سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دارالقران الکریم جرقویه علیا
بزرگترین دریغها در روز رستاخیز دریغ مردى است که مالى را جز از راه طاعت خدا به دست آورد ، پس مردى آن را به ارث برد و در طاعت خداى سبحان انفاق کرد . او بدان انفاق به بهشت رفت و نخستین بدان راه دوزخ سپرد . [نهج البلاغه]

عوامل اصلی آبرومندی

گاه اشخاص گرفتار امور موهوم هستند و گمان می‌کنند عوامل آبرومندی مثلا پول و ثروت و فرزند و مانند آن است؛ در حالی که این‌ها عامل آبرومندی نیست تا نداشتن آن به معنای بی‌آبروی باشد. به عنوان نمونه خداوند در آیات 15 و 16 سوره فجر بیان می‌کند که ثروت و فقر به معنای اکرام و اهانت نیست. از همین رو دیدگاه کافران را نقد می‌کند که مردمان فقیر را خوار و اشرار می‌دانستند و حاضر به ایمان‌آوری نبودند.(ص، آیه 62)

از نظر قرآن مهم‌ترین عوامل آبرومندى حقیقی انسان عبارتند از:

1. ایمان: ایمان، سبب آبرومندى و محبوب شدن در دل‌هاى مردم است(مریم، آیه 96) زیرا حقیقت آبرو و عرض آدمی همین ایمان است که خداوند به شکل نور در درون انسان‌ها می‌گذارد.

2. پاکدامنى: از نظر قرآن پاکدامنى، عامل اصلی آبرومندى  انسان است که شخص باید آن را برای خود و بستگان خویش حفظ کند و اجازه ندهد به هیچ شکلی مخدوش شود.(مریم، آیات 27 و 28)

3. عمل صالح‌: آبرومندشدن نزد دیگران در سایه ایمان و عمل صالح امکان‌پذیر است و انسان باید همواره به نیکوکارى و اعمال صالح به عنوان مهم‌ترین عامل آبرومندی در دنیا و آخرت توجه داشته باشد.(مریم، آیه 96؛ یونس، آیه 26)

عوامل و موجبات هتک عرض دیگران

از نظر قرآن کارهایی موجب می‌شود که هتک حرمت شود و آبروی کسی ریخته شود؛ از این رو این کارها حرام دانسته شده است. از جمله این کارها می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

1. تجسس(حجرات، آیه 12)؛ نهى از تجسّس در امور مؤمنان چه بسا به این جهت باشد که به طور معمول سبب دست یافتن به چیزهایى مى‌شود که وهن و بى‌آبرویى را در پى دارد. از همین رو این عمل حرام و گناه دانسته شده است.(المیزان، ذیل آیه)

2. افشای عیوب اهل ایمان: فاش کردن عیوب مؤمنان، از عوامل هتک آبرو است(نساء، آیه 148)؛ زیرا مقصود از «الجهر بالسّوء من القول» در آیه افشاى بدى شخص است. پس ممنوع بودن آن جز در مورد ظالم مى‌تواند به این دلیل باشد که افشاى بدى افراد، سبب هتک آبروى آنان مى‌شود. (مجمع‌البیان، ذیل آیه) امام صادق(ع) نیز می‌فرماید: عَوَرةُ المُؤمِنِ عَلَی المُؤمِنِ حرامٌ؛ فاش کردن عیوب و رازهای یک مؤمن، بر دیگر مؤمنان حرام است. (اصول کافی، ج 4، ص 63) پیامبر گرامی اسلام(ص) می‌فرماید: مَن مَشی فی عَیبِ اَخیهِ و کَشْفِ عَورَتِهِ کانَت اوّلُ خُطوَةٍ خَطاها وَضَعَها فی‌جَهَنّم! وَ کَشَف اللهُ عَوَرَتَهُ عُلی رُؤوسِ الخَلائِقِ؛ هر کس برای عیب‌جویی و فاش کردن اسرار برادر دینی‌اش قدم بردارد اولین قدم او ورود به جهنم خواهد بود! و خداوند اسرار و عیوب او را نزد همة خلایق فاش و علنی خواهد کرد. (لئالی‌الاخبار، ج 5، ص 241) همچنین امام جعفرصادق(ع) می‌فرماید: مَن کَشَفَ حِجابَ غَیرِه إِنکَشَفَت عَوراتُ نَفِسهِ؛ کسی که نسبت به مردم پرده‌دری کند پردة آبروی خودش دریده می‌شود. (کشف‌الغُمّة، ج 2، ص 329) پس باید توجه داشت که شخص افشاگر در دنیا بدون مجازات نخواهد ماند.

لزوم افشا و مجازات ظالمین حکومتی

اما افشاگری در مورد ظالم به ویژه ظلم‌های اجتماعی و حکومتی از آیه شریفه «الا من ظلم» استناد شده است. بدین معنا که وقتی ظلمی در جامعه و در جایگاه حکومت و نسبت به مردم صورت می‌گیرد، دیگر واگذاشتنی نیست و فرد ظالم باید مجازات و افشا شود و نیز جبران مافات حتی‌الامکان صورت گیرد. مواردی از قبیل: پیمان‌شکنی، خیانت، دروغگویی، خلف وعده، فریب دادن، اسراف، ریختن خون بی‌گناه، بردن آبروی افراد، شکستن کرامت انسان‌ها و زیرپا گذاشتن بیت‌المال و حقوق همگی گناه کبیره هستند که اگر در جایگاه اجتماعی و حکومتی انجام گیرد، باید حتماً افشاگری و مجازات در مورد مرتکبین انجام شود و تا حد امکان جبران مافات در مورد آنها صورت گیرد.

هنگامی که علی(ع) از خیانت «ابن هرمه» (مأمور بازار اهواز) اطلاع پیدا کرد، به رفاعه (حاکم اهواز) نوشت: وقتی که نامه‌ام به دستت رسید، فوراً «ابن هرمه» را از مسئولیت بازار عزل کن به خاطر حقوق مردم، او را زندانی کن و همه را از این کار با خبر نما تا اگر شکایتی دارند بگویند. این حکم را به همه کارمندان زیردستت، گزارش کن تا نظر مرا بدانند. در این کار نسبت به «ابن هرمه» نباید غفلت و کوتاهی شود والا نزد خدا هلاک خواهی شد و من هم به بدترین وجه تو را از کار برکنار می‌کنم. (دعائم الاسلام، قاضی نعمان، ص 532)

3. مسخره کردن: چنان‌که گفته شد، مسخره کردن مؤمن، موجب هتک آبروى وى می‌شود. لذا از این رفتار نهی شده است.(حجرات، آیه 11) امام جعفرصادق‌(ع) می‌فرماید: هرکس داستانی نقل کند و قصدش ظاهر ساختن بدی‌ها و ریختن آبروی مؤمنی باشد و بخواهد او را از چشم مردم بیندازد، خداوند متعال ولایت خود را از او برمی‌دارد و ولایت شیطان را جایگزین آن می‌کند.(ثواب و عقاب‌الاعمال، ص 547)

4. اشاعه فحشاء: افشاگری نسبت به کار زشت دیگران موجب هتک حرمت‌ها می‌شود؛ لذا از هر گونه اشاعه فحشا با بیان آن منع شده است؛ زیرا هم حرمت‌ها را می‌شکند و هم شخصیت افراد را نابود می‌سازد.(نور، آیه 19) در حقیقت علاقه به شیوع فحشا، تأکید بر نهى از اشاعه آن است. تهدید سخت افراد یاد شده، چه بسا به این سبب باشد که اشاعه فحشا در باره مؤمنان، باعث آبروریزى آنان مى‌شود.

5. تهمت: متّهم کردن دیگران، باعث هتک آبرو  عرض آنان می‌شود و شخص گناهی آشکار را به دوش می‌کشد و باید خود را آماده مجازات الهی کند.(نساء، آیه 112) خداوند در آیه 58 سوره احزاب مقصود از «یؤذون المؤمنین» به قرینه «فقد احتملوا بهتاناً»، تهمت زدن و نسبت ناروا به آنان است.

6. بدگمانی: اظهار سوءظن، عامل ریخته شدن آبروى مؤمن است. از همین رو اسلام بدگمانی و اظهار سوء ظن را حرام دانسته است؛ زیرا به صرف بدگمانی نمی‌توان آن را اظهار و آشکار کرد؛ چون موجب می‌شود تا این بدگمانی مسیر درست قضاوت و رفتار را به انحراف بکشاند.(حجرات، آیه 12) البته باید توجه داشت که نهى از سوءظن به اعتبار اظهار و ترتیب اثر بر آن است، نه مجرد بدگمانى در قلب، زیرا اظهار سوءظن، حیثیّت مؤمن را خدشه‌دار مى‌کند و از همین رو در قرآن از آن نهی شده است. (المیزان، ذیل آیه)

7. عیب‌گویی: بازگویى عیب دیگران حرام و مایه آبروریزى آنان می‌شود.(توبه، آیه 79؛ قلم، آیات 11 و 16) خداوند در آیه 11 سوره حجرات نیز از لمز نسبت به دیگران نهی کرده است. «لمز» در لغت به معناى عیب‌جویی و به دنبال عیب کسى رفتن است. (مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب؛ ذیل واژه) همچنین خدا در آیه 1 سوره همزه از هر گونه همز بازداشته است. «همز» در لغت به معناى غیبت کردن (مفردات الفاظ قرآن کریم،  راغب، ذیل واژه) و «همزه» به کسى گفته مى‌شود که بسیار مرتکب غیبت شود. (الکشّاف، زمخشری، ذیل آیه) و مقصود از آن، شکستن حریم دیگران و ریختن آبروى آنان است.

8. غیبت: چنانکه گفته شد غیبت، از عوامل هتک آبروی دیگران است لذا در اسلام و قرآن از آن نهی شده است.(حجرات، آیه 12) پیامبر گرامی اسلام می‌فرماید: در شب معراج برقومی گذر کردم که با ناخن‌های خود صورت‌هایشان را می‌خراشیدند. از جبرائیل حال آنها را جویا شدم، گفت: اینان کسانی هستند که غیبت مردم را می‌کردند و حیثیت و آبروی آنها را لکّه‌دار می‌ساختند. (مستدرک، ج 9، ص 119)

9. قذف: قذف به معنای بهتان زدن به دیگران و نسبت دادن زنا و زنازادگی به افراد است که در قرآن از آن به شدت نهی شده است؛ زیرا قذف موجب آبروریزى زنان پاکدامن می‌شود و شخصیت آنان را لکه‌دار می‌کند.(نور، آیات 4 و 5) البته قذف از جمله گناهانی است که شخص قاذف در همین دنیا باید به کیفر برسد و مجازات شرعی و حدود آن باید در باره وی به اجرا در آید. اینکه در قرآن دستور حدّ براى تهمت‌زننده به زن پاکدامن داده شده، بیان این معنا است که با قذف آبروی اشخاص ریخته می‌شود و شخص قاذف باید نسبت به این بی‌آبرویی پاسخگو باشد و مجازات شود. خداوند همچنین در آیاتی دیگر از قرآن مجازات برخی از هتک حرمت‌ها و آبروریزی را مجازات‌های دنیوی و اخروی و همچنین لعن الهی دانسته است.(نور، آیات 19و 23؛ همزه، آیات 1 و 4)

راه‌های صیانت از آبروی خود و دیگران

چنان‌که گفته شد، هر انسانی در جامعه از شخصیتی برخوردار است که باید از آن صیانت کند. همچنین آبرویی که قطره قطره جمع می‌شود را نباید به سادگی از دست داد و نباید اجازه بدهیم دیگران متعرض آن شوند یا خودمان متعرض آبروی دیگری شده و شخصیت او را در جامعه خوار و خفیف سازیم. همان‌طور که گفته شده است عرض و آبرو در اسلام همانند خون و مال از ارزش برخوردار است و باید از آن صیانت شود.

هر کسی موظف است کاری نکند که موجب خواری و آبروریزی شود؛ در حقیقت خود شخص باید آبروی خویش را در اصل حفظ کند و کاری نکند که آبرویش برود و بریزد. باید حرمت امامزاده را خود متولی نگه دارد؛ چنانکه امیرالمؤمنین‌(ع) می‌فرماید: لاتَفَعَلْ ما یَشینُ العِرضَ والاِسم؛ هیچ‌وقت به کاری اقدام مکن که باعث بدنامی و لطمه زدن به حیثیت تو می‌شود. (فهرست غررالحکم، ص 242)

همچنین آن حضرت در این‌باره  می‌فرماید: لاتَجَعَلْ عِرضَکَ غَرَضاً لِنِبالِ القَولِ؛ آبرو و اعتبار خودت را آماج تیرهای حرف مردم قرار مده. (نهج‌البلاغه، نامة 69) در حقیقت آبرو و حیثیّت تو در دست خود تو است و نباید کاری کنی که مورد حمله قرار گیرد و بی‌آبرو شوی.

باید توجه داشت که آبروی ریخته شده غیرقابل جمع است و کسی که آبرویش بریزد دیگر نمی‌تواند به حالت اول وشخصیت نخستین خویش بازگردد. امام صادق(ع) می‌فرماید: اذا رَقَّ العِرضُ اُستُصعِبَ جَمْعُه؛ وقتی آبرو ریخت و بی‌ارزش شد، دیگر جمع‌آوری و جبران آن دشوار خواهد بود! (اعلام‌الدین، ص 303)

در آموزه‌های وحیانی اسلام راه‌هایی برای حفظ آبروی خود و دیگران بیان شده که در اینجا به برخی از آنها اشاره می‌شود:

1. گذشت از مال: گاه لازم است انسان برای حفظ آبروی خویش از مال بگذرد؛ زیرا مال برای حفظ جان و عرض اوست و باید در خدمت این دو امر باشد، نه اینکه انسان جان و عرض خویش را فدای مال کند. انسان کریم کسی است که برای آبروی خویش از مالش می‌گذرد. امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: مِنَ النُبلِ أن یبذُلَ الرّجُلُ مالَهُ و یَصونَ عِرضَهُ؛ کسی که برای حفظ آبرو وحیثیت خود از مال و منالش می‌گذرد نشانه اصالت و بزرگواری اوست. (فهرست غرر، ص 242) آن حضرت در جایی دیگر می‌فرماید: إنّ أفضَل الِفعالِ صِیانَة العِرض بِالمالِ؛ افضل اعمال انسان در آن است که مال و دارایی‌اش را سپر حیثیّت و آبروی خود قرار دهد. (وسائل، ج 15، ص 262) امام حسین(ع) می‌فرماید: اِنَّ خَیرَ مالِکَ ما وَقَیتَ بِهٍ عِرضَکَ؛ بهترین مال و دارایی تو آن است که در راه حفظ آبرو و حیثیت خود به کار بری. (بحار، ج 44، ص 189) از نظر امیرالمؤمنین(ع) دادن مال و صیانت عرض در حقیقت از دست رفتن مال نیست؛ بلکه به یک معنا حفظ آن است؛ زیرا مال ابزار حفظ و صیانت از شخصیت است. از این رو می‌فرماید: لَم یَذهَبْ مِن مالِکَ ما وَقی بِهِ عِرضَکَ؛ آن مالی که در راه حفظ شأن و آبروی خودت خرج می‌کنی در حقیقت تو آن را از دست نداده‌ای. (فهرست غرر، ص 242)

2. عفت: از مهمترین راهکارهای قرآنی برای حفظ آبروی خویش آن است که انسان عفت ورزد. عفت ورزی می‌بایست در همه حوزه‌های اقتصادی، عاطفی و جنسی، رفتار اجتماعی و مانند آن‌ باشد. پس اگر از نظر وضعیت اقتصادی با مشکل روبه‌رو است، بهتر است که جار نزند و رفتار و گفتاری نداشته باشد که فقر و نداری او دیده شود؛ هر چند که دیگران می‌توانند با نگاهی به سیما و وضعیت زندگی او از فقر وی مطلع شوند، ولی باید خود نگوید.(بقره، آیه 273) کسی که عفت ورزد خداوند درهای گشایش خویش را به روی او باز می‌کند و او را دارا و غنی می‌سازد و امورات او را سامان می‌دهد.(همان؛ و نیز مریم، آیات 27 تا 30)

3. حجاب: یکی از مهم‌ترین ابزارها و راهکارهای حفظ و صیانت از عرض و آبروی خویش، استفاده از حجاب است. البته حجاب بر زن و مرد واجب است و فقط میزان و مقدار آن متفاوت است.(نور، آیه 31؛ احزاب، آیه 59) از نظر قرآن، حفظ آبرو چنان مهم است که حتی آدم(ع) و حوا(س) برای حفظ  وصیانت از آبروی خویش، با برگ‌های درختان، عورت خویش را پوشاندند.(اعراف، آیه 22؛ طه، آیه 121)

4. وجاهت: از راه‌هایی که انسان می‌تواند آبروی خویش را حفظ کند، وجاهت در رفتار است. اینکه وجیه باشد و کاری نکند که آثار نداری و مشکل و بحران از او آشکار شود. وجیه انسان موجهی است که آبروی خویش را در هر شرایط حفظ می‌کند.(آل عمران، آیه 45؛ احزاب، آیه 69)

5. ازدواج: بی‌گمان یکی از مهم‌ترین عواملی که آبروی اشخاص را در معرض خطر قرار می‌دهد، مسائل جنسی است که در جوانان به سبب شدت آن می‌تواند به رفتارهای پرخطر تبدیل شود. انسانی که در معرض خطر مسائل جنسی است برای حفظ خویش از بی‌آبرویی می‌تواند از راه‌هایی چون تقویت عفت و حیا، روزه گرفتن، ورزش کردن و کارهایی که ذهن را درگیر امورات دیگر می‌کند و قوای جنسی را کاهش می‌دهد بهره گیرد. این رویه‌ای است که شخص نسبت به مشکل جنسی خود باید انجام دهد؛ البته درباره مشکلات جنسی دیگران هر فرد انسانی موظف است تا شرایط نکاح و ازدواج دیگران را فراهم آورد تا جامعه به بحران جنسی و بی‌آبرویی گرفتار نشود. از این رو یکی از وظایف مردم و دولت و نظام ولایی اسلامی، ایجاد شرایط ازدواج جوانان است. خداوند می‌فرماید: وَأَنْکِحُوا الْأَیَامَى مِنْکُمْ وَالصَّالِحِینَ مِنْ عِبَادِکُمْ وَإِمَائِکُمْ إِنْ یَکُونُوا فُقَرَاءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ؛ بى‏همسران خود و غلامان و کنیزان درستکارتان را همسر دهید؛ اگر تنگدستند خداوند آنان را از فضل خویش بى‌‏نیاز خواهد کرد؛ و خدا گشایشگر داناست.(نور، آیه 32)

6. تغییر شرایط: انسان گاه در شرایطی قرار می‌گیرد که موجب بی‌آبرویی می‌شود. در این شرایط باید به گونه‌ای عمل کرد که شرایط تغییر کند. حضرت مریم(س) برای آنکه آبروریزی نشود، شرایط را تغییر می‌دهد و به حکم الهی سکوت کرده و خود در مسئله وارد نمی‌شود؛ زیرا گاه عدم سکوت، خود موجب آبروریزی است. در شرایطی که نمی‌توان حق را بیان کرد، سکوت بهترین راهکار است.(مریم، آیات 25 تا 28) البته ایشان بر این باور ابتدایی بود که مرگ و فراموشی مردم از وجود شخص ایشان بهتر از آبروریزی است.(مریم، آیات 18 تا 23) همچنین حضرت یوسف(ع) برای رهایی از کار زشت و آبروریزی، تغییر شرایط و دوری از منطقه گناه و محیط آلوده را بهترین راهکار دانسته و حتی زندان را محیطی امن‌تر از حضور در محیطی می‌داند که آبروریزی شود و گناهی را مرتکب گردد که در قیامت باید پاسخگو باشد.(یوسف، آیه 33)

7. مرگ: از نظر آموزه‌های وحیانی اسلام، حفظ و صیانت از آبرو از چنان اهمیتی برخوردار است که انسان باید مالش را در راه حفظ و صیانت آن بدهد؛ به نظر می‌رسد که دادن جان برای حفظ آبرو در پیشگاه خدا ارزشمند است. به این معنا که اگر انسان در شرایطی قرار گیرد که گناهی مرتکب شود و آبروی او در پیشگاه خداوند برود و در روز قیامت خوار و ذلیل باشد، بهتر است در چنین شرایطی اهم و مهم کند. پس گاه همانند حضرت یوسف(ع) زندان رفتن را بهتر از بی‌آبرویی بداند.(یوسف، آیه 33) و گاه حتی برای آنکه آبروی اجتماعی و عرض او ریخته نشود از خداوند مرگ را بخواهد. درخواست مرگ برای رهایی از بی‌آبرویی یک درخواست منطقی است.(مریم، آیات 18 تا 23) به نظر می‌رسد انسان می‌تواند مرگ را به جان بخرد تا عرض و آبروی خود را در پیشگاه خدا بخرد. خداوند به کسانی که برای حفظ آبروی خویش از مال و جان می‌گذرند، یاری می‌رساند و ایشان را از بی آبرویی حفظ کرده و در پناه خویش می‌گیرد.(یوسف، آیات 23 و 24)

8. مناعت طبع: از راه‌های صیانت از آبرو و عرض، مناعت طبع در هنگام فقر و نداری است. از همین رو خداوند به این راهکار توجه داده و آن را حتی عاملی برای توجه و اهتمام خداوند به این بندگان و رهایی ایشان از فقر و نداری برمی‌شمارد.(بقره، آیه 273) امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: ماءُ وَجهِکَ جامدُ یُقطِرُهُ السُّؤالُ فَانظُر عِندَ مَن تُقطِرُهُ؟! آبرو و حیثیت تو به حال جمود و مصونیت است. با حاجت خواستن (از دیگران جمود آن آب شده) قطراتش ریخته می‌شود. تو (نیک) بنگر، نزد چه کسی این قطرات را خواهی ریخت؟!(نهج‌البلاغه، کلمة 338)

شاعر پرآوازه، صائب تبریزی همین مضمون را به شعر درآورده و می‌گوید:

دست طلب که پیش کسان می‌کنی دراز
پل بسته‌ای که بگذری از آبروی خویش

9. رهایی از تعلقات دنیوی: حضرت علی(ع) می‌فرماید: ماصانَ الأعراضَ کَالإعراضِ عَنِ الدُّنیا وَ سُوءِ الأَغراض؛ برای حفظ شأن و آبرو، چیزی بهتر از پشت پا زدن به علائق دنیا و دست کشیدن از اهداف شوم و انحرافی وجود ندارد. (فهرست غرر، ص 242) پس باید گاه از مال گذشت تا آبروی خویش و دیگران حفظ و صیانت شود.

10. حلالیت‌طلبی: امام صادق(ع) می‌فرماید: مَن کانَت لِأَخیهِ عندَهُ مَظلَمةٌ فی عِرضٍ او مالٍ فَلیُحلِّلْها مِنه مِن قبلِ أَن یأتِیَ یَومٌ لَیْسَ هناکَ دینارٌ و لا دِرهَمٌ!؛ هر کس به گردن او مظلمه و حقی از حیثیت یا مال برادر دینی خود دارد از او حلالیّت بطلبد، پیش از آنکه روزی فرا رسد که دیگر نه درهمی (برای جبران آن) وجود دارد و نه دینار!(لئالی‌الأخبار، ج 5، ص 233- بحار، ج 75، ص 243)




  • وقت بخیر:خواننده ی گرامی :
  • نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی | شنبه 98 دی 28 ساعت 9:51 صبح |

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    رمضان واحادیث مربوط به ماه رمضان
    دهه فجر انقلاب اسلامی ......
    چرا خدا به شما کمک نمی کند؟؟
    میلاد حضرت زهرا س
    شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها تسلیت باد
    هفته بسیج
    هفته بسیج گرامی باد
    روز ایثار وشهادت اصفهان
    [عناوین آرشیوشده]
    کد عکس

    اسلایدر

    خوش آمود گویی

    ابزار وبلاگ