مطابق آنچه میان مورخین مسلم است نسب رسول خدا(ص)تا«عدنان»که بیست و یکمین جد آن حضرت بوده این گونه است: محمد بن عبد الله بن عبد المطلب بن هاشم بن عبد مناف بن قصى بن کلاب بن مرة بن کعب بن لوى بن غالب بن فهر بن مالک بن نضر بن کنانة بن خزیمة بن مدرکة بن الیاس بن مضر بن نزار بن معد بن عدنان. و پس از عدنان تا حضرت اسماعیل(ع)و همچنین پس از ابراهیم(ع)تا حضرت آدم در عدد اجداد آن حضرت و نامهاى ایشان در بسیارى از موارد میان اهل تاریخ اختلاف است و از رسول خدا (ص)نیز روایت شده که فرمود: «اذا بلغ نسبى الى عدنان فامسکوا» [چون نسب من به عدنان رسید خوددارى کنید(و از او بالاتر نروید.)] خاندانى که رسول خدا(ص)در میان آنها به دنیا آمد.از بهترین خاندانهاى عرب و شریفترین آنها بود و بزرگترین منصبها و سیادتها در آنها وجود داشت.زیرا منصب سقایت و اطعام حاجیان که بزرگترین افتخار و بهترین منصبها بود از راه ارث به خاندان بنى هاشم و عبد المطلب جد آن بزرگوار رسیده بود. عدنانپدران آن حضرت تا به عدنانـکه نام بردیمـهمگى از بزرگان زمان خویش و بیشتر آنها از فرمانروایان مکه و حجاز بودند وـاز نظر معنوى و ایمان نیز چنانکه مورد اتفاق علماى امامیه رضوان الله علیهم مىباشدـهمگان موحد و خدا پرست بوده و از عدنان تا حضرت آدم(ع)نیز این گونه بودهاندـگذشته از اینکه بسیارى از آنان چون حضرت اسماعیل و ابراهیم و نوح(ع)از پیغمبران بزرگوار الهى و بلکه برخى آنان از انبیاى اولوالعزم مىباشند. سر سلسله این دودمان شریف یعنى عدنان از مردان بزرگ زمان خویش و از فصحا و دلاوران بوده و در برخى از تواریخ آمده که روزى در بیابان شام هشتاد سوار او را تعقیب کرده و بدو حمله بردند و او یک تنه با ایشان جنگ کرد تا آنکه اسبش از پاى درآمد و کشته شد،و پیاده با آنان جنگید تا وقتى که خداوند او را از شر آنان نجات بخشید. مضرو دیگر مضر بن نزار است که بر طبق حدیثى پیغمبر(ص)فرمود:مضر را دشنام نگویید که او بر دین ابراهیم(ع)بوده و از سخنان اوست که گوید: «من یزرع شرا یحصد ندامة». [کسى که شرى بکارد ندامت و پشیمانى درو کند.] و گویند:مضر داراى آواز خوشى بود که در زمان او کسى آوازش مانند وى نبوده و او نخستین کسى است که«حدى» (1) براى شتران خواند. و برخى گفتهاند:ـقریشـبه کسانى گویند که نسبشان به مضر برسد. (2) الیاسو دیگر الیاس است که در میان قوم خود به سیادت و بزرگى معروف گشت و همگان اطاعتش را گردن نهادند.و او نخستین کسى است که شترهایى براى خانه کعبه قربانى کرد. و گویند:مثل او در عرب همانند لقمان حکیم است در میان قوم خویش.و چون از دنیا رفت همسرش که زنى بود به نام خندف از شدت تأثرى که از مرگ شوهر بدو دست داد با خود عهد کرد که زیر سقف و سایبانى نرود و همچنان بود تا از دنیا رفت. مدرکهو دیگر مدرکه است که گویند نامش عمرو بوده و سبب اینکه او را مدرکه گفتند بدان جهت بود که وى درجه اعلاى عزت و بزرگى را در میان قوم خود درک کرد،و بدان رسید. کنانهو در شرح حال کنانه مىنویسند مردى زیبا صورت و عظیم القدر بود و عربها به خاطر علم و دانش و فضیلتى که داشت نزدش مىآمدند و از دانش او بهرهمند مىشدند،و از کسانى است که ظهور رسول خدا(ص)را به مردم بشارت مىداد و مىگفت:زمان ظهور پیغمبرى به نام احمد که مردم را به سوى خداى یکتا و کار نیک و احسان و مکارم اخلاق دعوت مىکند نزدیک گشته،از او پیروى کنید. نضرمشهور میان مورخین و فقهاى اسلام آن است که نضر پدر قریش است و هر کس نسبش به او رسید قرشى است.چنانکه در حدیثى از رسول خدا(ص)نیز این مطلبروایت شده است. (3) و نضر در لغت از«نضارت»به معناى زیبایى صورت و جمال گرفته شده و چون نضر بسیار زیبا روى بوده او را به این نام مىخواندند.
نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی |
سه شنبه 92 دی 24 ساعت 10:16 عصر
|
|
نظرات شما عزیزان نظر
|
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
|