خدای تبارک و تعالی در یک سطر آموزش و پرورش را ذکر میفرماید. و در هیچ
چیز از امور دنیایی خدا نفرموده است که من منت بر مردم گذاشتم، لکن در قضی? آموزش و پرورش میفرماید کهلَقَدْ مَنَّ اللّهُ عَلَی الْمُؤْمِنینَ اِذْ بَعَثَ فیهِمْ رَسُولاً مِنْ اَنْفُسِهِمْ یَتْلُوا عَلَیْهِم آیاتِهِ و یُزَکّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ.[1]
خدای تبارک و تعالی در مورد تزکیه، در مورد تعلیم، تربیت، آموزش و پرورش با تعبیر منت گذاشتن بر مردم میفرماید. منت گذاشته، و پیغمبر را برای آموزش و پرورش فرستاده، و پرورش را قبل از آموزش ذکر میفرماید:یُزَکّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَاول تزکیه است. البته آی? شریفه آیهای است که اگر بخواهد در اطرافش بحث بشود، طولانی باید باشد. لکن من یک کلمه را عرض میکنم که وضع آموزش و پرورش را این آی? شریفه به ما میفرماید و محتاج به شرح و تفصیل است. با آن تعبیرمَنَّ اللّهُ عَلَی الْمؤمِنینَفرستادن پیغمبر، از این آی? شریفه استفاده میشود که اصل آمدن پیغمبر برای آموزش و پرورش بوده است. آیات را تلاوت کند، آیات را، علومی که از آن علوم به همه[چیز ]به طور آیه نظر بشود. آیات را تلاوت کند بر ایشان و تزکیه کند آنها را. آنها را تطهیر کند. نفوس را تطهیر کند، بعد از اینکه تطهیر کردیُعَلّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ.پرورش قبل از آموزش است. اگر هم قبل نباشد، همراه باید باشند و رتب? او مقدم است. اگر نفوس تزکیه نشوند، تطهیر نشوند، از آن اوصاف فاسد بیرون نروند، علم اثر سوء در آنها میکند. تمام ادیان باطله را علما اختراع کردند. دانشمندها اختراع کردند. برای اینکه علم وارد شده بود در یک جایی که پرورش نداشته، تزکیه نشده. وقتی که علم آمد در جایی که تزکیه نشده، این عالِم که حامل این علم است و مُزکّی هم نیست، خطرناک میشود. برای جامعه فرقی نیست ما بین علمای روحانی و علمای دانشگاهی و غیره. اگر در حوزههای علمیه و همین طور در دانشگاهها تزکیه نباشد،
این علمهایی که در آنجا انباشته میشود، یک انباری است که خدای تعالی این تعبیر را در آن فرموده:مَثَلُ الَّذینَ حُمِّلُوا التَّوْریةَ ثُمَّ لَمْیَحْمِلوُها کَمَثَلِ
الْحِمارِ یَحْمِلُ اَسْفاراً[2]آن کسی که حتی علم توحید را، علم ادیان را، علم اخلاق را، هم? این علوم را دارد لکن تزکیه نکرده نفسش را، این یک موجود خطرناک میشود برای جامعه. و یک دانشگاهی که، جوانهایی که در آنجا میروند که آموزش ببینند، نه آموزشش آموزش است و نه پرورشش پرورش. و اگر آموزشش هم آموزش صحیح باشد، اگر تزکیه نشده باشد این آدم، بعد از تزکیه تعلیم و تربیت هست، اگر تزکیه نشده باشد و علم وارد بشود در یک قلبی که مُزَکّی نیست، این فساد ایجاد میکند. و خدا نکند که فساد از جانب عالِم غیر مزّکی واقع بشود. در احادیث ما هست که در جهنم از بوی تعفن عالِم سوء، جهنمیها در ایذا هستند. شما دیدید که در این مدتی که دانشگاههای ما دست نااهلها بود، تعلیمات، تعلیماتی بود که جوان وقتی از آنجا با این تعلیمات بیرون میآمد غربزده بود. حتماً باید پیوسته به غرب باشد، پیوسته به خارج باشد. آموزش اینطور بود؛ نه آن هم یک آموزش صحیح، یک حدودی داشت. دانشگاههای استعماری یک حدودی دارد در تعلیمات. نمیگذارند که جوانهای ما تعلیم صحیح ببینند، درست تحصیل بکنند. تا یک حدودی اینها را آموزش میدهند. جوانهای ما که خارج هم میروند، اینطور نیست که وقتی خارج رفتند همدوش جوانهای انگلستان و امریکا تحصیل بکنند، و همان طور که آنها تحصیل کردند به اینها هم همانطور آموزش بدهند. آنجا هم آموزش، برای ممالک استعماری؛ پرورش هم، پرورش برای مملکت استعماری. و لهذا از پرورششان و از آموزششان امثال «شریفامامی»ها[3]بیرون میآید و امثال «نصیری»ها.[4]اینها همه در فرنگ کار کردند و تحصیل کردند و دکتر شدند و مهندس شدند و امثال ذلک. لکن وقتی که یک شورهزاری بوده است، علم وقتی که در یک نفْس غیر سالم واقع شد مثل بارانی میماند که ببارد در جایی که عفونتبار است، عفونتش را زیاد میکند. همین باران رحمت که در یک جا بوی عطر را بلند میکند، در
یک جا بوی کثافت را بلند میکند. آن عالِمی که تزکیه نشده است، خطرش از جاهل بسیار زیادتر است. جاهل اگر فاسد هم باشد، خودش فاسد است. اما عالِم اگر فاسد باشد، عالَم را فاسد میکند. کشور را به فساد میکشد.[5]تزکیه قبل از تعلیم و تعلم است؛یُزَکّیهِمْ.پیغمبر آمده است اینها را تزکیه بکند. پرورش بدهد. نفوس را مهیا کند و بعدیُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ. بعد تعلیم کتاب و حکمت بکند، که اگر کتاب و حکمت با پرورش توأم نباشد و با تزکیه توأم نباشد، موجودی که از او بیرون میآید همین موجوداتی میشود که در مجلس سنا و در مجلس شورای قبل از انقلاب بود. مجلس خیلی طاغوتی و خیلی با عظمت. دانشگاه هم بسیار بناها با عظمت. خارجیها به این کار ندارند. بنا هر چه میخواهد باشد. هر چه این دستاوردهای ملت را صرف این اباطیل بخواهند بکنند. هر چه وزارتخانهها طول و عرض و عمق میخواهد داشته باشد. بودجههای هنگفت در آنجا خرج بشود. اینش را کار نداشتند. اما محتوا را کار داشتند. معلمها ـ مگر بعضیشان ـ اینها از استعمار بودند و برای آنها کار میکردند. و جوانهای ما را برای آنها بار میآوردند