بنابراین واضح است که پیامبر (صلی الله علیه وسلم)هنگام زیارت قبور فقط براهل قبرستان سلام، دعای خیر وطلب استغفار میکرده و درس عبرتمیگرفته وآنچه معقول است و روایات صحیح (?) آن را تایید میکند، همین است و بس. نه تلاوت قرآن! در قرآن وسنت صحیح هیچ دلیلی بر این که برای میت قرآن خوانده شود، وجود ندارد. ? پس از مرگ چه چیزهایی به انسان فایده میرساند؟ آنچه شریعت اسلام درقرآن وسنّت صحیح رسول الله(صلی الله علیه وسلم) مقرر کرده به میّت نفع میرساند، رسول الله(صلی الله علیه وسلم) در حدیث صحیحی میفرماید: «اذا مات الانسان انقطع عمله إلا بثلاث: صدقة جاریة، او علم ینتفع به، أو ولد صالح یدعو له»(?) : وقتی انسان میمیرد، عملش قطع میشود. بهجز سه چیز: (صدقه جاری، علمی که دیگران از آن استفاده ببرند و یا فرزند نیکوکاری که برایش دعای خیر کند). و آنچه در حدیث زیر آمده، پس از مرگ به انسان فایده می رساند، پیامبر اکرم(صلی الله علیه وسلم)میفرماید: «إن مما یلحق المؤمن من عمله و حسناته بعد موته: علماً علمه و نشره و ولداً صالحاً ترکه و مصحفاً ورثه، او مسجداً بناه، او بیتاً لابن السبیل بناه او نهراً اجراه، او صدقه اخرجها من ماله فی صحته و حیاته تلحقه بعد موته» (?): (از آنچه از نیکیها و عمل مؤمن پس از مرگش به او میرسد، این است: علمی که آن را آموزش و نشر داده است و فرزند صالحی که از خود به جای گذاشته و قرآنی که از او به ارث مانده یا مسجدی که بنا کرده یا منزلی که برای مجاهدان در راه خدا -یا مسافران- ساخته، یا جوی آبی که برای استفادهی عموم راهاندازی کرده و یا صدقهای که در زندگی در حال صحتش در راه خدا داده، همهی اینها پس از مرگ هم به مؤمن میرسد). زندهکردن سنت حسنهای که مردم پس از مرگ انسان هم به آن عمل کنند، نیز برای انسان مفید و سودمند است، رسول الله(صلی الله علیه وسلم) میفرماید: «من سنّ فی الاسلام سنة حسنة فله اجرها و أجرمن عمل بها من بعده من غیر أن ینقص من اجورهم شیء»(?): (هرکس در اسلام سنت حسنهای زنده کند، پاداش آن و پاداش هرکس به آن عمل کند، بدون اینکه چیزی از پاداششان کم شود، به او داده میشود). ثوابِ صدقهای که از طرف میّت داده میشود، به او میرسد. بخاری روایت میکند: (مردی به رسول الله(صلی الله علیه وسلم) گفت: مادرم وفات کرده اگر از طرف او صدقه بدهم ثوابش به او میرسد؟ فرمود: آری! در مسند و کتابهای سنن از سعدبن عباده روایت است که گفت: ای رسول خدا مادر سعد وفات کرده، چه صدقهای برایش افضلتر است؟ فرمود: آب. لذا سعد چاه آب آشامیدنی حفر کرد و گفت: این چاه مال مادر سعد است؛ بنابراین دادن آب از صدقاتی است که فرزند میتواند با وقف کردن آن ثوابش را به رفتگانش ببخشد و بهدلیل این حدیث ثواب آن به میّت میرسد. روایت است، مردی به پیامبر (صلی الله علیه وسلم) گفت: پدرم وفات کرده و از او اموالی بهجای مانده، وصیت هم نکرده، آیا کفایت میکند که من از طرف او صدقه بدهم؟ فرمودند: آری! (?) دعا و استغفار مؤمنان برای مردگان مفید و سودمند است؛ زیرا خداوند متعال میفرماید: «والذین جاووا من بعدهم یقولون ربنا اغفر لنا و لاخواننا الذین سبقونا بالایمان»: (کسانی که پس از آنان میآیند، میگویند: پروردگارا! ما و برادران ما که پیش از ما ایمان آوردهاند، را بیامرز!). «حشر/??» در سنن روایت است که، پیامبر(صلی الله علیه وسلم) فرمود: «اذا صلیتم علی المیت فأخلصوا له الدعاء»(?) (وقتی بر میّت نماز خواندید، خالصانه برایش دعا کنید). در مواردی که ذکر کردیم، زندگان میتوانند به مردها سود برسانند، همانطور که مشاهده میکنید در اینها حتّی یک دلیل هم وجود ندارد که از آن بوی جواز خواندن قرآن و یا سورهای مخصوص مانند: (یس و غیره)، به مشام برسد، خواندن هزاربار سورهی اخلاص و یا هزار بار «لا اله الا الله»(??) گفتن به این باور که مردگان از عذاب آزاد میشوند، هیچ اصلی در شریعت ندارد. در ادامه بحث – ان شاء الله- اقوال مفسّران قرآن، محدّثین، علمای اصول و ائمهی مذاهب معروف را ذکر میکنیم، تا به روشنی واضح گردد که آنچه بسیاری ازمردم در عزاداریها و بر سر قبرها انجام میدهند با سنّت –صحیح- رسول الله(صلی الله علیه وسلم) سازگاری ندارد. ? اقوال مفسّران قرآن امام ابنکثیر : ایشان در تفسیر آیات: «أم لم ینبأ بما فی صحف موسی و ابراهیم الذی وفی. الا تزر وازرة وزر أخری. و أن لیس للإنسان إلا ما سعی و أن سعیه سوف یری. ثم یجزاه الجزاء الاوفی»: (یا بدانچه در تورات موسی بوده است، مطّلع و با خبرش نکردهاند؟ یا از آنچه در صحف ابراهیم بوده است، مطّلع و با خبرش نکردهاند؟ ابراهیمی که به بهترین وجه ادا کرده است که هیچکس بار گناهان دیگری را بر دوش نمیکشد. و اینکه برای انسان پاداش و بهرهای نیست جز آنچه خود کرده و برای آن تلاش نموده است. و اینکه قطعاً نتیجه سعی و کوشش او دیده خواهد شد. سپس سزا و جزای کافی داده میشود). «نجم/??-??» مینویسد: هرکس با کفر ورزیدن یا ارتکاب گناه به خودش ستم کند، بار گناه آن را کسی جز خود آن فرد به دوش نمیکشد، همانطور که در جایی دیگر میفرماید: «وأن تدع مثقله الی حملها لا یحمل منه شیء و لو کان ذا القربی»: (و اگر انسان سنگین باری(گنه کاری) کسی را برای حمل گناهانش بفریاد خواند، چیزی از بار گناهانش برداشته نمیشود، هر چند از نزدیکان و بستگان باشد) «فاطر /??» «وان لیس للانسان الا ما سعی»: (همانطور که کسی بارگناه دیگری را بهدوش نمیکشد، به همین صورت به کسی پاداشی جزآنچه خود انجام داد، داده نخواهد شد. ابنکثیر در ادامه میگوید: «امام شافعی و کسانی که از او پیروی کردهاند، با استنباط از همین آیات میگویند: ثواب تلاوت قرآن به مردگان نمیرسد؛ زیرا تلاوت قرآن توسط دیگران از عمل و کسب خود فرد نیست، به همین دلیل رسول الله(ص) این کار را نکرده و انجام آنرا برای امّتش به عنوان مستحب یا سنّت قرار نداده وآنان را برخواندن قرآن برای مردگان چه به صورت صریح یا به صورت اشاره، تشویق و یا راهنمایی نکرده است و حتی یک روایت صحیح هم نیست که کسی از اصحاب پیامبر(ص) بر مردگان قرآن خوانده باشد، اگر در خواندن قرآن برای مردگان فایدهای میرسید قطعاً آنان از ما سبقت و پیشی میگرفتند. و باید توجه داشته باشیم که ذکر و بیان ثواب و پاداش معین فقط با نصوص قرآن وسنّت ثابت میشود، و نمیتوان در آن با قیاس و آراء شخصی دخل و تصرف نمود. در اینکه ثواب دعا و صدقه به میت میرسد به دلیل نصوصی که در این باره ثابت است، علما اتفاق نظر دارند.(??) در توضیح حدیثی که مسلم روایت کرده که پیامبر فرموده: (هرگاه انسان بمیرد، عملش پایان مییابد، بهجز در سه مورد: فرزند صالحی که برایش دعا کند یا صدقهی جاریهای که پس از او بماند، یا علمی که بعد از او دیگران از آن استفاده کنند)(??). ابن کثیر میگوید: در حقیقت این موارد از تلاش و زحمت خود فرد است؛ پیامبر(ص) میفرماید: «ان اطیب ما اکل الرجل من کسبه و ان ولده من کسبه»(??): (قطعاً پاکیزهترین چیزی که انسان میخورد همان است که از دسترنج خودش باشد و همانا فرزند او از دسترنج خودش است). و نیزصدقهی جاری مانند وقف و امثال آن از نشانهها و آثار عمل خود فرد است. خداوند متعال میفرماید: «إنا نحن نحیی الموتی و نکتب ما قدّموا و آثارهم»: (ما مردگان را زنده میکنیم و آن چه پیش فرستادهاند و اثر عمل نیکشان را مینویسیم) و علمی که آنرا در میان مردم پخش کرده و نشر داده و مردم به او اقتدا کردهاند، نیز از عمل و تلاش خود فرد است، پیامبر(صلی الله علیه وسلم) میفرماید: «من دعا الی هدی کان له من الاجر مثل اجور من تبعه من غیر أن ینقض من اجورهم شیئاً»(??): (هرکس به هدایت –قرآن و سنّت صحیح- دعوت دهد، برایش همانند پاداش آنانی است که از او پیروی کردهاند داده میشود، بدون اینکه چیزی از پاداششان کاسته شود). ? تفسیرامام شوکانی شوکانی درتفسیرآیهی :«وأن لیس للانسان الا ماسعی» مینویسد: معنای آیه این است که: بجز پاداش تلاش وعمل خودش -میت- به او داده نخواهد شد وعمل کسی برای کس دیگر فایدهای نمی رساند. این آیه عام است وبا آیهی: «الحقنا بهم ذریتهم»: (- دربهشت- فرزندانشان را به ایشان ملحق میگردانیم) (طور/??) و نیز با شفاعت پیامبران، ملائکه برای بندگان و دعای زندگان برای اموات و امثال اینها که برای انسان پس از مرگ مؤثر است، خاص می شود. واینکه برخیگفتهاند: آیهی مذکور با موارد فوق منسوخ شده، صحیح نیست؛ زیرا خاص عام را منسوخ نمیکند بلکه آنرا تخصیص میدهد و هرچه طبق ادلهی قرآن و سنت صحیح به ثبوت رسیده که برای انسان پس از مرگش سودمند است، عام این آیه را خاص می کند. ? تفسیر المنار مؤلف المنار درتفسیر آیهی : «ولاتکسب کل نفس الا علیها و لا تزر وازرة وزرأخری»: (هیچکسی جز برای خود کار نمیکند، وهیچکسی گناه دیگری را بردوش نمیکشد). (انعام/???) پس از بحثی طولانی مینویسد: تمام قرآن خواندنها، اذکاری که ثواب آن را به مردگان میبخشند، اجارهکردن قاریان و وقف کردنها برایشان، همه بدعت و ناجایزاند و نیز آنچه به نام ساقطکردن نمازهای میت میدهند، نیز بدعت است و اگر در دین اصلی میداشت قطعا سلف صالح از آن بیخبر نمیبودند و یقینا در عمل به آن کوتاهی نمیکردند. در ادامه مینویسد: حدیث خواندن سورهی «یس» برمردگان صحیح نیست، هر چند منظور از آن حدیث کسانی است که در احتضار مرگ هستند. و همانطور که دارقطنی گفته در این باره هرگز حدیثی صحیح وجود نداشته و ندارد. باید دانست در مورد آنچه از خواندن سورهی فاتحه برای مردگان عام و رسم شده، حدیثی صحیح ویا ضعیف هم وجود ندارد و این از بدعتهایی است که با نصوص قطعیای که ذکر کردیم مخالف است. اما با کمال تاسف! به دلیل سکوت و تأیید آنانی که لباس علما را به تن کرده وهمگام با عموم مردم به آن عمل میکنند امروزه از سنتهای مؤکده یا حتی فرایض قطعی به حساب میآید. در ادامه میگوید: خلاصهی سخن اینکه: این مسئله –قرآن خواندن برمردگان- از امور تعبدی است که واجب است درآن به نصوص قرآن و سنت و عمل سلف صالح –خیر القرون –بسنده کنیم و از نصوص صریح قرآن و احادیث صحیح دانستیم که در قیامت به انسان هیچ پاداشی جز آنچه خودش انجام داده، و یا اعمالی که ازنصوص شرعی ثابت است، نمیدهند؛ زیرا الله تعالی میفرماید:«یوم لاتملک نفس لنفس شیئا»: (روزی است که هیچ کس برای دیگری نمیتواند کاری کند). (انفطار/??) و میفرماید:«واخشوا یوما لا یجزی والد عن ولده ولا مولود هوجاز عن والده شیئا» (واز روزی بترسیدکه نه پدری مسئولیت اعمال فرزندش را قبول میکند وکاری برای او برآورده میکند، ونه فرزندی مسئولیت اعمال پدرش را میپذیرد). (لقمان/??) پیامبر(صلی الله علیه وسلم) به دستور پروردگار به خانواده و خویشاوندانش اعلان نمود که: «أن اعملوا لا أغنی لکم من الله شیئا»: ( به دستورات الله و رسول(ص) عمل کنید که من نمیتوانم برای شما در برابر الله کاری بکنم). مدار و محور نجات در قیامت این است که انسان نفسش را با ایمان و عمل صالح تزکیه کند. رشید رضا میگوید از حافظ ابن حجر در مورد کسی که قرآن میخواند و میگوید: پروردگارا، ثواب این تلاوت را جهت افزون شدن شرف محمد(ص) قرار بده، سوال کردند: در پاسخ گفت: این بدعتی است که قاریان متاخر ازخودشان ساختهاند و من از سلف کسی را سراغ ندارم چنین کاری کرده باشد. بسیاری از عالمنمایان که حتی معنای یک آیه از قرآن را هم نمیفهمند و بویژه معنای آیهی: «و ما آتاکم الرسول فخذوه ومانهاکم عنه فانتهوا»: (هر چه پیامبر برای شما آورد بپذیرید و از هر چه شما را نهی کرد باز آیید) و حدیث صحیح : «من عمل عملا لیس علیه أمرنا فهو رد» (هرکسیعملی انجام دهد که مطابق دستور ما –دین اسلام- نباشد، مرود است). «مسلم» واینکه پیامبر(ص) میفرماید: «وشر الامور محدثاتها وکل محدثة بدعة و کل بدعة ضلالة» (بدترین امور، امور نوپیدا-درعبادت- هستند و هرنوپیدایی بدعت است و تمام بدعتها گمراهیاند) (مسلم) را نفهمیده و اینها کسانی هستند که قرآنیخوانی را وسیلهی ارتزاق وامرار معاش قرار دادهاند وحسابشان با خدا است(??). ? دیدگاه پیشوایان حدیث امام نووی در شرح صحیح مسلم، باب: (وصول ثواب الصدقه عن المیت الیه) در شرح حدیث عائشه(رضی الله عنها) که روایت کرده: مردی نزد پیامبر (ص) آمد وگفت: ای رسول خدا مادرم ناگهان وفات کرد ووصیتی نکرده فکر می کنم اگر می توانست وصیت کند، به صدقه دادن سفارش می کرد، آیا اگر از طرف او صدقه بدهم، ثوابش به او میرسد؟ پیامبر (ص) فرمود: آری! میگوید: از این حدیث چنین بر میآید که صدقه دادن از طرف میت، برایش مفید است وعلما بر این امر اجماع کردهاند، و بر این که ثواب دعا و دادن قرض میت به دلیل نصوص شرعی به میت می رسد، نیز اتفاق نظر دارند. و به دلیل احادیث صحیح حج کردن از طرف میت وروزه گرفتن از طرف او، جایز است، اما قول مشهور در مذهب ما ـ شافعیها ـ در مورد قرآن خواندن برای میت این است که ثواب آن به میت نمیرسد. امام امیراسماعیل صنعانی در کتاب «سبل السلام» در شرح حدیث ابن عباس(ص) گوید: پیامبر(ص) ازکنار قبور مدینه میگذشت که گفت: (سلام بر شما ای اهل قبور، خداوند ما و شما را مغفرت کند ، شما گذشتگان ما هستید وما هم در پی شما میآییم). ترمذی با سند صحیح مینویسد این حدیث دلیلی است بر اینکه وقتی انسان برای کسی دعا و استغفار میکند برای خودش دعا و برای آن شخص استغفار میکند، دعاهای قرآنی نیز به همین صورت است. به عنوان مثال: خداوند میفرماید: «ربنا اغفرلنا ولاخواننا الذین سبقونا بالایمان»: (پروردگارا از ما واز برادرانمان که در دینداری از ما سبقت گرفتهاند درگذر). (حشر/??) و میفرماید: «فاستغفر لذنبک وللمؤمنین»: (برای گناهانت وگناه مؤمنان طلب استغفارکن). «محمد/??» از این حدیث وآیات استنباط می شود که دعا کردن برای میت مفید است و در این اختلا فی نیست ولی در مواردی غیر از این، مانند تلاوت قرآن، امام شافعی میگوید: (ثواب آن به میت نمیرسد). امام شوکانی در شرح منتقی میگوید: (قول مشهور در مذهب شافعی وگروهی از یارانش این است که ثواب خواندن قرآن به میت نمیرسد). یکی دیگر از ادلهای که بر عدم وصول ثواب قرآن خوانی بر میت و عدم جواز قرآن خواندن بر قبرها دلالت دارد این است که پیامبر(ص) میفرماید: «اقرءوا سورة البقرة فی بیوتکم و لاتجعلوها قبورا»: (سورهی بقره را درخانههایتان تلاوت کنید وخانههایتان را قبرستان نکنید). و میفرماید: «صلوا فی بیوتکم و لاتتخذوها قبورا»: (درخانههایتان نماز ـ سنت راـ بخوانید وآنها قبرستان قرار ندهید). اگر قرآن خواندن برای میت نفعی میداشت خواندن آن برقبرها جایز بود وپیامبر(ص) که نسبت به مؤمنان رئوف و مهربان است نمیگفت خانههایتان را به قبرها تبدیل نکنید بلکه در آنها قرآن ونماز بخوانید، پیامبر(ص) این سخن را به این دلیل فرموده که قبرستان محل تلاوت قرآن وخواندن نماز نیست. به همین دلیل یک حدیث با سند صحیح، حسن ومقبول هم از پیامبر(ص) روایت نشده که در تمام عمر مبارکش یک بار بر قبری قرآن خوانده باشد، این در حالی است که پیامبر(ص) به کثرت به زیارت قبور می رفت ونحوهی صحیح زیارت قبور را به اصحابش(رض) میآموخت اما در عمل وگفتار وآموزشش هیچ سخنی یا بحثی از تلاوت قرآن برقبرستان نداشته است . ? دیدگاه بعضی از مذاهب فقهی اهلسنت(??) ?) مذ هب امام ابوحنیفه t: ملا علی قاری حنفی در شرح (فقه الاکبر/???) میگوید: (تلاوت قرآن بر سر قبرها در نزد امام ابوحنیفه، امام مالک وامام احمد مکرو ه است)، و در جای دیگر نقل میکند که خواندن قرآن بر سر قبرها مکروه است چون از امور نو پیدا و بدعت است و از سنت ثبوتی ندارد، واین سخن (شارح الاحیاء) نیز میباشد.
?) مذهب امام شافعیt: امام شافعی با استدلال به آیهی «وأن لیس للانسان الا ما سعی» وحدیث : (إذا مات ابن آدم انقطع عمله الا من ثلاث …)میگوید: (ثواب تلاوت قرآن به میت نمیرسد). امام نووی در شرح حدیث فوق مینویسد: (اینکه انسان قرآن تلاوت کند، نماز بخواند و… و ثواب آن را به میت هدیه کند، امام شافعی و جمهور علما میگویند: ثواب آن به میت نمیرسد). شایان ذکر است که نووی این قول را در چند جای شرح مسلم تکرارکرده است، و این دلالت بر تأکید نظریهاش دارد. ابن نحوی شافعی در شرح منهاج مینویسد: (قول مشهور در مذهب ما این است که ثواب تلاوت قرآن به میت نمیرسد). از عِزبن عبدالسلام.(??) پرسیدند: آیا قرآنی که میخوانند و ثوابش را به میت هدیه میکنند به او می رسد؟ در پاسخ گفت: ثواب تلاوت قرآن مخصوص تلاوتکننده است و به کسی دیگر نمیرسد و گفت: شگفتا! که برخی از مردم رسیدن ثواب تلاوت قرآن را به میت به دلیل خوابهایی که دیدهاند ثابت میدانند – باید توجه داشته باشیم که خوابها از ادلهی شرعی نیست-. ?) مذهب امام مالکt: شیخ ابوجسره درکتاب «المدخل» میگوید: قطعا خواندن قرآن بر سر قبرها بدعت است و به هیچ وجه سنت نیست. شیخ دردیر در«الشرح الصغیر?/???» میگوید: تلاوت قرآن در هنگام مرگ و پس از آن بر قبرها به دلیل عدم ثبوت آن از سلف مکروه است، فقط شایسته است بر ایشان دعا، طلب مغفرت و رحمت کنیم و از مرگ آنها پند و عبرت بگیریم. و علامه عدوی نیز درحاشیهاش بر شرح ابو الحسن همین را نوشته است. ?) مذهب امام حنبلt: امام احمد به کسی که بر سر قبری قرآن میخواند گفت : بدان که خواندن قرآن بر قبر بدعت است. این نظریهی جمهور سلف است و متقدمین حنبلی بر همین عقیده بودهاند و نیز امام احمد گفته است خواندن قرآن برای میت پس از مرگش بدعت است و گفته است سلف (صحابه ، تابعین وتابع تابعین) چنین عادتی نداشتند که هرگاه نماز، روزه و یا حج مستحبی انجام دهند و یا قرآن بخوانند، ثوابش را به مردگان تقدیم کنند؛ لذا نباید از راه و روش سلف منحرف شویم. ناگفته نماندکه حدیث، بر مردگانتان(یس) بخوانید معلول و مضطرب الاسناد است و در سند آن جهالت وجود دارد و بر فرض صحت آن، قطعا بر جواز خواندن قرآن برای مردگان دلالت ندارد؛ زیرا منظور از «موتاکم» این است که آن را برای کسانی که در احتضار مرگاند، بخوانید. و برای توضیح بیشتر در اینباره میتوان به شروح کتب معتبرحدیثی مراجعه کرد. ? دیدگاه علمای اصول مولف کتاب: «طریق الوصول الی ابطال البدع بعلم الاصول» پس از ذکر قاعدهی اصولیِ:«الاصل فی العباده المنع إلا أن یستدل بدلیل فی تحلیلها» ارزشمند میگوید از این قاعده میفهمیم که آنچه بیشتر مردم انجام میدهند از بدعتهای ناشایست است و ما به عنوان نمونه مثالهایی ذکر میکنیم. ?) مثال اول: تلاوت قرآن بر سر قبرها به قصد جلب رحمت برای میت و یا غیر آن، که پیامبر(ص) و اصحا بش(رض) آن را انجام ندادهاند، بر اساس قاعدهی مذکور حرام است و ترک تلاوت قرآن برای میت، سنت بوده و انجام آن بدعتی ناشایست است. چگونه عقل میپذیرد که رسولالله(ص) چیز سودمندی را که موجب رحمت برای امت است ترک کرده و در طول زندگیاش حتی یک مرتبه برای یک میت هم قرآن نخوانده است…!؟ ?) مثال دوم: خواندن سورهی اخلاص یا اسم جلاله( الله) به تعداد معینی، در اصل خواندن قرآن و شنیدن آن برای خواننده و شنونده ثواب دارد و موجب نزدیکی او به خدا میشود. در این موضوع هیچ کس بحث و نزاعی ندارد فقط در اینکه قرآن خواندن موجب نجات میت از آتش میگردد و برایش سودمند است، اختلاف است این در حالی است که همه میدانند قرآن برای مردهها نازل نشده بلکه فقط برای زندهها نازل شده تا به آن عمل کنند و خداوند متعال در سورهی یس میفرماید: «إن هو إلا ذکر و قرآن مبین لینذر من کان حیا و یحق القول علی الکافرین»: (این کتاب یادآوری و قرآن واضح وحجت است و هدف از فرو فرستادن قرآن این استکه افراد زنده با آن بیم داده شوند و برکافران فرمان عذاب مسلم گردد).(یس/?? ?? ) قرآن نازل شده تا برای اطاعت کنندگان مژده و بشارت و برای سرکشان و نافرمانان بیم و هشداری باشد و نازل شده تا با آن قلبهایمان را پاک کنیم و امور زندگیمان را سروسامان بخشیم خداوند قرآن را نازل کرده تا همچون دیگرکتابهای آسمانی علاقهمندان به آن عمل کنند، و به پیروی از قوانین و هشدارهایش زندگی کنند. خداوند میفرماید: «إن هذا القرآن یهدی للتی هی أقوم و یبشر المؤمنین الذین یعملون الصالحات أن لهم أجرا کبیرا و أن الذین لا یؤمنون بالاخرة أعتدنا لهم عذابا ألیما«: (این قرآن به راهی رهنمود میکندکه مستقیمترین راههاست و به مؤمنانی که کارهای شایسته و پسندیده میکنند مژده میدهد که برای آنان پاداش بزرگی است و برای کسانی که به قیامت ایمان نمیآورند عذاب دردناکی آماده کردهایم) (اسراء/ ?ـ??) آیا تا بحال که یکی از کتابهای آسمانی بر مردگان خوانده شود؟ و یا در برابر خواندن آنها پاداش و صدقات دریافت کنند؟؟؟؟ خداوند متعال خطاب به پیامبرش می فرماید: »قل ما أسئلکم علیه من أجر وما أنا من المتکلفین، إن هو إلا ذکر للعالمین و لتعلمن نبأه بعد حین»: (بگو من از شما در مقابل تبلیغ قرآن و رساندن دین خدا هیچ پاداشی نمیطلبم و از زمرهی مدعیان نیستم، این قرآن چیزی جز پند و اندرز برای جهانیان نمیباشد و خبرآن را بعد از مدت زمانی خواهید دانست). (ص/????) آیا پیامبر(ص) بر اصحابشکه وفات میکردند عدد معینی از سورهی اخلاص و یا اسم جلاله را میخوانده؟! تا آنان از عذاب آتش نجات یابند!! این در حالی است که میدانیم تمام کسانی که معصوم نیستند به بخشیده شدن گناهان و بالارفتن درجاتشان نیازمندند. یا سنت پیامبر(ص) این بوده که هر یک از اصحابش را دفن میکرد و هرکس با عمل خودش به پیشگاه الله میرفت و چیزی جز آنچه پیش میفرستادند نداشتند؟ و پیامبر(ص) بعد از خاک سپاری میت میفرمود: برایش دعا کنید. این سنت و راه و روش پیامبر(ص) بوده است و خداوند متعال میفرماید: «لقدکان لکم فی رسول الله اسوة حسنة لمن کان یرجو الله والیوم الاخر»: «سرمشق و الگوی زیبایی در پیامبر خدا برای شما است، برای کسانی که امید به خدا داشته و جویای قیامت باشند». (احزاب/??) لذا بر ما لازم است، همانطور که در انجام اعمال به رسولالله(ص) اقتدا میکنیم در ترک افعال نادرست نیز به رسول الله(ص) اقتدا کنیم و او را الگو بگیریم (??). و آنچه از عبدالله بن عمرtروایت شده که وصیت کرده سورهی فاتحه و آیات آخر سورهی بقره را بر قبرش تلاوت کنند، اثر شاذی است، و سند آن صحیح نیست، و کسی از صحابه موافق چنین عملی نبوده است و نیز تلاوت سورههای فاتحه، اخلاص و معوذتین، تکاثر و بخشیدن ثواب آنها به اهل قبرستان بدلیل مخالفت با اقوال و عمل پیامبر(صلی الله علیه وسلم) و صحابه، حرام و باطل است. در مباحث گذشته با ادله از قرآن، سنت صحیح، اقوال مفسران قرآن، محدثان و علمای اصول توضیح دادیم که: خواندن قرآن برای مردگان هیچ ثبوتی ندارد. از آنجایی که خواندن قرآن برای اموات در جلسههای عزاداری و…در بسیاری از مناطق رسم است، این امر موجب شده که برخی به فتوای مذکور اعتراض کنند، لذا ما فتوای این قسمت را به پاسخ شبهات اختصاص دادیم. شبهات عبارتند از: ?) حدیث: «إذا مات الانسان إنقطع عنه عمله إلا من ثلاثة اشیاء إلا من صدقة جاریة او علم ینتفع به او ولد صالح یدعو له»:(آن گاه که انسان بمیرد، عملش تمام میشود ـ پروندهی اعمالش بسته میشود ـ بجز سه چیز: صدقهی جاری، علمی که پس از او برای مردم نفع داشته باشد و یا فرزند صالحی که برایش دعا کند)(??). ?) حدیث: «کل معروفٍ صدقة»: (هرکار نیکی صدقه است).«بخاری ومسلم» ?) قاعدهی: «الاصل فی الاشیاء الاباحة»: (اصل در اشیاء مباح بودن است). در مورد حدیث اول: باید بگوییم آنچه در این حدیث آمده سه چیز است که عبارتند از : «صدقهی جاریه میت، علمی که از آن، پس از او به دیگران نفع برسد و دعای فرزند صالح». واضح است که: صدقهی جاری و علم میت از سعی تلاش خود اوست، اما دعای فرزند صالح، از عائشه روایت است، پیامبر(ص) فرمود:«إن اطیب ما أکل الرجل کسبه و إن ولده من کسبه» (قطعاً پاکترین و حلالترین چیزی که انسان میخورد حاصل تلاش خود اوست و فرزند او از کسب ـ حاصل تلاش ـ خود اوست). وپیامبر(ص) خطاب به فردی که از پدرش در خصوص استفاده نمودن از مالش شکایت میکرد، فرمود: «أنت مالک لابیک»: (تو بامالت از آن پدرت هستی).«ابنماجه/????» بنابراین دعای فرزند صالح از تلاش و سعی خود فرد است. و حدیث دوم کاملاً واضح است که منظور ازآن کارهای نیکی است که خود افراد برای خودشان انجام میدهند، و عموم شارحان حدیث گفتهاند: منظور از معروفی که در این حدیث آمده کارهایی است که: هر فرد در طول زندگیاش انجام میدهد، بطور مثال میتوان به شرح السنهی بغوی، اکمال المعلم قاضی عیاض، شرح مسلم نووی و دیگر شروح معتبر رجوع نمود؛ بنابراین هر کارنیکی که انسان انجام میدهد برای خودش صدقه است، نه برای دیگران، اما قیاس رسیدن ثواب تلاوت قرآن به دعا قیاس باطلی است که بدلیل عبادت بودنش قطعاً نیاز به دلیل شرعی دارد؛ چون اصل در عبادات حرام بودن است. در خصوص قاعدهی:«الاصل فی الاشیاء الاباحة» باید بگوییم که این قاعده همه چیز جز عبادات را در بر میگیرد، چون در عبادات اصل حرام بودن است، دکتر محمد سلیمان الاشقر در «الواضح فی اصول الفقه» مینویسد: قاعده:«الاصل فی العبادات التحریم والاصل فی غیرها الاباحة»: (اصل در عبادتها حرام بودن است و اصل در غیر عبادات مباح بودن است). در ادامه توضیح میدهد که: از آنجایی که عبادت الله باید به روش و کیفیت خاصی باشد که از جانب خداوند تعیین میشود، لذا برای هیچ کس جایز نیست، عملی به قصد عبادت الله، بدون دلیل شرعی انجام دهد؛ چون عبادت الله جایز نیست مگر به همان صورتی که خودش در شریعت قرار داده است. و هر کس ادعا میکند که مثلاً فلان عمل مانند عبادتی دیگر مشروع است، به او گفته میشود: دلیلی بیاور که ثابت شود این عملی که میگویی، عبادت است. در چنین حالتی آن فرد نمیتواند بگوید: اگر این عمل ناجایز است دلیل عدم جواز آن را بیاور، یعنی: هر کس عبادتی را ثابت میداند باید دلیل بیاورد، چون اصل در عبادات منع وعدم جواز است ونفی کنندهی عبادت نیازی به دلیل ندارد، چون اصل با اوست و ادعای هر کس با اصل موافق باشد، بر اولازم نیست که دلیل دیگری بیاورد، لذا هرکس الله را با دلیل و روشی که الله در شریعت قرار نداده عبادت کند، بیقین که در دین بدعتی آورده که از دین نیست. وتمام بدعتهای در دین گمراهیاند. البته در غیر عبادات، اصل بر مباح بودن است،نه تحریم چون خداوند متعال زمین و آنچه در آن است را برای مصلحت بنی آدم آفریده و همه را در اختیار و تسخیر آنان قرار داده و میفرماید:«وسخرلکم ما فی السموات و ما فی الارض جمیعاً منه» الجاثیه/?? وآنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، همه را مسخر شما کرده). خداوند متعال اینها را آفریده تا از آنها استفاده کنیم وما را در روی زمین خلیفه قرار داده و ما را بر آنچه در زمین است مسلط کرده، لذا شایسته است، استفادهی از آنها برای ما مباح باشد، با توجه به این اصل عمومی، اگر مادهی جدیدی که قابل خوردن باشد بیابیم، خوردنش برای ما مباح است ولازم نیست، تا زمان اطمینان از مباح بودنش منتظر بمانیم، ونیز طبق این اصل استفاده از وسایل سواری، آسایش، ابزار و…مباح است. و در معاملات نیز اصل بر مباح بودن است، لذا هرکس معاملهای که از طرف شریعت تحریم نشد را مباح بداند، نیازی به دلیل ندارد، اما هر کس معاملهای را تحریم کند که خداوند حرام نکرده مانند کسی است که حرام خدا را حلال کرده است، دلیل این قاعده فرمودهی خداوند است: «قل هلم شهداءکم الذین یشهدون أن الله حرم هذا فإن شهدوا فلا تشهد معهم»: (بگو گواهان خود را بیاورید که گواهی میدهند بر این که خداوند این چیزها را حرام کرده است، در صورتی که گواهی دادند با آنان گواهی مده). الانعام/??? در پایان لازم به یاد آوری است که برخی میگویند در فلان کتاب نوشتهاند: «ثواب خواندن قرآن به اموات میرسد». در پاسخ باید بگوییم که: نوشتن در یک، دو و حتی دهها کتاب نمیتواند دلیل شرعی باشد مگر زمانی که براساس دلیلی معتبر از قرآن، سنت، و… نوشته شده باشد و همانطور که در مباحث گذشته گفتیم هیچ دلیل صحیح و صریح در منابع معتبر وجود ندارد که ثابت شود قرآن خواندن برای مردگان سنت، مستحب، ویا حتی جایز باشد.
نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی |
چهارشنبه 89 اردیبهشت 22 ساعت 5:53 عصر
|
|
نظرات شما عزیزان نظر
|
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
|