فلسفه اخلاق از علل پیدایش اخلاق بحث مینماید و اینکه اساسا مبناء و منشااخلاق چیست و از کجا نشاءت گرفته و علت به وجود آمدن قوانین و قواعد آن چه مى باشد؟ و چرا باید به آن گردن نهاد و سر پیچى از آن چه عواقبى را به دنبال مى آورد؟ بحث و مورد گفتگو قرار مى دهد.
حوزه بحث پیرامون فلسفه اخلاق
1- اخلاق نظرى 2- اخلاق عملى 3- اخلاق مکتبى 4- اخلاق فلسفى
1- اخلاق نظرى
اخلاق نظرى از کیفیت پیدایش علمى اخلاق بحث مینماید و از شناخت اخلاق در محور خوبیها و بدیها و معیارهاى ارزشى اخلاق سخن میگوید.
2- اخلاق علمى
اخلاق عملى از کیفیت پیاده کردن و عمل نمودن و به کار بستن اوصاف اخلاقى بحث مینماید.
3- اخلاق مکتبى
اخلاق مکتبى دیدگاههاى اخلاقى هر مکتبى را مطرح میکند و نظریات جهان بینى مختلف اخلاقى را پیرامون مسئله اخلاق به میان میآورد مثلا دیدگاه مکتب رواقیون چیست ؟ و دیدگاه مکتب الهیون کدام است ؟
4- اخلاق فلسفى
از نظریات و دیدگاههاى فلاسفه در اخلاق از نظر فلسفى بحث مینماید مثلا کانت چه میگوید؟ مارکس چه گفته است ؟ و دیدگاه ارسطو و فارابى در زمینه اخلاق چه میباشد؟
اخلاق از دیدگاه مذاهب و مکاتب
به دلیل اهمیت و وسیع بودن بحث فلسفه اخلاق در میان مذاهب فقط مذاهب اسلامى خاصه شیعى را مورد بررسى قرار مى دهیم
1- اخلاق از دیدگاه مذاهب اسلامى : گروهى از امامیه و معتزله معتقد به حسن و قبح (خوب و بد)عقلى اعمال مى باشد و براى اثبات مدعاى خویش دلائل و شواهدى را اقامه مینماید همچنین گروهى نیز به حسن و قبح شرعى اعمال معتقدند، و میگویند عقل را قدرت و کشش بر درک محاسن اخلاقى و قبایح نیست ، و فقط شارع میتواند حسن و قبح اعمال را تشخیص دهد این گروه همان اشاعره هستند که عقل را کوچکتر و نارساتر از آن میدانند که بتواند همه مسائل اخلاقى را بفهمند و حسن و قبح آنرا را انتزاع نمایند.
حسن قبح عقلى
همانطورى که بیان شد امامیه و معتزله معتقد به حسن و قبح عقلى اعمال هستند؛ این گروه از دانشمندان علم اخلاق مى گویند: عقل همه بایدها و نبایدها و محاسن و شرور را تشخیص میدهد مثلا صدق عدل خوب و شایسته است و دروغ و ظلم ، بد و ناروا میباشد.
اخلاق از دیدگاه قرآن
پاره اى از آیات اخلاقى ، به عبارت دیگر اخلاق از دیدگاه قرآن را به نظر مبارکتان مى رسانیم که بطور گذرا و اشاره آورده و فقط به ترجمه آیات اکتفاء نموده ایم . قال الله تعالى : و انک لعلى خلق عظیم ، براستى از براى تو است (اى محمد) اخلاق عظیم . (8) قال الله تعالى : لقد کان لکم فى رسول الله اسوة حسنه ، مسلما براى شما در زندگى رسول خدا سر مشق نیکوئى بود. (9) در سوره مریم فرمود: آن الذین امنو و عملو الصالحات سیجعل لهم الرحمن ودا (10) مسلما کسانى که ایمان آوردند و کارهاى شایسته انجام داده اند خداوند رحمان محبتى براى آنان در دلها قرار مى دهد. اخلاق حسنه از بر جسته ترین اوصاف انبیاء و سفیران الهى در زمین است . معجزات پیامبران در سایه اخلاق نیکویشان به وقوع پیوست ، بطوریکه خداوند در یکجا اخلاق و خلق عظیم پیامبرش ، حضرت ختمى مرتبت را مى ستاید. و در جاى دیگر قرآن ، پیامبر هظیم الشاءنش را الگو و اسوه حسنه معرفى نموده و بشریت را به پیروى و اطاعت محض از آن حضرت دعوت مى نماید. قال الله تعالى : قل آن کنتم تحبون الله فاتبعونى یحببکم الله . (11) (اى امت )، اگر شما خداوند را دوست مى دارید، پس از من اطاعت کنید، خدا هم شما را دوست خواهد داشت . این مفاهیم بلند قرآنى ، گویاى این حقیقت است ، که اخلاق حسنه از امتیازات بزرگ انبیاء و اولیاء گرامى خدا بر سایر بشریت است . پس سعى کنیم به اخلاق نیکوى پیامبران الهى ، خاصه حضرت ختمى مرتبت علیه السلام متخلق و متصف گردیم .
اخلاق قرآنى
قال الله تبارک و تعالى : و عباد الرحمن الذین یمشون على الارض هونا و اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما ، (12) بندگان خاص خداوند رحمان ، کسانى هستند که با آرامش بى تکبر بر روى زمین راه مى روند و هنگامى که جاهلان آنها را مخاطب سازند و سخنان نابخرادانه گویند به آنها سلام مى گویند و با بى اعتنایى و بزرگوارى مى گذرند. قال الله تعالى : و نفس و ما سویها، فالهمها فجورها و تقویها قد افلح من زکیها و قد خاب من دسیها (13) قسم به جان آدمى و آن کس که آن را آفریده و منظم ساخته ، سپس فجور. تقوى را به او الهام کرده است ، که هر کس نفس خود را پاک و تزکیه کرده رستگار شده ، و آنکس که نفس خویش را با معصیت و گناه آلوده ساخته ، نومید و محروم گشته است . قال الله تعالى : و نفس و ما سویها، فالهمها فجورها و تقویها و قد افلح من زکیها و قد خاب من دسیها (14)
قسم به جان آدمى و آن کس که آن را آفریده و منظم ساخته ، سپس فجور و تقوى را به او الهام کرده است ، که هر کس نفس خود را پاک و تزکیه کرده و رستگار شده ، و آنکس که نفس خویش را با معصیت و گناه آلوده ساخته ، نومید و محروم گشته است .
قال الله تعالى : فهدیناه النجدین (15) و او را به راه خیر و شر هدایت کردیم .
قال الله تعالى : من اهتدى فانما یهتدى لنفسه و من ضل فانما یضل علیها و لا تزر وازرة وزر اخرى و ما کنا معذبین حتى نبعث رسولا (16)
هر کس راه هدایت یافت ، براى خود هدایت یافته و آن کس که گمراه گردد، به زیان خود گمراه شده است و هیچکس گناه دیگرى را به دوش نمى کشد و ما هرگز قومى را مجازات نخواهیم کرد، مگر آنکه پیامبرى مبعوث کرده باشیم ، تا وظایفشان را بیان کند.
اخلاق از دیدگاه رسول خدا صلى الله علیه و آله
اخلاق از دیدگاه پیامبر بطور فشرده و در عین حال با توضیح کافى بخدمت شما عزیزان قرار مى گیرد.
قال رسول الله صلى الله علیه و آله : انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق (17)
براستى و به حقیقت مبعوث به رسالت نشدم ، تا مگر مکارم اخلاق را به اتمام برسانم .
قال رسول الله صلى الله علیه و آله : حسن الخلق نصف الدین . (18)
نیکخویى نیمى از دین است .
قال رسول الله صلى الله علیه و آله : حسن الخلق یثبت المودة (19)
نیکخویى ، دوستى را در آدمى استوار مى نماید.
قال رسول الله صلى الله علیه و آله : حسن الخلق یذیب الخطاء کما تذیب الشمس الجلید. (20)
اخلاق نیکو گناهان را مى برد و محو و نابود مى گرداند، چنانکه خورشید یخ را آب مى کند.
قال رسول الله صلى الله علیه و آله : حسن الخلق زمام من رحمة الله فى انف صاحبه و الزمام بید الملک ، و الملک یجره الى الخیر، و الخیر یجره الى الجنة و سوء الخلق زمام من عذاب الله فى انف صاحبه و الزمام بید الشیطان ، و الشیطان یجره الى السوء و السوء یجره الى النار. (21)
نیکخویى زمام رحمت خداوند است که در بینى صاحبش بند و بسته است . و زمام او بدست فرشته است و فرشته او بسوى نیکى مى کشاند. و نیکى او را بسوى بهشت میراند. و بد خوئى زمام عذاب خداست و آن به بینى صاحبش بسته است و زمامش بدست شیطان است و شیطان او را به سوى بدیها مى کشاند و بدى نیز او را به جهنم مى رساند.
قال رسول الله صلى الله علیه و آله : استقم و لیحسن خلقک للناس (22)
استوار باش و رفتار خویش را درباره مردم مردم نیک ساز.
قال رسول الله صلى الله علیه و آله : شاب سخى حسن الخلق احب الى الله من شیخ بخیل عابد سى ء الخلق .
جوان سخى الطبع و خوش اخلاق نزد خداوند برتر و محبوب تر از پیرمرد عابد بداخلاق است .
قال رسول الله صلى الله علیه و آله : لکل ذنب توبة الا سوء الخلق . (23)
هر گناهى قابل بخشودگى است الا بدخویى و اخلاق زشت که تا از آن توبه بعمل نیاید بخشودگى ندارد.
قال رسول الله صلى الله علیه و آله : لو کان سوء الخلق رجلا یمشى فى الناس لکان رجل سوء و آن الله تعالى لم یخلقنى فحاشا .پیامبر گرامى اسلام فرمود: اگر بدخوئى مردى بود که در میان مردم راه مى رفت ، مرد بدى بود، آگاه باشید که خداوند مرا فحاش و ناسزاگو نیافرید. قال رسول الله علیه السلام : لا یدخل الجنه سى (الخلق ) الملکه (24) بد خلق و بد اخلاق به بهشت نمى رود. قال رسول الله علیه السلام : ما من ذنب الا و له عند الله توبه الا سوء الخلق فانه لا یتوب من ذنب الا رجع الا ما هو شر منه . هر گناهى نزد خداوند توبه اى دارد مگر بد اخلاقى ، که بد خوى ، از گناهى باز نگردد، مگر آنکه به بدتر از آن رو کند. قال رسول الله علیه السلام : حسن الملکه نماء، و سوء الخلق شئوم و البر زیادة فى العمر، و الصدقه تمنع میته السوء. . نیک خویى رشد (و ملکه اخلاقى است ) بد خوئى شئامت و زشت و شوم است . و نیکى ها موجب افزایش عمر، و صدقه ، از مرگ بد جلوگیرى مى کند. قال رسول الله علیه السلام : حسن الملکه یمن و سوء الخلق شوم . (25) نیک اخلاقى برکت و میمنت است . بداخلاقى ، شومى است . قال رسول الله علیه السلام : خصلتان لا یجتمعان فى مؤ من البخل و سوء الخلق . دو صفت در مؤ من جمع نگردد، بخل و بدخوئى . این هر دو در مؤ من یافت نشود. قال رسول الله علیه السلام : الخلق الحسن یذیب الخطایا کما یذیب الماء الجلید و الخلق السوء یفسد العمل کما یفسد الخل العسل . . خوى نیک و اخلاق شایسته گناهان را مى برد و همانند آب ، یخ را ذوب مى کنند، خوى بد اعمال نیک را فاسد مى کند چنانکه سرکه ، عسل را ضایع مى نماید. قال رسول الله علیه السلام : سوء الخلق شئوم و طاعه النساء ندامه و حسن الملکه نماء. بد اخلاقى شوم است ، و اطاعت زنان پشیمانى ، و سیرت زیبا مایه رشد و کمال انسان است . قال رسول الله علیه السلام :
سوء الخلق شئوم و شرارکم اسوءکم خلقا. بد خوئى شوم است و بدترین شما بدخوترین شما است . قال رسول الله علیه السلام : من کانت له سریرة صالحه او سیئه نشرالله علیه منها رداء یعرف به . (26) هر که سیرتى شایسته و نیک یا بد داشته باشد، خداوند مارک و نشانى از آن بر وى اندازد که به آن ، مردم او را بشناسند، و با آن سریره و اخلاق زشت شناخته شود. قال رسول علیه السلام : من ساء خلقه عذب نفسه و من کبر همه سقم بدنه ، و من لا هى الرجال ذهبت کرامته و سقطت مروته . هر که اخلاقش بد باشد، خویشش را معذب دارد. و هر که غمش بسیار شود تنش رنجور گردد، هر که با مردم منازعه کند کرامتش برود و جوانمردیش نابود شود. قال رسول الله علیه السلام : حسن الجور یعمر الدیار و ینسى فى الاعمار. خوش برخوردارى و خوش رفتارى با همسایگان ، باعث آبادى شهرها و طولانى شدن عمرها است . قال رسول الله علیه السلام : من سعادة المرء حسن الخلق و من شقاوته سوء الخلق . اخلاق شایسته از نیک بختى انسان است ، و بد خوئى جزء بدبختى نیست . خواننده محترم : هر یک از این احادیث نبوى علیه السلام در اخلاق و کسب محاسن و دفع مساوى و بدیها، درسهائى بس بزرگ و قابل اهمیت است . سعى کنیم این گفته ها و فرموده هاى پیام آور وحى را اسوه و الگوى زندگى خود قرار دهیم ، و از اخلاق سوء و بدیهاى آن پرهیز نموده و اجتناب نمائیم .
اخلاق از دیدگاه عترت
حضرت موسى بن جعفر علیه السلام مى فرماید: الزم العلم لک ما دلک على صلاح قلبک و اظهر لک فساده . (27) ضرورى ترین دانش براى تو آن است که خیر و صلاح قلبت را به تو ارائه کند، و یا فساد و زشتى آن را بر تو آشکار نماید. پیامبران الهى براى آن که مردم را اصلاح کنند و با اخلاق انسانى ، آنان را تربیت نمایند، بنیان و اساس مکارم اخلاقى را در جهان پى ریزى کردند، و سجایاى اخلاقى و انسانى را بنیان نهادند، و کرامت نفس انسانى را به پیروان خود آموختند، و از فساد و فحشاء، ایشان را بر حذر داشتند. فلاسفه بزرگ اخلاق ، مخصوصا طرفداران سعادت فردى و اجتماعى ، که داراى عقائد و اخلاق خاص انسانى مى باشند چنین مى گویند
سقراط مى گوید:
انسان جویاى خوشى و سعادت است و جزاین تکلیفى ندارد، اما خوشى به استیفاى لذات و شهوات به دست نمى آید، بلکه بوسیله جلوگیرى از خواهشهاى نفسانى ، بهتر میسر مى گردد. و سعادت افراد در ضمن سعادت جماعت است ، بنابراین ، سعادت هر کس در این است ، که وظائف خود را نسبت به دیگران بهتر انجام دهد. بنابراین دانش بشر، باید او را به سوى سعادت سوق دهد، نه اینکه هر چه بیشتر و زیادتر به فساد آلوده اش نماید.
نظریه اخلاقى ارسطو:
ارسطو مى گوید: عمل انسان را غایتى است ، و غایت مطلوب انسان مراتبى دارند، آنچه غایت کل و مطلوب مطلق است ، مسلما سعادت و خوشى است ، اما مردم خوشى را در امور مختلف مى انگارند، بعضى به لذات راغبند، برخى به مال و جماعتى به جاه ، مگر آنکه همواره وظیفه اى را که براى او مقرر است ، به بهترین وجه اجرا کند و انجام وظیفه به بهترین وجه ، براى هر وجودى ، فضیلت او است . پس غایت مطلوب انسان ، یعنى خوشى و سعادت ، با فضیلت حاصل مى شود. (28)
دکارت در اخلاق مى گوید:
اگر چه هر فردى از ما از افراد دیگر جداست ، ولیکن چون تنها نمى توانیم زیست کنیم ، ناچار باید منافع خود را تابع منافع حقیقى جماعتى ، که جزء آنها هستیم بنمائیم و اگر کسى این حس را داشته باشد که صلاح کل ، مقدم بر صلاح جزء است ، مکارم والاء از او ظهور خواهد کرد، و حتى براى خدمت به دیگران جان خود را به خطر خواهد انداخت . خلاصه ، آن که عمل انسان همواره باید موافق عقل باشد و اگر چنین شود البته سعادت و خرسندى خاطر - که مراد و منظور از علم اخلاق همان است - حاصل خواهد گردید. (29) بعضى از فلاسفه ، طرفدار نیرومندى و هواپرستى و ضعیف کشى مى باشند و اخلاق انسانى را سدى بزرگ در سر راه لذائذ حیوانى و نفسانى مى شناسند.
نظریه فلسفى و اخلاقى نیچه :
او مى گوید: خود را باید خواست و خود را باید پرستید، و ضعیف و ناتوان را باید رها کرد تا از میان برود، و درد و رنج کاسته شود و ناتوان بر دوش توانا بار نباشد، و سنگ راهش نشود. نیچه مى گوید: مرد برتر آن است که نیرومند باشد، به نیرومندى زندگى کند و هوا و تمایلات خویش را برآورد سازد، خوش باشد و خود را خواجه و خداوند بداند و هر مانعى که براى خواجگى ، در پیش بیابد، از میان بردارد، از خطر نهراسد و از جنگ و جدال نترسد. کاملا اخلاق ضد اسلامى و انسانى است که نیچه از اخلاق این چنین تعریف مى نماید. اما اسلام دین برتر و آخرین ادیان الهى و آسمانى است . مسئله اخلاق را از مسائل بنیادى معرفى کرده ، و تخلق به اخلاق حمیده را بزرگترین عامل رستگارى و راه وصول به سعادت و خوشبختى معرفى کرده است ، و فساد اخلاقى و سیئات نفسانى را منشاء بدبختى مى داند. قرآن مى گوید: قد افلح من زکیها و قد خاب من دسها. خداوند متعال در سوره مبارکه شمس پس از یازده بار سوگند پى در پى مى گوید: (هر کس در تزکیه نفس خود بکوشد، و ضمیر خویش را از افکار بد و اخلاق ناپسند منزه سازد رستگار و سعادتمند است ، و آنکس که اندیشه هاى پلید و اخلاق ناپاک و ناپسند را از صفحه دل و خاطر نزداید و دل را به راه فساد و گمراهى سوق دهد بدبخت و زیانکار خواهد بود.
نظریه اخلاقى امام على علیه السلام :
امام على علیه السلام اخلاق و صداقت را دو عامل و سرآمد ایمان معرفى نموده و مى فرماید: راءس الایمان ، حسن الخلق و التحلى بالصدق . (30) سرآمد تمام وظائف اخلاقى براى افراد با ایمان این است که خود را به صفات حمیده و اخلاق پسندیده متصف و متخلق سازند و خویشتن را بزیور راستى و راستگویى بیارایند. بنابراین ، اهمیتى که اسلام براى اخلاق حمیده قائل است ، هیچ مکتب و مذهبى آن اهمیت را نداشته و نخواهد داشت . اسلام پاداش هر عمل شایسته را مبتنى به حسن خلق مى داند. امام صادق علیه السلام فرمود: آن الله تبارک و تعالى لیعطى العبد من الثواب على حسن الخلق کما یعطى المجاهد فى سبیل الله یغدوا و علیه و یروح . ، خداوند به بنده خود در مقابل حسن خلق ، پاداشى مى دهد همانند اجر مجاهد راه خود، که روز و شب در فعالیت و کوشش باشند. در خطاب به بنى آدم فرمود: اى انسان : آفرینش و خلقتت زیباست ، سعى کن سیرت و خلقت را زیبا سازى . خداوند انسان را زیبا و نیکو آفرید، لکن این انسان است که باید اخلاق شایسته کسب کند و خود را به زیور آن بیاراید. جریر بن عبدالله مى گوید: پیامبر خدا علیه السلام در خطاب به من فرمود: انک امرء قد احسن الله خلقک فا حسن خلقک . (31) اى جریر، خداوند تو را نیکو آفرید و شکل و نقش ظاهرت را زیبا آفرید است ، تو نیز با حسن خلق و زیبائیهاى اوصاف حمیده ، صورت باطنى خویش را پسندیده و شایسته بساز. حسن خلق نفسانى و حسن خلق جسمانى است . حضرت امیرالمؤ منین علیه السلام فرمود: حسن الخلق للنفس و حسن الخلق للبدن . (32) خلق نیکو و زیبا براى جان آدمى است ، و خلق نیکو براى بدن و جسم انسان است در حقیقت زیبائیهاى خلق و آفرینش با خداست . پس اى انسان سعى کن که اخلاق حمیده مربوط به نفست را تو بیافرینى و خود را زیبا و با سیرت شایسته بسازى . اخلاق اکتسابى و وراثتى : امام صادق علیه السلام فرمود: ، آن الخلق منیحه یمنحها الله عزوجل خلقه فمنه سجیه و منه نیه فقلت فایتها افضل ؟ فقال : صاحب السجیه هو مجبول لا یستطیع غیره ، و صاحب النیه یصبر على الطاعه تصبرا فهو افضلهما. (33) خلق خوب عطیه اى است که خداوند به بندگان خود اعطا فرموده است . پاره اى از صفات خوب ، براى بعضى جنبه فطرى دارد و به طور طبیعى و وراثتى ، از آن برخوردارند. و براى برخى اکتسابى است که باید با نیت و اراده ، آن را تحصیل کنند. راوى مى پرسد کدام یک از این دو افضل است ؟ امام صادق علیه السلام در پاسخ فرمود: کسى که خلق با سرشتش آمیخته شده باشد ناچار بر طبق آن عمل مى کند و طبعش بغیر آن گرایش ندارد. ولى صاحب خلق اکتسابى ، براى نیل به فضائل اخلاقى باید مشکلات را تحمل کند و به سختیهاى طاعت خداوند تن در دهد، تا بتواند شکل باطنى خود را بسازد و به خوى پسندیده متصف و متخلق گردد. البته این افضل و برتر است . ارسطو مى گوید: فضیلت نفسانى یا اخلاقى باید کسب شود و بدرجه عادت برسد، و عمل به آن شاق و دشوار نباشد، بلکه از روى رغبت و لذت و علم و اختیار واقع شود. و هر گاه این شرایط فراهم آید فضیلت ممدوح خواهد بود. به علم و دانش خود عمل کنید. على علیه السلام فرمود: فان العالم العامل بغیر علمه کالجاهل الجائر الذى لا یستفیق من جهله . (34) عالمى مه بر خلاف علم عمل مى کند همانند جاهل سرگردانى است که خطا و صواب را نمى داند و از جهل و نادانى خویش بهوش نمى آید. شاعر با بلاغت و فصاحت هر چه بهتر مى گوید:
بار درخت علم ندانم به جز عمل
|
با علم اگر عمل نکنى شاخ بى برى
|
دعوت مکن که برترم از دیگران ، به علم
|
چون کبر کردى ، از همه دو نان فروترى
|
گر علم را بکار نبندى چه فایده
|