سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دارالقران الکریم جرقویه علیا
هرگاه خداوند بنده ای را دوست بدارد، او رابه بلایی بزرگ مبتلا می کند . پس اگر آن بنده راضی گشت، بهره اش نزد خداوند، رضایت است و اگر ناخشنود گشت، بهره اش نزد خداوند، ناخشنودی است [.رسول خدا صلی الله علیه و آله]

حضرت زینب کبرى علیها السلام در روز پنجم جمادى الاولى سال پنجم یا ششم هجرى قمرى در شهر مدینه منوّره متولّد گردیده و جهان را به قدوم خویش مزین فرمودند.
 

نام مبارک آن بزرگوار زینب، و کنیه گرامیشان ام الحسن و ام کلثوم و القاب آن حضرت عبارتند از: صدّیقة الصغرى، عصمة الصغرى، ولیة اللّه العظمى، ناموس الکبرى، شریکة الحسین علیهالسّلام و عالمه غیر معلّمه، فاضله، کامله و ... پدر بزرگوار آن حضرت، اوّلین پیشواى شیعیان حضرت امیرالمؤمنین على بن ابیطالب علیهماالسّلام، و مادر گرامى آن بزرگوار، حضرت فاطمه زهرا سلام اللّه علیها می باشد.

در آن زمان که صدیقه کبری (علیها السلام) به این گوهر دریای عصمت و طهارت باردار بود، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در مدینه حضور نداشتند و به سفری رهسپار بودند. هنگامی که وجود مقدس زینب کبری (سلام الله علیها) متولد گشت، صدیقه طاهره (علیها السلام) به امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود که چون پدرم در سفر است و در مدینه حضور ندارد، شما این دختر را نام بگذارید. آن حضرت فرمود: من بر پدر شما سبقت نمی گیرم، صبر نما که به این زودی رسول خدا باز خواهد گشت و هر نامی که صلاح داند بر این کودک می نهد.

هنگامی که  سه روز گذشت، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) مراجعت نمود و و همانگونه که رسم و سیره رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) بود، نخست، به منزل حضرت زهرا (علیها سلام ) وارد گشتند.

امام علی (علیه السلام) خدمت آن حضرت عرض کرد: یا رسول الله! خداوند متعال دختری به دخترت عطا فرموده است، نامش را معین فرمایید. فرمود: اگر چه فرزندان فاطمه اولاد من می باشند، لکن امر ایشان با پروردگار عالم است و من منتظر وحی میباشم. در این حال جبرییل نازل شد عرض کرد: یا رسول الله! حق تو را سلام می رساند و می فرماید: نام این مولود را " زینب " بگذار، چرا که  این را در لوح محفوظ نوشته ایم.

رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) قنداقه آن مولود گرامی را طلبید و به سینه چسبانید، ببوسید و نامش را زینب نهاد و فرمود:  به حاضرین و غایبین امت، وصیت می نمایم  که حرمت این دختر را پاس بدارند. همانا که او به خدیجه کبری (علیها سلام) شبیه است.

 

هوش و ذکاوت:

صاحب کتاب اساور من ذهب درباره حافظه و ذکاوت آن بانوى بزرگوار چنین می نویسد:

در اهمیت هوش و ذکاوت آن بانوى بزرگوار همین بس که خطبه طولانى و بلندى را که حضرت صدیقه کبرى فاطمه زهرا صلوات اللّه و سلامه علیها در دفاع از حق امیرالمؤمنین علیهالسّلام و غصب فدک در حضور اصحاب پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ایراد فرمودند، حضرت زینب علیها السلام روایت فرموده است.

ادامه مطلب...


  • وقت بخیر:خواننده ی گرامی :
  • نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی | چهارشنبه 92 خرداد 1 ساعت 8:50 عصر |

    آگاهیهای تاریخی درباره زندگی امام جواد علیه السلام چندان گسترده نیست؛ زیرا افزون بر آن که محدودیتهای سیاسی همواره مانع از انتشار اخبار مربوط به امامان معصوم علیه السلام می گردید، تقیه و شیوه های پنهانی مبارزه که برای " حفظ امام و شیعیان از فشار حاکمیت" بود، عامل مؤثری در عدم نقل اخبار در منابع تاریخی است. افزون بر آن، زندگی امام جواد علیه السلام چندان طولانی نبوده است که اخبار فراوانی هم از آن در دسترس ما قرار گیرد.

     

    و نیز گفتنی است، زمانی که امام رضا علیه السلام به خراسان برده شد، هیچ یک از اعضای خانواده خود را به همراه نبرد و در آنجا تنها زندگی می کرد. و از اخبار مربوط به شهادت امام رضا علیه السلام چنین بر می آید که امام جواد علیه السلام آن هنگام در مدینه اقامت داشت و تنها برای غسل پدر و اقامه نماز به آن حضرت در طوس حضور یافت.

     

    هنگامی که مأمون بعد از شهادت امام رضا علیه السلام در سال 204 به بغداد بازگشت، از ناحیه حضرتش اطمینان خاطر پیدا کرده بود، ولی این را می دانست که شیعیان پس از امام رضا علیه السلام فرزند او را به امامت خواهند پذیرفت و در این صورت خطر همچنان بر جای خود خواهد ماند. او سیاست کنترل امام کاظم علیه السلام توسط پدرش را- که او را به بغداد آورده و زندانی کرده بود- به یادداشت و با الهام از این سیاست، همین رفتار را با امام رضا علیه السلام در پیش گرفت، ولی با ظاهری آراسته و فریبکارانه، به گونه ای که می کوشید نه تنها در ظاهر امر مسأله زندان و مانند آن در کار نباشد، بلکه با برخورد دوستانه، چنین تبلیغ شود که او علاقه و محبت ویژه نیز به ایشان دارد. اینک نوبت امام جواد علیه السلام فرا رسیده بود تا به نحوی کنترل شود. مأمون برای انجام این هدف، دختر خود را به عقد وی درآورد و او را داماد خود کرد. از همین رهگذر بود که مأمون به راحتی می توانست از طرفی امام را در کنترل خود داشته باشد و از طرف دیگر آمد و شد شیعیان و تماس های آنان را با آن حضرت زیر نظر بگیرد.

    ادامه مطلب...


  • وقت بخیر:خواننده ی گرامی :
  • نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی | سه شنبه 92 اردیبهشت 31 ساعت 9:9 صبح |





  • وقت بخیر:خواننده ی گرامی :
  • نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی | شنبه 92 اردیبهشت 28 ساعت 8:57 عصر |

    1 . حاکم نیشابوری (405هـ) :
    فقد تواترت الأخبار أن فاطمة بنت أسد ولدت أمیر المؤمنین علی بن أبی طالب کرم الله وجهه فی جوف الکعبة .
    روایات متواترى وارد شده که فاطمه بنت اسد ، امیرمؤمنان على بن ابى طالب - کرم الله وجهه - را در داخل کعبه به دنیا آورده است .
    النیسابوری ، محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم (متوفای405 هـ) ، المستدرک على الصحیحین ، ج 3 ، ص 550 ، تحقیق : مصطفى عبد القادر عطا ، ناشر : دار الکتب العلمیة - بیروت ، الطبعة : الأولى ، 1411هـ - 1990م .
    ترجمه حاکم نیشابوری :
    ذهبی در باره او می‌نویسد :
    الحاکم الحافظ الکبیر امام المحدثین ... ناظر الدارقطنی فرضیه وهو ثقة واسع العلم بلغت تصانیفه قریبا من خمس مائة جزء .
    حاکم ، حافظ بزرگ و پیشوای محدثان است . دار قطنی با او مناظره‌ای داشت که او را پسندید ، او مورد اعتماد و دارای علم بسیار است ، نوشته‌ها و آثار او نزدیک به پانصد جلد می‌شود .
    الذهبی ، شمس الدین محمد بن أحمد بن عثمان ، تذکرة الحفاظ ، ج 3 ، ص 1039 ـ 1040 ، ناشر : دار الکتب العلمیة - بیروت ، الأولى .
    سیوطی می‌نویسد :
    الحاکم الحافظ الکبیر إمام المحدثین أبو عبد الله محمد بن عبد الله محمد بن حمدویه بن نعیم الضبی الطهمانی النیسابوری ... وکان إمام عصره فی الحدیث العارف به حق معرفته صالحا ثقة .
    حاکم ، حافظ بزرگ و پیشوای محدثان است ... او در زمان خود پیشوای علم حدیث و آن چنان که شایسته بود‌ ، با علم حدیث آشنائی داشت ، درستکار و قابل اعتماد بود .
    السیوطی ، جلال الدین عبد الرحمن بن أبی بکر (متوفای911هـ) ، طبقات الحفاظ ، ج 1 ، ص410 ـ 411 ، ناشر : دار الکتب العلمیة - بیروت ، الطبعة : الأولى ، 1403هـ .
    أبو اسحاق شیرازی ، حاکم را این گونه معرفی می‌کند :
    هو أبو عبد الله محمد بن عبد الله بن محمد النیسابوری المعروف بالحاکم صاحب المستدرک وتاریخ نیسابور وفضائل الشافعی وکان فقیها حافظا ثقة علیا لکنه یفضل علی بن أبی طالب على عثمان رضی الله عنهما انتهت إلیه ریاسة أهل الحدیث طلب العلم فی صغره ورحل إلى الحجاز والعراق مرتین وروی عن خلائق عظیمة قال الأسنوی ویزید على الفیء شیخ وتفقه علی أبی الولید النیسابوری وأبی علی بن أبی هریرة وأبی سهل الصعلوکی وانتفع به أئمة کثیرون منهم البیهقی قال عبد الغافر کان الحاکم إمام أهل الحدیث فی عصره وبیته بیت الصلاح والورع واختص بصحبته إمام وقته أبی بکر الصیغی وکان یراجع الحاکم فی الجرح والتعدیل .
    محمد بن عبد الله ... نیشابوری مشهور به حاکم صاحب کتاب المستدرک ، تاریخ نیشابور و فضائل شافعی ، فقیه ، حافظ ، قابل اعتماد و بلند مرتبه بود ؛ وی علی بن أبی طالب را از عثمان برتر می‌دانست . ریاست اهل حدیث به او می‌رسد . تحصیل دانش را از کودکی آغاز و دو بار به حجاز و عراق مسافرت کرد . از افراد زیادی روایت نقل کرده است ... و بزرگان زیادی ؛ از جمله بیهقی از او کسب دانش کرده‌اند . عبد الغافر می‌گوید : حاکم پیشوای اهل حدیث در زمان خود بود و خانه او خانه درستکاری و پرهیزگاری بود ، أبو بکر صیغی که پیشوای زمان خود بود ، همواره در کنار حاکم بود و در جرح و تعدیل روات به او مراجعه می‌کرد .
    الشیرازی ، إبراهیم بن علی بن یوسف أبو إسحاق (متوفای476هـ) ، طبقات الفقهاء ، ج 1 ، ص 222 ، تحقیق : خلیل المیس ، ناشر : دار القلم - بیروت .
    ابن خلکان می‌نویسد :
    الحاکم النیسابوری الحافظ المعروف بابن البیع إمام أهل الحدیث فی عصره والمؤلف فیه الکتب التی لم یسبق إلى مثلها کان عالما عارفا واسع العلم .
    حاکم نیشابوری حافظ (کسی که بیش از صد هزار حدیث حفظ است) مشهور به ابن البیع ، پیشوای اهل حدیث در زمان خود بود و کتاب‌هایی در علم حدیث نوشت که کسی پیش از او همانندش را ننوشته بود ، او دانشمند ، عارف و دارای دانش بسیار بود .
    إبن خلکان ، أبو العباس شمس الدین أحمد بن محمد بن أبی بکر (متوفای681هـ) ، وفیات الأعیان وأنباء أبناء الزمان ، ج 4 ، ص 280 ، تحقیق : احسان عباس ، ناشر : دار الثقافة - لبنان .
    أبو الفداء در تاریخش می‌نویسد :
    وفیها توفی الحافظ محمد بن عبد الله بن محمد بن حمدویه بن نعیم الضبی الطهمانی، المعروف بالحاکم النیسابوری إِمام أهل الحدیث فی عصره ، والمؤلف فیه الکتب التی لم یسبق إِلى مثلها ، سافر فی طلب الحدیث، وبلغت عدة شیوخه نحو ألفین، وصنف عدة مصنفات ... .
    در آن سال (455هـ) حافظ محمد بن عبد الله ... مشهور به حاکم نیشابوری از دنیا رفت ، او پیشوای اهل حدیث در زمان خود بود و کتاب‌هایی در علم حدیث نوشت که کسی همانند آن‌ها را پیش از او ننوشته بود ، برای یادگیری حدیث مسافرت می‌کرد ، اساتید او نزدیک به دو هزار نفر بودند ، کتاب‌های بسیاری نوشت ... .
    أبو الفداء عماد الدین إسماعیل بن علی (متوفای732هـ) ، المختصر فی أخبار البشر ، ج 1 ، ص 247 .
    با توجه به جایگاهی که حاکم نیشابوری در میان علمای اهل سنت دارد ، اگر غیر از سخن و اعتراف او به تواتر ولادت امیر مؤمنان علیه السلام ، هیچ دلیل دیگری وجود نداشت ، برای حق جویان کفایت می‌کرد، ولی بازهم جهت تاکید و تقویت موضوع سخنان و اعترافات دیگر علمای اهل سنت را نیز مطرح می‌کنیم .

    2 . شاه ولی الله دهلوی (متوفای 1176هـ) :
    وی در کتاب ازالة الخفاء عن خلافة الخلفاء در مناقب امیر مؤمنان علیه السلام می‌نویسد :
    و از مناقب وی رضی الله عنه که در حین ولادت او ظاهر شد یکی آن است که در جوف کعبه معظمه تولد یافت .
    دهلوی ، شاه ولى الله مشهور به محدث هند (متوفای 1180هـ) ، إزالة الخفاء عن خلافة الخلفاء ، ج 4 ، باب : اما مآثر امیرالمؤمنین وامام اشجعین اسد الله الغالب علی بن ابی طالب رضی الله عنه ، تصحیح و مراجعه: سید جمال الدین هروى .
    ترجمه دهلوی :
    عظیم آبادی در باره او و کتابش می‌نویسد :
    وقد بسط الکلام فیما یتعلق بالخلافة الذی لا مزید علیه الشیخ الأجل المحدث ولی الله الدهلوی فی إزالة الخفاء عن خلافة الخلفاء وهو کتاب لم یؤلف مثله فی هذا الباب .
    شیخ بزرگوار ، محدث ولی الله دهلوی در کتاب ازالة الخفاء عن خلافة‌ الخلفا به صورت گسترده سخن گفته است که بیش از آنچه او گفته نمی‌توان در این باره سخن گفت . این کتابی است که همانند آن در این باره نوشته نشده است .
    العظیم آبادی ، محمد شمس الحق (متوفای1329هـ) ، عون المعبود شرح سنن أبی داود ، ج 12 ، ص 253 ، ناشر : دار الکتب العلمیة - بیروت ، الطبعة : الثانیة ، 1995م .
    جمال الدین قاسمی همواره در هنگام نقل سخن دهلوی از او با عناوین «الإمام ، العارف ، الکبیر ، العلامه و ... » یاد می‌کند .
    قال الإمام العارف الکبیر الشیخ أحمد المعروف بشاه ولی الله الدهلوی قدس الله سره فی کتابه «حجة الله البالغة»
    قال الإمام العلامة ولی الله الدهلوی فی «الحجة البالغة» .
    القاسمی ، محمد جمال الدین (متوفای1332هـ) ، قواعد التحدیث من فنون مصطلح الحدیث ، ج 1 ، ص 239 و ج 1 ص 323 ، ناشر : دار الکتب العلمیة - بیروت ، الطبعة : الأولى ، 1399هـ - 1979م .
    الکوکب الدیار الهندیة الشاه ولی الله أحمد بن عبد الرحیم الدهلوی الهندی رحمة الله المولود سنة 1110 والمتوفى بدهلی سنة 1176 کان هذا الرجل من أفراد المتأخرین علما وعملا وشهرة أحیا الله به وبأولاده وأولاد بنته وتلامیذهم الحدیث والسنة بالهند بعد مواتهما وعلى کتبه وأسانیده المدار فی تلک الدیار .
    ستاره درخشان سرزمین هند ، شاه ولی الله دهلوی هندی ، در سال 1110 متولد و در سال 1176 در دهلی از دنیا رفت . این مرد از علمای متأخر است که در علم و عمل و شهرت داشت ، خداوند به وسیله او ، فرزندان و نوادگان دختری و شاگردانش ، علم حدیث را در سرزمین هند احیاء کرد ، بر کتاب‌ها و اسناد او این دیار می‌چرخید .
    الکتانی ، عبد الحی بن عبد الکبیر (متوفای1383هـ) ، فهرس الفهارس والأثبات ومعجم المعاجم والمسلسلات ، ج 1 ، ص 178 ، تحقیق : د. إحسان عباس ، ناشر : دار العربی الاسلامی - بیروت/ لبنان ، الطبعة : الثانیة ، 1402هـ1982م .

    3 . سبط ابن جوزی(متوفای 654هـ) :
    وروی أن فاطمة بنت أسد کانت تطوف بالبیت وهی حامل بعلی (ع) فضربها الطلق ففتح لها باب الکعبة فدخلت فوضتعه فیها .
    روایت شده است که فاطمه بنت أسد ، در حالی که باردار بود ، خانه خدا را طواف می‌کرد ، درد زایمان او را فراگرفت ، در خانه کعبه به روی او باز شد ، پس داخل خانه کعبه شد و فرزندش را به دنیا آ‌ورد .
    سبط بن الجوزی الحنفی ، شمس الدین أبوالمظفر یوسف بن فرغلی بن عبد الله البغدادی ، تذکرة الخواص ، ص 20 ، ناشر : مؤسسة أهل البیت ـ بیروت ، 1401هـ ـ 1981م .
    ترجمه سبط بن جوزی :
    شمس الدین ذهبی در باره او می‌گوید:
    یوسف بن قُزْغْلی بن عبد الله . الإمام ، الواعظ ، المؤرخ شمس الدین ، أبو المظفر الترکی ، ثم البغدادی العونی الحنفی . سِبْط الإمام جمال الدین أبی الفرج ابن الجوزی ؛ نزیل دمشق . وُلِد سنة إحدى وثمانین وخمسمائة ... وکان إماما ، فقیها ، واعظا ، وحیدا فی الوعظ ، علاّمةً فی التاریخ والسیر ، وافر الحرمة ، محبباً إلى الناس ... ودرّس بالشبلیة مدة ، وبالمدرسة البدریة التی قبالة الشبلیة . وکان فاضلا عالما ، ظریفا ، منقطعا ، منکرا ، على أرباب الدول ما هم علیه من المنکرات ، متواضعا صاحب قبول تام .
    یوسف بن قُزعلی حنفی ، پیشوا ، فقیه ،تاریخ دان و در سخنوری یگانه بود‌ ، در دانش تاریخ و سرگذشتها‌ علامه و در نزد مردم بسیار قابل احترام و محبوب بود . مدتی در شبلیه و مدرسه بدریه تدریس می‌کرد ، او فاضل ، دانشمند و نکته سنج بود و با دولتمردانی که کارهای ناپسندی می‌کردند مخالفت می‌کرد متواضع و فروتن بود و همگان او را قبول داشتند .
    الذهبی ، شمس الدین محمد بن أحمد بن عثمان بن قایماز ، تاریخ الإسلام ووفیات المشاهیر والأعلام ، ج 48 ، ص 183، تحقیق : د. عمر عبد السلام تدمرى ، ناشر : دار الکتاب العربی - لبنان/ بیروت ، الطبعة : الأولى ، 1407هـ - 1987م .
    أبو محمد یافعی (متوفای768هـ) در باره او می‌نویسد :
    العلامة الواعظ المورخ شمس الدین أبو المظفر یوسف الترکی ثم البغدادی المعروف بابن الحوزی سبط الشیخ جمال الدین أبی الفرج ابن الجوزی أسمعه جده منه ومن جماعة وقدم دمشق سنة بضع وست مائة فوعظ بها وحصل له القبول العظیم للطف شمائله وعذوبة وعظه .
    سخنور بود ودانش فراوان داشت و آگاه به سر گذشتها بود، در شهر دمشق مردم را موعظه می کرد و چون چهره و سخنش جذاب بود ، مورد قبول و پذیرش عموم قرار گرفت ... .
    الیافعی ، أبو محمد عبد الله بن أسعد بن علی بن سلیمان ، مرآة الجنان وعبرة الیقظان ، ج 4 ، ص 136 ، ناشر : دار الکتاب الإسلامی - القاهرة - 1413هـ - 1993م .
    قطب الدین الیونینی (متوفای726هـ) در باره او می‌نویسد :
    وکان أوحد زمانه فی الوعظ حسن الإیراد ترق لرؤیته القلوب وتذرف لسماع کلامه العیون وتفرد بهذا الفن وحصل له فیه القبول التام وفاق فیه من عاصره وکثیراً ممن تقدمه حتى أنه کان یتکلم فی المجلس الکلمات الیسیرة المعدودة أو ینشد البیت الواحد من الشعر فیحصل لأهل المجلس من الخشوع والاضطراب والبکاء ما لا مزید علیه فیقتصر على ذلک القدر الیسیر وینزل فکانت مجالسه نزهة القلوب و الأبصار یحضرها الصلحاء والعلماء والملوک والأمراء والوزراء وغیرهم ولا یخلو المجلس من جماعة یتوبون ویرجعون إلى الله تعالى .
    در وعظ و سخنرانی در زمان خودش منحصر به فرد بود ، با دیدنش رقت قلب برای بیننده ایجاد می‌شد و با شنیدن سخنش اشک‌ها جاری می شد ، مورد قبول عموم بود ، گاهی در مجلسی کلماتی اندک و یا شعری می خواند همه حاضران را به گریه می انداخت . در مجلس وی همواره دانشمندان و امیران و وزیران و غیر آنان حضور می یافتند ، و هیچگاه نمی شد که بدون توبه کسی از مجلسش خارج شود .
    الیونینی ، قطب الدین أبو الفتح موسى بن محمد ، ذیل مرآة الزمان ، ج 1 ، ص 15 .
    العکری الحنبلی (متوفای1089هـ) در باره او می‌نویسد :
    سبط ابن الجوزی العلامة الواعظ المؤرخ شمس الدین أبو المظفر یوسف بن فرغلی الترکی ثم البغدادی الهبیری الحنفی سبط الشیخ أبی الفرج بن الجوزی أسمعه جده منه ومن ابن کلیب وجماعة وقدم دمشق سنة بضع وستمائة فوعظ بها وحصل له القبول العظیم للطف شمائله وعذوبة وعظه ... ولو لم یکن له إلا کتابه مرآة الزمان لکفاه شرفا .
    العکری الحنبلی ، عبد الحی بن أحمد بن محمد ، شذرات الذهب فی أخبار من ذهب ، ج 5 ، ص 266 ، تحقیق : عبد القادر الأرنؤوط، محمود الأرناؤوط ، ناشر : دار بن کثیر - دمشق ، الطبعة الأولی ، 1406هـ .

    4 . مسعودی (متوفای346هـ) :
    علی بن الحسین مسعودی ، مورخ و ادیب مشهور شافعی مذهب در باره ولادت امیر مؤمنان علیه السلام در خانه کعبه می‌فرماید :
    وکان مولده فی الکَعبة .
    محل تولد علی علیه السلام ، خانه کعبه است .
    المسعودی ، أبو الحسن على بن الحسین بن على (متوفای346هـ) ، مروج الذهب ، ج 1 ، ص 313 .
    ترجمه مسعودی :
    یاقوت حموی او را از ادبا و از نوادگان عبد الله بن مسعود ، صحابی مشهور رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم می‌داند :
    علی بن الحسین بن علی المسعودی المؤرخ أبو الحسن من ولد عبد الله بن مسعود صاحب النبی صلى الله علیه .
    الحموی ، أبو عبد الله یاقوت بن عبد الله الرومی (متوفای626هـ) ، معجم الأدباء أو إرشاد الأریب إلى معرفة الأدیب ، ج 4 ، ص 48 ، رقم : 567 ، ناشر : دار الکتب العلمیة - بیروت ، الطبعة : الأولى ، 1411 هـ - 1991م .
    تاج الدین سبکی نام مسعودی را در زمره علمای شافعی آورده و او را مورخ ، صاحب فتوا و علامه می‌داند :
    على بن الحسین بن على المسعودى صاحب التواریخ کتاب مروج الذهب فى أخبار الدنیا وکتاب ذخائر العلوم وکتاب الاستذکار لما مر من الأعصار وکتاب التاریخ فى أخبار الأمم وکتاب أخبار الخوارج وکتاب المقالات فى أصول الدیانات وکتاب الرسائل وغیر ذلک . قیل إنه من ذریة عبد الله بن مسعود رضى الله عنه أصله من بغداد وأقام بها زمانا وبمصر أکثر وکان أخباریا مفتیا علامة صاحب ملح وغرائب .
    علی بن الحسین المسعودی ، صاحب کتاب‌های تاریخی مروج الذهب ... و دیگر کتاب‌ها است . گفته شده که او از فرزندان عبد الله بن مسعود بوده است ، اصالتاً‌ اهل بغداد و زمانی در آن جا و بیشتر در مصر ساکن بوده ، او اخباری ، دارای فتوا ، دانشمند و ... بود .
    السبکی ، تاج الدین بن علی بن عبد الکافی (متوفای771هـ) ، طبقات الشافعیة الکبرى ، ج 3 ، ص 456 ، تحقیق : د. محمود محمد الطناحی د.عبد الفتاح محمد الحلو ، ناشر : هجر للطباعة والنشر والتوزیع - 1413هـ ، الطبعة : الثانیة .
    و علیمی حنبلی در باره او می‌نویسد :
    علی بن الحسین بن علی أبو الحسن المسعودی من أعلام التاریخ ومن مشاهیر الرحالین ومن الباحثین المقدرین من أهل بغداد أقام بمصر وتوفی فیها عام 346 ه له مؤلفات عدیدة منها مروج الذهب وأخبار الزمان وغیر ذلک من المؤلفات القیمة .
    علی بن الحسین المسعودی ، از بزرگان تاریخ و از مشهورترین کسانی است که برای جمع آوری حدیث مسافرت می‌کرد ... کتاب‌های متعددی نوشت که از جمله آن‌ها مروج الذهب و اخبار الزمان و کتاب‌های با ارزش دیگری است .
    العلیمی ، مجیر الدین الحنبلی (متوفای927هـ ) ، الأنس الجلیل بتاریخ القدس والخلیل ، ج 1 ، ص 11 ، تحقیق : عدنان یونس عبد المجید نباتة ، ناشر : مکتبة دندیس - عمان - 1420هـ- 1999م .
    عکری حنبلی در باره مسعودی می نویسد:
    وفیها المسعودی المؤرخ صاحب مروج الذهب وهو أبو الحسن علی بن أبی الحسن رحل وطوف فی البلاد وحقق من التاریخ مالم یحققه غیره وصنف فی أصول الدین وغیرها من الفنون .
    در آن سال (345هـ) مسعودی مورخ ، صاحب کتاب مروج الذهب ازدنیا رفت . او أبو الحسن علی بن أبی الحس بود ، به شهرهای گوناگون مسافرت می‌کرد ، آن قدر که او در تاریخ تحقیق کرده دیگران تحقیق نکرده‌‌اند ، در اصول دین و دیگر علوم کتاب نوشته‌ است .
    العکری الحنبلی ، عبد الحی بن أحمد بن محمد (متوفای1089هـ) ، شذرات الذهب فی أخبار من ذهب ، ج 2 ، ص 371 ، تحقیق : عبد القادر الأرنؤوط، محمود الأرناؤوط ، ناشر : دار بن کثیر - دمشق ، الطبعة : الأولی ، 1406هـ .

    5. گنجی شافعی (متوفای 658هـ) :
    گنجی شافعی در کفایة‌ الطالب می نویسد :
    «ولد أمیر المؤمنین علی بن أبی طالب بمکة فی بیت الله الحرام لیلة الجمعة لثلاث عشرة لیلة خلت من رجب سنة ثلاثین من عام الفیل ولم یولد قبله ولا بعده مولود فی بیت الله الحرام سواه إکراما له بذلک ، وإجلالا لمحله فی التعظیم .
    امیر مؤمنان علیه السلام شب جمعه سیزده رجب ، سال سیم بعد از واقعه عام الفیل در داخل خانه خدا به دنیا آمد . کسی پیش از آن حضرت و بعد از آن در داخل خانه کعبه به دنیا نیامده است و این از فضائل اختصاصی آن حضرت است که خداوند به جهت بزرگداشت مقام او عطا کرده است .
    الگنجی الشافعی ، أبی عبد الله محمد بن یوسف بن محمد القرشی ، کفایة‌ الطالب فی مناقب علی بن أبی طالب ، ص407 ، الباب السابع فی مولده علیه السلام ، ناشر : دار أحیاء تراث اهل البیت (ع) ، طهران ، الطبعة‌ الثالثة ، 1404هـ ، 1362 ش .
    ترجمه گنجی شافعی :
    ابن خلکان در ترجمه او می‌نویسد :
    الفخر الکنجی محمد بن یوسف بن محمد بن الفخر الکنجی نزیل دمشق عنی بالحدیث وسمع ورحل وحصل کان إماما محدثا .
    محمد بن یوسف گنجی ... ساکن دمشق بود ، به علم حدیث اعتنا می‌کرد ، برای یادگیری آن از دیگران می‌شنید ، وبرای دانش بیشتر مسافرت می‌کرد ، او پیشوا و محدث بود .
    الصفدی ، صلاح الدین خلیل بن أیبک (متوفای764هـ) ، الوافی بالوفیات ، ج 5 ، ص 148 ، تحقیق : أحمد الأرناؤوط وترکی مصطفى ، ناشر : دار إحیاء التراث - بیروت - 1420هـ- 2000م .
    یونینی نیز او را این گونه معرفی می‌کند :
    الفخر محمد بن یوسف الکنجی کان رجلاً فاضلاً أدیباً وله نظم حسن .
    محمد بن یوسف گنجی ، مردی دانشمند و ادیب بود و شعرهای زیبایی می‌سرود .
    الیونینی ، قطب الدین أبو الفتح موسى بن محمد (متوفای726 هـ) ، ذیل مرآة الزمان ، ج 1 ، ص 148 .
    حاجی خلیفه ، او را «الشیخ الحافظ» معرفی می‌کند :
    کفایة الطالب فی مناقب على بن أبى طالب للشیخ الحافظ أبى عبد الله محمد بن یوسف بن محمد الکنجى الشافعی .
    کفایة الطالب در مناقب علی بن أبی طالب ، نوشته شیخ و حافظ (کسی که بیش از صد هزار حدیث حفظ است) أبو عبد الله محمد بن یوسف گنجی شافعی است .
    حاجی خلیفه ، مصطفى بن عبدالله القسطنطینی الرومی الحنفی (متوفای1067هـ) ، کشف الظنون عن أسامی الکتب والفنون ، ج 2 ، ص 1497 ، ناشر : دار الکتب العلمیة - بیروت – 1413هـ - 1992م .

    6 . ابن صباغ المالکی (855 هـ) :
    ابن صباغ مالکی در الفصول المهمة می‌نویسد :
    ولد علی ( علیه السلام ) بمکة المشرفة بداخل البیت الحرام فی یوم الجمعة الثالث عشر من شهر الله الأصم رجب الفرد سنة ثلاثین من عام الفیل قبل الهجرة بثلاث وعشرین سنة ، وقیل بخمس وعشرین ، وقبل المبعث باثنی عشرة سنة ، وقیل بعشر سنین . ولم یولد فی البیت الحرام قبله أحد سواه ، وهی فضیلة خصه الله تعالى بها إجلالا له وإعلاء لمرتبته وإظهارا لتکرمته .
    على علیه السلام در مکه مشرفه در داخل بیت الحرام ( کعبه ) در روز جمعه سیزدهم ماه خدا یعنى ماه رجب سال سى ام عام الفیل و بیست و سه سال پیش از هجرت به دنیا آمد ... پیش از او هیچ کس در کعبه متولد نشد ، و این فضیلتى است که خداوند به جهت بزرگداشت و بالا بردن مقام و اظهار کرامت او مخصوص حضرتش گردانیده است .
    ابن الصباغ ، علی بن محمد بن أحمد المالکی المکی (متوفای855 هـ) الفصول المهمة فی معرفة الأئمة ، ج 1 ، ص 171 ، تحقیق : سامی الغریری ، ناشر : دار الحدیث للطباعة والنشر ـ قم ، الطبعة : الأولى ، 1422هـ
    ترجمه ابن صباغ :
    علامه قندوزی در ینابیع المودة ، در مقدمه و پیش از نقل سخنی از وی او را این چنین می‌ستاید :
    وقال الشیخ المحدث الفقیه نور الدین علی بن محمد المالکی فی کتابه : الفصول المهمة ... .
    القندوزی الحنفی ، الشیخ سلیمان بن إبراهیم (متوفای1294هـ) ، ینابیع المودة لذوی القربى ، ج 3 ص 348 ، تحقیق سید علی جمال أشرف الحسینی ، ناشر : دار الأسوة للطباعة والنشر ، الطبعة : الأولى ، 1416هـ .
    سخاوی که از شاگردان او است ، از استادش با این تعابیر یاد می‌کند :
    علی بن محمد بن أحمد بن عبد الله نور الدین الأسفاقسی الغزی الأصل المکی المالکی ویعرف بابن الصباغ . ولد من ذ الحجة سنة أربع وأربعین وثمانین وسبعمائة ونشأ بها فحفظ القرآن والرسالة فی الفقه ابن مالک وعرضهما على الشریف الرحمن الفاسی وعبد الوهاب بن العفیف الیافعی والجمال ابن ظهیر وقربیه أبی السعود النووی وعلی بن محمد بن أبی بکر الشیبی ومحمد ابن سلیمان بن أبی بکر البکری ، وأجاز له وأخذ فی الفقه عن أولهم والنحو عن الجلال عبد الواحد المرشدی وسمع على الزین المراغی سداسیات الرازی وکتب بخط الحسن وباشر الشهادة مع إشراف على نفسه لکنه کان ساکنا مع القول بأنه تاب وله مؤلفات منها الفصول المهمة لمعرفة الأئمة وهم اثنا عشر والعبر فیمن شفه النظر ، أجاز لی . ومات فی ذی القعدة وخمسین ودفن بالمعلاة سامحه الله وإیانا .
    علی بن محمد بن احمد ... اصالتاً اهل غزه ، مالکی مذهب و مشهور به ابن صباغ بود . در مکه رشد کرد و بزرگ شد ، قرآن را حافظ بود و رساله ای در فقه ابن مالک نوشت را بر شریف الرحمن فاسی و ... عرضه کرد ...
    کتاب‌های زیادی ؛ از جمله الفصول المهمة لمعرفة‌ الأئمه را نوشته است .
    السخاوی ، شمس الدین محمد بن عبد الرحمن (متوفای902هـ) ، الضوء اللامع لأهل القرن التاسع ، ج 5 ، ص 283 ، ناشر : منشورات دار مکتبة الحیاة – بیروت .
    اسماعیل باشا در باره او می‌نویسد :
    ابن الصباغ : علی بن محمد بن أحمد الصباغ نور الدین المکی المالکی السفاقسی الأصل المتوفى سنة 855 خمسین وخمسمائة له العبر فیمن سفه النظر . الفصول المهمة فی معرفة الأئمة وفضلهم ومعرفة أولادهم ونسلهم .
    ابن صباغ ، علی بن محمد ... مالکی مذهب و اصالتا اهل سفاقس بود ،‌ در سال 855 از دنیا رفت و کتاب‌های «العبر فیمن سفه النظر» و «الفصول المهمه فی معرفة الأئمه» از نوشته‌های او است .
    البغدادی ، إسماعیل باشا (متوفای1339هـ) ، هدیة العارفین أسماء المؤلفین وآثار المصنفین ، ج 5 ، ص 732 ، ناشر : دار الکتب العلمیة - بیروت – 1413هـ - 1992م .


    7 . حلبی (متوفای1044هـ) :
    علی بن برهان الدین حلبی ، صاحب کتاب مشهور سیره حلبی ،‌ بعد از سخنی طولانی در باره علی علیه السلام ، به ولادت آن حضرت در داخل خانه کعبه استدلال می‌کند :
    لأنه ولد فی الکعبة وعمره (یعنی النبی) (ص) ثلاثون سنة .
    زیرا آن حضرت در داخل خانه کعبه متولد شد و عمر رسول خدا در آن روز سی سال بود .
    الحلبی ، علی بن برهان الدین (متوفای1044هـ) ، السیرة الحلبیة فی سیرة الأمین المأمون ، ج 1 ، ص 226 ، ناشر : دار المعرفة - بیروت – 1400هـ .
    آنچه ملاحظه نمودید اندکی است از اعترافات و سخنان ارباب حدیث و دانش بود ، و برای اطلاع بیشتر در این باره به کتاب شریف الغدیر ، ج 6 و شرح احقاق الحق ، ج17 مراجعه فرمایید .

    آیا حکیم بن حزام در خانه کعبه متولد شده است ؟
    طبق اعتقاد شیعه و نیز برخی از علمای اهل سنت ؛ همانند ابن صباغ مالکی و گنجی شافعی ، هیچ کس غیر از امیر مؤمنان علیه السلام در داخل خانه کعبه به دنیا نیامده است و این فضیلت بزرگ از امتیازات ویژه آن حضرت است ؛ اما متأسفانه تحریف گران تاریخ و دشمنان امیر مؤمنان علیه السلام این ویژگی را نیز همانند دیگر فضائل آن حضرت یا از اساس منکر شده‌ و یا کسان دیگری را در آن شریک و سهیم کرده‌اند .
    شاید بتوان ادعا کرد که کمتر فضیلتی از فضائل اهل بیت رسول خدا صلی الله علیه وآله مانده است که از دستبرد این تحریف‌گران به دور مانده باشد و آن‌ها به نحوی آن را زیر سؤال نبرده باشند . یکی از این موارد ولادت آن حضرت در خانه کعبه است که ادعا شده است غیر از امیر مؤمنان علیه السلام ، حکیم بن حزام نیز در خانه کعبه متولد شده است .
    نخستین کسی که این مطلب را نقل کرده ، زبیر بن بکار متوفای 256هـ است و قبل از او در هیچ کتابی از کتاب‌های اهل سنت نقل نشده و بعد از او نیز هر کس نقل کرده ، از زبیر بن بکار است .
    وی در جمهرة نسب قریش می‌نویسد :
    حدثنا الزبیر قال وحدثنی مصعب بن عثمان قال : دخلت أم حکیم ابن حزام الکعبة مع نسوة من قریش ، وهی حامل بحکیم بن حزام ، فضربها المخاض فی الکعبة ، فأتیت بنطح حیث أعجلها الولاد ، فولدت حکیم بن حزام فی الکعبة على النطح .
    مادر حکیم بن حزام به همراه زنانی از قریش وارد کعبه شدند ، او که باردار بود ناگهان درد زایمان او را فراگرفت و فرزندش را به دنیا آورد.
    الزبیر بن بکار بن عبد الله (متوفاى256هـ) جمهرة نسب قریش وأخبارها ، ج 1 ، ص 77 ،
    زبیر بن بکار این روایت را از مصعب بن عثمان بن مصعب بن عروة بن الزبیر بن العوام نقل می‌کند که مبتلا به چند اشکال است :
    اولاً : مصعب بن عثمان مجهول است و در هیچ یک از کتاب‌های رجالی نامی از او برده نشده است ؛
    ثانیاً : روایت مرسل است ؛ چرا که مصعب بن عثمان ، ده‌ها سال بعد از این قضیه به دنیا آمده است ، چگونه می‌تواند از این قضیه خبر دهد ؟
    ثالثاً : این روایت از ساخته‌های خاندان زبیر و به ویژه زبیر بن بکار است که به خاطر دشمنی با خاندان اهل بیت علیهم السلام افسانه‌های بسیاری ساخته‌‌اند که از جمله آن‌ها همین قضیه است . این مطلب را نیز به خاطر زیر سؤال بردن فضائل اختصاصی امیر مؤمنان علیه السلام جعل کرده‌اند .
    از طرف دیگر حکیم بن حزام با خاندان زبیر پسر عمو هستند ؛ چرا که حکیم بن حزام بن خویلد بن أسد بن عبد العزی و خاندان زبیر نیز به اسد بن عبد العزی می‌رسند . این احتمال وجود دارد که خاندان زبیر به خاطر دوستی عمو زاده خود ، این مطلب را جعل کرده باشند




  • وقت بخیر:خواننده ی گرامی :
  • نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی | پنج شنبه 92 اردیبهشت 26 ساعت 7:57 عصر |

    حضرت امام محمّد باقر(علیه السلام) اوّل ماه رجب، یا سوم صفر سال 57 هجرى قمرى در مدینه متولّد گردید.
    پدر بزرگوارش، حضرت على بن الحسین ، زین العابدین(علیه السلام)، و مادر مکرّمه اش ، فاطمه معروف به «امّ عبدالله» دختر امام حسن مجتبى مىباشد.
    از این رو، آن حضرت از ناحیه پدر و مادر به بنىهاشم منسوب است.
    شهادت امام باقر(علیه السلام) در روز دوشنبه 7 ذیحجّه سال 114 هجرى قمرى در 57 سالگى، به دستور هشام بن عبدالملک خلیفه اموى، به وسیله خوراندن سمّ، اتّفاق افتاد و مزار شریفش در مدینه در قبرستان بقیع مىباشد.
    آن حضرت یکى از اطفال اسیر فاجعه کربلا مىباشد که در آن وقت سه سال و شش ماه و ده روز از سنّ مبارکش گذشته بود.
    حضرت باقر(علیه السلام) به علم و دانش و فضیلت و تقوا معروف بود و پیوسته مرجع حلّ مشکلات علمى مسلمانان به شمار مىرفت.
    وجود امام محمّد باقر(علیه السلام) مقدّمه اى بود براى اقدام به وظایف دگرگون سازى امّت.
    زیرا مردم، او را نشانه هاى فرزند کسانى مىشناختند که جان خود را فدا کردند تا موج انحراف ـ که نزدیک بود نشانه هاى اسلام را از میان ببرد ـ متوقّف گردد.
    آنان از این رو قربانى شدند تا مسلمانان بدانند که حکّامى که به نام اسلام حکومت مىکنند، از تطبیق اسلام با واقعیت آن به اندازه اى دوراند که مفاهیم کتاب خدا و سنّت رسول اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) در یک طرف قرار دارد و آن حاکمان منحرف در طرف دیگر.
    امام باقر(علیه السلام) بر آن شد تا انحراف حاکمان و دورى آنان از حقایق اسلام را به مردم بفهماند و براى مسلمانان آشکار سازد که چنان امورى تحقّق یافته است.
    هشام بن عبدالملک خلیفه نابکار اموى وقتى به امام(علیه السلام) اشارت مىکند و مىپرسد که این شخص کیست؟ به او مىگویند او کسى است که مردم کوفه شیفته و مفتون اویند.
    این شخص، امام عراق است.
    در موسم حجّ، از عراق و خراسان و دیگر شهرها، هزاران مسلمان از او فتوا مىخواستند و از هرباب از معارف اسلام از او مىپرسیدند.
    این امر اندازه نفوذ وسیع او را در قلوب توده هاى مردم نشان مىداد.
    از سوى فقیهان بزرگ که وابسته به حوزه هاى فکرى و علمى بودند، مسائل دشوار در محضر او مطرح مىشد و گفتگوهاى بسیار با امام به عمل مىآمد، از او پاسخ مىخواستند تا امام را در تنگنا قرار دهند و در مقابل مردم او را به خاموشى وادارند، ولى آن حضرت با پاسخ هاى قانع کننده و مستدلّ و محکم خود آنان را به اعجاب وامىداشت.
    حوزه علمى او براى صدها دانشمند و محدّث که تربیت کرده بود پایگاهى مهّم به شمار مىآمد.
    جابر جعفى گوید: «ابوجعفر هفتاد هزار حدیث براى من روایت کرد.» و محمّد بن مسلم گوید: «هر مسئله که در نظرم دشوار مىنمود از ابوجعفر(علیه السلام)مىپرسیدم تا جایى که سى هزار حدیث از او سؤال کردم.»امام باقر(علیه السلام) شیعیان خود را چنین وصف مىکند:«همانا شیعه ما، شیعه على، با دست و دل گشاده و از سر گشاده دستى و بىریایى از ما طرفدارى مىکنند و براى زنده نگاه داشتن دین، متّحد و پشتیبان ما هستند. اگر خشمگین گردند، ستم نمىکنند و اگر خرسند باشند از اندازه نمىگذرند. براى آن کس که همسایه آنان باشد برکت دارند و با هر کس که با آنان مخالف باشد طریق مسالمت پیش مىگیرند. و شیعه ما اطاعت خدا مىکند




  • وقت بخیر:خواننده ی گرامی :
  • نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی | جمعه 92 اردیبهشت 20 ساعت 10:24 عصر |




  • وقت بخیر:خواننده ی گرامی :
  • نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی | جمعه 92 اردیبهشت 20 ساعت 10:22 عصر |

    کلمه «صفت» در لغت بمعنای «حالت شیئ» است ،مانند:سیاهی_سفیدی_تندی_نرمی...

    صفت در اصطلاح تجویدی عبارتست از:

    «کیفیت ایجاد و خروج حرف از مخرج ان».

    شرح بیشتر:هوائی را که از ریه ها خارج می شود،«نفس» نامند.اگر این هوا در مسیر خروج خود در حنجره تا رهای صوتی را مرتعش سازد،«صوت» ایجاد می شود.

    اگر هوا یا صوت در دستگاه تکلم(حلق.دهان.لبها)به قسمتی (مخرج)محدود می شود،«حروف»ایجاد مس شود.مثلا از عبور صوت بین دو لب،حرف«باء» یا «میم» تولید می گردد.

    اما برای تولید حرف ،عامل دیگری نیز لازم است.چون اگر«مخرج»حرف  به تنهایی کافی بود،از یک مخرج هیچگاه دو یا سه حرف خارج نمی شد.حال انکه در مثال فوق می بینیم که «ب» و «م» از یک مخرج ادا شده اند. معلوم می شود که چگونگی خروج حرف «ب» از مخرجش با «کیفیت» خروج حرف «م» از همان مخرج، متفاوت است.پس عامل دیگری غیر از «مخرج» مشترک، در هر یک وجود دارد که در دیگری نیست.این عامل را که سبب متمایز شدن حروف هم مخرج از یکدیگر می شود،«صفت» گویند.البته این بدان معنی نیست که حروف منفرد که در مخرج خود تنها هستند و شریکی ندارند،نیازی هم به صفت ندارند!بلکه حتی این حروف هم صفاتی دارند که هویتشان را تکمیل می کند.پس کیفیت های مختلف و حالات گوناگونی را که در هر حرف وجود دارد،«صفت» نامند.مثلا برخی حروف در خلال تلفظ، جلوی هوا را می گیرند (صفت شدت) و برخی دیگر جریان هوا قطع نمی شود...

    صفات سه اثر و فایده دارند:

    اول اینکه دو حرف هم مخرج فقط بوسیله صفات خود از یکدیگر متمایز می شوند.مثل دو حرف «سین» و «زاء» که اگر صفت جهر در حرف زاء نبود، «سین» می شد.

    فایده دوم صفات ،نیکوتر و کاملتر اداء نمودن حروفی است که مخرجشان متفاوت است(و بعبارت دیگر،«هم مخرج» ندارند و منفرد هستند).

    فایده سوم اینکه بوسیله صفات،حروفی قوی از حروف ضعیف شناخته می شود و این شناخت در ادغام حروف موثر است.(البته این شناخت، صرفا در فهم بیشتر مطالب مبحث ادغام،به ما کمک می کند و هرگز بدین معنا نیست که به ما صرف تشخیص حرف ضعیف از حرف قوی مجاز باشیم به اختیار خود ان را ادغام کنیم، چرا که در قرائات، اجتهاد را راهی نیست!)




  • وقت بخیر:خواننده ی گرامی :
  • نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی | چهارشنبه 92 اردیبهشت 18 ساعت 6:49 عصر |
    <      1   2   3   4   5   >>   >

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    رمضان واحادیث مربوط به ماه رمضان
    دهه فجر انقلاب اسلامی ......
    چرا خدا به شما کمک نمی کند؟؟
    میلاد حضرت زهرا س
    شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها تسلیت باد
    هفته بسیج
    هفته بسیج گرامی باد
    روز ایثار وشهادت اصفهان
    [عناوین آرشیوشده]
    کد عکس

    اسلایدر

    خوش آمود گویی

    ابزار وبلاگ