موضوع: بیمه فکر و عقیده با رعایت حرمت جامعه تاریخ پخش: 14/08/88 بسم الله الرحمن الرحیم به مناسبت اینکه مخاطبین ما برادران و خواهران بیمه هستند، من چهار، پنج دقیقه راجع به بیمه صحبت میکنم ولی بحث اصلی من چیز دیگری است. دستورات دین همه برای بیمه است. یعنی وقتی میگویند: موحد باش، دستت را در دست خدا بگذار، شما را بیمه میکنند از اینکه دستت در دست طاغوتها چه، «اشهد ان لا اله الا الله» هیچ معبودی جز خدا نیست. یعنی من هیچ بتی، هیچ شرکی را نمیپذیرم. خود «َإِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَر» (عنکبوت/45) نماز آدم را از فحشا و منکر باز میدارد. یعنی من که لباس سفید پوشیدم بیمه میشوم. دیگر خودم روی زمین سیاه نمینشینم. همینکه عمامه سر گرفتم دیگر خودم در خیابان نمیدوم. صدقه بیمه است. زکات بیمه است. امر به معروف و نهی از منکر خودش یعنی جامعه را از آلودگی پاک کنید. ما باید خودمان، خودمان را بیمه کنیم. با خواندن آیت الکرسی، با دادن صدقه، صدقه دفع بلا میکند. الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی من به مسئول محترم بیمه هم گفتم. صبح به صبح یک گوسفندی برای دفع بلا بکشند. از همهی مسافرین! خون گوسفند را آدم بریزد و گوشتش رابه طبقهی محروم بدهد بخورند. یعنی قربانی صدقه، آیتالکرسی و یک سری از کارها هم خودمان باید حفاظت کنیم. شما زمستان لباس کلفت میپوشید برای اینکه بدنت را از سرما بیمه کنید. خود ازدواج آدم را بیمه میکند. «مَنْ تَزَوَّجَ أَحْرَزَ نِصْفَ دِینِه» (کافی/ج5/ص328) کسی که همسر دارد 50 درصد از دینش را حفظ کرده است. اگر زود عروس شود، زود داماد شود دو سوم دینش را حفظ کرده است. 1- سفارش حضرت علی(علیهالسلام) برای تأمین نیازهای از کار افتادگان بیمه یعنی حفاظت، بیمه یعنی تأمین. یعنی یک برنامهریزی بکنیم که فشل نشویم. حتی نسبت به غیر مسلمانها! روایت داریم امیرالمؤمنین کنار جاده فقیری را دید. گفتند: یا امیرالمؤمنین! ایشان وقتی جوان بوده کار میکرده. حالا فقیر شده است. این تکه به تأمین اجتماعی میخورد. حالا فقیر شده به گدایی افتاده است. حضرت فرمود: چرا نظام اسلامی باید طوری باشد که مردم برای پیری و کوریشان کنار کوچه گدایی کنند؟ یک اخلاق بدی را من از بعضیها دیدم. این را باید تذکر بدهم. مثلاً طوری رانندگی میکند میگوییم: آقا یک خرده با احتیاط! تصادف میکنی. میگوید: عیب ندارد. تصادف کنی پولش را بیمه میدهد. این چه فکری است؟ شما مثلاً حاضری حالا در خانه مرد لباسهایش را نشسته، میگوید: خانم میشوید. این فکر غلطی است که آدم کارش را به عهده دیگران بگذارد. دعا آدم را بیمه میکند. علم آدم را بیمه میکند. بسیاری از خلافکاریهای ما به خاطر ندانمکاری است. علم، دعا، رفیق خوب آدم را بیمه میکند. رفیق خوب آدم را بیمه میکند. خلاصه بیمه، آن صنعت بیمه که شما هستید، در فرهنگ قرآن به خیلی از چیزها بیمه گفتند. بعضی چیزهایی که میگویند: حرام است آدم را بیمه میکند. مثلاً میگویند: کتب ضاله را نخوان. میگوییم: آقا مگر آزادی علم نیست؟ من میخواهم بخوانم. میگوید: آقا جان! چون تو نمیتوانی جوابش را بدهی. این کتاب را بخوانی منحرف میشود. میگوید: نه میخواهم ببینم چه چیز در این است. آخر تو نمیتوانی جوابش را بدهی. جراح شکم را پاره کند طوری نیست. چون میتواند بخیه کند. تو چاقو را برمیداری میگویی: جراح پاره کرد، من هم پاره میکنم. اگر یک دانشمندی که کتاب بخواند، میتواند رد کتاب بنویسد، بخواند. اما شما که سوادت در حدی نیست که کتاب را بخوانی، جوابش را بدهی خوب این... یک افرادی هستند، ساده هستند و زود گول میخورند. صلواتی بفرستید. (صلوات حضار) 2- تلاش برای خودکفایی و خدمت، ملاک زیبایی و جمال جامعه من روزها در دانشگاه تفسیر میگویم. جمعیت خوبی هم نشستند شاید هزار، دو هزار کمتر، بیشتر جوان و استاد و کارمند هستند. هر روز یک صفحه قرآن میخوانند یک آیه از همان یک صفحه را... ما پریروز در دانشگاه به این آیه رسیدیم. بسم الله الرحمن الرحیم. «وَ لَکُمْ فیها جَمالٌ حینَ تُریحُونَ وَ حینَ تَسْرَحُونَ» (نحل/6) «لکم» برای شما زیبایی است. جمال یعنی زیبایی. «تُریحُون» یعنی وقتی آغل میروند. رفتن به طویله و آغل. «تَسرَحون» یعنی رفتن به صحرا. رفتن به صحرا. حالا یک کسی میتواند با این آیه مردم را منحرف کند. بگوید: ببین! در قرآن یکبار کلمهی جمال بیشتر نیامده است. در کل قرآن جمال یکی است. این هم برای گلهی میش و گلهی بز. خداوند میگوید: برای شما گلهی بزو میش که در طویله میروند زیباست. وقتی در صحرا میروند زیباست. خوب این به درد چوپانهای عرب میخورد. در زمان نمیدانم سلولهای کذایی و نمیدانم انرژی هستهای و پیشرفت تکنولوژی و علم و صنعت، حالا ما بیاییم بگوییم که: گلهی میش در طویله میرود قشنگ است؟خوب این پیداست که به درد چوپانهای صدر اسلام میخورده است. به درد امروز نمیخورد. حالا یک جوان این را بشنود چه میگوید؟ شاید هزارتا جوان این را بشنوند تحت تأثیر قرار بگیرند. اما وقتی دست یک کارشناس میافتد، میگوییم: ببینید در قرآن تدبّر کنید. تدبّر کن، یعنی فکر کن. خصوصیات این گله میش را حساب کنید. 1- گلهی میش روی پای خودش است. خودکفا است. یعنی کسی این را بغل نمیکند در طویله یا در صحرا ببرد. با پای خودش میرود. این یک مورد. 2- «تُریحون» یعنی رفتن به طویله، رفتن به صحرا، یعنی در حال حرکت است. حرکتش هم دستهجمعی است. تک روی نیست. حرکت دستهجمعی است. حرکتش هم هدفمند است. گاهی وقتها حرکت هدف ندارد. مثل بعضی جوانها یک زنجیر دست میگیرند چنین میکنند. تمام که شد چنین میکنند. خوب این هم حرکت است ولی هیچ هدفی ندارد. هدفش هم مقدس است. هدفش ارزشی است. یعنی هدفش به درد میخورد. میرود صحرا سیر شود. سیر شدن یک هدف مقدسی است. به هدفش هم میرسد. به هدف میرسد. میرود سیر میشود. غیر از اینکه شکمش را سیر میکند، منافع زود بازده هم میآورد. یعنی همان غروب برای صاحبش شیر میآورد. منافع دیر بازده هم دارد. دیر بازده برای گوشت و پشم. غروب شیر میدهد، گوشت و پشمش هم مثلاً چند ماه دیگر. هم زود بازده... در منافع منت نمیگذارد. همراه با طبیعت است. همراه با طلوع میرود، همراه با غروب برمیگردد. خوراک گرگ هم نمیشود. سالم رفته و سالم آمده است. خوراک گرگ نشده است. حالا جمهوری اسلامی زشت است یا زیبا؟ اگر جمهوری اسلامی خودکفا شد «وَ لَکُمْ فیها جَمالٌ» زیباست. اگر جمهوری اسلامی پویا و در حال حرکت بود، جمال است. اگر حرکتش دستهجمعی بود، تکروی نبود، جمال است. اگر حرکت جمهوری اسلامی هدفمند بود، جمال است. اگر هدفش ارزش داشت جمال است. اگر به هدفش رسید جمال است. اگر جمهوری اسلامی سیر بود، یعنی گندم نخرید زیباست. وگرنه اگر گندم خرید زشت است. اگر غیر از اینکه خودش را سیر میکند به مردم دیگر هم گندم میدهد، زودبازده است. اگر وعدهی کمک به دیگران میدهد و عمل میکند. اگر بر دیگران منّت نمیگذارد. اگر برنامههایش طبیعی و فطری است. اگر جمهوری اسلامی گرفتار گرگهای بینالمللی نشد زیباست. «وَ لَکُمْ فیها جَمالٌ حینَ تُریحُونَ وَ حینَ تَسْرَحُونَ» حالا این آیه برای زمان ما است یا برای چوپانها؟ اینکه میگویند:... هرکس میخواهد بیمه شود باید یک تلفن از اسلامشناس در جیبش باشد. فردا یک کسی تیغی در مخ شما میکند، شما بدبین میشوی. نمیدانید. نمیدانید! 3- اوامر و نواهی دینی، عامل بیمه شدن جوانان از یک نفرپرسیدند: فایده نماز صبح چیست؟ گفت: به نظر من جز مردمآزاری چیز دیگری نیست. خوب این چون برایش اصل خواب است. چون برایش اصل خواب است نماز صبح را مردمآزاری میداند. این نمیداند آغاز با یاد خدا چه برکاتی دارد. هزارها منافع در نماز است. این به آن نرسیده است. «وَ لَکُمْ فیها جَمالٌ» اینکه میگویند: این کتاب را نخوان. با این رفیق نشو. این فیلم را نبین. وگرنه آقا من این فیلم را میبینم کیف میکنم. بله! این فیلم، این سیدی، این ماهواره، این نمیدانم عکس، الآن لذت دارد. اما تو را از هم میپاشاند. تمرکز تو را از بین میبرد. اگر به این دختر زیاد نگاه کردی، عاشق او شدی، دیگر سر کلاس حواست به درس نیست. نگاه نکردن، «قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا» (کافی/ج2/ص35) بگو چشمهایت را ببند. تو را بیمه میکند. اینکه گفتند: نگاه نکن بیمه میشوی. اینکه گفتند: صدقه بده. گفتند: این کتاب را نخوان. حتی حضرت عبدالعظیم، همین شاه عبدالعظیم خودمان، عقیدهاش را به امام دهم گفت. گفت: آقا من در عقیدهام اینطور فکر میکنم. درست است یا نه؟ یعنی گاهی وقتها عقیدهات را به یک اسلامشناس بگو بیمه میشوی. وگرنه یک آدم موجی هستی. با یک شعار این طرف میبرند. با یک شعار این طرف میبرند. با یک سیدی این طرف میبرند. با یک فیلم آن طرف میبرند. همینطور ما مثل پر کاه هرکسی با یک فوت این طرف و آن طرف میکند. اگر میخواهید بیمه شوید باید علمی شوید. باید دستتان در دست اسلامشناس باشد. اگر مملکت ما امام خمینی نداشت. بینی و بین الله حالا بچهها یادشان نمیآید. شما یادتان میآید. اگر مملکت ما امام خمینی نداشت که مردم دستشان در دست امام خمینی باشد، میتوانستیم 8 سال در مقابل صدام، و حمایت همهی کرهی زمین و صدام بایستیم؟! واقعاً امام خمینی ما را بیمه کرد. اینکه میگویند: اگر حضرت مهدی نباشد زمین سقوط میکند، حضرت مهدی ما را بیمه میکند. یک نخ در اسکناس، اسکناس را بیمه میکند. یعنی نخ نباشد اسکناس ارزش ندارد. گاهی یک زنجیر به یک کامیون آویزان میکنند، آن زنجیر کامیون را بیمه میکند. گاهی یک امضای کوچک پای یک نامه است، امضای کوچک به کل نامه ارزش میدهد. از این حرفهایی که زدم چه گفتم؟ گفتم: بیمه فقط برای صنعت بیمه نیست. هرکسی باید فکرش را بیمه کند، هرچیزی را گوش ندهد. امام کاظم فرمود: به هر حرفی گوش ندهید. شما که پای سخنرانی این مینشینی، «مَنْ أَصْغَى إِلَى نَاطِقٍ فَقَدْ عَبَدَه» (بحار الانوار/ج2/ص94) گوشت بیمه نیست، هرچه میخواهند در گوش تو میکنند. بالاخره حرفها در گوش شما اثر دارد. اگر طرف عادل با سوادی نباشد، ممکن است یک حرفهایی را بزند دروغ، شایعه، سمپاشی، تهمت، برای اینکه بیمه شویم، نباید هر حرفی را گوش بدهیم. جز حرف منطقی از آدم حسابی! نباید هر چیزی را ببینیم. جز آن نگاهی که در آن رضای خدا باشد. نباید هر لقمهای را بخوریم. نباید هر جایی را برویم. نباید هر کتابی را بخوانیم. باید خودمان، خودمان را بیمه کنیم. 4- بیمه کردن فکر و عقیده نسل نو با توجه به نیازهای فطری آنان و مهمترین بیمه این است که از درون فکر و عقایدمان را بیمه کنیم. حالا صنعت بیمه برای تصادفات و اینها و امثال این است. ولی ما حالا تصادف هم نکنیم، ممکن است ماشین سالم و خودمان هم سالم، اما از درون بیمه نیستیم. یعنی یک حرف به تو زدند و تو را به هم ریختند. یک فیلمی دیدی و به هم ریخته شدی. ما غیر از این بیمهی تصادفات باید فکر و عقل و دین و نسلمان را هم بیمه کنیم. دخترهایتان را زود شوهر بدهید. دخترهایتان را بیمه میکنید. دختری که سنش بالا رفت، در معرض خطر است. پسری که سنش بالا رفت در معرض خطر است. حالا باشد لیسانس بگیرد. خوب لیسانس نگیرد چه میشود؟ خوب بعد لیسانس میگیرد. مگر نمیشود بعد از ازدواج لیسانس گرفت؟ ازدواج آدم را بیمه میکند. این به مناسبت بیمه خدا انشاءالله همهی شما را کمک کند. و بیمه هم چیز خوبی است. هم بیمه و هم تأمین اجتماعی و اینها کارهای خوبی است که باید توسعه پیدا کند. ما از این بحث بگذریم، برویم بحث خودمان را بگوییم. یک ربع بیشتر نمانده است. یک ربع هم بحث خودمان را کنیم. صلواتی بفرستید. (صلوات حضار) بله، چند روز پیش که در دانشگاه این آیه را گفتم، خیلیها آمدند گفتند: آقای قرائتی حضرت عباسی، اگر تو اینطور نمیگفتی ما خودمان هم در این آیه شک میکردیم. که چرا کلمهی «جمال» به گلهی میش گفته است؟ این هم که در طویله میرود. این بیانی که داشتی خوب ما مزهی قرآن را هم چشیدیم. بچههای ما بچههای خوبی هستند. کسی نیست به اینها مزهی دین را بچشاند. 5- حفظ حرمت و احترام افراد جامعه بحث امروز ما بحث حرمتگذاری و حرمت شکنی است. چیزی که الآن متأسفانه بلای روز است. راحت آبروی همدیگر را میریزند. راحت مقدسات را میشکنند. خیلی خیلی راحت! میخواهم این بحث را بگویم. اول حرمت گذاری: 1- آیاتی که مربوط به تحیّت است. که به همدیگر رسیدید درود بفرستید.«وَ إِذا حُیِّیتُمْ بِتَحِیَّة»(نساء/86) احترام همدیگر را بگذارید. اسم همدیگر را با لقب ببرید. حدیث داریم پیغمبر حتی بچهها را صدا میزد، با کنایه صدا میزد. یعنی با کلاس بالا صدا میزد. حرمت در القاب! نفتی! حالا یک کسی نفت فروش است باید نفتی گفت؟ آشغالی! اِ... به کارمند شهرداری «وَ لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ» (حجرات/11) شما حق نداری این طور صدا بزنی. حتی کلمات دینی! نمازه را بخوان راحت شوی. نمازه... شما حاضر هستی بگویی: کجا بودی؟ رفتم پهلوی مثلاً قرائتیه! خوب من ناراحت میشوم. بگو: رفتم پهلوی قرائتی. قرائتیه! نمازه... نمازه را بخوان و راحت شو. این نمازه چرا؟ نماز! ماه مبارک. امیرالمؤمنین (ع)! علی گفت. اِ...! حضرت امیرالمؤمنین (ع) فرمود. یا می نویسند (س) برای صرفهجویی. خوب بنویس (سلامالله علیه). (ص) یعنی (صلی الله علیه) یعنی مثل اینکه تمام بودجههای مملکت به جا درست میشود فقط به این (ص) و (س) که رسیدیم حالا میخواهیم الگوی مصرف! حالا میخواهیم صرفهجویی کنیم. از یک نویسندهای بدم آمد. برای صرفهجویی در کتابهایش نوشته بود: دق فرمود. به جای اینکه بنویسد صادق!میخواست صرفهجویی کند. خوب ببینید بعضیها مثل اینکه خل هستند. وهابیها هم یک چنین حماقتی را دارند. میگوید: اگر یک لامپ سر قبر امام حسن مجتبی روشن شود، قبرستان بقی لامپ باشد اسراف است. انگار تمام لامپهای حجاز همه به حق است. فقط این لامپی که روی قبر امام حسن است، اسراف است. میگوید: روشن کردن لامپ سر قبر اسراف است. یعنی تمام بودجه به جا مصرف میشود. تمام شاهزادگان سعودی همهی پولهایشان به حق است. فقط یک لامپ برای امام حسن مجتبی این اسراف است. حالا ما هم تمام کلماتمان درست است، فقط یک (علیه السلام) میخواهیم بنویسیم میگوییم: صرفهجویی! 6- احترام به قرآن با رعایت رفعت مکانی احترام بگذارید. البته بعضیها هم نمیدانند. قرآن میگوید: وقتی قرآن میخوانید، قرآن را روی بلندی بگذارید. «مَرْفُوعَةٍ مُطَهَّرَةٍ» (عبس/14) یعنی قرآن روی رحل باشد. «مَرْفُوعَةٍ» یکی از معانیاش این است که آنجا که پایت را میگذاری قرآن را نگذار. قرآن یک خرده بالاتر باشد. «مَرْفُوعَةٍ» حرمتگذاری. آیات سلام. آیات تجلیل از مجاهدین، «فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدین» (نسا/95) اصلاً آیه داریم برپا! میگوییم: چه کسی است؟ عالم وارد شد. «َانْشُزُوا» (جادله/11) «َانْشُزُوا» در قرآن است یعنی برپا! چه چیزی است؟ «یَرْفَعِ اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا» (مجادله/11) آن کسی که «آمنوا» است، «یَرفَع» رفعت دارد، مقام دارد. «وَ الَّذینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجات» (مجادله/11) آدمهایی که علم دارند درجاتشان بالاتر است. پس «َانْشُزُوا» برپا. برپا دارد. پشت خانهی پیغمبر می آمدند، میگفتند: یا محمد اُخرُج! بیا بیرون با تو کار داریم. آیه نازل شد شما خیلی بیادب هستید. «لا تَجْعَلُوا دُعاءَ الرَّسُولِ بَیْنَکُمْ کَدُعاءِ بَعْضِکُمْ بَعْضا» (نور/63) شما پیغمبر را طوری صدا نزنید که پسرعمه صدا میزنید. احترام بگذار. اصلاً شما حق نداری پشت خانهی پیغمبر بروی، بگویی: بیا بیرون با تو کار دارم. صبر کن هروقت ایشان بیرون آمد کارت را بگو. نه پیغمبر، شما حق نداری در خانهی کس دیگری را هم بزنی. حتی در قرآن یک آیه داریم که اگر در را زدید گفتند: برگرد، ناراحت نشو. حق با صاحبخانه است. مگر مردم اختیار دارند هر زمانی، هر وقت دلشان خواست در خانهی هرکسی را بزنند؟ آزادی مسکن یک حق است. این آقا که در خانه رفته... بچهی کوچولو در اتاق پدر و مادر را حق ندارد باز کند و داخل برود. قرآن میگوید: باید اجازه بگیرد. در بزند. 7- حفظ قداست نام و کلام الهی خدا مقدس است. «سبحان الله» اسم خدا مقدس است. «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّکَ الْأَعْلَى» (اعلی/1) هم خود خدا مقدس است و هم اسمش مقدس است. این پیشانیبندهایی که نوشته یا فاطمه، یا ابا عبدالله، اگر طرف وضو نداشته باشد، اسم امام حسین به پیشانی او بچسبد گناه است. قداست دارد. ابولهب بیرون باشد، تکه تکهاش میکنیم. اصلاً تُف در صورتش میاندازیم. اما تا مادامی که نام این ابولهب در قرآن است، میگوید: «تَبَّتْ یَدا أَبی لَهَبٍ وَ تَبَّ» (مسد/1) روی ابیلهبی که در قرآن است نمیشود دست بی وضو گذاشت. ابی لهبی که حق داری بیرون بکشی، اما تا مادامی که اسمش در قرآن است نمیشود دست بیوضو روی آن گذاشت. حُرمت! یک پوست گاوی را برمیدارند چرم درست میکنند. این چرم هم کفش میشود و هم جلد قرآن است. شما کفش را هیچ وقت نمیبوسی، اما جلد قرآن را میبوسی. یک سنگ را برش میزنند. یک قسمتش را در مستراح کار میگذارند. یک قسمتش را در مسجد میگذارند. در مسجد را میبوسی، مستراح نجس میشود. حرمت! قرآن میگوید: این شتری که با دعای حضرت صالح بیرون آمد «لا تَمَسُّوها بِسُوء» (اعراف/73) این شتر با باقی شترها فرق میکند. «ناقَةُ اللَّه» (اعراف/73) این شتر، شتری است که با ارادهی خدا خط ویژه دارد. اگر «لا تَمَسُّوها بِسُوءٍ فَیَأْخُذَکُم» اگر به این شتر سوء قصد کنید، قهر خدا شما را میگیرد. به شتری که عنایت خدا روی آن است سوء قصد کنید، آنوقت شما راحت میتوانی به هرکس دلت میخواهد هرچه بگویی؟ اصلاً پدر حق دارد غیبت بچهاش را بکند؟ پسرم است. خوب پسرت باشد شما حق نداری حرف برای پسرت بزنی. شما حق داری به پسرت احمق بگویی؟ اصلاً شما میتوانی به دخترت بگویی: خفه شو! باید احترام گرفت. تشکّر، «وَ أَنْ أَشْکُرَ الْحَسَنَة» (صحیفه/92) آن خدمتی که کرد، آقا وظیفه اش است! ایشان کارمند من است چای آورد. این چای را میگذارد، ما هیچ محل نمیگذاریم. خوب به او بگو دستت درد نکند. نخیر! طبق تبصرهی فلان از مادهی فلان و آییننامهی فلان ایشان وظیفهاش است چای بیاورد. تشکّر کن. تشکّر از مردم، تشکر از همسر، وظیفهاش نیست. حالا در خانه خدمت میکند دستش درد نکند تشکر کن. عذرخواهی کنیم اگر خلاف کردیم. از همسر، از بچه، از نوکر، از شاگرد، از زیر دست عذرخواهی کنیم. امام صادق میخواست یک مسئله بگوید. به یک نفر فرمود: شما به من اجازه بده من دست شما را فشار دهم. گفت: آقا خواهش میکنم. من در اختیار شما هستم. امام صادق دست ایشان را گرفت و یک کمی فشار داد. به مردم گفت: مردم ببینید من این فشاری که دادم جا برداشت. اگر کسی دست کسی را به این مقدار فشار بدهد جا بردارد، باید جریمه بدهد. یعنی من الآن اگر ایشان اجازه نمیداد باید جریمه بدهم. یعنی امام صادق میخواست جریمه را بگوید، یک فشار بدهد، امام صادق اجازه گرفت و بعد دست ایشان را فشار داد. گاهی وقتها ما یکجایی دیر میرویم. من یک مهمانی در خانهام داشتم. چند دقیقهای دیر آمدم. گفتم: ببخشید دیر شد. گفت: ببین ببخشید ندارد. تو برای من ارزش قائل نبودی. اگر با رییس جمهور، با مقام معظم رهبری، ملاقات داشتی دیر میکردی؟ گفتم: نه! گفت: پس ببین آنها را مهم میدانی و من را مهم نمیدانی. گفتم: آقا معذرت میخواهم. دو تا معذرت میخواهم. آقا در مسجد دیر کرد باید عذرخواهی کند. بنده دیر کردم باید عذرخواهی کنم. کوچک و بزرگ هم ندارد. امام آمد نماز بخواند، پشت در یک مقدار کفش بود. یک مقدار به کفشها نگاه کرد و برگشت. گفت بگویید: نمازشان را فرادی بخوانند. گفتند: آقا مردم منتظر جماعت هستند. فرمود: اگر من خواسته باشم بیایم که من نمیتوانم این همه راه بپرم. آن وقت باید از روی کفش مردم بگذرم. باید پایم را روی کفش مردم بگذارم. گفتند: آقا مردم راضی هستند. گفت: من معذور هستم. گفتند: آقا کنار میزنیم، تشریف بیاورید. من این کفشها را کنار میزنم بفرمایید! گفت:آخر کفشها را کنار بزنی، لنگهکفشها قاطی میشود. وقتی برگردند هرکس باید دنبال لنگه کفشش بگردد. باز ظلم به وقت مردم کردم. احترام وقت مردم، احترام آبروی مردم، احترام مال مردم، احترام مسکن مردم، احترام خواب مردم، این عزادارانی که بیوقت عزاداری میکنند روز قیامت گیر هستند. اینهایی که بیوقت عروس خانه میبرند و با بوق مردم را از خواب بیدار میکنند، قیامت گیر هستند. یعنی آغاز زندگی با مردم آزاری است. این ساعت خوب عروس را میخواهی ببری، بوق هم بزن. خوب به سلامت انشاءالله! ولی این وقت شب آخر الآن دو بعد از نصف شب، یک بعد از نصف شب است. فقط یکجا به ما اجازه دادند داد بزنیم و آن اذان است. اذان با الله اکبر، این هم آدم خوش صدا، گیر نیست. وگرنه قبل از اذان هم ما حق نداریم دعا بخوانیم. سحرخوانی، مناجات، چه کسی گفته: شما قبل از اذان... از مراجع استفتا کنید. آقا ما به اسم سحرخوانی، مناجات، مداحی می توانیم قبل از اذان مردم را از خواب بیدار کنیم؟ نه! 5 دقیقه قبل از اذان، سه دقیقه قبل از اذان شما داد بزنی گناه کردی. مردم در خانهشان حق خواب دارند. اذان استثنا است، آن هم با آدم خوش صدا. احترام مردم! 8- حرمت نداشتن اهل کفر و نفاق و عناد آنوقت یکجایی هم حرمت شکنی داریم که افراد بی احترام هستند. باید آنها را آنوقت بیاحترامیها را من عرض کنم به حضور شما که افرادی که حرف در گوششان نمیرود. قرآن آنها را تحقیر کرده است. «کَمَثَلِ الْحِمارِ» (جمعه/5) مثل الاغ است. حرف را نمیفهمد. «کَالْأَنْعام» (اعراف/179) مثل گاو است. فقط همّ او شکمش است. «قلوبَهُم کَالْحِجارَة» (بقره/74) قلبش سنگ است. «کَمَثَلِ الْکَلْب» (اعراف/176) مثل سگ میماند. «فَلا نُقیمُ لَهُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَزْناً» (کهف/105) هیچ ارزشی ندارد. «لا تَقُمْ فیه» مسجدی که منافقین برای شکستن مسجد قبلی ساختند، در این مسجد نماز نخوانید. گاهی وقت ها مسجد میسازند که آن مسجد را خلوت کنند. مثلاً پای منبرم صلوات میفرستد که نگذارد من سخنرانی کنم. این صلوات هم حرام است. صلوات حرام هم داریم بله بنده روی منبر سخنرانی میکنم شما میگویی: اللهم صل...بسم الله... اللهم... بسم الله الرحمن... اللهم... یعنی دائم با صلوات جلوی حرف مرا میگیری. این صلواتها حرام است. ما صلوات حرام داریم. اذان حرام داریم. به بلال گفتند: اذان بگو. گفت: پیشنمازش چه کسی است؟ اگر پیش نمازش پیغمبر است من اذان میگویم. اگر پیشنمازش پیغمبر نباشد من الله اکبر هم نمیگویم. اذان هم نمیگویم. کجا حرمت دارد؟ کجا حرمت ندارد؟ اینها شناخت میخواهد. خدایا تو را به حق محمد و آل محمد روز به روز بر علم و ایمان و عقل و عمل و اخلاص و عمق و برکت کار ما بیفزا. خلافهای گذشتهی ما را ببخش و از این به بعد آنی ما را به خودمان رها نکن. خداوند انشاءالله خودتان را، دینتان را، نسلتان را بیمه کند، همینطور که شما امت اسلامی را بیمه میکنید. «والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته»
«سؤالات مسابقه» 1- قرآن چه امری را عامل دوری جامعه از منکرات معرفی میکند؟1) اقامه نماز 2 ) تلاوت قرآن 3) پرداخت صدقات 2- در آیه 6 سوره نحل چه امری زیبا شمرده شده است؟ 1) پرواز پرندگان در آسمان 2) حرکت گوسفندان در صحرا 3) حرکت ماهیان در دریا 3- راه بیمه شدن جوانان در برابر خطرات و انحرافات زمانه چیست؟ 1) انجام واجبات 2) ترک محرمات 3) هر دو مورد 4- از آیه 14 سروه عبس، چه امری استفاده میشود؟ 1) اعجاز قرآن 2) احترام به قرآن 3) استخاره با قرآن 5- آیه 179 سوره اعراف، منکران و معاندان را به چه چیزی تشبیه میکند؟ 1) سنگ و جماد 2) چهار پایان 3) نا بینایان
نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی |
شنبه 88 آبان 16 ساعت 8:49 عصر
|
|
نظرات شما عزیزان نظر
|
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
|