سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دارالقران الکریم جرقویه علیا
هر گاه خداوند خیر بنده ای بخواهد، او را در دین آگاه می کند و راه راست را به او نشان می دهد . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]

داستان بی‏کسی زهرا علیهاالسلام از جایی شروع شد که تو پلک بر هم نهادی تا شاهد روزگار سخت بعد از خود نباشی. از همان لحظه که شهر، صدایت را نشنید. از همان لحظه که روزگار، نگاه مهربانت را ندید، روزگار رنج و ملال اهل بیت علیهم السلام آغاز شد. کجاست آن روزگاران خوش با تو بودن؟ برخیز و دوباره قرآن بخوان!




  • وقت بخیر:خواننده ی گرامی :
  • نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی | شنبه 90 بهمن 1 ساعت 4:1 عصر |


    نگاه به افراد محرم و نامحرم در قرآن

    قرآن کریم در آیه ی 30 سوره ی نور به ممنوعیت چشم چرانی و لزوم حجاب مردان و تأثیر آن در پاکی و رشد آنان اشاره می کند و می فرماید:
    «قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِکَ أَزْکَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا یَصْنَعُونَ‌ (ای پیامبر) به مردان مومن بگو: «چشم هایشان را (از نگاه حرام) فرو کاهند، و دامانشان را (در امور جنسی) حفظ کنند. که این برای آنان [پاک کننده تر و] رشدآورتر است، [چرا] که خدا به آنچه با زیرکی انجام می دهند آگاه است.»
    شأن نزول
     داستان نزول آیه ی فوق این گونه حکایت شده که جوانی از مسلمانان انصار مدینه، با زنی رو به رو شد. (و زنان در آن زمان مقنعه ی خود را پشت گوش ها قرار می دادند و طبیعی است که صورت، گردن و مقداری از سینه ی آنان نمایان می شد.) آن جوان در حال راه رفتن به زن چشم دوخت تا این که صورتش به دیوار خورد و در اثر چیز تیزی که در دیوار بود، صورتش شکافت و خون بر لباس و سینه اش ریخت.
    او ناراحت شد و به همان صورت خدمت پیامبر (ص) رسید و ماجرا را نقل کرد. در این هنگام پیک وحی فرود آمد و آیه ی فوق را نازل کرده و به مردان مومن دستور داد که از چشم چرانی دوری کنند (1) (و در آیه ی بعد به زنان دستور حجاب داد.)
    نکات و اشارات
     1. سوره ی نور خط عفت و پاکی مومنان را دنبال می کند، و در راستای دور کردن جامعه از اعمال منافی عفت و سوق دادن مردم به سوی پاکی است، از این رو، در این آیات با چشم چرانی و ترک حجاب مبارزه می کند تا مقدمات پاکی جامعه فراهم گردد و زمینه ی آلودگی برطرف شود.
    2. واژه ی «یغصوا» در اصل به معنای کم کردن و کوتاه کردن است، یعنی این آیه به مردان مومن دستور می دهد که نگاه خود را کوتاه کنند، اما دستور نمی دهد که چشمان خود را فرو بندند تا در راه رفتن دچار مشکل شوند. (2)
    3. کم کردن و کوتاه نمودن نگاه در برابر نامحرمان آن است که قلمرو نگاه کم شود، یعنی اگر انسان در حالت عادی به منطقه ی گسترده ای نگاه می کند، و در هنگام رو به رو شدن با زنان نامحرم، قلمرو دید خود را کم کند تا گرفتار نگاه حرام نشود، به عبارت دیگر، از اندام و اعضایی که دیدن آن ها حرام است، نگاه خویش را برگیرد و از نگاه خود فرو کاهد و خیره نظر نکند.(3)
    4. در این آیه متعلق نگاه حذف شده است؛ یعنی نمی گوید نگاه خود را از چه چیزی فرو گیرید. این مطلب دلیل بر عمومیت است، یعنی نگاه خود را از مشاهده ی هر چه حرام است، برگیرید که شامل فرو گرفتن نگاه از زنان نامحرم و هر صحنه ی حرام است؛ اما با توجه به آیات قبل و بعد، روشن می شود که مقصود نگاه به زنان نامحرم می باشد که زمینه ساز انحراف های جنسی است.
    این دیده شوخ می کشد دل به کمند
    خواهی که به کس دل ندهی دیده ببند (سعدی)
    5. واژه ی «فرج» در اصل به معنای شکاف است، و در این جا کنایه از مواضع جنسی است، یعنی مردان باید مواضع جنسی بدن خود را از نگاه دیگران بپوشانند تا سبب تحریک افراد و زمینه ی آلودگی و انحراف جامعه نشود.

    آموزه ها و پیام ها
     1. چشم چرانی ممنوع می باشد.
    2. آموزه ی آیه آن است که مردان نیز حجاب خویش را رعایت کنند و مواضع جنسی خود را بپوشانند.
    3. پیام آیه برای مردان آن است که فروکاستن نگاه، از حرام عامل پاکی و رشد است.
    4. آموزه ی آیه برای مردان آن است که با پوشاندن مواضع جنسی خود، به پاکی و رشد جامعه کمک کنید.
    5. پیام هشدار آمیز آیه آن است که با زیرکی سعی نکنید از این دستور ها فرار کنید، زیرا خدا از حال شما آگاه است.
    قرآن کریم در آیه ی 31 سوره ی نور به ممنوعیت چشم چرانی زنان و حدود حجاب آنان و موارد دوازده گانه ی استثنای آن اشاره کرده و می فرماید:
    31. «و قل للمومنت یغضضن من ابصرهن و یحفظن فروجهن ولا یبدین زینتهن الا ما ظهر منها ولیضربن بخمرهن علی جیوبهن ولا یبدین زینتهن الا لبعولتهن او ءابائهن او ءاباء بعولتهن او ابنائهن او ابناء بعولتهن او اخونهن او بنی اخونهن او بنی اخوتهن او نسائهن او ما ملکت ایمنهن او التبعین غیر اولی الاربته من الرجال او الطفل الذین لم یظهروا علی عورت النساء ولا یضربن بارجلهن لیعلم ما یخفین من زینتهن و توبوا الی الله جمیعاً ایه المومنون لعلکم تفلحون؛
    و به زنان مؤمن بگو: «چشمانشان را (از نگاه حرام) فرو کاهند، و دامان (عفت) شان را حفظ کنند، و زیورشان را آشکار ننمایند، جز آنچه را که از آن ها ظاهر است، و باید روسری هایشان را بر گریبان هایشان (فرو) اندازند، و زیورشان را آشکار ننمایند جز برای شوهرانشان، یا پدرانشان، یا پدران شوهرانشان، یا پسرانشان، یا پسران شوهرانشان، یا برادرانشان، یا پسران برادرانشان، یا پسران خواهرانشان، یا زنان (هم کیش) شان، یا آنچه (از کنیزان) مالک شده اند، یا مردان (خدمتکار) تابع (خانواده) که (از زنان) بی نیازند، یا کودکانی که بر امور جنسی زنان آگاه نشده اند، و پاهایشان را (به زمین) نزنند تا آنچه از زیورشان پنهان می دارند، معلوم گردد، و ای مومنان! همگی به سوی خدا بازگردید باشد که شما رستگار (و پیروز) شوید.»
    نکات و اشارات
     1. در آیه موارد دوازده گانه ی استثنا را بر می شمارد و می فرماید: «زنان زینت خود را آشکار نسازند، مگر (برای دوازده گروه)».
    1. برای شوهرانشان؛
    2. یا برای پدرانشان؛
    3. یا برای پدران شوهرانشان؛
    4. یا برای پسرانشان؛
    5. یا برای پسران شوهرانشان؛
    6. یا برای برادرانشان؛
    7. یا برای پسران برادرانشان؛
    8. یا برای پسران خواهرانشان؛
    9.یا زنان (هم کیش) شان؛
    10. یا برای بردگان (=کنیزانشان)؛
    11. یا برای مردان دنباله روی که تمایلی (به زنان) ندارند؛
    12. یا برای کودکانی که توانایی و اطلاعی از امور جنسی زنان ندارند.
    در این آیه دو دستور اساسی به زنان می دهد که عبارت اند از:
    پرهیز از چشم چرانی و لزوم پوشاندن مواضع جنسی از نگاه دیگران.
    این دو قانون عمومی بوده و شامل مردان و زنان مومن می شود، البته در آیه ی قبل این دو دستور را برای مردان و در این آیه برای زنان واجب کرد. بیان جداگانه ی حکم مردان و زنان در این دو آیه برای تأکید و اهمیت آن است تا روشن شود که این قوانین مخصوص قشری خاص نیست.
    3. در این آیه فرمان حجاب خاص زنان را صادر کرده است که شامل دو دستور اساسی است: نخست این که زنان باید زیور های مخفی خود را برای نامحرمان آشکار نسازند، و دوم این که پوشش های خود را بر گریبان خویش بیفکنند.
    4. مفسران قرآن در مورد زیور های مخفی زنان اختلاف نظر دارند: برخی این زیور ها را به معنای زینت طبیعی زنان، یعنی اندام های آنان دانسته اند، و برخی دیگر به معنای محل زیور آلات زنان همچون گوش و دست دانسته اند،و برخی دیگر از مفسران زینت را به معنای زیور آلات زنان دانسته اند، البته در حالی که بر بدن قرار گرفته اند و به طور طبیعی آشکار کردن چنین زینتی همراه با آشکار ساختن اندامی است که زیور بر آن قرار گرفته است.
    گفتنی است ظاهر آیه با تفسیر سوم سازگارتر است.(4)
    5. در برخی احادیث اهل بیت (ع) آمده است که مقصود از زینت پنهان زنان در این آیه، همان گردنبند، بازوبند و پای بند است، (5)البته این گونه احادیث مصادیق این زیور ها را بیان می کند، ولی آیه شامل هرگونه زیور مخفی زنان همچون لباس های زینتی می شود (که زیر چادر یا زیر لباس عادی قرار می گیرد.)
    6. در احادیث اهل بیت (ع) آمده است که مقصود از زیور های آشکار زنان که پوشاندن آن ها لازم نیست، همان دستبند، انگشتر و سرمه و مانند آن است (6) و در احادیث دیگر می خوانیم که مقصود صورت و دو دست زن است (که لازم نیست پوشانده شود.)
    البته فقهای شیعه در مورد استثنای این امور اختلاف نظر دارند، و هر زن مکلف در این موارد به فتوای مرجع تقلید خویش مراجعه کند. (7)
    7. واژه ی «خمر» به معنای پوشش است و معمولاً به چیزی گفته می شود که زنان سر خود را با آن می پوشانند (مثل مقنعه یا روسری).
    و واژه ی «جیوب» به معنای یقه ی پیراهن است که به آن گریبان گویند و گاهی به معنای قسمت بالای سینه نیز که مجاور آن است، گفته می شود، (8)یعنی این آیه دستور می دهد که زنان روسری خود را بر گریبان خود بیفکنند تا گردن و قسمتی از سینه که معمولا باز می ماند، پوشیده شود.
    8. فلسفه ی حجاب در اسلام آن است که:
    الف ـ حجاب وقار و شخصیت زن را افزایش می دهد و اسلام می خواهد زنان این گونه باشند.
    ب ـ محیط جامعه، محیطی پاک باشد و زمینه های فساد و انحراف برچیده شود.
    ج ـ محیط جامعه برای مردان جوان تحریک آمیز نباشد و آنان را به فشار های روانی و بیماری های عصبی گرفتار نسازد.
    د ـ یکی از پیامد های بی حجابی و بدحجابی، افزایش فحشا و اعمال منافی عفت و پیدایش فرزندان نامشروع است، همان گونه که در عصر ما در جوامع غیر مذهبی مشاهده می شود و حجاب یکی از موانع این فساد هاست.
    یادآوری این نکته لازم است که حجاب به معنای محرومیت زنان در انجام وظایف فردی و اجتماعی نیست و زنان مسلمان می توانند با حفظ حجاب خود تا مراتب عالی علمی، فرهنگی و اجرایی پیشرفت کنند.
    9. در این آیه دوازده مورد به عنوان استثنا ذکر شده اند که زنان حق دارند در برابر آنان حجاب خود را رعایت نکنند. این دوازده مورد عبارت اند از: شوهر، پدر، پدر شوهر، پسر، پسر شوهر، برادر، پسر برادر، پسر خواهر، زنان (هم کیش)، بردگان (کنیز)، مردان کم خرد که دنباله رو افراد هستند و طالب مسائل شهوانی نیستند و کودکان ناتوان که از امور جنسی زنان آگاهی ندارند.
    10. مقصود از «نسائهن» زنان غیر مسلمان هستند، یعنی زنان مسلمان در برابر زنان مسلمان دیگر حق دارند که حجاب خود را برگیرند، اما در برابر زنان غیر مسلمان نباید بی حجاب شوند، زیرا آنان با وصف زنان مسلمان برای دیگران موجب فساد می شوند. به این مطلب در برخی احادیث اهل بیت (ع) نیز اشاره شده است.(9)
    11. مقصود از بردگانی که زنان مسلمان حق دارند، حجاب خود را در برابر آنان برگیرند، کنیزان اند (10) که در اعصار پیشین در جوامع وجود داشته اند و اسلام با برنامه ای جالب، ریشه ی برده داری را از جامعه ی اسلام برکند.
    12. مقصود از مردان دنباله رو خانواده که میل شهوانی ندارند، و زنان می توانند در برابر آنان حجاب خود را برگیرند، همان مردان کم خرد و سفیه هستند که احساس جنسی ندارند. و معمولاً خدمتکار دیگران هستند. (11)
    و یا منظور پیرمردان و افراد خنثی و خواجه هستند. که میل شهوانی ندارند.(12)
    13. در این آیه از عمو و دائی به عنوان محرم زنان یاد نشده است، شاید این به خاطر آن است که از پسر برادر و پسر خواهر یاد شد و با توجه به محرمیت دو جانبه ی آنان روشن می شود که عمو و دائی نیز محرم هستند.
    14. در این آیه بیان شده بود که زنان با زدن پا به زمین باعث نشوند زینت های آنان آشکار شود و صدای پابند (و خلخال ها) به گوش مردان برسد و شهوت آنان تحریک شود. این مطلب نهایت دقت و ظریف نگری اسلام را نشان می دهد.
    این مطلب هر چند یک مصداق تحریک شهوانی است، با الغای خصوصیت می توان گفت که زنان از هر گونه کار تحریک آمیز در برابر مردان نامحرم خودداری کنند.

    آموزه ها و پیام ها
     1. آموزه ی آیه برای زنان مؤمن آن است که با دوری از چشم چرانی و حفظ حجاب، محیط جامعه را پاک نگاه دارید.
    2. پیام آیه آن است که زنان با آشکار کردن زیور های مخفی، عامل تحریک (و فساد) جامعه نشوند.
    3. آموزه ی دیگر آیه آن است که زنان در برابر دوازده گروه اجتماعی آزادند که حجاب خویش را فروگذارند.
    4. پیام دیگر آیه آن است که راه توبه، بازگشت و رستگاری برای خطاکاران باز است.
    ج: آیات مربوط به حجاب (تأمین سلامت اجتماعی و بهداشت روانی زنان)
    در این مورد چند آیه وجود دارد، از جمله آیه ی 31 نور که توضیح آن گذشت و آیه ی 32 و 59 سوره ی احزاب که در مورد زنان پیامبر (ص) است، اما درس های آموزنده ی آن کلی است. قرآن کریم در آیه ی 32 سوره ی احزاب به جایگاه همسران پیامبر و شیوه ی شایسته ی گفتگوی زنان با مردان اشاره می کند و می فرماید:
    32. «یا نساء النبی لستن کاحد من النساء ان اتقیتن فلا تخضعن بالقول فیطمع الذی فی قلبه مرض و قلن قولا معروفاً؛ و افراد بی همسرتان، و شایستگان از بندگانتان، و کنیزانتان را به ازدواج (یکدیگر) در آورید، اگر نیازمند باشند، خدا از بخشش خود آنان را توانگر می سازد، و خدا گشایشگری داناست.»
    نکات و اشارات
     1. در این آیه جایگاه و مسئولیت بزرگ زنان پیامبر (ص) بیان شده است. آنان از طرفی منسوب به پیامبر (ص) هستند و از سوی دیگر الگوی زنان مسلمان می باشند.
    آن ها می توانند دستور های خدا و پیامبر را در زندگی خود اجرا کنند و با تقوا باشند و سرمشق دیگران قرار گیرند. و این مقام ممتازی است که زنان عادی از آن بی بهره اند.
    2. در این آیه به زنان پیامبر (صلی الله علیه و آله) آموزش می دهد که چگونه با مردان بیگانه سخن گویند. بانوان باید با مردان بیگانه جدی، خشک و معمولی سخن گویند، و از شوخی و تعبیر های هوس انگیز پرهیز کنند تا افراد بیماردل و شهوت ران در مورد آنان طمع نورزند.
    3. در این آیه از افراد هوس ران با عنوان «کسانی که در دلشان بیماری است» یاد شده است، این جمله اشاره به آن است که اگر شهوت انسان به صورت متعادل باشد، آن انسان سالم است، اما اگر کسی شهوت ران و هوس ران باشد، از حالت تعادل و سلامت خارج شده و به نوعی بیماری درونی و روانی گرفتار
    می شود که در برخی مراحل به سر حد جنون جنسی نیز می رسد.(13)
    4. مقصود از گفتار شایسته آن است که گفتار بیهوده و باطل و گناه آلود و مخالف حق نگویند و شایسته، نیکو، پسندیده و طبق عرف صحیح با مردان سخن بگویند.
    5. مخاطبان این آیه زنان پیامبر (ص) هستند، ولی مقصود همه ی زنان مسلمان بوده و این آیه نوعی آموزش همگانی برای گفتگوی زن و مرد بیگانه است.
    6. از این آیه استفاده می شود که سخن گفتن زن و مرد بیگانه، اگر بدون هوس رانی و به طور شایسته باشد، جایز است.
    آموزه ها و پیام ها
     1. آموزه ی این آیه برای زنان مسلمان آن است که شما می توانید با مردان بیگانه به طور شایسته و طبق عرف صحیح گفتگو کنید.
    2. پیام آیه آن است که هرگاه زنی هوس انگیز سخن گوید، خود را در معرض طمع بیمار دلان قرار می دهد.
    3. آموزه ی دیگر آیه آن است که زنان وابسته به شخصیت ها و کسانی که جایگاه اجتماعی دارند، مراقب شیوه ی سخن گفتن خود باشند. * * *
    قرآن کریم در آیه ی 59 سوره ی احزاب با دستور حجاب جلوی سوء استفاده و آزار زنان را می گیرد و می فرماید:
    59. «یا ایها النبی قل لازواجک و بناتک و نساء المومنین یدنین علیهن من جلالبیبهن ذلک ادنی ان یعرفن فلا یوذین و کان الله غفورا رحیماً؛ ای پیامبر! به همسرانت و دخترانت و زنان مومنان بگو: از پوشش های بلند (چادر مانند) شان به خودشان نزدیک کنند، این [کار] برای اینکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند نزدیک تر است، و خدا بسیار آمرزنده مهر ورز است.»
    شأن نزول
     داستان نزول این آیه این گونه حکایت شده است که در عصر پیامبر (ص) زنانی که برای نماز عشا به مسجد می رفتند، توسط جوانان هرزه مورد آزار و مزاحت قرار می گرفتند.
    آیه ی فوق بدین مناسبت فرود آمد و به زنان دستور داد که حجاب خود را به طور کامل رعایت کنند تا مورد آزار قرار نگیرند.
    و در پایان آیه یادآور می شود که: «خدا بسیار آمرزنده و مهرورز است (و خطا های گذشته ی شما را می بخشد)».
    نکات و اشارات
     1. در این آیه به مزاحمت های خیابانی علیه زنان مؤمن اشاره کرده و یکی از راه حل های آن را حفظ حجاب آنان معرفی کرده است.
    2. مفسران حکایت کرده اند که در آن زمان، کنیزان بدون پوشش مناسب سر و گردن از خانه ها بیرون می آمدند و برخی از آنان از نظر اخلاقی وضع خوبی نداشتند، از این رو، برخی جوانان مزاحم آنان می شدند، اما زنان آزاد مسلمان که شناخته می شدند، از تعرض در امان بودند، از این رو در این آیه دستور داده شد که زنان حجاب کامل خود را رعایت کنند تا از کنیزان و آلوده گان باز شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند.
    3. مفهوم آیه ی فوق آن نیست که جوانان حق مزاحمت برای زنان غیر مومن و کنیزان را دارند، بلکه مقصود آیه آن است که بهانه از دست افراد فاسد گرفته شود.
    در اجتماع امروز نیز هنگامی که زنان حجاب و شخصیت اجتماعی خویش را حفظ کنند، جوانان هرزه به آنان طمع نمی ورزند، زیرا زمینه ی انحراف را در آنان نمی بینند.
    4. واژه ی «جلباب» یا به معنای پارچه ی بزرگ (چادر مانند) است که سر، گردن و سینه ها را می پوشاند و یا به معنای روسری و مقنعه و یا به معنای پیراهن گشاد است. قدر مشترک همه ی این معانی آن است که بدن زن به وسیله ی این پارچه ها پوشیده شود و معنای اول مورد تأکید برخی لغت شناسان است.(14)
    5. مقصود از نزدیک ساختن روسری و چادر آن است که زنان آن را به بدن خویش نزدیک کنند تا به درستی محفوظ بمانند و آن را رها نسازند تا گاهی کنار رود و بدن آن ها آشکار شود.
    6. در این آیه به پیامبر (ص) دستور می دهد که اصلاح جامعه را نخست از خانه ی خویش شروع کند و اول به همسرانش دستور حفظ حجاب بدهد و آن گاه به دخترانش و در نهایت(15) به زنان مومن دستور دهد حجاب خود را حفظ کنند




  • وقت بخیر:خواننده ی گرامی :
  • نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی | شنبه 90 بهمن 1 ساعت 3:55 عصر |

    یا ابا محمد یا حسن بن علی ایها المجتبی یابن رسول الله یا حجه الله علی خلقه یا سیدنا ومولینا انا توجهنا واستشفعنا وتوسلنا بک الی الله وقدمناک بین یدی حاجاتنا یا وجیها عندالله اشفع لنا عندالله

    آخر یه روز شیعه برات حرم می سازه آقا مطمئنم...




  • وقت بخیر:خواننده ی گرامی :
  • نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی | شنبه 90 بهمن 1 ساعت 9:14 صبح |

    آیا حضرت علی (ع) می خواست نام امام حسن و امام حسین علیهما السلام را حرب بگذرد؟ 
    پرسش:
    آیا حدیثی درباره امام علی (ع) بدین مضمون وجود دارد که روزی پیامبر (ص) از او پرسید نام اولین فرزندت را چه خواهی گذاشت؟ امام علی (ع) گفت: حرب سپس پیامبر او را به نام حسن سفارش کرد. همان اتفاق برای دومین بار وقتی که فرزند دوم ایشان بدنیا آمد تکرار شد و امام علی (ع)‌دوباره گفت حرب، دوباره رسول خدا فرمود، نام او را حسین بگذار. 
      روایات وارده در این باب (درباره نامگذاری حضرت امام حسن (ع)) متعدد هستند از جمله آنها روایتی است که شما ذکر کرده‌اید . و در کتب عامه نیز آمده است . از جمله در کتاب تاریخ دمشق ابن عساکر جلد 14 صفحه 116، 117 سه روایت نقل شده که:هنگامی که امام حسن (ع)‌متولد شد علی (علیه السلام) نام او را حمزه گذاشت و هنگامی که حسین (ع) متولد شد نام او را به نام عمویش جعفر نام گذاری کرد امام علی فرمود که پیامبر مرا فرا خواند و فرمود من مأمور هستم که اسم این دو پسر را تغییر دهم.سپس همین ابن عساکر سه روایت دیگر از حضرت علی (ع) نقل می‌کند که حضرت فرمود: هنگامی که امام حسن (ع) متولد شد نام او را حرب گذاشتم و بعد بقیه حدیث گذشته را می‌آورد.و همین حدیث را اسد الغابه فی معرفه الصحابه جلد 5 صفحه 75 شماره 4688 در ضمن ترجمه و زندگینامه امام حسن (ع)  و احمد بن حنبل در مسند خود جلد 2 صفحه 115 حدیث 769 آورده اند، چنانکه این حدیث در بحار الأنوار جلد 39 صفحه 63 بدون ذکر سند آمده است ، این حدیث می‌گوید هنگامی که حسن (ع) بدنیا آمد امام علی (ع) نام او را حرب گذاشت و پیامبر بدو فرمود که نام او را حسن بگذار و هنگامی که حسین (ع) بدنیا آمد نام او را باز حرب گذاشت و پیامبر (ص) فرمود: نه، نام او حسین است.این آن روایاتی است که این معنا را نقل کرده‌اند و این روایات  متعارض هستند چون سه روایت اول می‌گویند که نام آن دو را حمزه و جعفر گذاشت و سه روایت بعدی می گویند نام آن دو را حرب گذاشت و اما روایت بحار چون بدون سند است اعتبار و ارزشی ندارد.بلی روایتی که مقبول است در پیش ما همان روایتی است که در اعیان الشیعه جلد 1 صفحه 562 آمده است که بیان می دارد: آنگاه که امام حسن (ع) متولد شد حضرت فاطمه به امام علی (ع) عرض کرد که نام او را بگذار امام فرمود من در نامگذاری او بر پیامبر(ص)  سبقت نمی‌گیرم... و در اسد الغابه ابو احمد عسکری آمده است که پیامبر (ص) او را حسن نام نهاد و این نام در عصر جاهلیت شناخته شده و معروف نبود.
     پرسش:
    امام حسن علیه السلام چند همسر داشتند. تعداد زنانی که در یک زمان داشته است چند تا بوده اند؟  
    پاسخ:
     
    پیرامون همسران امام حسن مجتبی علیه السلام باید بگوئیم اولا تعدد زوجات در صدر اسلام و در محیط جزیرة العرب امری متعارف بود و اسلام با تعیین شرایطی حدود آن را مشخص و آن را تائید نموده است. از نظر اسلام یک مرد در یک زمان می تواند چهار همسر دائمی داشته باشد ولی بیشتر از آن جایز نیست و این در حالی است که این مرد می تواند همسران با عقد موقت هم داشته باشد و کنیزانی از راه صحیح شرعی در اختیار داشته باشد و با همه اینها می تواند رابطه زناشوئی داشته باشد و حقوق زناشوئی را نیز رعایت نماید. و پیامبر اکرم (ص) و ائمه طاهرین علیهم السلام از این مسأله که امری شرعی و جایزه بوده است، استثناء نبوده اند و چه بسا در یک زمان بیش از  یک همسر دائم داشته اند و همسرانی هم بصورت متعه در اختیار داشته اند و کنیزانی نیز داشته اند. ولی آنان از تعدد زوجات به عنوان یک ابزار و وسیله برای حفظ و تقویت اسلام و اصحاب و یاران و حفظ جان خود استفاده می کردند. اگر به تاریخ نگاه کنیم همسران پیامبر اکرم (ص) یا ائمه علیهم السلام از قبائل مختلف بوده است و پیوند با آنان بمنزله سربازگیری برای یاری اسلام و شیعه بوده است نه اینکه از سر شهوترانی و جاذبه های نفسانی باشد. دلیل بر این مطلب این است که بسیاری از همسران پیامبر (ص) و ائمه طاهرین از بین زنان سالخورده و یا زنانی بوده اند که بهره ای از زیبائی نداشته و پیامبر (ص) و امام (ع) روی جهات سیاسی و اجتماعی به اینگونه ازدواج ها تن می دادند.

    ثانیا درباره همسران امام مجتبی (ع) بعضی از قلم های مسموم دشمنان و افراد مغرض عددهای مختلفی را نوشته اند که از آنجایی که اسنادشان ضعیف است نمی توان آنها را قبول کرد. مضافا بر اینکه اگر تعداد ازدواجهای امام علیه السلام زیاد بود، باید فرزندان آن حضرت هم زیاد می شد. حتی اگر هر یک از همسران آن حضرت یک فرزند به دنیا آورده باشد باید عدد زیادی شود. در حالیکه اینطور نیست. و تاریخ چنین چیزی را نشان نداده که آن حضرت فرزندان زیادی داشته باشد[1].

    نکته دیگری که ساختگی بودن این روایات را روشن می سازد این است که آن حضرت دشمنان زیادی داشتند که در صدد نکته گیری و خارج نمودن آن حضرت از صحنه خلافت بوده اند اگر این مطالب (داشتن بیش از صد همسر) درست بود، باید از این نکته بر علیه آن حضرت استفاده کرده و به آن حضرت بگویند چون زنان و همسران زیادی داری برای خلافت شایسته نیستی در حالیکه چنین چیزی را حتی دشمنان معاصر آن حضرت نگفته اند.

    پس این افرادی که عدد های زیاد و بزرگی را برای تعداد همسران آن حضرت نقل کرده اند قولشان قابل اعتماد نیست.

    همسران آن حضرت که اسمشان در تاریخ ذکر شده است عبارتند از:

    1- جعده بنت اشعث.

     2- ام عبد الله که دختر شلیل بن عبدالله بوده است.

    3- مادر حضرت قاسم (ع) که کنیز بوده است.

    4- عایشه الخثعمیه

    5- خوله الفزاریه

    6- ام کلثوم دختر فضل بن عباس

    7- ام اسحاق دختر طلحة بن عبدالله تمیمی

    8- ام بشیر دختر ابی مسعود انصاری.

    9- هند دختر عبدالرحمن بن ابی بکر

    10- زنی از دختران عمرو ابن أهیم المنقوی

    11- زنی از دختران زراره

    12- زنی از طایفه ثقیف که فرزندی بنام عمر بدنیا آورد.

    13- زنی از طایفه بنی شیبان از آل همام.

    لازم به تذکر است همه این زنان دریک زمان همسر آن حضرت نبوده بلکه بعد از اینکه بعضی از دنیا رفته اند حضرت با بعضی دیگر ازدواج کرده اند
     




  • وقت بخیر:خواننده ی گرامی :
  • نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی | شنبه 90 بهمن 1 ساعت 9:7 صبح |

                                                             تعبیر قرآن درباره مرگ

    «به نام هستی آفرین»   

    فرو شدن چو بدیدی برآمدن بنگر

    غروب شمس و قمررا چه زیان باشد

    کدام دانه فرورفت در زمین که نرست

    چرا به دانه انسانت این گمان باشد

    ماهیت مرگ مرگ چیست ؟ آیا مرگ ونیستی و نابودی و فنا انهدام است یا تحول و تطور و انتقال از جائی به جائی واز جهانی به جهان ؟ این پرسشی است که همواره برای بشر مطرح بوده و هست و هرکس مایل است پاسخ آن را مسقیماً بیابید ویا به پاسخی که داده شده ایمان واعتقاد پیدا کند .ما مسلمانان به حکم این که به قرآن کریم ایمان واعتقاد داریم، پاسخ این پرسش را از قرآن کریم می گیریم وبه آنچه در این زمینه گفته شده است ایمان و اعتقاد داریم. قرآن کریم پاسخ ویژه ای با تعبیر خاصی درباره ماهیت مرگ دارد،قرآن در این موردکلمه «توفی»را به کار برده و مرگ را توفی خوانده است. توفی و استیفا هردو از یک ماده اند،هرگاه کسی چیزی را به کمال و تمام و بدون مک و کسر دریافت کند و به اصطلاح آن را استیفا نماید در زبان عربی کلمه توفی را به کار می بردند. در چهارده آیه از آیات قرآن حکیم این تعبیر در مورد مرگ آمده است.

    1. سوره نحل 28: الذین تتوفیهم الملاکة ظالمی انفسهم.

    2. سوره نحل 32 : الذین تتوفهم الملائکةطیبین.

    3.سوره زمر 42 : الله یتوفی النفس حین موتها والتی لم تمت فی منامها.

     4.سوره اعراف .37: حتی اذا جا ئتهم رسلنا یتوفونهم .

     5.سوره یونس.104: اعبدالله الذی یتوفیکم .

     6.سوره سجده.10و11: و قالواء اذا ضللنا فی الارض اننا لفی خلق جدید بل هم بلقاء ربهم کافرون . قل یتو فیکم ملک الموت الذی و کل بکم.

     7.سوره انعام:61 وهو القاهر فوق عباده و یرسل علیکم حفظة حتی اذا جاء احدکم الموت توفته رسلنا و هم لا یفرطون. خدا قاهر است در بالای بندگان و برای شما نهگبا نان می فرستد تا آن وقتی که مردن یکی از شما می رسد، همان رسل و فرستاده های ما اورا توفی می کنند ( می میرانند.)

    و... از همه آنها چنین استنباط می شود که مرگ از نظر قرآن تحویل گرفتن است . یعنی انسان در حین مرگ ، با تمام شخصیت و واقعیتش در تحویل ما موران الهی قرار می گیردوآنان انسان را در یافت می کنند.از این تعبیر قرآن مطالب زیر استنباط می شود:

    الف: مرگ نیستی و نابودی و فنا نیست ، انتقال از عالمی به عالم دیگرو از نئشه ای به نئشه دیگر است وحیات انسان به گونه ای دیگر ادامه می یابد.

    ب: آنچه شخصیت واقعی انسان را تشکیل می دهد و « من» واقی او محسوب می شود،بدن و جهازات بدنی و هرچه از توابع بدن به شمار می رود نیست ، زیرا بدن و جهازات بدنی و توابع آنها به جایی تحویل نمی شوند و درهمین جهان تدریجاً منهدم میگردند. آن چیزی که شخصیت واقعی مارا تشکیل می دهد و «من» واقعی ما محسوب می شودهمان است که در قرآن از آن به  «نفس » و احیا ناً به روح تعبیر شده است...

    ج: روح یا نفس انسان ملاک شخصیت واقعی انسان است و جاودانگی انسان به واسطه جاودانگی او است از نظرمقام ورتبه وجودی در افقی مافوق افق ماده و مادیات قرار گرفته است.

     روح یا نفس،هر چند محصول تکامل جوهری طبیعت است، اما طبیعت در اثر تکامل جوهری که تبدیل به روح یا نفس می شود، افق وجودیش و مرتبه و مقام واقعیتش عوض می شودو در سطح بالاتری قرار می گیرد،یعنی از جنس عالم دیگری می شودکه عالم ماوراء طبیعت است. با مرگ ، روح یا نفس به نئشه ای که از سنخ و نئشه روح است منتقل می شودو به تعبیر دیگر هنگام مرگ آن حقیقت مافوق مادی باز ستانده و تحویل گرفته می شود.

     قرآن کریم در برخی از آیات دیگر که درباره خلقت انسان بحث کرده و مربوط به معاد وحیات اخروی نیست ، این مطالب راگوش زد کرده که در انسان حقیقی هست از جنس ماوراء جنس آب و گل.

     درباره آدمی گوید : و نفخت فیه من روحی( حجر-29): از روح خود دراودمیدم . مساله روح و نفس و بقاء روح پس از مرگ از اٌمهات معارف اسلامی است ،نیمی از معارف اصیل غیر قابل انکار اسلامی بر اصالت روح و استقلال آن از بدن و بقاء بعدالموت آن استوار است.همچنان که انسانیت و ارزشهای واقعی انسانی بر این حقیقت استوار است و بدون آن، همه آنها موهوم محض است.

     تشابه مرگ و خواب

     در این آیه مساله خواب را با مردن در یک ردیف می شمارد . « الله یتوفی الا نفس حین موتها و التی لم تمت فی منامها» : خدا نفسها را در وقت مردن و(نفس) زنده ها را که هنوز نمرده اند در وقت خوابیدن میگیرد؛ آنکه مرد دیگر نفسش برنمی گردد وآن که خوابیده است آن را دو مرتبه می فرستد. معلوم می شود از نظر قرآن یک چیزی هست که نام او نفس است. « فیمیک التی قضی علیها الموت » آنکه حکم مرگ بر او شده است ، نگهش می دارند «ویرسل الاخری الی اجل مسمی» سوره زمر-42. وآن دیگری را (یعنی خوابیده) را میفرستد تا یک وقت مقدر وتعین شده که آن هم برای همیشه باید گرفته شود.خود خوابیدن را باز اگر ما از نظر جسمای در نظر بگیریم یک حالت خیلی عادی است. اگر چه من نمی دانم ودر بعضی کتابها خوانده ام که هنوز راز خوابیدن هم صد در صد کشف نشده است تا چه رسد به راز خواب دیدن ،ولی خواب از نظر اصوی جسمانی جز قطع یک سلسله روابط چیزی نیست .اما قرآن خواب را در آن حال که شعور انسانی ضعیف شده ودر یک حدی (ازبین ) رفته، یک نوع عقب بردن و عقب کشیدن همان نفس می داند،جداکردن آن نفس میداند وبیداری را مساوی با بازگشتن همان نفس ( آن چیزی که خودش اسمش را نفس گذاشته است ).

    «الناس نیام فاذا ماتوا انتبهو»؛ مردم در خوابند وقتی که مردند بیدار میشوند. امام علی (ع)

     




  • وقت بخیر:خواننده ی گرامی :
  • نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی | چهارشنبه 90 دی 28 ساعت 3:32 عصر |

     آیاتى است که نتیجه بخش بودن ایمان را مشروط به عمل و نتیجه بخش بودن عمل را مشروط به ایمان قرار داده است. مانند: إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ الَّذِینَ هادُوا وَ النَّصارى‏ وَ، الصَّابِئِینَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ«» (کسانى که ایمان به خدا و روز قیامت آورده و عمل صالح انجام مى‏دهند، پاداش آنان در نزد پروردگارشان مى‏باشد).

     مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثى‏ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَةً«» (هر که از مرد و یا زن عمل صالح انجام بدهد در حالى که داراى ایمان است، او را با حیات پاکیزه‏اى زندگى مى‏بخشیم).

    در قرآن مجید بیش از 60 آیه در این باب آمده است که ایمان مقرون با عمل را مطرح نموده، وصول به امتیازات هر یک را مشروط به دیگرى معرفى مى‏نماید.

    -  آیاتى در قرآن وجود دارند که به جهت اهمیت عمل، آن را مورد نظاره الهى معرفى مى‏کنند، مانند: وَ وُفِّیَتْ کُلُّ نَفْسٍ ما«» (و او به کارى که انجام مى‏دهند، داناتر است).

     إِنَّ اللَّهَ بِما تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ«» (قطعا خداوند به کارى که انجام مى‏دهید، بینا است).

    در حدود 80 آیه این موضوع را تأکید مى‏کند که خداوند متعال همه اعمال انسانى را مى‏بیند و مى‏داند.

    هیچ عاملى براى رشد انسانى نیرومندتر از آن نیست که بداند همه حرکات او تحت نظاره خداوندى است و هر کارى که مى‏کند و سخنى که مى‏گوید و اندیشه‏اى که در ذهنش به جریان مى‏افتد، ثبت و ضبط گشته، سرنوشت آینده ابدى او را تشکیل مى‏دهند.

    کسى که به چنین اصلى معتقد است، کمترین تعدى به حقوق دیگران نمى‏کند، هرگز دروغ بر زبانش جارى نمى‏گردد، سخنى بر ضرر دیگران نمى‏گوید، حتى اندیشه‏هاى خود را هم از گرایش به پلیدیها محفوظ مى‏دارد.

                                                    ادامه مطلب...


  • وقت بخیر:خواننده ی گرامی :
  • نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی | سه شنبه 90 دی 27 ساعت 3:50 عصر |

     بسمه تعالی

     به مناسبت هوای پاک  دانش آموزان مدرسه قرآنی محدثه به همت مربی پرورشی سرکار خانم جمشیدی در محیط آموزشگاه اقدام به کشیدن نقاشی  کردند که کلیه دانش آموزان آموزشگاه با شوق وذوق خاصی  دراین برنامه شرکت نمودند

    هوای پاک




  • وقت بخیر:خواننده ی گرامی :
  • نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی | سه شنبه 90 دی 27 ساعت 11:12 صبح |
    <   <<   6   7   8   9   10      >

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    رمضان واحادیث مربوط به ماه رمضان
    دهه فجر انقلاب اسلامی ......
    چرا خدا به شما کمک نمی کند؟؟
    میلاد حضرت زهرا س
    شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها تسلیت باد
    هفته بسیج
    هفته بسیج گرامی باد
    روز ایثار وشهادت اصفهان
    [عناوین آرشیوشده]
    کد عکس

    اسلایدر

    خوش آمود گویی

    ابزار وبلاگ