سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دارالقران الکریم جرقویه علیا
دانش، چراغ خرد است . [امام علی علیه السلام]

صالحین

صفحات برگزیده بخش زندگینامه ها:
جناب شیخ رجبعلی خیاط
 آیت الله بهحت
آیت الله شیخ محمد جواد انصاری همدانی
جناب شیخ جعفر مجتهدی
آیت الله سید علی قاضی
آیت الله محمد کوهستانی
جناب شیخ مرتضی زاهد
جناب الطافی نشاط
آیت الله سید رضا بهاالدینی
آیت الله سید حسین بروجردی

 

صفحات برگزیده بخش حکایات :
جناب شیخ عبدالکریم حامد
جناب شیخ زین العابدین مرندی ( شیخ آقا ) 
آیت الله میرزا جواد آقا ملکی تبریزی 
آیت الله شیخ حسنعلی اصفهانی ( نخودکی )
جناب معلم دامغانی 
آیت الله شیخ مرتضی طالقانی  
علامه شهید سید محمد باقر درچه ای
آیت الله سید حسن مسقطی 
آیت الله شهید شیخ محمد تقی بافقی
جناب سید هاشم حداد
شبهای پیشاور(سلطان الواعظین شیرازی




  • وقت بخیر:خواننده ی گرامی :
  • نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی | یکشنبه 88 مرداد 4 ساعت 9:12 صبح |
     

    بِسمِ اللهِ الرَّّحمنِ الرَّحِیمِ


    سُبحَانَ الَّذِی اَسرَی بِعَبدِهِ لَیلاً مِّنَ المَسجِدِ الحَرَامِ اِلَی المَسجِدِ الاَقصَا الَّذِی بَارَکنَا حَولَهُ لِنُرِیَهُ مِن ءَایَاتِنآ اِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ البَصِیرُ


    به نام خداوند بخشنده ی مهربان


    پاک و منزّه است آن(خدایی)که بنده اش را از مسجد الحرام تا مسجد الاقصی که اطرافش را برکت داده ایم شبانه برد،تا از نشانه های خود به او نشان دهیم.همانا او شنوا و بیناست.


    سلام بر دوستان


    ارزش دوستی


    راستی چرا کسی یا چیزی رو دوست داریم؟



    • ما زیبایی ها و خوبی ها رو دوست داریم و وقتی فکر می کنیم اون زیبایی ها و خوبی ها در اون کس یا اون چیز وجود داره ، به اون علاقه مند می شیم. گل زیبا ، نقاشی زیبا ، یکرنگی و صداقت ، شجاعت و دلاوری ، جوانمردی و پهلوانی ، همه دوست داشتنی اند و همین ها سبب می شن که صاحب این زیبایی ها رو هم دوست داشته باشیم.

    راستی چرا ما به دوست نیازمندیم؟

    راه کمال هم راه عبور و گذر از پیچ و خم های زندگی و فتح و رسیدن به قله ی خوشبختیه و معلومه که این راه رو با رفیقان و همراهان هم عهد و پیمان خیلی آسون تر و شیرین تر میشه پیمود. چون کسانی که به دنبال راه سعادتند ، با یاری و کمک به همدیگه ناهمواری های زندگی را هموار می کنن ، شور و شوق رسیدن به مقصد و سعادت را زنده نگه می دارن و دستان خودشون رو وسیله نجات همراهان از سقوط قرار می دن تا به مقصد و هدف برسن و به این دلیله که ما به دوست نیاز مندیم تا با کمک اون بتونیم راه رسیدن به سعادت رو هموارتر کنیم و سرعت حرکت رو تسریع ببخشیم و زیاد کنیم.


    راستی یک دوست چگونه می تونه من رو یاری بده؟

    یک دوست هیچ گاه بی جهت و الکی از من تعریف و تمجید نمی کنه.

    • یک دوست به طور دوستانه نقص هام رو به من میگه.

    این نشونه ی رشد فکریه منه که وقتی دوستم نقص هام رو به من میگه اون ها رو به عنوان هدیه بپذیرم.


    آیینه چون عیب تو بنمود راست      خود شکن ، آیینه شکستن خطاست


    (مخزن الاسرار نظامی)



    • یک دوست هرگز با ایرادهای بی مورد به تحقیر و کوچیک کردن من نمی پردازه.
      هدف یک دوست در دوستی منافع شخصی و سوء استفاده از روابط دوستی نیست.
      یک دوست نیازی به تملق گویی و چاپلوسی یا تحکم زورگویی به من رو نداره.
      یک دوست برتر و بزرگتر از اونه که من رو برای رسیدن به هوس هایش به بازی بگیره و نردبان ترقی و پیشرفت خودش قرار بده. .

    راستی دوست واقعی کیه؟


    دوست واقعی کسی است که یاد خدا رو در دل ها زنده کنه و من رو به آرزو های کوچیک نکشونه.


           (نجم 29)

    دوستی و محبت خدا زینت بخش قلبش باشه

    • خیانتکار نباشه ، سخن چین نباشه ، ستمکار و زورگو نباشه.

          (امام صادق(ع) ، میزان الحکمه ، ج2 ، ص 1582)



    • ...

    راستی به چه دوستی می تونم اعتماد کنیم؟


    به دوستی می تونم اعتماد کنیم که نه تنها خودش اهل گناه نیست بلکه از گناه دیگران هم ناراحت میشه.


          (امام علی ، میزان الحکمه ، ج2 ، ص 1584)


    به دوستی می تونم اعتماد کنیم که اهل دروغ نیست و با راستگویی و با صداقت سخن بگه.


          (رسول خدا (ص) ، میزان الحکمه ، ج2 ، ص 1591)



    • ...دوستی پیوند قلب هاست پس بیایید سعی کنیم قلب هایمان را به هم پیوند بدیم

    البته باید مواظب باشیم با چه افرادی دوستی می کنیم


    به قول سنایی


    منشین با بدان که صحبت بد           گر چه پاکی ، تو را پلید کند


     آفتابی بدین بزرگی را           پاره ای ابر ناپدید کند


     

     




  • وقت بخیر:خواننده ی گرامی :
  • نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی | یکشنبه 88 مرداد 4 ساعت 2:10 صبح |
    تبریک
    اخبار جدید میلاد پر برکت امام حسین ، امام سجاد و حضرت ابوالفضل العباس علیهم السلام بر پویندگان طریق قرآن و عترت علیهم السلام مبارک باد.



  • وقت بخیر:خواننده ی گرامی :
  • نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی | یکشنبه 88 مرداد 4 ساعت 12:48 صبح |

    ابراهیم

    قسمت دوم
    ذبح عظیم

    گفته آمد که: برخی از مفسران مانند ملامحسن فیض در تفسیر صافی و علامه حویزی در نور الثقلین و علامه بحرانی در البرهان و علامه مجلسی در بحار الانوار براساس روایتی از حضرت ثامن الحجج (علیهم السلام) گفته‌اند که منظور از ذبح عظیم حضرت سید الشهدا (علیه السلام) است.

    روایت رضویه را که گویا از نظر سندی نیز مورد نظر برخی از محدثین است مرحوم شیخ صدوق در خصال چنین آورده است: و آنگاه که قوچی بزرگ در زیر دستان ابراهیم قرار گرفت و به آن گرامی گفته شد که تو در ماموریتت پیروز و سربلند گشته‌ای، ابراهیم به جهت خشنودی خدای بزرگ درخواست نمود که اجازه ذبح اسماعیل فراهم ‌آید و اسماعیل را ذبح نماید، تا با تحمل غم و اندوه مصیبت فرزند، درجاتش تعالی یابد، پروردگار جلیل از او پرسید ای ابراهیم محبوبترین مخلوقاتم نزد تو کیست؟

     ابراهیم گفت: محبوبتر از حبیبت محمد نیافریدی.

     فرمود: او نزد تو محبوبتر است یا خودت؟

     ابراهیم گفت: البته او.

     فرمود: فرزند او محبوبتر است یا فرزند تو؟

     ابراهیم گفت: البته فرزند او

     فرمود: آیا شهادت فرزند حبیبم محمد را که دشمنانش از روی ستم ذبح می‌کنند نزد تو اندوهگین‌تر است یا ذبح فرزندت اسماعیل به دست تو؟

     ابراهیم گفت: ذبح او بدست دشمنانش مرا اندوهگین ساخت .

     فرمود: ای ابراهیم مردی شقی از امت محمد (صلی الله علیه و آله) بعد از او فرزندش حسین را ستمگرانه همچون گوسفند ذبح می‌کند و گرفتار غضب من می‌شود، و بدین سبب دل ابراهیم اندوهگین شد و چشمانش گریان.

     وحی آمد که ‌ای ابراهیم ناله‌ات را پذیرفتیم، آن‌چنان‌که اشکت روان باشد و آهت سرد وسوزان و ناله‌ات بلند بر قربانی شدن دلستانت اسماعیل و بر درجاتت افزودیم و مقامت را تعالی بخشیدیم بر این مصیبت بزرگ و جانکاه.

     آری آن فتنه‌ای که ابراهیم بدان گرفتار آمد و هزاران فرسنگ راه را برای آن آزمون درنوردید و در راه آن سنگها به شیطان رمی فرمود و خدای بزرگ به پاس آن همه بردباری و بندگی ماجرای حج را تشریع فرمود، به ذهن آدمی دور است که به قوچی بزرگ ختم یابد، این ماجرا تا پایان هستی باید دل هر انسان آزاده‌ای را اندوهگین سازد، اسماعیل باید زنده باشد تا پیشوایی موحدان عالم همواره به دست ابراهیمیان و اسماعیلیان و حسینیان باشد و حسین برای همیشه تاریخ ذبیح الله.

     آیا شهادت فرزند حبیبم محمد را که دشمنانش از روی ستم ذبح می‌کنند نزد تو اندوهگین‌تر است یا ذبح فرزندت اسماعیل به دست تو؟

     چون ماموریت الهی به پایان رسید، ابراهیم، اسماعیل و هاجر را بدرود گفت و راهی کنعان شد و با ورود او به فلسطین شاهد عنایت دیگری از سوی خدا گردید.

     رخدادنگارآورده‌اند که پس از بازگشت ابراهیم، همچنان ساره بی فرزند بود و برای سرگرمی خود بزغاله‌ای در خانه نگه می‌داشت، ابراهیم میثاق بسته بود که هرگز بی میهمان غذا نخورد و در زمانی شش روز گذشت وهیچ میهمانی بر کنار سفره ابراهیم ننشست و ابراهیم چند روزی روزه دار بود تا نذر خویش اداء گرداند، روز هفتم، دوازده میهمان از راه رسیدند و گفتند میهمانیم.

     ابراهیم ایشان را به خانه آورد وگفت ای ساره میهمان عزیز خداست، برخیز و هر چه عزیزتر داریم بیاور تا با میهمانان بخوریم.

     ساره گفت به جز این بزغاله عزیزتر نداریم، آن را فدای میهمان می‌کنم.

     بزغاله را کشتند وگوشت آن را برای پذیرایی میهمانان طبخ کردند ونشستند تا تناول نمایند، ساره دید که ابراهیم میخورد ولی میهمانان نمی‌خورند،چون ابراهیم متوجه شد، میهمانان گفتند: ای ابراهیم ما فرشته‌ایم وآدمی نیستیم که غذا بخوریم، ما آمده‌ایم تا تو روزه‌ات را بگشایی وحالا که تحفه ساره را برای میهمانانت قربانی کرده‌ای، بشارت باد شما را که ساره دارای فرزند خواهد شد و آن فرزند مانند اسماعیلت از پیامبران است و نام او اسحاق.

     چندی بعد با وجود کهولت سن، ساره باردار گردید و اسحاق پیامبر تولد یافت و بدینسان خدای بزرگ فرزند دیگری که او نیز پیشوای موحدان در فلسطین و شام بود را به ابراهیم صد ساله عنایت فرمود.

      بنابر روایت‌ عهد عتیق،‌ خداوند ابراهیم‌ خلیل‌ علیه السلام‌ را در 99 سالگی‌ بشارت‌ رسانید که‌ همسرش‌ ساره‌ را برکت‌ داده‌ است‌ و از وی‌ پسری‌ به‌ او خواهد بخشید، پسری‌ که‌ او نیز برکت‌ خواهد یافت‌ و امتها از وی‌ به‌ وجود خواهند آمد، ابراهیم‌ علیه السلام از این‌ خبر شگفت زده شد و با خود اندیشید که‌ چگونه‌ مردی‌ 100 ساله‌ و زنی‌ 90 ساله‌ صاحب‌ فرزندی‌ خواهند شد.

     در کتاب کریم آمده است؛ ابراهیم گفت: ستایش خدایی را که در پیری اسماعیل و اسحاق را به من بخشید، هر آینه پروردگار من شنونده دعا‌های من است (ابراهیم 39) .

     چون ابراهیم 120 ساله شد اسحاق را در شام وفلسطین خلیفه و وصی خود قرار داد و اسماعیل همچنان نماینده او در حجاز و یمن بود وایشان دین ابراهیم را ترویج می‌نمودند.

     اسماعیل نیز چند سال پس از ماجرای قربانی شدن از همان قوم نجیب جرهم، بانویی را به کابین نکاح خود درآورد و همراه با مادرش در مکه مکرمه ماندگار شدند و امت حنیفی از او پدیدار گشت و رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و اله و سلم)، امیرالمومنین علی ابن ابی طالب و همه امامان معصوم سلام الله علیهم از فرزندان اسماعیل ذبیح الله هستند.

     رخدادنگاران آورده که ابراهیم پیامبر، هر از گاهی چند به دیدار هاجر و اسماعیل به مکه مکرمه می‌آمد تا آنکه ماموریت الهی دیگری به ابراهیم سپرده شد.

     ابراهیم دیگر متلا به چه خواهد شد؟! در آخرین شماره‌ی این داستان این ماجرا خواهد آمد.




  • وقت بخیر:خواننده ی گرامی :
  • نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی | شنبه 88 مرداد 3 ساعت 5:53 عصر |

     

    دل تنگی‎های یک انسان با خدا


    توبه و انابه

    پروردگارا! ببخش مرا که از تمسخر دیگران لذت بردم.

    پروردگارا! ببخش مرا که براى رسوا کردن دیگران تلاش کردم.

    پروردگارا! ببخش مرا که نمازم، وقت یافتن گمشده‏هاى من است.

    پروردگارا! ببخش مرا که نادانى دیگران را به رُخِشان کشیدم.

    پروردگارا! ببخش مرا که براى همه گردن کشیدم، به غیر از خودم.

    پروردگارا! ببخش مرا که دیگران را وادار به معذرت خواهى کردم.

    پروردگارا! ببخش مرا که همه‏اش دعا کردم خدایا! مرا از شر خلق دور بدار و یک بار نگفتم: خلقت را از شر من دور دار.

    پروردگارا! ببخش مرا که فکر و دلم از تو عزلت گزید و از گناه نه.

    پروردگارا! ببخش مرا که هر چه با من مدارا کردى، من بر تو خیره‏سرى کردم.

    پروردگارا! ببخش مرا که آن قدر که حسرت نداشته‏هایم را خوردم، شاکر داشته‏هایم نبودم.

    پروردگارا! ببخش مرا که آن قدر که بر بى‏منزلى و بى‏کارى و ... گریستم، بر غم فراق از تو گریه نکردم.

    پروردگارا! ببخش مرا که آن قدر که به فکر زیبایى ظاهر و مد لباس و ... بودم، به فکر زیبایى و طهارت باطنم نبودم.

    پروردگارا! ببخش مرا که بارها و بارها به دنبال جنازه این و آن رفتم و فقط با یک «اِ اِ» گفتن، از کنارش گذشتم و هنوز باورم نیست که من هم رفتنى هستم.

    پروردگارا! ببخش مرا که با رفتار زشتم، دیگران را به دین بدبین کردم.

    پروردگارا! ببخش مرا که در مجادله با این و آن فهمیدم که حق با من نیست؛ ولى به رو نیاوردم.

    پروردگارا! ببخش مرا که براى نظرات دیگران، آنگونه که حق‏شان بود، ارزش قائل نشدم.

    پروردگارا! ببخش مرا که با پرسش‏هاى مشکل از استادانم، خود را در چشم دیگران بزرگ جلوه دادم و استادانم را تحقیر کردم.

    پروردگارا! ببخش مرا که موقع تعریف و تمجید دیگران، باورم شد که راستى راستى کسى هستم!

    پروردگارا! ببخش مرا که تاب شنیدن تعریف از دیگران را نداشتم!

    پروردگارا! ببخش مرا که اگر 1000 تومانم گم شد، غصه‏دار شدم؛ ولى نمازم قضا شد و، آن قدر غصه نخوردم.

    پروردگارا! ببخش مرا که توان حل مشکل دیگران را داشتم؛ ولى سکوت کردم و گفتم دردسر نمى‏خواهم.

    پروردگارا! ببخش مرا که آن قدر که حسرت نداشته‏هایم را خوردم، شاکر داشته‏هایم نبودم.

    پروردگارا! ببخش مرا که اگر 1000 تومانم گم شد، غصه‏دار شدم؛ ولى نمازم قضا شد و، آن قدر غصه نخوردم.

    پروردگارا! ببخش مرا که واله و شیداى مخلوقاتت شدم و خالقیتت را از یاد بردم.

    پروردگارا! ببخش مرا که آن قدر که غصه روزى‏ام را خوردم، غصه آخرتم را نخوردم.

    پروردگارا! ببخش مرا که مدام دروغ گفتم و توجیه کردم که دروغ مصلحتى بود.

    پروردگارا! ببخش مرا که خود را به خواب زدم تا از انجام کارى که وظیفه‏ام بود، شانه خالى کنم.

    پروردگارا! ببخش مرا که با دروغ‏هاى مکرر خود، زشتى دروغ را در ذهن فرزندم از بین بردم.

    پروردگارا! ببخش مرا که آن قدر که اهل حرف بودم، اهل عمل نبودم.


    پروردگارا .: از کار دیگران ضعف گرفتم در صورتیکه کار خودم پر از ضعف بو د

     پرور دگارا به دیگران  آموختم  که قرآن بخوانند وبه آن عمل کنند در صورتیکه خود عمل نمی کردم

     خدایا روسیاهم -  روسیاهم - روسیا ه 

        پروردگارا!!! می‎بخشی مرا ؟؟؟؟




  • وقت بخیر:خواننده ی گرامی :
  • نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی | شنبه 88 مرداد 3 ساعت 5:32 عصر |
    پنجمین روز مسابقات بین المللی قرآن کریم اوقاف

    پنجمین روز مسابقات بین المللی قرآن کریم اوقاف

    پنجمین روز مسابقات بین المللی قرآن کریم اوقاف
     
     
     
     
     
     
     
     
     
     
     
     



  • وقت بخیر:خواننده ی گرامی :
  • نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی | شنبه 88 مرداد 3 ساعت 4:51 عصر |
    اندر حکایت ازدواج
    اخبار جدیدmorteza-mosavi می نویسد "آسانش کنید، فراگیر شود.
     آنچه پیش رو دارید، مجموعه‌ای است از پندها و نصایح مقام معظم رهبری به زوج‌های جوانی که توفیق یافته‌اند عقد ازدواج‌شان را با انشاء ایشان متبرک کنند و در آغاز زندگی از سرچشمه فیض و حکمت آن عالم عارف بهره گیرند... ایشان در مقام پدری مهربان، اندیشمندی دورنگر و حکیمی ژرف‌اندیش، قبل و بعد از خواندن خطبه عقد، پندهای آمیخته‌ای از حکمت‌های نظری و عملی را با زبان ساده و صمیمانه به‌سان شربتی در زندگی اهل ایمان برایشان تدارک دیده و حکیمانه کام تشنه آنها را گوارا ساخته است



  • وقت بخیر:خواننده ی گرامی :
  • نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی | سه شنبه 88 تیر 30 ساعت 2:5 صبح |
    <   <<   6   7   8   9   10   >>   >

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    رمضان واحادیث مربوط به ماه رمضان
    دهه فجر انقلاب اسلامی ......
    چرا خدا به شما کمک نمی کند؟؟
    میلاد حضرت زهرا س
    شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها تسلیت باد
    هفته بسیج
    هفته بسیج گرامی باد
    روز ایثار وشهادت اصفهان
    [عناوین آرشیوشده]
    کد عکس

    اسلایدر

    خوش آمود گویی

    ابزار وبلاگ