نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی |
دوشنبه 93 شهریور 17 ساعت 2:10 عصر
|
|
نظرات شما عزیزان نظر
|
این نامه را برای پدرت بلند بخوان !
وقتی که می گویم فلسطین، یک واژه ی جغرافیا نیست! آنجا همه شور است و عشق است و امید است. آنجا پر از عطر گل یاس سپید است.
این نامه را برای پدرت بلند بخوان !
این ،صدای من ، صدای ما ،صدای هزاران کودک و نوجوان اسیر در موج بی عدالتی و جنگ و نابرابری و شاید ... نمیدانم ،شاید صدای سکوت تو نیز باشد!
این صدای کودکان مظلوم غزه و مادران بی پناه فلسطین است که روزهای پی در پی ناقوس جنگ را در دیارشان به صدا در
آوردند مدعیان حقوق بشر،وسازمان قدرت های بی درد متحد، با ترکه های آتش ، زیتون جانشان را به فلک بستند .کودکانی که تنها سلاحشان سنگ بود و فلاخن ، در برابر ارتشی تا دندان مسلح!
این جمله ها را برای پدرت بلند بخوان! برایش بگو از خواب ناآرام دختر بچه های گیسو بافته ی هم سن و سالت ، که هر صبح گیسوانشان را به روبان اضطراب آذین بستند، و دل نگران از این که شاید صبح فردا دست مهربان و نوازشگر مادر
نباشد تا شانه بر حریر موهایشان بکشد. برایش بگو از دامگهی که به وسعت سکوت مدعیان صلح و آرامش ،گشودند و هیچ کدامشان لب نگشودند و هیچ نگفتند.شاید برای تو حتی تصور این همه درد ،حتی یک نقاشی ساده از این همه صحنه های دلخراش ،ممکن نباشد ،اما بودند کودکانی در گوشه گوشه ی دنیا که از پشت شیشه ی تلویزیون دیدند و شنیدند و گریستند و فواره های اشک و اندوه در سرتاسر وجود پاکشان قد کشید.
این ها را برای پدرت بگو، وقتی که دستت را برگردنش حلقه کرده و در اوج مهربانی بر چهره اش بوسه میزنی. بگو از دخترکانی که پیش چشمان معصومشان ، پدرانشان را به خاک و خون کشیدند.آنان نیز انسانهایی زمینی بودند با تمامی تعلقات زندگی مادی، آنان نیز دلبستگیهای انسانهای معمولی را داشتند، عشق میورزیدند، میخندیدند، گریه میکردند، در گرماگرم نبرد در تب کودکانشان نیز میسوختند، فرصت گریختن پیش پایشان بود، اما ماندند، ماندنی آگاهانه و از میان مردن و شهادت، دومی را برگزیدند.
این جمله ها را برای پدرت بخوان وقتی که زیباترین هدیه ها را برایت می خرد تا تو را در شبی آرام و رویایی در زیر نور شمعها وفانوس ها غافلگیر کند.برایش بگو از هم سن و سالانت که در شب های سرشار از دلهره و نگرانی ،از زمین و آسمان برایشان آتش به ارمغان آوردند اما نه از آن آتش های دوست داشتنی که فقط چند لحظه فضای اتاقشان را با رقصی ملیح روشن میکند و بعد در میان هیاهوی شادمانی اهل خانه گم میشود. نه! ....آن آتشی که بر سر شهر و کوچه و خانه
می بارد و شادمانی نمی آورد بلکه کودکی را سیاه پوش نبودن پدر و مادر می سازد.و کوچه های غزه با آتش نمرودیان به
خون می نشیند.
اما ... این را هم برایش بگو ،که چگونه تمام دنیا دیدند دستان کوچکی را که پس از گذشت 49 روز جنگ وخون و آتش،به نشان اقتدار و پیروزی قد کشیدند. همان حنجره های کوچکی که 49 روز پنجه در گلویشان فشردند چگونه ایستادند و سرانجام پیروزی را فریاد کشیدند.تمام دنیا چه در سکوت و چه در فریاد ،دیدند که چگونه خفاشان شب زده از دیار کوچک غزه بیرون رفتند و چگونه کلید خزانه ی صبح در دستان مردم مظلوم غزه نشست.
گنجشکان خونین حنجره ی نوار غزه، از شط آتش و شیون گذشتند و برای چیدن زیتون ، زخم هلال و داغ ستاره گرفتند.
آنان نشان دادند به دنیا که حتی با راه بسته ودهان دوخته و تن سوخته نیز می توان دشمن را تحقیر کرد....
برای پدرت بگو وقتی که در کمال آرامش روبرویت نشسته است تا خاطرات یک روز از سرگرمی ها و دلخوشی هایت را برایش تعریف کنی ،بگو از سرزمینی با داغ 49 روز سپتامبر سیاه، از کمپ های بی پناهی ، و از سنگ های نفرتی که روزی سوره ی مرگ را بر پیشانی جنگ ،کتیبه می کند.
این نامه را برای پدرت بلند بخوان ............
دانش آموزان دوره اول
نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی |
دوشنبه 93 شهریور 17 ساعت 1:50 عصر
|
|
نظرات شما عزیزان نظر
|
نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی |
سه شنبه 93 شهریور 4 ساعت 2:3 عصر
|
|
نظرات شما عزیزان نظر
|
فلسفه اخلاق از علل پیدایش اخلاق بحث مینماید و اینکه اساسا مبناء و منشااخلاق چیست و از کجا نشاءت گرفته و علت به وجود آمدن قوانین و قواعد آن چه مى باشد؟ و چرا باید به آن گردن نهاد و سر پیچى از آن چه عواقبى را به دنبال مى آورد؟ بحث و مورد گفتگو قرار مى دهد.
نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی |
سه شنبه 93 شهریور 4 ساعت 9:17 صبح
|
|
نظرات شما عزیزان نظر
|
یکى از مسائلى که پیرامون رابطه ایمان و عمل صالح با سعادت اخروى، و متقابلا رابطه کفر و عصیان با شقاوت ابدى، مطرح مىشود این است که: آیا رابطه هر لحظه ایمان یا کفر با نتیجه اخروى آن، و همچنین رابطه هر کار نیک و بد با پاداش و کیفرش قطعى و ثابت و تغییرناپذیر است یا اینکه به گونهاى قابل تغییر مىباشد، مثلاً مىتوان اثر گناهى را با کار نیکى جبران کرد یا بالعکس اثر کار نیکى را با گناهى از بین برد؟ و آیا کسانى که بخشى از عمر خود را با کفر و عصیان، و بخش دیگرى را با ایمان و اطاعت، سپرى کردهاند مدّتى گرفتار کیفر، و مدّتى دیگر برخوردار از پاداش خواهند بود، یا حاصل جمع جبرى آنها تعیین کننده خوشبختى یا بدبختى انسان در جهان جاودانى است یا مطلب به گونه دیگرى است؟ این مسأله در واقع، همسان مسأله «حبط و تکفیر»1 است که از دیرباز مورد بحث و گفتگوى متکلمان اشعرى و معتزلى بوده و ما در این درس، دیدگاه شیعه را بطور خلاصه، بیان خواهیم کرد. سعادت ابدى نمىشود، و به دیگر سخن: کفر، موجب بى اثر شدن کارهاى شایسته است، در اینجا مىافزاییم که ایمان انسان در پایان عمر، آثار سوء کفر سابق را محو مىکند و همچون نور پرفروغ، تیرگیهاى گذشته را برطرف مىسازد؛ و برعکس، کفر پایانى آثار ایمان گذشته را محو مىکند و پرونده شخص را سیاه و سرنوشتش را تباه مىسازد و همچون آتشى که در خرمنى بیفتد همه را یکسره مىسوزاند. و به عنوان تمثیل دیگر: ایمان مانند چراغ پرفروغى است که خانه دل و روان را روشن و تابناک مىسازد و تاریکیها و تیرگیها را مىزداید، و کفر همانند خاموش شدن آن چراغى است که روشنى ها را از بین مىبرد و تاریکیها را پدید مىآورد. و تا روان انسانى به این سراى مادّى و جهان تغییرات و دگرگونیها تعلق دارد همواره در معرض روشنى و تاریکى و افزایش و کاهش نور و ظلمت، قرار دارد تا هنگامى که رخت از این سراى گذرا بربندد و راه گزینش ایمان و کفر بر روى او بسته شود و هر چند آرزو کند که بار دیگر به این جهان برگردد و به زدودن تیرگیها بپردازد سودى نخواهد داشت1. این تأثیر و تأثر بین ایمان و کفر، از دیدگاه قرآن کریم جاى هیچ تردیدى نیست. و آیات فراوانى دلالت بر این مطلب دارد از جمله در آیه (9) از سوره تغابن مىفرماید: «وَ مَنْ یُؤْمِنْ بِاللّهِ وَ یَعْمَلْ صالِحاً یُکَفِّرْ عَنْهُ سَیِّئاتِهِ». کسى که ایمان به اللّه آورد و کار شایستهاى انجام دهد کارهاى بدش را محو مىکند. و در آیه (217) از سوره بقره مىفرماید: «وَ مَنْ یَرْتَدِدْ مِنْکُمْ عَنْ دِینِهِ فَیَمُتْ وَ هُوَ کافِرٌ فَأُولئِکَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ وَ أُولئِکَ أَصْحابُ النّارِ هُمْ فِیها خالِدُونَ». و کسى از شما که از دینش برگردد (و مرتدّ شود) و با حال کفر بمیرد. اعمالشان در دنیا و آخرت باطل شود و اینانند دوزخیان که در آنجا جاویدانند.
نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی |
سه شنبه 93 شهریور 4 ساعت 9:14 صبح
|
|
نظرات شما عزیزان نظر
|
عصر امام صادق( علیه السلام ) یکی از طوفانیترین ادوارتاریخ اسلام است که ازیک سو اغتشاشها و انقلابهای پیاپی گروههای مختلف ، بویژه از طرف خونخواهان امام حسین (علیه السلام ) رخ میداد ، که انقلاب ابو سلمه در کوفه و ابو مسلم در خراسان و ایران از مهمترین آنها بوده است .
نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی |
پنج شنبه 93 مرداد 30 ساعت 12:19 صبح
|
|
نظرات شما عزیزان نظر
|
با سمه تعالی به مناسب سالروز آزادی اسرای جنگ تحمیلی در 26 دیماه مراسم جشنی از طرف مجموع فرهنگی قرآنی صادق آل محمد در مسجد جامع بازار بر گزار گرد ید این مراسم که بین دونماز وبا برنامه های از قبیل بیان شعر در وصف اسراء ، سخنرانی امام جماعت مسجد جامع بازار، وبیان خاطرات دوران اسیری توسط آزاده هشت سال دفاع مقدس آقای محمد علی صادقی همراه با صرف شیرینی وغیره بوده شعر سروده شده توسط حاج غلامحسین جمشیدی (حاج حسین علی تنگی) روز بیست وشش مرداد چه خوش تقدیر است روز آزادی شیران در زنجیر است بلبلانی که پا بسته ، قفس بشکستند آهوانی که صیاد ستم را بستند اسرایی که دشمن بگرفتند اسیر درس آزادگی دادند به جهان با تدبیر شیر مردان جهان را به تماشا خواندند زان همه غرش دریا به دریا ماندند آن سفیران ولایت که با عهد ووفا درس ثابت قدمی هدیه نمودند به ما مر حبا بر دل شیران اسیر که به بازیچه گرفتند اسیر تائب از سید وسالار اسر ان آموز بو ترابی که بود یاد عزیزش جانسوز
آزاده هشت سال دفاع مقدس : آقای محمد علی صادقی (محمد قولی)
نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی |
یکشنبه 93 مرداد 26 ساعت 11:51 عصر
|
|
نظرات شما عزیزان نظر
|
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
|