هفت پشت عطش از نام زلالت لرزید
ما که باشیم که در سوگ شما گریه کنیم؟ زندهتر از تو کسی نیست چرا گریه کنیم؟ رفتنت آینه آمدنت بود، ببخش ما به جسم شهدا گریه نکردیم، مگر گوش جان باز به فتوای تو داریم، بگو ای تو با لهجه خورشید سراینده ما آسمانا! همه ابریم گره خورده به هم باغبانا! ز تو و چشم تو آموختهایم
نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی |
سه شنبه 91 خرداد 9 ساعت 5:25 عصر
|
|
نظرات شما عزیزان نظر
|
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
|
Atom |