فرا تر از همه ی جذبه های زیبایی تو آمدی که جهان را به خود بیارایی تو آمدی که نخشکد صدای نوزادان به گورهای نفسگیر جهل آبایی سلام ام ابیها سلام منشاء ماه تو کوثر همه ی سوره های "طاهایی" شنیده ام که دلت شور میزند گاهی به ناله ای عطشی تاولی تماشایی شنیده ام که هر از چند گاهی از غربت به قتلگاه جگرگوشه هات می آیی … …. که ضجه می زنی و خاک می کنی بر سر که دست بر کف گودال قتل می سایی تو را به ریشه ی هر بغض نسبتی دادند تو مادر همه ی ابرهای دنیایی
نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی |
شنبه 98 بهمن 26 ساعت 9:10 صبح
|
|
نظرات شما عزیزان نظر
|
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
|
RSS Atom |