امام سجاد علیه السلام در ماجراى کربلا حضور داشتند اما به دلیل بیمارى و کسالتى که به اذن خدا بر ایشان عارض شده بود، به جنگ نرفته و وجود نازنین حضرت از خطرات در امان ماند و به عنوان یادگار و پیام آور عاشورا و اسارت اهل بیت علیهم السّلام از بند خطرات مصون ماندند. اما حضرت با همان حالت بیمار نیز از پا ننشستند و صداى استغاثه پدر بزرگوار خود را که شنیدند، سعى در شتافتن به یارى ایشان داشتند. در تاریخ آمده که حال حضرت به قدرى وخیم بود که حتى توانایى حمایل کردن شمشیر را هم نداشتند و حضرت زینب علیهاالسّلام مانع از رفتن ایشان به میدان جنگ شدند و به سان پروانه اى گرد شمع على بن حسین علیه السّلام مى گشتند و از جان ایشان محافظت مى کردند. حضرت آن قدر از خوف خدا و تاءثر از شهادت پدر و برادران بزرگوارشان گریه نموده که به مقام یکى از ((بکائون ))(1) عالم رسیده بودند. به قدرى که سجاده حضرت خیس از اشک دُردانه ایشان مى شد. ایشان با این کار سعى در افشاء و اطلاع رسانى حرکت فجیع بنى امیه و یزید ملعون داشتند به طورى که هرگاه چشم حضرت به آب مى افتاد، گریه مى کردند. چنانچه امام صادق علیه السّلام ر مورد ایشان فرمودند: ((على بن حسین بیست سال گریه کرد به طورى که هرگاه در جلوى آن حضرت غذایى گذاشته مى شد مى گریست ))(2) .
نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی |
شنبه 90 آذر 26 ساعت 7:45 عصر
|
|
نظرات شما عزیزان نظر
|
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
|