جوانے نزد شیخ حسنعلے نخودکے آمد و گفت : سـ ه قفل در زندگے ام وجود دارد و سـ ه کلید از شما مےخواهم.
قفل اول اینست کــ ه دوست دارم یک ازدواج سالم داشته باشم.
قفل دوم اینکــ ه دوست دارم کارم برکت داشته باشد. قفل سوم اینکــ ه دوست دارم عاقبت بخیر شوم.
شیخ فرمود : براے قفل اول نمازت را اول وقت بخوان. براے قفل دوم نمازت را اول وقت بخوان. براے قفل سوم نمازت را اول وقت بخوان.
جوان عرض کرد: سـ ه قفل با یک کلید ؟! شیخ فرمود : نماز اول وقت « شاه کلید » است !
نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی |
شنبه 92 مهر 27 ساعت 10:30 عصر
|
|
نظرات شما عزیزان نظر
|
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
|
Atom |