تفسیر سوره زلزال جزء سی ام قران شماره99
این سوره عمدة بر سه محور دور مى زند:
نخست از ((اشراط الساعة )) و نشانه هاى وقوع قیامت بحث مى کند،
و در دنبال آن سخن از شهادت زمین به تمام اعمال آدمى آمده است .
در بخش سوم از تقسیم مردم به دو گروه نیکوکار و بدکار و رسیدن هر کس به اعمال خود سخن مى گوید.
در فضیلت این سوره تعبیرات مهمى در روایات اسلامى آمده ، از جمله در حدیثى از پیغمبر اکرم (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) مى خوانیم : من قراءها فکانما قراء البقرة و اعطى من الاجر کمن قراء ربع القرآن :
((هر کس آن را تلاوت کند گوئى سوره بقره را قرائت
کرده ، و پاداش او به اندازه کسى است که
یک چهارم قرآن را تلاوت کرده باشد
فضیلت سوره زلزال
• در حدیثی از آمدهاست:
“هرکس آن را تلاوت کند گویی سوره را قرائت کرده، و پاداش او به اندازه کسی است که یک چهارم را تلاوت کرده باشد.”
• و در حدیثی از روایت شده:
“هرگز از تلاوت سوره «اذا زلزلت الارض» خسته نشوید، چرا که هرکس آن را در نمازهای نافله بخواندهرگز به زلزله گرفتار نمیشود در این سوره سخن از قیامت و زنده شدن مردم برای حساب، و اشاره به بعضی از علامتهایش رفته، که یکی زلزله زمین، و یکی دیگر سخن گفتن آن از حوادثی است که در آن رخ داده. و این سوره هم میتواند مکی باشد و هم مدنی.
اذا زلزلت الارض زلزالها کلمه زلزال مانند کلمه زلزلة مصدر و به معنای نوسان و تکان خوردن پی در پی است، و اینکه این مصدر را به ضمیر زمین اضافه کرد، و فرمود زمین زلزلهاش را سر میدهد به ما میفهماند که زمین زلزلهای خاص به خود دارد، و این میرساند که زلزله مذکور امری عظیم و مهم است، زلزلهای است که در شدت و هراسناکی به نهایت رسیده است.
و اخرجت الارض اثقالها کلمه اثقال جمع کلمه ثقل - به فتحه ثاء و فتحه قاف - است، که به معنای متاع و کالا و یاخصوص متاع مسافرین است. و با آن نمیمیرد، و به صاعقه و آفتی از آفات دنیا تاهنگام مرگ گرفتار نخواهد شد. ممکن هم هست جمع کلمه ثقل - به کسره ثاء و سکون قاف - باشد که به معنای حمل باشد، به هر حال چه آن باشد و چه این، مراد از اثقال زمین که در قیامت زمین آنها را بیرون میریزد - به طوری که دیگران هم گفتهاند - مردگان و یا گنجها و معادنی است که در شکم خود داشته.و ممکن هم هست منظور همه اینها باشد، که البته برای هر سه قول قائلینی هست، و اولین قول به نظر نزدیکترین قول است، و از آن گذشته قول سوم است که اشاره دارد بر اینکه خارج شدن برای حساب است، و جمله یومئذ یصدر الناس اشاره دارد به اینکه بعد از بیرون شدن، به سوی جزا روانه میشوند.
و قال الانسان مالها یعنی انسانها بعد از بیرون شدن از خاک در حال دهشتزدگی و تعجب از آن زلزله شدید و هول انگیز میگویند: ماالارض زمین را چه میشود که این طور متزلزل است؟! بعضی از مفسرین گفتهاند: منظور از انسان تنها کفار هستند، نه آنهایی که در دنیا به مساله معاد و رستاخیز ایمان داشتند. بعضی دیـــگر سخنانی دیگر گفتهاند که به زودی
ان شاء الله م یومئذ تحدث اخبارها بان ربک اوحی لها آنگاه زمین به اعمالی که بنی آدم کردند شهادت میدهد، همانطور که اعضای بدن خود انسانها و نویسندگان اعمالش یعنی ملائکه رقیب و عتید و نیز شاهدان اعمال که از جنس بشر و یا غیر بشرند همه بر اعمال بنی آدم شهادت میدهند.
و در جمله بان ربک اوحی لها حرف لام به معنای الی - به سوی است، چون مصدر ایحاء که فعل أوحی مشتق از آن است با حرف الی متعدی میشود، و معنای جمله این است که: زمین به سبب اینکه پروردگار تو به آن وحی کرده و فرمان داده تا سخن بگوید از اخبار حوادثی که در آن رخ داده سخن میگوید، پس معلوم میشود زمین هم برای خود شعوری دارد، و هر عملی که در آن واقع میشود میفهمد، و خیر و شرش را تشخیص میدهد، و آن را یآید. برای روز ادای شهادت تحمل میکند، تا روزی که به او اذن داده شود، یعنی روز قیامت شهادت خود را ادا کرده، اخبار حوادث واقعه در آن را بدهد.
و در تفسیر آیه و ان من شیء الا یسبح بحمده و لکن لا تفقهون تسبیحهم، و نیز در تفسیر آیه قالوا انطقنا الله الذی انطق کل شیء گذشت، که از کلام خدای سبحان به دست میآید که حیات و شعور در تمامی موجودات جاری است، هر چند که ما از نحوه حیات آنها بیخبر باشیم.
در بین مفسرین اختلاف شدیدی به راه افتاده در اینکه معنای خبر دادن زمین به وسیله وحی از حوادثی که در آن واقع شده چیست؟ آیا خدای تعالی زمین مرده را زنده میکند، و به آن شعور میدهد تا از حوادث خبر دهد؟ و یا اینکه صوتی در روی زمین خلق میکند تا آن صوت خبر دهد و یا آنکه زمین به زبان حال دلالت میکند بر اینکه بر پشت آن چه حوادثی رخ داده؟ لیکن بعد از آنکه بیان ما را شنیدی هیج جایی برای این اختلاف نیست، علاوه بر این با هیچ یک از این وجوه و هیچ یک از اقسام شهادت که در این وجوه آمده حجت تمام نمیشود. یومئذ یصدر الناس اشتاتا لیروا اعمالهم کلمه صدور که فعل یصدر از آن مشتق شده به معنای برگشتن شتر از لب آب بعد از رفتنش بدانجا است.
و کلمه أشتات مانند کلمه شتی جمع شتیت است، که به معنای متفرق است.
و آیه شریفه جواب دوم است برای کلمه اذا، بعد از جواب اول یعنی آیه یومئذ تحدث اخبارها.
و مراد از صادر شدن مردم در قیامت با حالت تفرقه، برگشتن آنان از موقف حساب به سوی منزلهاشان که یا بهشت است و یا آتش میباشد، در آن روز اهل سعادت و رستگاری از اهل شقاوت و هلاکت متمایز میشوند، تا اعمال خود را ببینند، جزای اعمالشان را نشانشان دهند، آن هم نه از دور، بلکه داخل در آن جزایشان کنند، و یا به اینکه خود اعمالشان را بنا بر تجسم اعمال به ایشان نشان دهند.
و بعضی از مفسرین گفتهاند: مراد از صدور مردم، بیرون شدنشان از قبور به سوی موقف حساب است، و منظور از متفرق بودنشان، متمایز بودن آنان از نظر سیما است، بعضی با روی سفید، و برخی با روی سیاه بیرون میآیند، بعضی با حالت امنیت، برخی با حالت فزع، و همچنین تمایزهای دیگر که از جزای اعمالشان و نتیجه حسابشان خبر میدهد، و تعبیر از آگهی از جزا با واژه رؤیت، و تعبیر از اعلام به نتیجه حساب با واژه ارائه نظیر تعبیری است که در آیه یوم تجد کل نفس ما عملت من خیر محضرا و ما عملت من سوء، ولی وجه اول هم به ذهن نزدیکتر و هم روشنتر است
. إِذَا زُلْزِلَتِ الاَرْض زِلْزَالهََا(1) وَ أَخْرَجَتِ الاَرْض أَثْقَالَهَا(2(
همه این سوره راجع به رستاخیز است و بیان حال و هول آن !آن روز که کوهها ی پا بر جا از بیخ برکنده شوند و چون پشم زده در هوا پراکنده گردند !لرزه در زمین افکنند و خاک فرا جنبش آرند .ماه از گردش بیفتد و آفتاب از فلک جدا شود .دریا به جوش آید و آب را آتش گرداند .اسمان فرو گشایند .گرد از جهان برخیزد.از هوا فرشته آیدو از خاک مرده برآید.همه را در یم عرصه گرد آورند و همه را جزای کار دهند .مومنان را احسان و غفران و کافران را غل و زقوم و قطران!این است که فرمود :
فَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَیْراً یَرَهُ(7) وَ مَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شرًّا یَرَهُ(8)
فَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَیْراً یَرَهُ(7) وَ مَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شرًّا یَرَهُ(8)
ای مسکین لختی بیاندیش تا چه کرده ای ؟چه ساخته ای ؟روز جزا آنچه از کردار و گفتار کرده و گفته ای ذره ای فرو نگذارند!
و همه را به حساب آرند !و سزای آن به تمامی بدهند .آن روز فریاد و ناله ستم کاران بر آید و خروش ستم دیدگان سر اید ,توانایان اسیر ناتوانان شوند , بی نوایان بر توانگران امیر شوند , نیکوکاران خندان و شادان! و بدکاران گریان و سوزان نه کس را زهره حمایت و نه کس را امکان عنایت باشد .
هر که را توفیق رفیق و سعادت مساعد باشد
از همه وعظ قرآن همین آیت او را بس ! روز حساب مرد دانا چون بدانست که در آن جهان از ذره تاخر وار از نقیر تا قطمیر به حساب می رسند و هیچ فرو گذار نکنند !
پس دست به دامن پاکی و ورع زند و در معاملت گزاف کاری نکند و همه را پیش خود حساب کند تا خود با ایمان بماند و مردم هم از قصد جنایت وی در امان باشند و او با اسلام بماند تا مردم از او بسلامت باشند .
که گفته اند : مسلمان کسی است که مردم از دست و زبان او ایمن باشند . و پیغمبر فرمود :مومن کسی است که جان و مال مردم از او در امان باشد .
ن یعمل مثقال ذرة خیرا یره و من یعمل مثقال ذرة شرا یره
کلمه مثقال به معنای هر وسیلهای است که با آن وزنها را میسنجند، و کلمه ذره به معنای آن دانههای ریز غبار است، که در شعاع آفتاب دیده میشود، البته این کلمه به معنای مورچههای ریز نیز میآید.
آیه مورد بحث به دلیل اینکه حرف فاء بر سر دارد تفریع و نتیجهگیری از آیه قبلی است، که سخن از ارائه اعمال بندگان داشت، و همان بیان را تاکید نموده میفهماند که از
کلیت ارائه اعمال هیچ عملی نه خیر و نه شر نه کوچک و نه بزرگ حتی به سنگینی ذره استثناء نمیشود، و نیز حال هر یک از صاحبان عمل خیر و عمل شر را در یک جمله مستقل بیان نموده، جمله را به عنوان یک ضابطه و قاعده کلی (که مورد هیچ خصوصیتی ندارد) ذکر میفرماید.
در اینجا این سؤال به ذهن میرسد که در آیات شریفه قرآن آیاتی هست که با این ضابطه کلی سازگار نیست، از آن جمله آیاتی که دلالت دارد بر حبط و بینتیجه شدن اعمال خیر به خاطر پارهای عوامل، و آیاتی که دلالت دارد بر انتقال اعمال خیر و شر اشخاص به دیگران، مانند انتقال حسنات قاتل به مقتول، و گناهان مقتول به قاتل، و آیاتی که دلالت دارد بر اینکه در بعضی توبهکاران گناه مبدل به ثواب میشود، و آیاتی دیگر که در بحث از اعمال در جلد دوم این کتاب و نیز در تفسیر آیه لیمیز الله الخبیث من الطیب گذشت.
جواب از این سؤال این است که آیات مذکور حاکم بر این دو آیه است، و بین دلیل حاکم و محکوم منافاتی نیست، مثلا آیاتی که دلالت دارد بر حبط اعمال، شخص صاحب عمل خیر را از مصادیق کسانی میکند که عمل خیر ندارند، و چنین کسی عمل خیر ندارد تا به حکم آیه مورد بحث آن را ببیند، و همچنین قاتلی که نگذاشت مقتول زنده بماند و عمل خیر انجام دهد، اعمال خیرش را به مقتول میدهند، و خودش عمل خیری ندارد تا آن را ببیند، و توبهکاری که گناهش مبدل به حسنه میشود، برای این است که گناه موافق میل او نبوده، عواملی خارجی باعث گناهکاری او شدند، و آن عوامل کار خیر، موافق طبعشان نیست، ولی چون میخواستند در بین مردم نیکوکار و موحد باشند، و بلکه رئیس و رهبر آنان باشند، لذا با زبان شکار حرف زدند، پس خوبیهاشان از خودشان نیست، لذا در قیامت بدیهای توبهکاران را به آن عوامل میدهند، و خوبیهای آن عوامل را به توبهکاران، در نتیجه توبهکاران گناهی ندارند تا به حکم آیه مورد بحث در قیامت آن را ببینند، و نیز عوامل شر، کار خیری ندارند، تا به حکم آیه مورد بحث آن را ببینند - دقت فرمایید. حکایتی از سوره زلزال
راوی میگوید:«ابو امید» را دیدم که در،هر موضع از مسجد الحرام دو رکعت نماز میخواند.سؤال کردم این چه کاری است؟چرا در یک جا نماز نمیگزاری؟
جواب داد:زیرا مکانهایی که در آنها نماز میگزارم،در قیامت برای من گواهی میدهند و این آیه را قرائت کرد:
«یومئذ تحدّث اخبارها؛روزی که زمین به حوادث خود خبر میدهد».(سوره زلزال،آیه 4)
نتیجه این که زمین،همانند نوار ضبط صوت که با چرخش خود صدا را ضبط میکند،صداها و اعمال و حوادث را روی خود ضبط میکند،تا در صحنه قیامت آنها را پخش کند؛و چه شگفتانگیز است آن گاه که زمین به صدا در میآید و اعمال را پخش میکند و بدکاران را آشکار و نیکوکاران را شادمان میکند و هر اندازه قطعات بیشتری از زمین به نفع مؤمن شهادت دهند،شادمانی بیشتری دارد.
1.تفسیر ابوالفتوحی رازی،ج 12، ص 146
تهیه کننده : علیرضا صادقی حسن آبادی