آیاتى است که نتیجه بخش بودن ایمان را مشروط به عمل و نتیجه بخش بودن عمل را مشروط به ایمان قرار داده است. مانند: إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ الَّذِینَ هادُوا وَ النَّصارى وَ، الصَّابِئِینَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ«» (کسانى که ایمان به خدا و روز قیامت آورده و عمل صالح انجام مىدهند، پاداش آنان در نزد پروردگارشان مىباشد). مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَةً«» (هر که از مرد و یا زن عمل صالح انجام بدهد در حالى که داراى ایمان است، او را با حیات پاکیزهاى زندگى مىبخشیم). در قرآن مجید بیش از 60 آیه در این باب آمده است که ایمان مقرون با عمل را مطرح نموده، وصول به امتیازات هر یک را مشروط به دیگرى معرفى مىنماید. - آیاتى در قرآن وجود دارند که به جهت اهمیت عمل، آن را مورد نظاره الهى معرفى مىکنند، مانند: وَ وُفِّیَتْ کُلُّ نَفْسٍ ما«» (و او به کارى که انجام مىدهند، داناتر است). إِنَّ اللَّهَ بِما تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ«» (قطعا خداوند به کارى که انجام مىدهید، بینا است). در حدود 80 آیه این موضوع را تأکید مىکند که خداوند متعال همه اعمال انسانى را مىبیند و مىداند. هیچ عاملى براى رشد انسانى نیرومندتر از آن نیست که بداند همه حرکات او تحت نظاره خداوندى است و هر کارى که مىکند و سخنى که مىگوید و اندیشهاى که در ذهنش به جریان مىافتد، ثبت و ضبط گشته، سرنوشت آینده ابدى او را تشکیل مىدهند. کسى که به چنین اصلى معتقد است، کمترین تعدى به حقوق دیگران نمىکند، هرگز دروغ بر زبانش جارى نمىگردد، سخنى بر ضرر دیگران نمىگوید، حتى اندیشههاى خود را هم از گرایش به پلیدیها محفوظ مىدارد.
- آیاتى است که ملاک مراحل و درجات رشد را کار و کوشش معرفى مىنماید. از آن جمله: وَ لِکُلٍّ دَرَجاتٌ مِمَّا عَمِلُوا«» (و براى هر کس با عملى که انجام مىدهند، درجاتى است) این گروه هم عظمت کار و کوشش را در حد اعلا قرار مىدهد و ملاک رشد آدمى را مجرد معرفت بیان نمىکند. و با نظر به آیات دیگر که ایمان و معرفت را هم ملاک مراحل ترقى معرفى مىنماید، - بعضى از آیات در قرآن مجید مىگوید: ایمان و عمل صالح موجب افزایش علم و روشنائى انسان مىباشند. از آن جمله: إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ یَهْدِیهِمْ رَبُّهُمْ بِإِیمانِهِمْ«» (آنانکه ایمان آورده و عمل صالح انجام مىدهند، پروردگارشان آنان را با ایمانى که دارند هدایت مىنماید). در این گروه از آیات یکى از اساسىترین مسائل مربوط به انسان و کار مطرح شده است. این مسأله عبارت است از این که، عمل صحیح و هدفدار عامل افزایش معرفت است. - آیاتى است که محبت را زائیده ایمان و عمل صالح گوشزد مىکند، مانند: إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا«» (براى آنانکه ایمان آورند و اعمال صالحه انجام دهند، خداوند محبتى قرار خواهد داد). عامل محبت اصیل انسانها به یکدیگر، ایمان و عمل صالح است. اگر همه کتب اخلاقى را باز کنید و ورق بزنید، جز این شعار که «اى انسانها به یکدیگر محبت بورزید» محصولى نخواهید دید. - بعضى از آیات قرآنى زمینه آفرینش انسان را تلاش جدى و نهائى معرفى مىنمایند. مانند: لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِی کَبَدٍ«» (به طور قطع ما انسان را در زمینه تلاش و گلاویزى در کار آفریدهایم). یا أَیُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّکَ کادِحٌ إِلى رَبِّکَ کَدْحاً فَمُلاقِیهِ«» (اى انسان تو در حال کوشش حیاتى به دیدار خداوندى رهسپار مىشوى). در این نوع از آیات، کار و کوشش، هم زمینه آفرینش آدمى معرفى مىشود و هم وسیله و راه به سوى خداوند متعال. براى اهمیت تلاش در این زندگانى، دلیلى با اهمیتتر از این گروه آیات در هیچ یک از مکتبهاى بشرى نمىتوان پیدا کرد، زیرا این گروه هم حرکت و کار را عنصرى اساسى در طبیعت انسان معرفى مىکند و هم سرنوشت نهائى او را به کار و کوششى که کرده است، مربوط مىسازد. - آیاتى در قرآن مجید آمده است که سقوط و پوچى شخصیت آدمى را در گذرگاه تاریخ و در مسیر ابدیت، با سقوط و پوچى و پلیدى کارهاى او، توأم مىسازد، از آن جمله: مَثَلُ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ أَعْمالُهُمْ کَرَمادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّیحُ فِی یَوْمٍ عاصِفٍ لا یَقْدِرُونَ مِمَّا کَسَبُوا عَلى شَیْءٍ ذلِکَ هُوَ الضَّلالُ الْبَعِیدُ«» (مثل کسانى که به پروردگارشان کفر ورزیدهاند، کارهاى آنان مانند خاکسترى است که باد تندى در روز طوفانى بر آن بوزد، آنان از چیزى از اندوختههاى خود قدرت بهرهبردارى ندارند اینست گمراهى دور از رشد و هدایت.) تجسم کار و کوشش و حتى فعالیتهاى درونى در ابدیتگروه نهم - آیاتى است که با صراحت کامل مىگوید: انسانها، تجسم یافته همه کارهاى خود را در ابدیت مشاهده خواهند کرد. از آن جمله: یَوْمَ تَجِدُ کُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَیْرٍ مُحْضَراً وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَیْنَها وَ بَیْنَهُ أَمَداً بَعِیداً وَ یُحَذِّرُکُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ«» (روز قیامت روزى است که هر کسى کارى را که از خوب و بد انجام داده است، حاضر مىبیند. [کسى که کارهاى بد انجام داده است.] مىخواهد میان او و کارهاى بد، فاصله زیادى باشد که آنها را نبیند و خدا شما را در باره خود برحذر مىدارد و خداوند به بندگان خود مهربان است). فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَیْراً یَرَهُ وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ«» (کسى که به اندازه ذرهاى کار خوب انجام دهد، آن را خواهد دید و کسى که به اندازه ذرهاى شر انجام دهد، آن را خواهد دید). آیا این همه آیات قرآنى براى اثبات اصالت کار در حیات بشرى کفایت نمىکند آیا با دیدن این آیات صریح در اصالت کار در حیات دنیوى و حیات ابدى انسانى، باز امکان دارد که یک فرد یا جامعه مسلمان، دست از کار بکشد و حیات خود را به قضا و قدر و بخت و شانس بسپارد آیا در حدود 700 آیه از قرآن مجید که با اشکال گوناگون چه در موارد شخصى و چه به صورت قانون کلى، اهمیت و اصالت و علیت کار و کوشش را به نتایج آن گوشزد مىکند، کافى نیست که ملاک حیات منطقى واقعى و ارزش آن را کار قرار بدهد بلى، سوگند به خداوندى که خود، هستى را در مجراى کار و حرکت آفریده است، چنین است که ملاک حیات منطقى واقعى و ارزش آن، کار است و بس. ارزش انسانى کار در مکتب اسلام روایات وارده در مسئله کار و ضرورت و ارزش آن ما فوق تواتر است که براى جمعکردن آنها مجلد بیش از 1000 صفحهاى لازم است. تنها چند روایت را به عنوان نمونهاى از صدها روایات در اینجا مىآوریم. از امام صادق علیه السلام روایت است که: الکادّ لعیاله کالمجاهد فی سبیل اللّه (کسى که براى معاش عائله خود مىکوشد، مانند کسى است که در راه خدا جهاد مىکند). الّذى یطلب من فضل اللّه عزّ و جلّ ما یکفّ به عیاله اعظم اجرا من المجاهد فی سبیل اللّه (کسى که براى کفاف معاش عائلهاش، از فضل الهى مىجوید، داراى پاداشى بزرگتر از پاداش مجاهد در راه خداست). پیغمبر اکرم فرموده است: ما اکل احدکم طعاما قطّ خیرا من عمل یده (هیچ کس از شما هرگز طعامى بهتر از کار دست خویش نخورده است). الحسن بن علىّ بن حمزة عن ابیه رأیت ابا الحسن (موسى بن جعفر علیه السّلام) یعمل فى ارض له قد استنقعت قدماه فی العرق، فقلت له جعلت فداک این الرّجال فقال یا علىّ قد عمل بالید من هو خیر منىّ فى ارضه و من ابى فقلت له: من هو فقال: رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله و سلّم و أمیر المؤمنین و آبائى علیهم السّلام کلّهم کانوا قد عملوا بأیدیهم و هو من عمل النّبیّین و المرسلین و الاوصیاء و الصّالحین «» (حسن بن على بن حمزة از پدرش نقل مىکند که ابو الحسن موسى بن جعفر علیه السلام را دیدم که در زمینى که داشت کار مىکرد و پاهایش عرق کرده بود. به او عرض کردم: فدایت شوم، کجا هستند مردانى که به شما کمک کنند فرمود: اى على، بود کسى بهتر از من و پدرم، که با دست خود کار مىکرد. عرض کردم: چه کسى بود فرمود: رسول خدا (ص) و أمیر المؤمنین و پدرانم علیهم السلام، همه آنان با دستشان کار کردهاند. کار سیرت پیامبران و مرسلین و اوصیاء و نیکوکاران بوده است) ابو عمرو الشّیبانى: قال رأیت ابا عبد اللّه و بیده مسحاة و علیه ازار غلیظ یعمل فی حایط و العرق یتصابّ عن ظهره فقلت جعلت فداک اعطنى اکفک فقال لی: انّى احبّ ان یتأذّى الرّجل بحّر الشّمس فى طلب المعیشة. (ابو عمرو شیبانى مىگوید: امام صادق (ع) را دیدم در حالى که وسیله صافکننده زمین به دست و لنگ ضخیمى به کمر، در باغى که داشت، کار مىکرد و عرق از پشتش مىریخت، عرض کردم: فدایت شوم، وسیله را به من بدهید تا کار شما را انجام بدهم. به من فرمود: من دوست دارم مرد در گرماى آفتاب در تحصیل معاش، به مشقت بیافتد). ابو بصیر: قال سمعت ابا عبد اللّه علیه السّلام یقول: انّى لأعمل فی بعض ضیاعى حتّى اعرق و انّ لى من یکفینی لیعلم اللّه عزّ و جلّ انّى اطلب الرّزق الحلال (ابو بصیر مىگوید: از امام صادق علیه السلام شنیدم که مىفرمود: من در بعضى از زمینهاى خود تا حدى کار مىکنم که عرق مىکنم با این که کسى را دارم که کار مرا به عهده بگیرد و براى من کفایت کند، تا خداوند عز و جل بداند که من روزى حلال جستجو مىکنم). قاطعانهترین روایات و تهدیدآمیزترین آنها در باره تحقیرکنندگان کار و کوشش، آن روایت بسیار معروف است که از پیامبر اکرم (ص) نقل شده است: ملعون من القى کلّه على النّاس (ملعون است، کسى که بار معاش خود را بر دوش مردم بنهد). این بود نمونهاى از منطق پیغمبر اسلام و پیشوایان عالم تشیع و عمل عینى آنان که تردیدى در اهمیت حیاتى کار باقى نمىگذارد.
نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی |
سه شنبه 90 دی 27 ساعت 3:50 عصر
|
|
نظرات شما عزیزان نظر
|
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
|