آیه دوم سوره مبارکه بقره:
ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فیهِ هُدىً لِلْمُتَّقینَ (2)
ترجمه:آن کتابی که هیچ شکی در آن نیست و فقط هدایت برای متقین است.
سوالات تدبری:
1- چرا فرموده است "آن کتاب" و نفرموده است "این کتاب"؟
2- چرا فرموده است "کتاب" و نفرموده است "قرآن"؟
3- آیا منظور این است که در قرآن نباید شک کرد یا اینکه در قرآن شک راه ندارد؟
4- فرق ریب و شک چیست و چرا ریب آمده است؟
5- هدایت یعنی چه؟
6- چرا قرآن تنها هدایت برای متقین است با اینکه در جای دیگر آنرا هدایت برای ناس معرفی می کند؟
7- متقین چه کسانی هستند؟
8- هدایت قرآن برای متقین به چه نحو است؟
9- رابطه شک نداشتن و هدایت برای متقین بودن قرآن چیست؟
10 راه پرهیزگاران با دیگر بندگان چه تفاوتی دارد؟
11-...
شرح:
چرا راهنمای متقین است؟ چون دو دسته جاهل داریم :
1- آنکنه از خسارت و سقوط ترسان است لذا طالب ارشاد و حقیقت و هدایت می باشد اینان همان متقین هستند.
2- دیگری جاهلی که لجوج است و هیچ واهمه ای از خطرات قطعی و جانگداز ندارد لذا بدنبال هدایت نیز نخواهد بود و به عبارت دیگر نور هدایت فقط برای بیداران وروندگان مفید است و نه خفتگان و ایستاده ها.
به عبارت دقیقتر متقین دارای دو هدایت هستند:
1- یک هدایت اولی که بخاطر آن متقی شدند.
2- و یک هدایت دومی که خدا بخاطر تقوایشان به ایشان کرامت می فرماید که در آیات بعدی به آن اشاره می شود.
چون هدایت دومی متقین بوسیله قرآن صورت میگیرد، معلوم می شود که هدایت اولی قبل از قرآن بوده و علت آن سلامت فطرت آنان می باشد .
اما اینکه چرا بعضی فطرتشان سالم است و بعضی ناسالم و آیا علت تامه آن وراثت و خوبی و بدی پدر و مادر و شیر و امثال آنها است و یا علت تامه اش خود انسان است؟
در پاسخ می گوییم: هیچیک علت تامه نیست ولی همه به مقدار اقتضاء اثر دارد.
همانطور که متقین دارای دو هدایت هستند آیات بعدی توضیح می دهد که کفار و منافقین نیز دارای دو ضلالت و کوری هستند یکی ضلالت و کوری اول که باعث اوصاف خبیثه آنان از کفر و نفاق و غیره شد، دوم ضلال و کوری ای که ضلالت و کوری اولشان را بیشتر کرد.اولی را بخود آنان نسبت داد و دومی را بخودش که بعنوان مجازات دچار ضلالت و کوری بیشتری نصیبشان کرد.