مراد، آثاری است از فضایل و خوبیها که در این دنیا نصیب و روزی متّقین میگردد. الف- آثار فردی مراد، آثاری است که اوّلاً و بالذّات بر فرد اثر میگذارد و ثانیاً و بالعرض آثار آن در جامعه مشخّص میگردد. 1- خدا محوری پروا پیشگان، جلال و بزرگی، یاد، محبّت، ایمان و رضای باری تعالی در سراسر زندگیشان پرتو افکنده است. امام علی 7در خطبهی همّام که خطبهی متّقین نام گرفته چنین میفرمایند: «... عَظُمَ الْخَالِقُ فِی أَنْفُسِهِمْ فَصَغُرَ مَا دُونَهُ فِی أَعْیُنِهِم.»[1] ایشان، حقیقتاً به خداوند ایمان آوردهاند.[2] و از نثار کردن جان، مال و ... در راه خدا هیچ باکی ندارند: )لاَیَسْتَأْذِنُکَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ أَن یُجَاهِدُواْ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ وَاللّهُ عَلِیمٌ بِالْمُتَّقِینَ إِنَّمَا یَسْتَأْذِنُکَ الَّذِینَ لاَیُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ وَارْتَابَتْ قُلُوبُهُمْ فَهُمْ فِی رَیْبِهِمْ یَتَرَدَّدُونَ( [3] علاّمه طباطبایی1 در تفسیر آیات فوق در وصف جهادکنندگان در راه خدا چنین مینویسد: «خداوند در این دو آیه میخواهد بفرماید: «جهاد در راه خدا با جان و مال از لوازم ایمان واقعی و درونی به خدا و روز جزاست، چون چنین ایمانی آدمی را به تقوا وا میدارد و مؤمن، به خاطر داشتن چنین ایمانی نسبت به وجوب جهاد بصیرتی به دست میآورد و همین بصیرت نمیگذارد که در امر جهاد تثاقل و کاهلی کند، تا چه رسد به این که از ولیّ امر خود اجازهی تخلّف و معافیت از جهاد بخواهد. به خلاف منافق که او به خاطر نداشتن ایمان به خدا و روز جزا دارای چنین تقوایی نگشته، دلش همواره در تزلزل و تردید است، و در نتیجه، در مواقف دشواری که پای جان و مال در میان است دلش میخواهد به هر وسیلهی ممکن طفره برود و خود را کنار بکشد، و برای این که از رسوایی خود نیز جلوگیری به عمل آورده باشد و صورت قانونی بدان بدهد از ولّی امرش درخواست معافیت میکند.»[4] خداوند در زندگی دنیایی، کلمهی تقوا و سکینه را نصیب متّقین ومؤمنین میکند: )إِذْ جَعَلَ الَّذِینَ کَفَرُوا فِی قُلُوبِهِمُ الْحَمِیَّةَ حَمِیَّةَ الْجَاهِلِیَّةِ فَأَنزَلَ اللَّهُ سَکِینَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِینَ وَأَلْزَمَهُمْ کَلِمَةَ التَّقْوَى وَکَانُوا أَحَقَّ بِهَا وَأَهْلَهَا وَکَانَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمًا.([5] متقّین در سراسر مشکلات و سختیها و القاآت نفس و شیطان، خداوند یگانه و بیهمتا را یاد میکنند: )إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَواْ إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِّنَ الشَّیْطَانِ تَذَکَّرُواْ فَإِذَا هُم مُّبْصِرُونَ([6] آری، اینان همان متّقینی هستند که یاد خداوند باری تعالی سراسر وجودشان را فرا گرفته و شب و روزشان را با یاد خدا به سر میبرند. امام علی7 میفرمایند: «... یُصْبِحُ وَ هَمُّهُ الذِّکْر ...»[7] ایشان هوشیار هستند و لحظات را جز با یاد خد به سر نمیبرند. مولای متّقیان میفرمایند: «... إِنْ کَانَ فِی الْغَافِلِینَ کُتِبَ فِی الذَّاکِرِینَ وَ إِنْ کَانَ فِی الذَّاکِرِینَ لَمْ یُکْتَبْ مِنَ الْغَافِلِین...»[8] خدا محوری آن قدر در وجود آنها رسوخ یافته که حتّی در کارهای روزمرّهی خود نیز با یاد خدا حرکت میکنند. امام علی7 در همراهی یکی از یاران فرمودند: «انْطَلِقْ عَلَى تَقْوَى اللَّهِ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَه...»[9] امام7 به یکی از کارگزاران خود [مخفف بن مسلم] هنگامی که او را برای گردآوری زکات [به اصفهان] فرستاد چنین فرمودند: «أَمَرَهُ بِتَقْوَى اللَّهِ فِی سَرَائِرِ أَمْرِهِ وَ خَفِیَّاتِ عَمَلِهِ حَیْثُ لَا [شَاهِدَ] شَهِیدَ غَیْرُهُ وَ لَا وَکِیلَ دُونَه... .»[10] تقوا پیشگان نسبت به خداوند خوف و خشیت دارند: )وَلَقَدْ آتَیْنَا مُوسَى وَهَارُونَ الْفُرْقَانَ وَضِیَاء وَ ذِکْرًا لِّلْمُتَّقِینَ الَّذِینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُم بِالْغَیْبِ وَهُم مِّنَ السَّاعَةِ مُشْفِقُونَ([11] امام علی7خشیت و خوف ایشان را چنین وصف مینمایند: «قَدْ بَرَاهُمُ الْخَوْفُ بَرْیَ الْقِدَاحِ یَنْظُرُ إِلَیْهِمُ النَّاظِرُ فَیَحْسَبُهُمْ مَرْضَى وَ مَا بِالْقَوْمِ مِنْ مَرَضٍ وَ یَقُولُ: لَقَدْ خُولِطُوا وَ لَقَدْ خَالَطَهُمْ أَمْرٌ عَظِیم ... .»[12] اینان، خوف از خدا را همراه با امید در دل دارند. امام علی7 در خطبهی همّام میفرمایند: «... یَبِیتُ حَذِراً وَ یُصْبِحُ فَرِحاً حَذِراً لِمَا حُذِّرَ مِنَ الْغَفْلَةِ وَ فَرِحاً بِمَا أَصَابَ مِنَ الْفَضْلِ وَ الرَّحمة.»[13] آری، اهل تقوا به جهت شناخت اصیل و عمیقشان از باری تعالی، دلی خاشع دارند: «خاشعاً قلبه...»[14] ایشان با تمام وجود با خدا هستند و خداوند نیز یاریرسان آنها است. خداوند در وصف ایشان میفرماید: )إِنَّ اللّهَ مَعَ الَّذِینَ اتَّقَواْ وَّالَّذِینَ هُم مُّحْسِنُونَ.([15] علاّمه طباطبایی1 دربارهی تفسیر این آیه میفرمایند: «از این تعبیر استفاده میشود که تقوا و احسان هر یک سبب مستقلّی برای موهبت نصرت الهی و ابطال مکر دشمنان دین و دفع کید آنان هستند، پس میتوان گفت که این آیه جملهی )وَلاَتَکُ فِی ضَیْقٍ مِّمَّا یَمْکُرُونَ([16] را تعلیل میکند و وعدهی نصرت میدهد.»[17] کلام حضرت علی7 نیز مؤیّدی بر این ادعاست که خداوند یاریرسان انسانهای پرهیزگار و با تقوا در کارزار دنیاست؛ ایشان میفرمایند: «أَیَسُرُّکَ أَنْ تَکُونَ مِنْ حِزْبِ اللَّهِ الْغَالِبِینَ اتَّقِ اللَّهَ سُبْحَانَهُ وَ أَحْسِنْ فِی کُلِّ أُمُورِکَ )فَإِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذِینَ اتَّقَوْا وَ الَّذِینَ هُمْ مُحْسِنُون(»[18]و خدا همیشه یار و یاور متّقین است و این رابطهی تعاملی و دو سویه است: )إِنَّهُمْ لَن یُغْنُوا عَنکَ مِنَ اللَّهِ شَیئًا وإِنَّ الظَّالِمِینَ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاء بَعْضٍ وَاللَّهُ وَلِیُّ الْمُتَّقِینَ( [19] ایشان، در دین و راه خدا استوار و محکم هستند؛ چون ایمان آنها توأم با تقوا و یقین قلبی است و به سادگی با وساوس شیطان و ظواهر دنیا خللی در دینشان وارد نخواهد آمد. امام علی7 میفرمایند: «... حَرِیزاً دِینُه...»،[20] «فَمِنْ عَلَامَةِ أَحَدِهِمْ [المتّقین] أَنَّکَ تَرَى لَهُ قُوَّةً فِی دِینٍ وَ حَزْماً فِی لِینٍ وَ إِیمَاناً فِی یَقِین...
آنچه از رحمت، با تقوا پیشگان مرتبط است، نه رحمت عام، بلکه رحمت خاص است: )وَرَحْمَتِی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْءٍ فَسَأَکْتُبُهَا لِلَّذِینَ یَتَّقُونَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَالَّذِینَ هُم بِآیَاتِنَا یُؤْمِنُونَ(.[37] در این آیه، به سیر رحمت باری تعالی از رحمت عامّه (واسعه) به رحمت خاصّه که ویژهی متّقین است، اشاره شده است. آری، این رحمت چنان که گفته آمد، نعمت اهل بیت رسول خدا:است. در آیات دیگری نیز به این رحمت خاصّه اشاره شده است: )وَإِذَا قِیلَ لَهُمُ اتَّقُوا مَا بَیْنَ أَیْدِیکُمْ وَ مَا خَلْفَکُمْ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ.([38] وقتی تقوای الهی با ایمان به او، عجین گشت، از رحمت خاصّ خدا، نور الهی و آمرزش او برخوردار خواهیم شد: )یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَآمِنُوا بِرَسُولِهِ یُؤْتِکُمْ کِفْلَیْنِ مِن رَّحْمَتِهِ وَیَجْعَل لَّکُمْ نُورًا تَمْشُونَ بِهِ وَیَغْفِرْ لَکُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ.([39] در روایتی نیز از امام علی7 چنین نقل شده است: «مَنْ نَقَلَهُ اللَّهُ مِنْ ذُلِّ الْمَعَاصِی إِلَى عِزِّ التَّقْوَى أَغْنَاهُ اللَّهُ بِلَا مَالٍ وَ أَعَزَّهُ بِلَا عَشِیرَةٍ وَ آنَسَهُ بِلَا أَنِیس.»[40] از آنچه گفته آمد مشخّص گردید تقوای الهی رابطهی بندهرا با خداوند محکمتر میکند و یاد و ذکر او را در دل زیاد گردانیده و نیز موجب یاری کردن خدا و استواری در دین میشود. هم چنین گناهان آمرزیده میشود و از رحمت و محبّت خدا برخوردار خواهیم شد و اوج این نعمتها در رضای خداست: )قُلْ أَؤُنَبِّئُکُم بِخَیْرٍ مِّن ذَلِکُمْ لِلَّذِینَ اتَّقَوْا عِندَ رَبِّهِمْ جَنَّاتٌ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا وَأَزْوَاجٌ مُّطَهَّرَةٌ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللّهِ وَاللّهُ بَصِیرٌ بِالْعِبَادِ.([41] کوتاه سخن این که، یکی از پیامدهای مهم تقوا در این عالم، خدا محوری است. 2- ایمان به پیامبران الهی: از آثار تقوا، ایمان به فرستادگان الهی است: )وَلَکِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ وَالْمَلآئِکَةِ وَالْکِتَابِ وَالنَّبِیِّینَ وَآتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِی الْقُرْبَى وَالْیَتَامَى وَالْمَسَاکِینَ وَابْنَ السَّبِیلِ وَالسَّآئِلِینَ وَفِی الرِّقَابِ وَأَقَامَ الصَّلاةَ وَآتَى الزَّکَاةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُواْ وَالصَّابِرِینَ فِی الْبَأْسَاء والضَّرَّاء وَحِینَ الْبَأْسِ أُولَئِکَ الَّذِینَ صَدَقُوا وَأُولَئِکَ هُمُ الْمُتَّقُونَ.([42] امیرمؤمنان حضرت علی7 دربارهی ویژگیهای رسول خدا6 چنین آوردهاند: «إمام من اتّقی و بَصَرُ [بصیرة] من اهتدی.»[43] پیامبران الهی نیز خود از کودکی متقی بودهاند که به راهبری تقوا پیشگان برگزیده شدهاند: )یَا یَحْیَى خُذِ الْکِتَابَ بِقُوَّةٍ وَآتَیْنَاهُ الْحُکْمَ صَبِیًّا وَحَنَانًا مِّن لَّدُنَّا وَزَکَاةً وَکَانَ تَقِیًّا.([44]
3- ایمان به رستاخیز ایمان به روز جزا و قیامت از آثار تقواست: )وَلَکِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ وَالْمَلآئِکَةِ وَالْکِتَابِ وَالنَّبِیِّینَ وَآتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِی الْقُرْبَى وَالْیَتَامَى وَالْمَسَاکِینَ وَابْنَ السَّبِیلِ وَالسَّآئِلِینَ وَفِی الرِّقَابِ وَأَقَامَ الصَّلاةَ وَآتَى الزَّکَاةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُواْ وَالصَّابِرِینَ فِی الْبَأْسَاء والضَّرَّاء وَحِینَ الْبَأْسِ أُولَئِکَ الَّذِینَ صَدَقُوا وَأُولَئِکَ هُمُ الْمُتَّقُونَ(.[45] این صفت از اوّلین ویژگیهای بارز پرواپیشگان است:
)ذَلِکَ الْکِتَابُ لاَرَیْبَ فِیهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِینَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَیُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنفِقُونَ والَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِمَا أُنزِلَ إِلَیْکَ وَ مَا أُنزِلَ مِن قَبْلِکَ وَ بِالآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ.([46] ایشان، علاوه بر این که ایمان به آخرت دارند، عذاب آن را باور داشته و از آن هراسناکاند: )وَلَقَدْ آتَیْنَا مُوسَى وَ هَارُونَ الْفُرْقَانَ وَضِیَاء وَذِکْرًا لِّلْمُتَّقِینَ الَّذِینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُم بِالْغَیْبِ وَهُم مِّنَ السَّاعَةِ مُشْفِقُونَ.([47] امیر بیان حضرت علی7 دربارهی ایشان میفرمایند:«نُزِّلَتْ أَنْفُسُهُمْ مِنْهُمْ فِی الْبَلَاءِ کَالَّتِی نُزِّلَتْ فِی الرَّخَاءِ وَ لَوْ لَا الْأَجَلُ الَّذِی کَتَبَ اللَّهُ [لَهُمْ] عَلَیْهِمْ لَمْ تَسْتَقِرَّ أَرْوَاحُهُمْ فِی أَجْسَادِهِمْ طَرْفَةَ عَیْنٍ شَوْقاً إِلَى الثَّوَابِ وَ خَوْفاً مِنَ الْعِقَاب.»[48]
4- ایمان به کتب آسمانی ایمان به کتابهای آسمانی که خداوند بر پیامبرانش فرو فرستاده است از آثار تقواست.[49] در قرآن کریم آمده است که متّقین چنیناند: )والَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِمَا أُنزِلَ إِلَیْکَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِکَ وَبِالآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ.([50] )وَلَکِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ وَالْمَلآئِکَةِ وَالْکِتَابِ وَالنَّبِیِّینَ وَآتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِی الْقُرْبَى وَالْیَتَامَى وَالْمَسَاکِینَ وَابْنَ السَّبِیلِ وَالسَّآئِلِینَ وَفِی الرِّقَابِ وَأَقَامَ الصَّلاةَ وَآتَى الزَّکَاةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُواْ وَالصَّابِرِینَ فِی الْبَأْسَاء والضَّرَّاء وَحِینَ الْبَأْسِ أُولَئِکَ الَّذِینَ صَدَقُوا وَأُولَئِکَ هُمُ الْمُتَّقُونَ.( [51] 5- ایمان به ملائکه ایمان به ملائکهی الهی از آثار تقوای حقیقی است که آیات مربوطه در بخشهای قبل ذکر شد.
6- بزرگداشتن شعائر دین بزرگداشتن شعائر دین از نشانههای تقواست: )ذَلِکَ وَمَن یُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِن تَقْوَى الْقُلُوبِ.([52] یکی از این شعایر نماز است که در قرآن کریم تصریح شده که از پیامدهای تقواست. خداوند دربارهی این صفت متّقین چنین میفرماید: )ذَلِکَ الْکِتَابُ لاَرَیْبَ فِیهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِینَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَیُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنفِقُونَ([53] 7- انجام معروف طبق سنّت معصومین:، یکی از نشانههای تقوا پیشگان انجام معروف است: «عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ 7 قَالَ کَانَ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ 7 یَقُولُ إ ِنَّ لِأَهْلِ التَّقْوَى عَلَامَاتٍ یُعْرَفُونَ بِهَا صِدْقُ الْحَدِیثِ وَ أَدَاءُ الْأَمَانَةِ وَ وَفَاءٌ بِالْعَهْدِ وَ قِلَّةُ الْعَجْزِ وَ الْبُخْلِ وَ صِلَةُ الْأَرْحَامِ وَ رَحْمَةُ الضُّعَفَاءِ وَ قِلَّةُ الْمُؤَاتَاةِ لِلنِّسَاءِ وَ بَذْلُ الْمَعْرُوفِ و... .»[54]
8- پرداخت زکات دادن زکات از نشانههای متّقین است که قرآن کریم بدان تصریح کرده است: )... وَآتَى الزَّکَاةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُواْ وَالصَّابِرِینَ فِی الْبَأْسَاء والضَّرَّاء وَحِینَ الْبَأْسِ أُولَئِکَ الَّذِینَ صَدَقُوا وَأُولَئِکَ هُمُ الْمُتَّقُونَ.([55]
9- وصیّت یکی از واجبات بر هر فرد مسلمان، وصیّت کردن قبل از فرا رسیدن مرگ است که خداوند به آن امرکرده است. افراد متّقی این واجب را انجام میدهند: )کُتِبَ عَلَیْکُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ إِن تَرَکَ خَیْرًا الْوَصِیَّةُ لِلْوَالِدَیْنِ وَالأقْرَبِینَ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِینَ.([56]
10- شکرگزاری طبق آیات قرآن کریم، یکی از آثار تقوای حقیقی، شکرگزاری از باری تعالی است: )وَلَقَدْ نَصَرَکُمُ اللّهُ بِبَدْرٍ وَأَنتُمْ أَذِلَّةٌ فَاتَّقُواْ اللّهَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ([57] امام صادق7 در حدیثی ضمن برشمردن صفات متّقین و مؤمنین واقعی چنین میفرمایند: «... و فی الرخّاء شکور... .»[58] امیرمؤمنان7 سپاسگزاری را از صفات متّقین دانسته که در هنگام به شب ترسان و در خوشی شکرگزار پروردگار خویشاند: «..
نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی |
جمعه 92 آذر 22 ساعت 11:22 صبح
|
|
نظرات شما عزیزان نظر
|
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
|