمی هستند به صورت اجمال بر این موضوع آگاهی یافته اند که یکی از گناهان کبیره و رذایل  اخلاقی که مداومت و تکرار آن سلامت  جسمی و روحــــی و آرامش و امنیت انسان را سلب و راه صعود به کمالات معنوی و قرب الی الله را مسدود و زمینه های آلودگی روح و روان و سقوط انسان را رقم می زند ظن و گمان بد است . در این مقاله در پی طرح آیه ی غیبت به بررسی و تبیین انـــواع سوء ظن از منظر قـــرآن کریم و احادیث پرداخته ایم .
    کملید واژه : طرح آیه ی غیبت ، مفهوم قرآنی ظن ، کثیر الظن ، انواع ظن
    طرح آیه ی غیبت :
    در قرآن کریم آیاتی ، هر چند معدود ، درباره ی غیبت مطرح است که مفسران عالیقد ر پیرامون آن به تفصیل بحث کرده اند . بیشترین این مباحث حول آیه 12 سوره حجرات مطرح شده است . زیرا در حقیقت  آن تنها آیه ی قرآن مجید است که به صـراحت تمام درباره ی غیبت نازل گریده ، و به همین جهت نیز به آیه « غیبت » مشهور است .
    خداوند ( تبارک و تعالی ) می فرماید :

                                                                ادامه مطلب...


  • وقت بخیر:خواننده ی گرامی :
  • نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی | یکشنبه 88 بهمن 4 ساعت 3:0 عصر |
    <      1   2   3   4   5   >>   >

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    رمضان واحادیث مربوط به ماه رمضان
    دهه فجر انقلاب اسلامی ......
    چرا خدا به شما کمک نمی کند؟؟
    میلاد حضرت زهرا س
    شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها تسلیت باد
    هفته بسیج
    هفته بسیج گرامی باد
    روز ایثار وشهادت اصفهان
    [عناوین آرشیوشده]
    کد عکس

    اسلایدر

    خوش آمود گویی

    ابزار وبلاگ