فضایل و مناسبت های ماه رجب ماه رجب، آغازگر سه ماه پرفضیلت سال یعنی رجب، شعبان و رمضان است که هر سه از مقام والایی در میان دیگر ماههای سال برخوردارند. این ماه، حتی در جاهلیت نیز مورد احترام زیادی بوده و آن را حرام مینامیدند زیرا جنگ و کارزار را نیز در این ماه ناروا و ممنوع میدانستند و چون به احترام ماه رجب، تمام سلاحها بر زمین گذاشته میشد،آن را «اصم» نیز نامگذاری کردهاند. رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم) در فضیلت این ماه چنین میفرماید:«الا انرجب شهر الله الاصم و هو شهر عظیم و انما سمی الاصم لانه لایقارنه شهر من الشهورحرمه و فضلاً عند الله تبارک و تعالی؛ ای مردم بدانید که ماه رجب ماه «اصم» خداوند است و همانا ماهی است بس عظیم و بزرگ و علت نامگذاری این ماه به «اصم» این است که هیچ ماهی از ماههای سالاز نظر فضیلت و حرمت نزد خدای تبارک و تعالی، به آن نمیرسد.» «الا و من صام من رجب یوماً ایماناً و احتساباً استوجب رضوان الله الاکبر واطفی صومه فی ذلک الیوم غضب الله ؛هان! هر که یک روز از ماه رجب را با ایمان و برای رضای خدا روزه بدارد، بهنعمت رضوان بزرگ الهی نایل آید، و روزهاش در آن روز خشم خداوند را فرو مینشاند.» آن چه بیشتر بر عظمت و احترام این ماه افزوده است، مناسبتهای آن است که در رأس آنها عید بزرگ مبعث رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم (27 رجب) و عید میلاد امیرالمومنین علی بن ابیطالب علیه افضل الصلاه والسلام (13رجب) میباشد
3 رجب؛ ولادت امیرالمومنین علیه السلام: حضرت امیرالمومنین روز 13رجب و 33 سال قبل از هجرت در کعبه خانه خدا بهدنیا آمد. او نخستین و آخرین کسی است که در کعبه زاده میشود. شیخ صدوق در مورد ولادت امام علی علیه السلام چنین میگوید:«یزید بن قعنب میگوید: من همراه با عباس بن عبدالمطلب و گروهی از بنی عبدالعزیدر برابر خانه خدا نشسته بودیم. ناگهان فاطمه بنت اسد به کنار خانه خدا آمد، در حالی که 9 ماه از مدت حمل او به علی بن ابیطالب میگذشت. درد زایمان بر او عارض شد، دستها را به دعا بلند کرد و با خدای خود چنین مناجات نمود: پروردگارا! من به تو و پیامبران و کتابهایی که از سوی تو نازل شده است ایمان دارم و سخن جدم حضرت ابراهیم خلیل را گواهی میدهم; همان کسی که این بیت عتیق را ساخت، پس به حق آن کس که این خانه را بنا کرد و به حق جنینی که در شکم دارم، زایمان را بر من آسان فرما. یزید بن قعنب ادامه میدهد: ناگاه دیدیم پشت کعبه شکافته شد و فاطمه بنت اسد به درون خانه خدا وارد شد و از دیدگانمان پنهان ماند، سپس دیوار خانه به هم آمد! رفتیم که قفل را باز کنیم تا از حقیقت قضیه آگاه گردیم ولی قفل خانه خدا باز نشد که نشد. دانستیم که این امری است الهی. سه روز بر این منوال گذشت، در روز چهارم مادر علی علیهالسلام در حالی که او را بر دستخود گرفته بود، از خانه خارج شد و چنین گفت: انی فضلت علی من تقدمنی من النساء لان آسیه بنت مزاحم عبدت الله عزوجل سرافی موضع لایحب ان یعبدالله الا اضطرارا و ان مریم بنت عمران هزت النخله الیابسهبیدها حتی اءکلت منها رطبا جنیا و انی دخلت البیت الحرام فاکلت من ثمار الجنه واوراقها فلما اردت ان اخرج، هتف بی هاتف: یا فاطمه! سمیه علیا فهو علیوالله العلی الاعلی یقول: انی شققت اسمه من اسمی و اءدبته بادبی و وقفته علی غامض علمی و هو الذی یکسر الاصنام فی بیتی و هو الذی یوذن فوق ظهر بیتی و یقدسنی و یمجدنی فطوبی لمن احبه و أطاعه و ویل لمن ابغضه و عصاه ؛ همانا بر بانوانی که پیش از من بودند، برتری دارم زیرا آسیه دختر مزاحم در پنهانی و در جایی که نباید خدا را عبادت کنند، به پرستش و عبادت خدا میپرداخت و مریم دختر عمران، درختخشک خرما را تکان داد تا از آن رطب تازه بچیند و بخورد،و اما من در خانه خدا وارد شدم (و مهمان او گشتم) و از میوهها و برگهای بهشتی تناول کردم و هنگامی که خواستم از خانه بیرون آیم، هاتفی مرا ندا داد که: ایفاطمه! فرزندت را «علی» نام گذار چرا که او علی و بزرگ است و خدای علی اعلی میفرماید: من نام او را از نام خود برگرفتم و او را به آداب خود ادب کردم و بر پنهانیهای علمم آگاه ساختم. او کسی است که بتها را در خانهام میشکند. او کسیاست که بر پشتبام خانهام اذان میگوید. او کسی است که مرا بسیار ستایش و تمجید میکند. پس خوشا به حال کسانی که او را دوست داشته باشند و اطاعتش کنند و وای برکسانی که او را دشمن داشته و مخالفتش نمایند.» (امالی،شیخ صدوق ص80) نه تنها شیعیان بر این مطلب اتفاق نظر دارند، که بسیاری از مورخان و محدثان و علمای اهل سنت نیز بر این مطلب اذعان داشته و گواهیمیدهند که علی ، زاده کعبه است و جز او کسی در خانه خدا متولد نشده و نخواهد شد. این فضیلت مانند بسیاری از فضایل دیگر، مخصوص علی (ع) است و هیچ کس در آنها شریک نیست، چه او نور خدا و کلمه خدا و پرچم هدایت خداست. او مظهر حق تعالی استدر جهان دنیا و جامع تمام کمالات و فضایل معنوی است. او برترین و بافضیلتترین انسان روی زمین پس از رسول خدا(ص) است. ابن عباس گوید: روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله با مردم سخن میگفت، در ضمن سخنانشفرمود: «ای مردم! کیست که سخنش از سخن خداو ند بهتر و درستتر باشد؟ ای مردم! هماناخداوند به من دستور داده است که علی را به عنوان پیشوا، امام، خلیفه و وصی خود به شما معرفی کنم و او را برادر و وزیر خود قرار دهم. ای مردم! علی پس از من باب هدایت و دعوت کننده مردم به سوی خداوند میباشد. علی، پارساترین و برگزیدهترین مومنان است «و من أحسن قولا ممن دعا الی الله وعمل صالحا و قال اننی من المسلمین» و چه کسی سخنش ارزشمندتر است از آن کس که مردم را به سوی خدا فرا میخواند و کارهای شایسته انجام میدهد و میگوید: من از مسلمانانم. ای مردم! علی از من است. فرزندان علی فرزندان من هستند، و او همسر دختر عزیزم است. فرمان او فرمان من و نهی او نهی من است. پس ای مردم، بر شما باد به طاعت و فرمانبرداری از او و زنهار از نافرمانی و مخالفتش چرا که اطاعتش، اطاعت من ونافرمانیش، نافرمانی من است. ای مردم! علی صدیق این امت و فاروق آن است . و علی محدث و سخنگوی این امت است. علی هارون، یوشع، آصف و شمعون امت است. علی الگوی هدایت و کشتی نجات و طالوتامت و ذوالقرنین آن است. ای مردم! علی آزمایش خداوند بر مردم است و علی حجتبزرگ پروردگار است. علی آیت عظمای الهی و پیشوای هدایت و عروه الوثقی دین است. ای مردم! علی با حق و حق با علی است و علی زبان گویای حق است. ای مردم! علی قسیم الجنه والنار (قسمت کننده بهشت و دوزخ) است. هیچ یک ازشیعیان و پیروانش به جهنم نمیروند و هیچ یک از دشمنانش از جهنم رها نمیشوند و همانا هیچ یک از دشمنانش به بهشت ره نمییابند و هیچ یک از پیروانش از بهشت دور نمیشوند. ای یاران و اصحاب من! من ناصح و خیرخواه شما هستم و هم اکنون رسالت و پیغامخدایم را به شما رساندم ولی چه کنم که شما ناصحان را دوست نمیدارید؟!»
مناسبتهای دیگر ماه رجب:
اول رجب: سالروز ولادت پیشوای پنجم، حضرت امام محمد باقر علیه السلام است که در نخستین روز از ماه رجب سال57 هجری در مدینه منوره به دنیا آمد. آن حضرتچهار سال از عمر مبارکش را با جد بزرگوارش امام حسین علیه السلام گذراند و 35 سال با پدرش امام سجاد علیه السلام. و پس از شهادت پدر، 18 سال زندگی کرد که مدت امامت آن حضرت را تشکیل میدهد. امام باقر علیه السلام در روز هفتم ذی الحجه از سال 114 هجری در سن 57 سالگی به شهادت رسید.
دوم رجب: امام علی بن محمد الهادی علیهما السلام، دهمین امام و پیشوای شیعیان در روز دوم رجب یا پنجم رجب از سال 212 یا 214 هجری در روستایی به نام«بصریا» نزدیک مدینه منوره به دنیا آمد. طبق برخی روایات در روز سوم رجب یا 25 جمادی الثانی از سال 254 هجری در سامرا به شهادت رسید. امام هادی علیه السلام 6 سال و 5 ماه همراه با پدر زندگی کرد و پس ازشهادت پدر33 سال زیست که مدت امامتش میباشد.
دهم رجب: امام نهم، حضرت محمد بن علی الجواد علیهماالسلام در روز جمعه دهم ماه رجب از سال 195 هجری به دنیا آمد. آن حضرت در سن 8 یا 9 سالگی به امامت رسید و 17 سال مدت امامتش به طول انجامید، یعنی عمر مبارکش از 26 سال تجاوز نمیکند. ولی به هر حال سن و سال برای آن بزرگواران و پیشوایان معصوم مطرح نیست، چرا که برگزیدگان خدایند و از آغاز تولد، انسان کامل هستند. (و آتیناه الحکم صبیا) امام جواد روز ششم ذی حجه یا به قولی در روز آخر ماه ذیقعده از سال 220 هجری به شهادت رسید.
25 رجب: در این روز، هفتمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایتحضرت امام موسی کاظم علیه السلام در سن 55 سالگی در سال183 در زندان سندی بن شاهکلعنه الله علیه و به دستور هارون الرشید عباسی لعنه الله علیه به شهادت رسید. مدت عمر مبارک امام کاظم علیه السلام که معروف به باب الحوائج است 55 سال میباشد که 25 سال آن دوران امامتش است. امیدواریم این باب الحوائج در روزی که «لاینفع مال و لابنون» است، دست ما را بگیرد و شفاعتمان کند.
27 رجب: «هو الذی بعث فی الامیین رسولا منهم یتلو علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهمالکتاب والحکمه و ان کانوا من قبل لفی ضلال مبین» یکی از بزرگترین اعیاد اسلامی ، عید مبعث است . روزی که رسول خدا به پیامبری مبعوث شد و وحی بر آن حضرت نازل گشت. روز ولادت اسلام است و روزی است که مردم از ظلمات بیرون آمده و به نور پیوستند. حضرت امیرالمومنین علیه السلام دوران بعثت را چنین تعریف میکند: «پیامبر در حالی برانگیخته شد که مردم در فتنهها و آشوبها و سرگردانیهایدوران جاهلیت گرفتار بودند، همان فتنهها که طناب خانه دین را میگسست و ستونهای ساختمان یقین را درهم میریخت. در اصل دین اختلاف افتاده و مطلب بر مردم مشتبه شده بود، آن سان که راه رهایی از آن حیرتها و سردرگمیها تنگ شده و مصدر هدایت و راهنمایی از دیدگانشان مخفی مانده بود. پس راه حق گمنام و کوری ضلالت، جهان را فراگیر شده بود. خداوند و پروردگار خود را نافرمانی میکردند و شیطان دور شده از رحمت الهی را اطاعت مینمودند. ایمان ازمیان رفته بود و ستونهایش درهم ریخته و نشانههایش ناشناخته مانده و راههایشفرسوده و جادههایش برطرف شده بود. شیطان را فرمان میبردند و در راههایش گام مینهادند و به آبخورهایش سر میزدند و شیطان پرچمهای خود را توسط آنان برافراشته میکرد. در فتنههایی که مردم راپایمال نموده و همگی در آن سرگردان و گرفتار آمده بودند...» (نهج البلاغه، خطبه2)
نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی |
یکشنبه 95 فروردین 22 ساعت 9:8 صبح
|
|
نظرات شما عزیزان نظر
|
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
|