سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دارالقران الکریم جرقویه علیا
آنکه بیندیشد به بینش می رسد . [امام علی علیه السلام]

سوره ها و آیاتی که در شأن نزول حضرت فاطمه(س) نازل شده است

سوره کوثر
طبق نقل بسیاری از دانشمندان اسلامی ، این سوره در جواب شماتت دشمنان اسلام، همچون عاص بن وائل و همراهانش نازل شده است. چون پسران رسول خدا، قاسم و عبدالله از دنیا رفتند، عاص بن وائل سهمی گفت: نسل او قطع شد و او ابتر و بی عقب است. خداوند متعال در پاسخش این آیه را (ان شانئک هو الابتر) نازل کرد که خود عاص بن وائل ابتر و بدون عقب است.[115]

عاص بن وائل این شماتت را چندین بار تکرار نمود[116]. افراد دیگری چون ولیدبن مغیره،[117] ابوجهل[118] ، عقبه بن ابی محیط[119]، کعب بن اشرف[120] و ابو لهب[121] نیز این شماتت را تکرار می کردند .

از شأن نزول این سوره که در جواب شماتت کنندگان کفار به رسول خدا به خاطر نداشتن فرزند ذکور نازل شده نیز اینکه به خاطر دادن کوثر، شکر مخصوص، به صورت نماز ویژه و قربانی مخصوص را خواستار شده و با توجه به تقابل «الکوثر» با «الابتر» که اصلش دم بریدگی و قطع نسل و ریشه را افاده می کند،[122] معلوم می شود که ادامه آثار نبوت از طریق نسل پیامبر محقق می شود که دشمن را در مقابلش «ابتر» معرفی کرده است.

ابن ابی الحدید معتزلی در بخش مستدرکات کلمات قصار، حدیثی را آورده است که در ضمن آن عمرو بن عاص به امام علی(ع) اشکال گرفت که چرا حسنائمه(ع) و حسین(ع) را فرزندان رسول خدا می داند. امام جواب داد: اگر آن دو فرزند رسول خدا نباشند، رسول خدا ابتر می ماند و خداوند آن را از ایشان نفی کرده است. پس کوثر همان وجود حضرت فاطمه(س) و فرزندان معصوم آن حضرت است.

کوثر از ماده کثرت و مبالغه در کثرت است و معنای آن خیر کثیر می باشد ؛ همان خیر کثیری که ادامه دهنده نبوت است. پیامبراکرم(ص) در زمان ازدواج حضرت علی(ع) با حضرت فاطمه(س) به همین خیر کثیر اشاره فرمود . آن حضرت خطاب به امام علی(ع) دعا فرمود: «و اخرج منکما الکثیر الطیب. خداوند از شما دو تن، نسل کثیر پاکیزه بیرون آورد.» انس گفت: «والله اخرج منهما الکثیر الطیب[123] خداوند از آن دو، نسل زیاد و پاکیزه ای بیرون آورد .»

فخر رازی در این باره می گوید: معنای سوره این است که خداوند به پیامبر نسلی می دهد که در طول زمان باقی می ماند . بنگر چه تعداد از خانواده وی کشته شدند، در حالی که عالم از فرزندان رسول خدا مملو و آکنده است و هیچ کس از خاندان بنی امیه نمی تواند با وی در این زمینه برابری نماید، و نیز دقت کن که چگونه از نسل پیامبر، علمای بزرگواری مانند باقر، صادق، کاظم، رضا، و نفس زکیه[124] پدیدار شدند[125].

علمای اهل سنت معنای دیگری را هم برای کوثر نقل کرده اند، همچون قرآن[126]، کثرت اصحاب و پیروان[127]، نور قلب پیامبر[128]، شفاعت [129]، توحید[130]، معجزات پروردگار[131]، تفسیر قرآن و تخفیف شرایع[132]، لا اله الا الله محمد رسول الله[133]، فقه در دین [134]، نمازهای پنجگانه[135]، نبوت[136]، اسلام[137]، علمای امت[138]، علم و حکمت[139]، فضائل بسیار [140]، مقام محمود[141]، اجابت دعوت [142]، کارهای بزرگ[143]، نهری در بهشت[144]، خیر[145]، کثیر[146]، ایثار رفعت ذکر[147] و غیره.

قابل توجه است که این اقوال به رسول خدا انتساب ندارد و همچنین آنان دلیل و مدرکی بر گفته خودشان ارائه نکرده اند. علاوه بر آن، این معانی تناسبی با سیاق آیات ندارد .

مکی بودن سوره و تطبیق آن بر حضرت فاطمه(س)
در اینکه این سوره مکی است یا مدنی ، اختلاف دیدگاه وجود دارد . برخی آن را مکی[148] و برخی مدنی دانسته اند.[149] اما قول معتبر همان مکی بودن این سوره است، چنان که مضمون سوره نیز بر آن دلالت دارد. طبق ترتیب نزول، این سوره پانزدهمین سوره قرآن است[150] و شامل دو خبر غیبی و بشارت به پیامبراکرم(ص) است: یکی دادن کوثر در آینده نزدیک که همان وجود حضرت فاطمه(س) است که پاسخی عملی به دشمنان رسالت و نبوت محسوب می شود؛ و دوم ابتر بودن دشمنان رسالت که در آینده اتفاق خواهد افتاد. بنابراین در مکی بودن سوره هیچ تردیدی وجود ندارد. به علاوه برای کسانی که تولد حضرت فاطمه را قبل از بعثت می دانند، اصلاً این سؤال مطرح نیست.

برخی دانشمندان نیز مکی بودن سوره و بشارت دادن به وجود فاطمه(س) را از اعجاز قرآن می شمارند.
آیه ذالقربی
خداوند می فرماید: «و آت ذالقربی حقه؛[151] حق خویشاوندان را بده.» آیاتی که در شأن فاطمه(س) است فراوان است و در این مقام نمونه هایی از آنها ذکر می شود.

در این آیه، خداوند بر ادای حق خویشاوندی تأکید می کند و مراد از ذالقربی کسانی هستند که در آیه مودت بیان شد و مراد از آن اقربای رسول خداست. طبق روایات شیعه و سنی ، وقتی این آیه نازل شد، پیامبراکرم(ص) فاطمه(س) زهرا را فرا خواند و فدک را به او عطا فرمود. خداوند در آیه به رسول خدا امر فرمود تا حق خویشاوند خود را بدهد و پیامبر هم طبق فرمان خداوند عزوجل به فاطمه(س) فدک را داد؛ فدکی که طبق نقل شیعه و سنی از اموال مخصوص پیامبر بود و کسی از مسلمانان در آن سهمی نداشت.

بسیاری از مفسران و دانشمندان اهل سنت روایاتی را از صحابه مانند ابن عباس و ابوسعید خدری با طرق متعدد در این باره نقل کرده اند. [152]

نظری گذرا به فدک
بسیاری از مفسران اهل سنت در ذیل آیه ششم سوره حشر[153] درباره فدک بحث نموده اند. طبری در ذیل این آیه روایتی را نقل کرده که فدک با مصالحه مردمش و بدون جنگ در اختیار پیامبر قرار گرفت و خاص او بود و هیچ یک از مسلمانان در آن بهره ای نداشته اند.[154] سیوطی نیز مانند آن را نقل کرده است. [155]

از این روایات به دست می آید که فدک از فیء یعنی چیزی است که بدون جنگ از اموال کفار به دست می آید. روایت بخاری هم به همین معنا اشاره دارد . [156]

با قطع نظر از روایات، قرآن مجید «فیء» را حق ذی القربی می داند و می فرماید:

ما أفاء الله علی رسوله من اهل القری فللّه و للرسول و لذی القربی و الیتامی و المساکین و ابن السبیل؛[157]

آنچه خدا از اموال اهل قری به رسول خود برگردانید، از آن خدا و رسول او و از آن خویشان رسول و یتیمان و مسکینان و درماندگان در راه است.

سید قطب نیز به این مضمون اعتراف دارد. [158] از ابی دیلم،[159] حسن،[160] سدی[161] و دیگران نیز نقل شده است که مراد از ذالقربی ، نزدیکان رسول خدا هستند. ابن کثیر می نویسد: از ابی سعید روایت شده است که گفت: «لما نزلت «و آت ذالقربی حقه» دعا رسول الله فاطمة فاعطاها فدکا.»[162]

این حدیث با هفت طریق در شواهد التنزیل نقل شده است. در سند این روایت عطیه قرار دارد که برخی او را تضعیف نموده اند و برخی دانشمندان رجالی اهل سنت، مانند ابن حجر[163] و یحیی بن معین او را ثقه می دانند.[164] البته تضعیف او به خاطر این است که او امام علی(ع) را بر دیگران مقدم می داشت.

برخی از مفسران اهل سنت، نزول این آیه را در مکه می دانند و چون فتح خیبر و اعطای فدک در سال هفتم هجری و زمان هجرت پیامبر به مدینه رخ داد، در اعطای فدک به حضرت زهرا تشکیک کرده اند.

اما کسانی چون آلوسی،[165] سعید حوی،[166] سید قطب[167]، زمخشری[168] و غیره این آیه را مدنی می دانند. در سوره های مدنی ، آیات مکی هم وجود دارد و این امر مورد پذیرش فریقین است.

از روایات ابن عباس و ابو سعید خدری[169] به دست می آید که فدک در دست فاطمه(س) قرارگرفته بود . همین مطلب را امام علی(ع) در نامه خود به عثمان به حنیف فرموده است «...بلی کانت فی ایدینا فدک من کل ما اظلته السماء...؛[170] آری از آنچه آسمان بر آن سایه افکنده، تنها فدک در دست ما بود... .» ارث پیامبر چیزهای زیادی بود. طبق وصیت مخیریق، هفت باغ، اراضی بنی نضیر، فدک و سهم آن حضرت از خیبر و غیره همه خالصه پیامبر بود. [171]

در جریان مطالبه فدک، ابوبکر می خواست فدک را به فاطمه(س) برگرداند. او نوشته ای را برای فاطمه(س) درباره فدک نوشت. در این هنگام عمر داخل مجلس شد و گفت: این چیست؟ ابوبکر گفت: این نوشته ای است که برای فاطمه(س) درباره میراث پدرش برای او نوشتم. عمر گفت: بر مسلمین چه خرج می کنی، در حالی که عرب با تو در حال جنگ اند. سپس عمر نوشته را گرفت و پاره کرد. [172]

از این روایت و روایات دیگر استفاده می شود که غصب فدک به خاطر درآمد زیاد آن بود و اینکه اگر در دست فاطمه(س) می ماند، از درآمد آن برای احقاق حق غصب شده امام علی(ع) و نیز ترویج تشیع استفاده می شد. از این رو این غصب ، رنگ و بوی کاملاً سیاسی داشت و از پشتوانه فقهی و شرعی بی بهره بود.

نقد و بررسی حدیث «لانورث»
1. این حدیث باطل است. ذهبی می نویسد: «عبدان گوید: من به ابن خراش گفتم: حدیث «لانورث ما ترکنا صدقه؟ گفت: باطل است.»[173]

2. این حدیث خبر واحدی است که جز از ابوبکر، از دیگری نقل نشده است. ابن ابی الحدید می نویسد: « مشهور آن است که حدیث انتفای ارث را کسی جز ابوبکر روایت نکرده است.»[174]

3. این حدیث خلاف قرآن است، چنان که خواهد آمد.

4. اهلبیت(ع) رسول الله6 پیوسته با حدیث «لانورث» مبارزه نموده و آن را بر خلاف قرآن و ساختگی می دانند[175]. امام علی(ع) به عمر فرمود:«یقیناً پیامبر در زمان حیات خود، فدک را به فاطمه(س) و فرزندانش بخشیده بود.»[176]

5. با فرض پذیرش صحت حدیث، باز هم فدک را شامل نمی شود. زیرا فدک را پیامبر در زمان حیات خود به فاطمه(س) بخشیده بود و از ارث نبود، تا به حدیث «لا نورث» استدلال شود. فدک خارج از موضوع این حدیث است، لذا استدلال به این حدیث برای فدک که از «فیء» است، ناتمام است.

6. اگر فدک از صدقه بود، چرا ابوبکر فدک را به فاطمه(س) برگرداند و اگر عمر نرسیده بود، قضیه پایان می یافت؟ این عمر است که نامه را گرفت و پاره کرد. اگر حدیث صحیح است، کار او درست نیست و اگر فعل خلیفه درست باشد، در این صورت حدیث صحیح نیست. بنابر این در قول و فعل خلیفه تضاد وجود دارد.

7. عجیب تر اینکه خلیفه از یک طرف حدیث «لانورث ما ترکنا صدقه» را بیان می کند و از طرف دیگر از فاطمه(س) گواه می طلبد. اگر حدیثی در کار است، دیگر درخواست گواه چه معنایی دارد؟ گواه خواستن او دلیل جعلی بودن حدیث است. وقتی هم فاطمه(س)، امام علی(ع)، حسنائمه(ع)، حسین(ع)، ام کلثوم، ام ایمن و اسماء بنت عمیس را گواه می آورد، گواهی آنان را قبول نمی کند و فدک را پس نمی دهد .

8. خلیفه در جاهای متعدد، بدون درخواست شاهد و گواه، بلکه بر اساس ادعای افراد عمل می نمود. مثلاً در بخاری آمده است: هنگامی که رسول خدا در گذشت، اموالی به وسیله علابن حضرمی در اختیار ابوبکر قرار گرفت. او به مردم گفت: هر کس از پیامبر طلبی دارد، یا به او از جانب رسول خدا وعده ای داده شده است، بگوید. جابر می گوید: من گفتم: پیامبر خدا وعده فرمود که به من چندین و چندان مبلغ عطا کند . وقتی خلیفه حرفم را شنید، سه بار پانصد (درهم یا دینار) شمرد و در دست من گذاشت[177].

سؤال این است که چرا خلیفه از دیگران شاهد طلب نکرد و چرا از فاطمه(س)، راستگوترین انسان، شاهد طلبید.

9. چرا همسران پیامبر (نه نفر) در خانه های پیامبر ماندند؟ و آن خانه ها به مسلمانان داده نشد و به صدقه نرفت؟

10. در قرآن مجید در مورد ارث، آیات بسیاری[178] آمده است. در این آیات خطاب به پیامبر و امت است و هیچ جای قرآن استثنایی دیده نمی شود. از آیات ارث استفاده می شود، چه پیامبر و چه امت از خود ارث می گذارند. آیه شانزده سوره نمل و آیه شش و هفت سوره مریم از آن جمله اند.

سرنوشت فدک
پیامبراکرم(ص) پس از نزول آیه «و آت ذالقربی حقه»، فاطمه(س) را خواست و فدک را به دخترش داد[179]. بعد از رحلت پیامبر گرامی اسلام، ابوبکر فدک را از فاطمه(س) گرفت و با وجود گواهی امام علی(ع)[180]، امام حسنائمه(ع)، امام حسین(ع)، ام کلثوم[181]، ام ایمن[182]، رباح غلام پیامبر[183] و اسماء بنت عمیس،[184] آن را به فاطمه(س) برنگرداند و گواهی این همه افراد را قبول نکرد.

عثمان فدک را در زمان خلافت خود به مروان بن حکم پسر عمو و دامادش بخشید[185]. سپس معاویه فدک را بین سه نفر، یعنی مروان، عمرو بن عثمان و پسرش یزید تقسیم نمود[186]. وقتی عمر بن عبدالعزیز خلیفه شد، به برگرداندن فدک به فرزندان فاطمه(س) دستور داد[187]. وقتی یزید بن عبدالملک خلیفه شد، دوباره فدک را پس گرفت. وقتی ابوالعباس سفاح خلیفه شد، فدک را به حسن بن حسن بن علی بن ابی طالب برگرداند. وقتی منصور خلیفه شد فدک را از فرزندان فاطمه(س) پس گرفت. سپس مهدی بن منصور دوباره فدک را پس داد. سپس موسی الهادی خلیفه شد و فدک را دوباره گرفت. سرانجام نیز مأمون آن را به محمدبن یحیی بن علی الحسین بن علی بن ابی طالب برگرداند.


آیه خمس
خمس حق حضرت فاطمه(س) است
واعلموا انما غنمتم من شیء فان لله خمسه و للرسول و لذی القربی و الیتامی والمساکین و ابن السبیل ان کنتم امنتم بالله؛[188]

و بدانید آنچه را که سود می برید، برای خداست. پنج یک آن برای رسول و خویشاوندان و یتیمان و مسکینان و در راه ماندگان است، اگر به خدا ایمان آورده اید.

راغب می گوید: «غنمتم» رسیدن به گوسفند و دسترس یافتن به آن است. سپس درباره هر غنیمتی که از دشمنان و غیر ایشان به دست می آید، به کار رفته است. «واعلمو انما غنمتم من شیء» به این معناست.»[189]به دست آوردن چیزی بدون زحمت غنیمت است[190]. در تاج العروس[191] و لسان العرب[192] هم همین معنا آمده است.

در روایات اهل سنت و در برخی فتاوای فقهای اهل سنت هم، غنیمت اعم از غنائم جنگی آمده است. همین طور در نامه های پیامبراکرم(ص) به قبایل و شخصیت ها تأکید فراوان بر پرداخت خمس شده است.

مجاهد گوید: «مراد از ذالقربی همان نزدیکان رسول خدا هستند که صدقه برای ایشان حرام است.»[193]طبری هم می نویسد: «برخی می گویند: ذی القربی همان نزدیکان رسول خدا از بنی هاشم هستند.»[194]همین نظریه را امام مالک، ثوری ، اوزاعی و غیره قبول کرده اند.[195]

در بخاری آمده است: «حضرت فاطمه(س) از ابوبکر مطالبه خمس خیبر کرد و ابوبکر انکار نمود و فاطمه(س) ناراحت شد و تا هنگام مرگ با ابوبکر صحبت نکرد.»[196]

تقسیم خمس در زمان پیامبراکرم(ص)
روایات معتبر زیادی در کتب اهل سنت یافت می شوند که آن حضرت خمس را بر اساس آنچه در آیه شریفه آمده است، تقسیم می نمود.

ابوعالیه ریاحی می گوید:

روزی غنیمت را نزد پیامبر خدا آوردند. آن حضرت خمس را از آن برداشت و بر پنج قسم تقسیم نمود: سهم خدا، سهم رسول، سهم ذی القربی، سهم یتامی ، سهم مساکین و سهم ابن سبیل.[197]

همه روایات اهل سنت تصریح دارند که در زمان پیامبراکرم(ص) همواره سهم ذی القربی داده می شد و خمس بر طبق آیه بر شش قسم تقسیم می شد.

نقد رفتار خلفا
1. سهم ذی القربی ربطی به ارث پیامبر ندارد. ارث میت شامل اموال اقارب نمی شود.

2. اگر خمس شامل ارث پیامبر می شود، چرا ابوبکر پیشنهاد کرد مقداری را به فاطمه(س) بدهد؟ زیرا این به عقیده آنها صدقه است و صدقه هم بر آل محمدائمه(ع) حرام است.[198]

3. این روایت با روایات دیگر در تعارض است که در آنها خود ابوبکر قبول کرده که به فقرا و مساکین خاندان پیامبر از خمس پرداخت کند. چنان که آمده است که «ابوبکر بنی هاشم را از خمس منع کرد و گفت: از این خمس برای فقرای شما و ازدواج کنیزان شما و کسی که از شما خادم ندارد... می پردازم.»[199]

اگر خمس از صدقه باشد، چطور صدقه را برای خاندان پیامبر جایز می دانند؟ حال آنکه در روایات زیادی آمده که صدقه و زکات چرک دست مردم است و به خاطر همین خداوند خمسی را برای آل محمد قرار داد.[200]

خمس در غیر غنائم جنگی
حسن گفته: «در عنبر و لؤلو خمس وجود دارد، زیرا پیامبر در «رکاز» خمس قرار داده است.»[201]

مالک و ابن ادریس گفتنه اند: رکاز، چیزهایی است که در زمان جاهلیت دفن شده است، چه زیاد باشد و چه کم، و پیامبر فرمود: در رکاز خمس است.[202]

همچنین نقل کرده اند که پیامبر فرمود: «در رکاز خمس است. سؤال شد: ای رسول خدا! رکاز چیست؟ فرمود: طلا و نقره ای که خداوند هنگام خلقت در زمین قرار داده است.»[203]

اصحاب دیگر، مانند ابی ثعلبه الخشنی، ابو هریره و زید بن ارقم نیز چنین مضامینی را نقل کرده اند.[204]

در نامه هایی که به شخصیت ها و قبایلی که تازه اسلام آورده بودند، می نوشت، به آنان دستور می داد خمس بپردازند. مثلاً رسول خدا به سعد هذیم از قضاعه و جذام نامه نوشت و در آن واجبات صدقه را بیان فرمود و امر فرمود تا زکات و خمس خود را به دو فرستاده اش ( ابی و عنیسه) و یا به کسی که آن دو نفر برای گرفتن زکات و خمس بفرستند، بپردازند.[205] نامه های دیگری نیز نزدیک به این مضمون درمنابع اسلامی و اهل سنت آمده است.[206]


آیه مودت
قل لا اسئلکم علیه اجراً الا المودة فی القربی و من یقترف حسنة نزد له فیها حسنا ان الله غفور شکور؛[207]

بگو من از شما در برابر رسالتم مزدی طلب نمی کنم، به جز دوستی نزدیکان و کسی که حسنه ای به جای آورد، ما حسنه ای بر آن اضافه می کنیم. خداوند آمرزگار و قدردان است.

طبق روایات صحیح و متعدد فریقین، خداوند محبت امیرالمؤمنین علیA ، حضرت فاطمه(س)، امام حسنائمه(ع) و امام حسین(ع) را بر امت واجب نموده و آن را پاداش رسالت خویش قرار داده است و این چیزی است که از طرف خداوند به پیامبرش امر شده است، نه اینکه پیامبر آن را از خدا خواسته باشد . بنابر این باید مودت اهلبیت(ع) هم وزن رسالت پیامبر باشد و گرنه چیز کم ارزش و سبکی نمی تواند اجر رسالت باشد. از طرف دیگر باید این اقربای پیامبر به دور از گناه و معصوم باشند و گر نه لغویت کلام خداوند لازم می آید . زیرا بعید است خداوند محبت گنهکاران را واجب کند. از طرف دیگر، اینها اگر گناه انجام دهند و باز هم محبت و مودتشان بر امت واجب باشد، با آیات و روایات متعددی منافات دارد که خداوند در آنها مودت هیچ گناهکاری را واجب قرار نداده است. پس اهلبیت(ع) نباید گناه کنند و باید عصمت داشته باشد تا مودتشان اجر رسالت قرار گیرد.

طبق نقل بسیاری از دانشمندان اهل سنت، این سوره ( شوری) مکی است، مگر چهار آیه آن که در مدینه نازل شده است. نخستین آیه از این آیات چهارگانه نیز، آیه «قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی» است. ابن عباس از صحابه و قتاده از تابعین قائل به این قول بودند[208].

زمخشری(م 528 ق) در ذیل آیه مودت می گوید:

این آیه نازل شد و پیامبر فرمود:

من مات علی حب آل محمد مات شهید، الا و من مات علی حب آل محمد مات مغفوراً له، الا و من مات علی حب آل محمد مات تائباً...؛ [209]

هر کس با محبت آل محمد بمیرد شهید از دنیا رفته. آگاه باشید هر کس با محبت آل محمد از دنیا برود بخشوده است. آگاه باشید هر کس با محبت آل محمد از دنیا برود، با توبه از دنیا رفته است... .

روایاتی از بزرگان دین، همچون امام حسن مجتبیائمه(ع) [210]، مفسر قرآن ابن عباس[211] و سدی[212] نقل شده است که مراد از «کسب حسنه» مودت آل محمد است و خداوند به خاطر همین دوستی اهلبیت(ع) «غفور للذنوب» است و گناهان آنان را می بخشد و «شکور للحسنات»[213] است و تشکر هم می کند.

برخی نیز معتقدند بر اساس روایتی از ابن عباس[214] این آیه درباره مودت خویشاوندان پیامبر از قریش و خطاب به کفار قریش است.

اما این آیه اولاً مدنی و خطاب به مؤمنین است نه کفار قریش. چنان که سیاق آیات بر آن دلالت دارد. ثانیاً برخی از خویشاوندان پیامبر(ص)، مانند ابو لهب ، اصلاً ایمان نیاوردند لذا چگونه می شود مودت آنان واجب باشد؟

همچنین معنای اجر وقتی تمام است که درخواست کننده اجر کاری برای طرف مقابل کرده باشد. و در آیه شریفه، اجر وقتی معنا دارد که پیامبر(ص) قریش را هدایت کرده باشد. چون با فرض باقی ماندن در کفر و تکذیب دعوت آن حضرت، چیزی از ایشان نگرفته تا در مقابلش اجری بدهند.

همچنین خطاب به مشرکین در اینجا معنا و مناسبتی ندارد. زیرا بر حکیم قبیح است که مزد و رسالت را از کسی بخواهد که خود منکر رسالت است. این قول از عکرمه و عده ای دیگر از دشمنان اهلبیت(ع) است.[215]راویان آن حدیث نیز محمدبن بشار و محمدبن جعفر هستند که هر دو از سوی برخی از علمای رجال اهل سنت تضعیف شده اند[216].

برخی از اهل سنت، شبهاتی پیرامون شأن نزول و دلالت این آیه شریفه مطرح نموده اند. ابن تیمیه (م 728 ق) از آن جمله است.

اشکال اول: ابن تیمیه حدیث معروف ابن عباس را که گذشت به شدت رد می کند و می گوید: یقیناً این حدیث به اتفاق همه حدیث شناسان دروغ است و در کتابهای حدیثی ما خبری از این حدیث نیست.[217]

برخلاف ادعای ابن تیمیه، این حدیث، صحیح السند و معتبر است. دانشمندان شیعه و بسیاری از مفسران و محدثان اهل سنت، صدها سال قبل از تولد ابن تیمیه، این حدیث را در کتب تفسیری و حدیثی خودشان آورده و آن را به عنوان یک حدیث معتبر پذیرفته و برخی به آن در حق اصحاب کساء استدلال نموده اند. از آن جمله اند امام حمدبن حنبل (م241ق)، [218] ابن ابی حاتم (م360ق)،[219] محدث بزرگ اهل سنت امام طبرانی (م360ق)،[220] امام واحدی (م468ق)،[221] ثعلبی (م427ق)،[222] حسکانی (م471ق)[223] با هشت طریق مختلف، ابن مغازلی (م483ق)،[224] زمخشری (م538ق)،[225] ابن عطیه اندلسی (م546ق)،[226] ابن جوزی (م597ق)،[227] امام فخر رازی (م604ق)،[228] امام قرطبی (م671ق)،[229] امام نسفی (م710ق)،[230] نظام الدین نیشابوری (م728ق)[231] و برخی دیگر که به صحت سند حدیث تصریح نموده اند[232].

به علاوه، برخی روایات دیگر که «قربی» را اهلبیت(ع) معرفی کرده اند، از بزرگانی همچون امام علی(ع)[233]، امام حسنائمه(ع)[234]، امام زین العابدین(ع)[235]، ابن عباس[236]، جابر بن عبدالله انصاری[237]، عبدالله بن مسعود[238]، سعیدبن جبیر[239]، عمروبن شعیب[240] و سدی[241] نقل شده است.

اشکال دوم: آیه مودت در سوره شوری است و سوره شوری مکی است. از سوی دیگر، به اتفاق اهل سنت و شیعه، علی در مدینه ازدواج کرد و حسنینH در مدینه به دنیا آمدند.[242]

پاسخ: شکی نیست که این سوره مکی است، اما آیه مودت مدنی است و در مدینه نازل شده است[243].

اشکال سوم: روایت ابن عباس در صحیحین آمده است که مراد از «قربی» قریش است[244].

پاسخ: همان طور که اشاره رفت، قول صحیح و قابل اسناد به ابن عباس همان است که گذشت و این قول و سایر اقوال مستند به وی قابل اثبات نیست. همچنین در همان روایت ابن عباس که در صحیحین آمده است، سعید بن جبیر، مودت قربی را «دوست داشتن خویشاوندان آل محمد» معرفی کرده است. چگونه ممکن است محبت قریش که در بین آنها دشمنان سرسخت رسالت هم قرار دارند، اجر رسالت قرار گیرد؟[245]همچنین در سند این حدیث محمد بن بشار و محمد بن جعفر قرار دارند که حال آن دو گفته شد.

اشکال چهارم: خداوند در آیه فرمود: «الا المودة فی القربی» و نفرمود: «الا المودة للقربی» و یا «الا المودة لذوی القربی»، همان طور که در جاهای دیگر فرمود. یعنی خداوند دراینجا از مصدر استفاده کرده، نه اسم غیر مصدر. بنابر این، مراد ذوی القربی نیست.[246]


 




  • وقت بخیر:خواننده ی گرامی :
  • نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی | دوشنبه 91 اردیبهشت 4 ساعت 3:56 عصر |

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    رمضان واحادیث مربوط به ماه رمضان
    دهه فجر انقلاب اسلامی ......
    چرا خدا به شما کمک نمی کند؟؟
    میلاد حضرت زهرا س
    شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها تسلیت باد
    هفته بسیج
    هفته بسیج گرامی باد
    روز ایثار وشهادت اصفهان
    [عناوین آرشیوشده]
    کد عکس

    اسلایدر

    خوش آمود گویی

    ابزار وبلاگ