عید غدیر، عید الله اکبر و عید آل محمد و ارزشمندترین و والاترین عید اسلامىاست. هیچ روزى در طول سال، فرخنده تر و مبارک تر از این روز مقدس نزد شیعیان اهل بیت نیست. امام صادق سلام الله علیه مىفرماید: «ان یوم غدیر خم بین الفطر و الاضحى و الجمعه کالقمر بین الکواکب...»؛ روزعید غدیر خم در میان سه عید فطر و قربان و جمعه، مانند درخشندگى ماه در میان ستارگان است. چه تعبیر ظریفى امام دارد که عید غدیر را تشبیه به ماه کرده است و دیگر اعیاد را به ستاره؛ زیرا در این روز بزرگ بود که خداوند اعلام کرد: امروز دین را بر شما تکمیل کردم و نعمتم را بر شما به اتمام رساندم «الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتى و رضیت لکم الاسلام دینا»؛ نعمت بزرگ اسلام که از هر نعمتى ارزنده تر و گرانبهاتر است، کامل نمىشود و محقق نمىگردد جز با ولایت علىعلیه السلام « و ما نودى بشىء مثل ما نودى بالولایه». محب الدین طبرى از علماى بزرگ اهل سنت نقل مىکند که رسول خدا صلوات الله علیه فرمود: «اذا جمع الله الاولین و الاخرین یوم القیامة و نصب الصراط على جسر جهنم، لم یجزها احد الا من کانت له براء ة بولایة على بن ابى طالب»؛ در روز قیامت که خداوند تمام مردم را جمع مىکند و صراط بر پل دوزخ زده مىشود، هیچ کس از آن نمىگذرد جز کسى که با ولایت على ابن ابىطالب، گذرنامه بىزارى و برائت از جهنم را داشته باشد. ولایت على علیه السلام همان دین حنیف است که فرمود: « فاقم وجهک للدین حنیفا فطرت الله التى فطر الناس علیها»؛ پس اى پیامبر(همراه با پیروانت) به سوى آیین پاک اسلام روى آور که فطرت الهى است و مردم بر آن مفطور شدهاند. و ولایت على همان طریقه و روش صحیح زندگى است که اگر مردم آن روش را برگزینند، خداوند در روز رستاخیز، از آب گواراى حوض کوثر به دست على علیه السلام سیرابشان مىگرداند. « و ان لو استقاموا على الطریقة لاسقیناهم ماء غدقا»؛ و ولایت همان نعمتى است که حتما از آن سؤال مىشود که با آن چگونه رفتار کردید« ثم لتسالن یومئذ عن النعیم». آلوسى، مفسر بزرگ اهل سنت در تفسیر کبیر روح المعانى پس از ذکر آیه شریفه« وقفوهم انهم مسئولون»؛ و آنان را متوقف کنید و ایست بدهید که مسئولیت دارند و باید پاسخگو باشند، در ذیل تفسیر این آیه، اقوال گوناگونى را نقل مىکند و سپس نتیجه مىگیرد و مىگوید: « سزاوارترین و صحیح ترین سخن این است که در آن روز از عقاید و اعمال انسان سؤال مىشود و از همه مهم تر و عظیمتر، قطعا ولایت على کرم الله وجهه است». و در این روز بزرگ که یادآور نصب و تعیین امیرالمؤمنین به دست مبارک رسول اکرم صلى الله علیه و آله و سلم و به امر پروردگارش است، باید این فطرت الهى را در دلها زنده کرد و پردههاى ظلمت و جهالت و تارهاى نادانى و غفلت را از دیدگان غافلان برداشت تا بر طریقه حق پایدار گردند و به صراط مستقیم الهى روى آورند و دینشان کامل شود. از امام صادق علیه السلام مىپرسد: مولاى من! آیا به من دستور مىدهى که این روز را روزه بداریم؟ حضرت پاسخ مىدهد: « اى والله اى والله انه الیوم الذى نجى فیه ابراهیم من النار فصام لله شکرا لله عزوجل ذلک الیوم، و انه الیوم الذى اقام رسول الله امیرالمؤمنین علما و ابان فضله و وصیته، فصام ذلک الیوم، و ذلک یوم صیام و قیام و اطعام الطعام و صلة الاخوان و فیه مرضاة الرحمن و مرغمة الشیطان»؛ آرى، به خدا قسم آرى، به خدا قسم! این همان روزى است که خداوند، حضرت ابراهیم را از آتش رها ساخت، پس او به شکرانه این لطف الهى، این روز را روزه گرفت. و همانا این روز، روزى است که رسول گرامى اسلام صلى الله علیه و آله و سلم امیرالمؤمنین علیه السلام را بر مردم نصب کرد و بزرگوارى و فضلش را نمایان ساخت و او را وصى و جانشین خود قرار داد، پس او هم در این روز، روزه گرفت و این روز، روز روزه گرفتن و دعا کردن و مسلمانان را اطعام نمودن و به دیدار برادران دینى رفتن است و در این روز، رضایت خداى رحمان به دست مىآید و بینى شیطان به خاک مالیده مىشود (مایوس مىگردد).
نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی |
شنبه 93 مهر 19 ساعت 10:34 عصر
|
|
نظرات شما عزیزان نظر
|
مجتمع آموزشی وپرورشی /آموزشگاه /کانون.................. عباس نوریان
نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی |
دوشنبه 93 مهر 14 ساعت 10:12 عصر
|
|
نظرات شما عزیزان نظر
|
نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی |
دوشنبه 93 مهر 14 ساعت 10:11 عصر
|
|
نظرات شما عزیزان نظر
|
نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی |
دوشنبه 93 مهر 14 ساعت 10:10 عصر
|
|
نظرات شما عزیزان نظر
|
نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی |
چهارشنبه 93 مهر 9 ساعت 4:50 عصر
|
|
|||||
نظرات شما عزیزان نظر
|
عید قربان که پس از وقوف در عرفات (مرحله شناخت) و مشعر (محل آگاهی و شعور) و منا (سرزمین آرزوها، رسیدن به عشق) فرا مى رسد، عید رهایى از تعلقات است. رهایى از هر آنچه غیرخدایى است. در این روز حج گزار، اسماعیل وجودش را، یعنى هر آنچه بدان دلبستگى دنیوى پیدا کرده قربانى مى کند تا سبکبال شود. و اکنون در منایی، ابراهیمی، و اسماعیلت را به قربانگاه آورده ای اسماعیل تو کیست؟ چیست؟ مقامت؟ آبرویت؟ موقعیتت، شغلت؟ پولت؟ خانه ات؟ املاکت؟ ... ؟ این را تو خود می دانی، تو خود آن را، او را – هر چه هست و هر که هست – باید به منا آوری و برای قربانی، انتخاب کنی، من فقط می توانم " نشانیها " یش را به تو بدهم: آنچه تو را، در راه ایمان ضعیف می کند، آنچه تو را در "رفتن"، به "ماندن" می خواند، آنچه تو را، در راه "مسئولیت" به تردید می افکند، آنچه تو را به خود بسته است و نگه داشته است، آنچه دلبستگی اش نمی گذارد تا " پیام" را بشنوی، تا حقیقت را اعتراف کنی، آنچه ترا به "فرار" می خواند آنچه ترا به توجیه و تاویل های مصلحت جویانه می کشاند، و عشق به او، کور و کرت می کند ابراهیمی و "ضعف اسماعیلی" ات، ترا بازیچه ابلیس می سازد. در قله بلند شرفی و سراپا فخر و فضیلت، در زندگی ات تنها یک چیز هست که برای بدست آوردنش، از بلندی فرود می آیی، برای از دست ندادنش، همه دستاوردهای ابراهیم وارت را از دست می دهی، او اسماعیل توست، اسماعیل تو ممکن است یک شخص باشد، یا یک شیء، یا یک حالت، یک وضع، و حتی، یک " نقطه ضعف"!
نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی |
چهارشنبه 93 مهر 9 ساعت 4:48 عصر
|
|
نظرات شما عزیزان نظر
|
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
|