موضوع : منشا علم تجوید
منشاء و مبداء و ریشه علم تجوید قرآن همان آیات مربوط به اقراء (یاد دادن قرآن به کسی و پس گرفتن از او را اقراء می گویند) و ترتیل و تلاوت و قرائت قرآن است که به مرور زمان با ذوق و سلیقه و کوشش و مجاهدت قراء و مقریان (مقری آن است که قرآن را با رعایت همه ی آداب قرائت به دیگران بیاموزد و مرتباً از آنان پس بگیرد) و به پیروی از روش قرائت قراء اولیه «قراء سبعه» که از زبان رسول خدا (صل الله علیه واله) قرآن را شنیده بودند به صورت علمی به نام علم تجوید یعنی علم خوب خواندن و نیکو تلاوت کردن قرآن تدوین گشت و گسترش پیدا کردبرای تست یادگیری تمرین زیر را انجام دهید و در مسابقه شرکت فرمائید :
تمرین:
رَبـِحـَتْ تـِجـارَتـُهـُمْ ـ اَقـُلْ لَکـُمْ ـ تـَسـْتـَطِعْ عَلَیْهِ ـ یُدْرِکْکُمْ ـ فَاضْرِبْ بِهِ ـ یَلْهَثْ ذلِکَ ـ قَدْ تـَبـَیَّنَ ـ اِرْکَبْ مَعَنا ـ یُوَجِّهْهُ ـ عَبَدْتُمْ ـ قالَتْ طآئِفَهٌ ـ اُجیبَتْ دَعْوَتُکُما ـ فَرَّطْتُمْ ـ-معنای ادغام:
ادغـام در لغـت، (مـترادف کلمه (ادخال) به معنای (داخل نمودن) است، و در اصطلاح، عبارت است از: (داخـل کـردن حـرفـی در حـرف دیـگـر بـطـوری کـه اثـری از حـرفـِ اوّل یعنی (مُدْغَمْ) باقی نماند و حرف دوّم یعنی (مُدْغَمٌ فیه) مشدّد شود، مانند:
(قَدْ دَخَلُوا) که دال (قَدْ) در دال (دَخَلُوا) ادغام شده و آن را (قَدَّ خَلُوا) می خوانیم.
چـنـانـچـه مـُدغـَم و مـُدغـَمٌ فـیـه، مـثـل هـم نـبـاشـنـد، نـخـسـت مـدغـم را تـبـدیـل بـه حـرف دوّم نـمـوده و سـپـس ادغـام مـی کـنـیـم، مـانـنـد (قـُلْ رَبِّ) کـه ابـتـدا (لام) را تبدیل به (راء) و بعد در (راء) دوّم ادغام می نماییم و (قُرَّبِّ) می خوانیم.
-فایده ادغام:
فـایـده ادغـام (سـهـولت در تـلفّظ) است، یعنی اگر حرفی یک بار تلفّظ و بلافاصله همان حرف یا حرف همجنس آن تکرار شود، این حالت برای دستگاه صوتی انسان، سنگین خواهد بود که این سنگینی با بهره گیری از قاعده ادغام برطرف می شود.
-انواع سه گانه ادغام و موارد آن در قرآن:
الف ـ ادغـام مـتـمـاثلین: در دو حرفی است که مثل یکدیگر باشند (تکرار یک حرف) و ادغام آنها لازم است چه در یک کلمه باشند و چه در دو کلمه، مانند:
یُدْرِکْکُمْ ـ قُلْ لَهُمْ که خوانده می شوند: یُدْرِکُّمْ ـ قُلَّهُمْ.
ب ـ ادغام متجانسین: زمانی است که دو حرف هم مخرج (حروفی که از یک محلّ، تلفّظ شوند) کنار یکدیگر واقع شوند، خواه در یک کلمه و خواه در دو کلمه، و ادغام آنها نیز لازم است.
ادغام متجانسین در قرآن مجید، تنها در موارد هفتگانه زیر پیش آمده است.
1 ـ مدغم (طاء) مدغم فیه (تاء)، مانند: بَسَطْتَ (بَسَطتَ).
2 ـ مدغم (تاء) مدغم فیه (طاء)، مانند: قالَتْ طآئِفَةٌ (قالَطّآئِفَةٌ).
3 ـ مدغم (دال) مدغم فیه (تاء)، مانند: عَبَدْتُمْ (عَبَتُّمْ).
4 ـ مدغم (تاء) مدغم فیه (دال)، مانند: اُجیبَتْ دَعْوَتُکُما (اُجیبَدَّعْوَتُکُما).
5 ـ مدغم (ذال) مدغم فیه (ظاء)، مانند: اِذْظَلَمُوا (اِظَّلَمُوا).
6 ـ مدغم (ثاء) مدغم فیه (ذال)، مانند: یَلْهَثْ ذلِکَ (یَلْهَذّلِکَ).
7 ـ مدغم (باء) مدغم فیه (میم)، مانند: اِرْکَبْ مَعَنا (اِرْکَمَّعَنا).
در مورد اوّل باید دقّت شود که حالت درشتی و پُری حرف طاء باقی بماند.
در مـورد شـشـم و هـفـتـم بـدون ادغـام نـیـز خـوانـده مـی شـونـد و بـجـز دو مثال ذکر شده، نمونه دیگری در قرآن وجود ندارد.
ج ـ ادغـام مـتقاربین: در حروفی جریان دارد که یا مخرجشان نزدیک به هم باشد و یا در بیشتر صفات، متّحد باشند. رعایت آنها تنها در دو مورد لازم است و در سایر موارد (حَفْص) ادغام نکرده است.
1 ـ لام ساکن در حرف راء، مانند: قُلْ رَبِّ (قُرَّبِّ) ـ بَلْ رَبُّکُمْ (بَرَّبُّکُمْ).
2 ـ قـاف سـاکـن در حرف کاف که در قرآن فقط یک مورد و در کلمه (اَلَمْ نَخْلُقْکُمْ) پیش آمده و آن را (اَلَمْ نَخْلُکُّمْ) می خوانیم بَلْ رَبُّکُمْـ اَلَمْ نَخْلُقْکُمْ ـ اَحَطْتُ ـ اِذْ ظَلَمْتُمْ ـ فَرَّطْتُ ـ اَثْقَلَتْ دَعَوَاللّهَ ـ وَدَّتْ طآئِفَةٌ ـ لَقَدْ تابَ